باور ما

در وب سایت پرپاسخ به اصول ایمانی زیر ‏باور داریم:‏

  • به خدای واحد حقیقی که از ازل تا ‏ابد در سه شخص پدر، پسر و روح ‏القدس زندگی می کند.‏
  • به محبت، فیض و حاکمیت خدا در آفریدن، ‏محافظت، فرمانروایی، رهایی و داوری ‏جهان.‏
  • به کتاب مقدس که الهام الهی و عالی ترین ‏اقتدار می باشد که مصون از خطا و ‏کلام مکتوب خداست و تنها قانون الهی ‏برای ایمان و عمل مسیحی را شامل ‏است.‏
  • به تجسد پسر ازلی و ابدی خدا، خداوند ‏عیسای مسیح – که از مریم باکره زاده ‏شد. خدای حقیقی و انسان حقیقی که ‏در عین حال عاری از هر گناهی است.‏
  • به قربانی مسیح بر صلیب برای کفاره: ‏مرگ او به جای ما، پرداخت بهای ‏گناه و شکست شرارت که ما را ‏با خدا آشتی داد.‏
  • به رستاخیز بدن مسیح یعنی اولین ثمرات ‏رستاخیز ما. صعود او نزد پدر، و ‏سلطنت و وساطت او به عنوان تنها ‏نجات دهندۀ جهان.‏
  • به عادل شمردگی گناهکاران که تنها با فیض ‏خدا به وسیلۀ ایمان به مسیح حاصل می شود.‏
  • به خدمت خدای روح القدس، که ما را به ‏توبه هدایت می کند، از طریق تولد ‏تازه با مسیح متحد می کند، شاگردی ‏ما را نیرو می بخشد و به شهادت ما ‏قدرت عطا می کند.‏
  • به کلیسای محلی و جهانی که هر دو ‏بدن مسیح هستند و به کهانت همۀ ‏ایمانداران که روح القدس به آن ‏حیات بخشیده و با عطایای خود به منظور ‏پرستش خدا، اعلام پیام انجیل، ترویج ‏عدالت و محبت آن را تجهیز نموده.‏
  • به بازگشت شخصی و قابل مشاهدۀ ‏عیسای مسیح برای تحقق اهداف خدا، ‏که همۀ مردم را به منظور داوری، از ‏مردگان بر می خیزاند تا زندگی ‏جاوید را برای نجات یافتگان و ‏محکومیت ابدی را برای گمشدگان به ‏ارمغان آورد و آسمان و زمین جدید ‏را برپا نماید.‏

ما همچنین پذیرای اعتقادنامۀ شورای کالسدون در ‏‏451 میلادی و عهدنامۀ لوزان در سال ‏‏1974 هستیم و به آن ها پایبندیم. در زیر متن اعتقادنامۀ شورای کالسدون و عهدنامۀ لوزان به ترتیب قید شده است:‏

اعتقادنامۀ کالسدون در سال 451 میلادی:‏

‏«ما به پیروی از پدران مقدس یک‌صدا معترفیم که پسر ‏واحد و یگانه، خداوند ما عیسای مسیح در الوهیت و ‏انسانیت کامل است. حقیقتاً خدا و حقیقتاً انسان است و ‏دارای جسم و جان و خرد است. او در مقام الاهی، هم‌‏‎ ‎ذات ‏خدای پدر است و در مقام انسانی، هم‌‏‎ ‎ذات ما آدمیان. او ‏در همه چیز مانند ما انسان‌ها است اما بی‌گناه. او که ‏مولود ازلی خدای پدر است در این روزهای آخر از مریم ‏باکره، مادر خدا همچون انسان به‌دنیا آمد. همین مسیح، ‏خداوند، پسر و فرزند یگانۀ خدا دو طبیعت دارد که اختلاط و ‏آمیزش ناپذیرند، تغییر نمی‌کنند و از هم جدا نمی‌شوند. ‏تمایز دو طبیعت به هیچ وجه توسط اتحادشان مخدوش ‏نمی‌شود بلکه ویژگی های متمایزکنندۀ هر دو طبیعت، ‏محفوظ باقی می‌ماند. هر دو طبیعت در یک شخصیت و یک ‏اُقنوم متحدند. این طبیعت‌ها به دو شخصیت منشق و ‏تقسیم نمی‌شوند بلکه با هم وجود پسر، فرزند یگانه، خدا، ‏کلام، خداوند عیسای مسیح را تشکیل می‌دهند. انبیای ‏قدیم نیز به همین سان در مورد او سخن گفتند و عیسای ‏مسیح خداوند نیز به همین سان ما را تعلیم داد و این ‏تعلیم به همین شکل توسط اعتقادنامۀ پدران مقدس به ما ‏رسیده است.»‏

