پاسخ به اسلامکتاب افسانۀ معجزات قرآن

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل چهارم- بحث تحدی در قرآن (قسمت چهل و هفتم)

رای بدهید

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل چهارم- بحث تحدی در قرآن

(قسمت چهل و هفتم)

فصل چهارم: بحث تحدی در قرآن

از دیگر مباحثی که در مورد معجزه بودن قرآن مطرح می شود، وجود بحث تحدی در قرآن است. تحدی درلغت به معنای به مبارزه طلبیدن می باشد. قرآن در چند سورۀ مختلف از جمله سورۀ یونس آیة 38 مخالفین خود را به مبارزه می طلبد و به ایشان چنین اظهار می کند که اگر راست می گویید شما نیز چند سوره مثل قرآن بیاورید. در سورۀ اسری، قرآن پای خود را از این نیز فراتر می گذارد و کسی که در سوره های دیگر از آوردن هر معجزه ای برای مردم اظهار عجز می کرد و خودش را بشری مانند دیگران معرفی می نمود مدعی می شود اگر زمین و آسمان هم جمع بشوند نمی توانند مثل قرآن را بیاورند.

مفسرین با استناد به این آیات می گویند چون قرآن گفته هیچ کس نمی تواند مثل قرآن را بیاورد پس قرآن یک معجزه است. ناگفته نماند ایشان برای اینکه حرفشان را ثابت کنند و مردم هم باورشان بشود که هیچ کس نمی تواند مثل قرآن را بیاورد داستانی خنده دار به این مضمون روایت می کنند که روزی یک نفر خواست یک سوره مثل قرآن بیاورد گفتند چه سوره ای آورده ای و او جواب داد: الفیل و ماالفیل و ما اَدریک ماالفیل له خرطومٌ طویل.  پر واضح است چنین داستانی را حضرات از خودشان بافته اند زیرا کسی که بخواهد سوره ای مثل قرآن درست کند هرگز چنین اراجیفی را نمی بافد که مسخرۀ خاص وعام شود.

1400 سال پیش در عصری که پیامبر می زیست بازار شعر و شاعری میان اعراب و خصوصاً شهر مکه داغ بود. شعرای عرب در سرودن شعر باهم مسابقه می دادند، طوری که هر سال هفت شعر از میان آنها به عنوان برترین اشعار سال انتخاب می شد که جهت نمایش روی پردۀ کعبه آویزان می کردند (معلقات سبع). شعر عربی و شعر فارسی در وزن و قافیه اندکی باهم تفاوت دارند شعر فارسی کاملاً دارای وزن و قافیۀ صحیح می باشد ولی شعر عربی هرگز وزن کاملاً صحیحی مطابق وزنهای عروضی ندارد و اکثر قافیه های آن معیوبند. اگر کسی چند شعر عربی بخواند و آن ها را با شعر فارسی مقایسه کند خودش متوجه این تفاوت خواهد شد. سوره های مکی قرآن همگی شعرند ولی از آن جا که همین خصوصیت شعر عربی در آن ها نیز هست برخی آن را شعر قلمداد نمی کنند و عنوان نثر مسجع (نثر آهنگین دارای قافیه) به آن می دهند. پیامبر اسلام نیز یکی از همان شعرای عرب بود که در این زمینه تخصص خوبی داشت لذا باورش چنین بود که هیچ کس مانند او نمی تواند شعر بگوید یا متن ادبی بسازد. این باور هرگز مخصوص پیامبر نیست بلکه باوری است مشترک میان تمام شاعران. شاعر چون در دنیای خیالی خودش سیر می کند آن چنان غرق در احساسات شعری خویش است که از دنیای دیگر شاعران بی خبر می باشد لذا شعر خودش را فیضی آسمانی تصور می کند و می پندارد حرفی که بر زبان وی جاری می شود در تمام عالم بی نظیر است و هیچ کس نمی تواند بهتر است از او شعر بگوید. این قبیل ادعاها که شبیه حالات روانی کودک در دورۀ خودمداری است شطحیات نام دارند. برای مثال به چند مورد از شعرای کشورمان که چنین ادعاهایی کرده اند اشاره می کنیم.

(پاورقی 55): مراجعه شود به نظریۀ رشد شناختی کودک از ژان پیاژه

همان طور که ملاحظه می کنید شاعران نام برده هر کدام به نوعی، یا از بی نظیر بودن شعر خودشان سخن می گویند یا آن را الهامی آسمانی می دانند.

سعدی مدعی است شعرش تمام جهان را تصرف کرده و شعر او فیضی است آسمانی که از عالم بالا برایش نازل می شود.

حافظ معتقد است خوش تر از شعر او در جهان وجود ندارد. وی مدعی است قبل از تولد خودش و زمانی که حضرت آدم در بهشت می زیست خداوند اشعار حافظ را به عنوان زینت روی گل برگهای بهشتی نوشته بود.

مولوی شعرش را تا به آن حد بی نظیر می داند که معتقد است آن اشعار را فرشتگان در دهان او می گذارند و خودشان نیز از شنیدن آن اشعار تغذیۀ روحی می شوند.

شهریار نیز می پندارد شعرش تا به آن اندازه بی نظیر است که تمامی جهان را به تسخیر خود درآورده و تمامی شعرهای دیگر، پیش اشعار او رنگ باخته اند.

یک شاعر که ادعایی به این بزرگی می کند به یقین باور دارد شعر او بی نظیر است و هیچ کس نمی تواند شعری مانند آن بگوید زیرا اگر بی نظیر نبود نمی توانست تمام جهان را تسخیر کند. اگر شعر تمامی شاعران مانند هم باشد شعر هیچ کدام بر دیگری غالب نمی شود و نمی تواند تمام جهان را بگیرد. اگر قدرت تمام پادشاهان مثل هم و اندازۀ هم باشند هرکدام فقط در محدودۀ خودش می تواند حکومت کند پس اگر پادشاهی تمام جهان را تسخیر کند نشان می دهد قدرت او در میان تمام پادشاهان بی نظیر است. زیرا اگر بی نظیر نبود او نیز مانند دیگر پادشاهان نمی توانست از قلمرو خودش بیرون بیاید. پس اگر می بینیم شهریار، سعدی و حافظ به خیال خودشان چنین فکر می کنند که شعرشان تمام جهان را تصرف کرده نشانۀ این است که هرکدام شعر خودش را بی نظیر می داند و معتقد است هیچ کس نمی تواند شعری مانند شعر او بگوید. پیامبر نیز شخصی شبیه همین شاعران بود که در دنیای خیالی خودش سیر می کرد و آنچنان در این احساسات غرق می شد که از دنیای دیگر شاعران عرب بی خبر بود. پس طبیعی است او نیز مانند سعدی و مولوی گفته های خودش را وحی آسمانی بداند و مانند حافظ و شهریار، آن ها را چنان بی نظیر تلقی کند که بگوید هیچ کس نمی تواند مانند آن را بیاورد.

از آنجا که مفاهیم قرآن با مضامین ادبی و دینی ترکیب شده اند شاید به اشتباه چنین به نظر برسد که قرآن متن ادبی نیست. از این روست که معتقدانش می گویند قرآن نه شعر است و نه نثر. قرآن چه شعر و نثر باشد و چه نباشد به هر حال یک متن ادبی است. حتی اگر شعر بودنش را کنار بگذاریم، نثر مسجع بودنش را هرگز نمی توانیم. پس قرآن یک متن ادبی است. اگر متن ادبی نبود هرگز نباید از قافیه و تشبیه و … استفاده می کرد. وجود قافیه های فراوان، تشبیهات، کنایات، استعارات و انواع آرایه های ادبی دیگر، گواه این مطلب است که قرآن یک متن ادبی است ولاغیر.

آیا واقعاً ساختن یک متن ادبی دشوار است؟ آیا واقعاً نمی توان متنی مانند قرآن ساخت؟ مسلم است که می شود. شاید مسلمین جواب دهند اگر می شود پس چرا تا حالا کسی نتوانسته متنی مانند قرآن درست کند؟ خدمت ایشان باید عرض کنیم:

اولاً کسان زیادی بوده اند که حتی بهتر از قرآن را ساخته اند ولی آن زمان پیامبر همه را گردن زده است.