 

عهدنامۀ لوزان در سال 1974:‏

  • مقدمه

ما اعضای کليسای عيسای مسيح، از بيش از 150 مليت، شرکت‌کنندگان گردهمايی بين‌المللی بشارت جهانی در ‏لوزان، خدا را ‏برای نجات عظيم او شکر می گوييم و شادمانيم از فرصتی که خدا برای ما مهيا کرده تا با او و ‏يکديگر مشارکت داشته باشيم. ‏کار خدا در اين ايام شور عميقی در ما ايجاد کرده تا از کوتاهی های خود توبه ‏کنيم و ما را با کار ناتمام بشارت به چالش ‏ميیکشاند. ما بر اين باوريم که انجيل، مژدۀ خدا برای تمام دنياست، و با ‏اتکا بر فيض او مصمم هستيم تا از مأموريت مسيح ‏اطاعت کرده، اين مژده را به تمام انسان‌ها برسانيم و از هر ملتی ‏شاگرد بسازيم. بنابراين، خواستار آنيم که مُهر تأييدی بر ايمان ‏و عمل خود بگذاريم و عهد خود را علنی کنيم‎.‎

  • هدف خدا

ما بر ايمان خود به يک خدای ابدی، آفريننده و خداوند جهان، پدر، پسر و روح‌القدس، که بر همۀ امور مطابق ‏هدف ارادۀ خود ‏حکمرانی ميیکند شهادت می دهيم. او افرادی را از ميان مردم دنيا برای خود خوانده است، و ‏افراد خود را دوباره به دنيا ‏می فرستد تا برای گسترش پادشاهی خود، بنای بدن مسيح و جلال نامش خادمان و ‏شاهدان او باشند. ما با سرافکندگی اعتراف ‏می کنيم که اغلب، با هم شکل اين دنيا شدن و يا با دوری جستن از آن، ‏رسالت خود را انکار کرده و در مأموريت خود ناکام ‏مانده‌ايم. با اين‌ حال، مسروريم از اين که گرچه انجيل در ‏ظروف خاکی و زمينی حمل می شود، ولی هنوز گنجی پربهاست. ما ‏می خواهيم يک بار ديگر با قدرت ‏روح‌القدس خود را وقف شناساندن اين گنج به ديگران کنيم‎.‎

‎(اشعيا 28:40؛ متی 19:28؛ افسسيان 11:1؛ اعمال رسولان 14:15؛ يوحنا 6:17، 18؛ افسسيان 12:4؛ اول قرنتيان 5: ‏‏10؛ ‏روميان 2:12؛ روميان 12: 2؛ دوم قرنتيان 7:4‏‎)‎

  • قدرت و اقتدار کتاب مقدس

ما به الهام الاهی، راستی، و اقتدار هر دو عهد عتيق و جديد به تمام و کمال، به عنوان يگانه کلام مکتوب خدا، مبرا ‏از هرگونه ‏خطا در تمام آنچه که اظهار می کند، و تنها قانون خطاناپذير ايمان و عمل شهادت می دهيم. ما همچنين ‏به قدرت کلام خدا برای ‏تحقق نقشۀ نجات شهادت می دهيم. پيغام کتاب‌مقدس همۀ مردان و زنان را مورد خطاب ‏قرار می دهد. زيرا مکاشفۀ خدا در ‏مسيح و در کتاب‌مقدس تغييرناپذير است. روح‌القدس همچنان از طريق اين ‏کلام امروز نيز با ما سخن می گويد. او اذهان قوم ‏خدا را در هر فرهنگی که باشند تنوير می کند تا حقايق او را با ‏طراوت با چشمان خود درک کنند و بدين ترتيب حکمت الوان ‏خدا را هرچه بيشتر بر تمام کليسا آشکار می سازد‎.‎

(‎دوم تیموتائوس 16:3؛ دوم پطرس 21:1؛ یوحنا 35:10؛ اشعیا 11:55؛ اول قرنتیان 21:1؛ رومیان 16:1؛ متی ۵: ۱۷، ‏‏‏۱۸؛ یهودا ۳؛ افسسیان ۱: ۱۷، 18؛ ۳: ۱۰، ۱۸‏‎)

  • بی مانندی و جهان‌شموليت مسيح

ما باور داريم که علی رغم رويکردهای متنوع بشارتی، فقط يک منجی و تنها يک انجيل وجود دارد. ما بدين ‏موضوع واقفيم که ‏هر شخصی از طريق مکاشفۀ عمومی در طبيعت، معرفتی نسبی از خدا دارد. اما اين که اين امر ‏بتواند شخصی را نجات بخشد ‏رد می کنيم چرا که مردم با بی عدالتی خود حقيقت را پايمال می کنند. همچنين ما ‏هرگونه تلفيق عقايد و گفتار را که نمايان گر اين ‏گرايش باشد که مسيح، از طريق تمام مذاهب و مکاتب ديگر نيز به ‏طور يکسان سخن می گويد رد می کنيم و اين را اهانتی به ‏مسيح و کتاب‌مقدس می دانيم. عيسای مسيح تنها خدا-‏انسانی است که جان خود را به عنوان يگانه فديه‌ براي گناهکاران داد و ‏تنها ميانجی بين خدا و بشر است. نام ‏ديگری وجود ندارد که از طريق آن نجات بيابيم. همۀ زنان و مردان به خاطر گناه در راه ‏هلاکت قرار دارند؛ اما ‏خدا همه را دوست دارد و نمی خواهد کسی هلاک شود بلکه می خواهد همه توبه کنند. با اين وجود، ‏آنانی که ‏مسيح را رد کرده و شادی نجات را انکار می کنند، خود را به جدايی ابدي از خدا محکوم می کنند. اينکه اعلام ‏کنيم ‏عيسی «نجات‌دهندۀ جهان» است به منزلۀ تأييد اين عقيده نيست که تمام مردم دنيا يا به خودی خود و يا در ‏نهايت نجات ‏می يابند؛ نيز نمی توان تأييد کرد که تمام مذاهب، نجات در مسيح را عرضه می دارند. بلکه، اين اعلانِ ‏محبت خدا به دنيای ‏گناهکاران است و دعوت از هر فردی است، تا با تعهدی شخصی و قلبی که از توبه و ايمان بر ‏می خيزد، او را به عنوان ‏نجات‌دهنده و خداوند خود بپذيرد. عيسای مسيح فراتر از هر نامی است. ما در اشتياق ‏روزی هستيم که هر زانويی در برابر او ‏خم می شود و هر زبانی به خداوندی او اعتراف می کند‎.‎

‎(غلاطيان 1: 6-9؛ روميان1: 18-32؛ اول تيموتائوس 2: 5، 6؛ اعمال رسولان 12:4؛ يوحنا 16:3-19؛ دوم پطرس ‏‏9:3؛ ‏دوم تسالونيکيان 7:1-9؛ يوحنا 42:4؛ متي 28:11؛ افسسيان 1: 20، 21؛ فيليپيان 9:2-11‏‎)

  • ماهيت بشارت

بشارت يعنی انتشار اين خبر خوش که عيسای مسيح برای گناهان ما مرد و بر طبق کتاب‌مقدس، از مردگان ‏برخاست و اکنون ‏در مقام خداوندِ حاکم، بخشش گناهان و عطايای رهايی بخش روح‌القدس را به تمام کسانی ‏هديه می کند که توبه کنند و ايمان ‏بياورند. حضور مسيحیِ ما در