ثانیاً اگر واقعاً کسی نمی توانست کلامی مانند قرآن بیاورد باید می گفتند ما نمی توانیم کلامی مانند قرآن بیاوریم در حالی که آیاتی است در خود قرآن که اعتراف می کنند نه تنها کسی این حرف را نزده بلکه گفته اند قرآن کلامی ساختة بشر است که هر کسی می تواند مثل آن را بیاورد:

إِنْ هَذَا إِال قَوْلُ الْبَشَرِ

آن ها می گویند این قرآن جز کلام بشر چیز دیگری نیست. (مدثر، 25)

وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِال أَسَاطِیرُ األوَّلِینَ

وقتی که آیات ما بر آن ها خوانده می شود می گویند ما نیز اگر بخواهیم می توانیم مثل قرآن را بگوییم اینها فقط افسانه های پیشینیان است. (انفال، 31)

ثالثاً در عصرهای بعد از پیامبر کسانی مانند ابوالعلاء معری از خود اعراب پیدا شدند که کتاب هایی نوشتند و اظهار کردند کتاب ما بهتر از قرآن است. شاید مسلمین بگویند اگر کتاب او مثل قرآن بود، پس چرا هیچ کس آن کتاب را مقدس نمی داند و صاحب یک دین جدید نیست؟ پاسخش این است که ابوالعلاء معرّی هرگز اهل دروغ و توّهم نبود تا ادعای وحی و نبوت کند و دین بسازد. نیت وی از نوشتن آن کتاب فقط نشان دادن این مسأله بود که من می توانم کتابی بهتر از قرآن بنویسم.(الفصول والغایات)

رابعاً در دورۀ خفقان حاضر که مسلمین حتی به خودشان نیز رحم نمی کنند و خون یکدیگر را می ریزند آیا انتظار دارید کسی کتابی بنویسد و بگوید کتاب من بهتر از قرآن است تا حضرات مجتهدین حکم به زنده زنده سوزاندنش بدهند؟ حتی کم سوادترین فرد هم که کمی سخنوری بلد باشد می تواند بهتر از قرآن را بنویسد ولی چون صدایش به هیچ کجا نمی رسد شما مسلمین فکر می کنید کسی نمی تواند مانند قرآن را بیاورد.

خامساً آیا مگر قرآن یک کتاب نیست؟ حتماً که هست. زیرا در خود قرآن بارها اسم کتاب به آن داده شده. پس اگر قرآن یک کتاب است این همه کتاب که در عالم نوشته شده چه فرقی با آن دارند؟ هزاران هزار کتاب در جهان وجود دارد با انواع مضامین و موضوعات. کتاب هایی که گاهی انسان از خواندنشان سیر نمی شود. اخیراً نیز سازمان ملل هفت کتاب از میان تمام کتاب های موجود در دنیا به عنوان هفت شاهکار ادبی جهان برگزیده و به جهانیان معرفی کرده است. این کتاب ها آن قدر زیبا و پرقدرتند که به اذعان کارشناسان سازمان ملل تا جهان باقی است نامشان در بین جهانیان خواهد درخشید. این هفت کتاب عبارتند از:

1- مهاباراتة هند 2- ایلیاد و اودیسة هومر 3- شاهنامۀ فردوسی 4- کمدی الهی دانته  5- فااوست گونه 6- بهشت گمشدۀ میلتون 7- بینوایان ویکتور هوگو

مهاباراته کتاب مقدس دین هندو است. از میان تمام کتاب های مقدس فقط نام مهاباراته را در این لیست می بینیم و از تورات و انجیل و قرآن و … خبری در آن نیست. یقین بدانید اگر قرآن خارق العاده بود نامش در لیست سازمان ملل قرار داده می شد.

معتقدین به قرآن می گویند این کتاب دارای جنبه های ویژه و منحصر به فردی است که باعث بی نظیر بودن آن می شود و به خاطر وجود این ابعاد ویژه است که هیچ کس نمی تواند کتابی نظیر قرآن بیاورد. به اتفاق هم این جنبه ها را بررسی می کنیم تا ببینیم درستی ادعای ایشان تا چه حد می تواند صحت داشته باشد.

برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن

نوشتۀ بهزاد پوربیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO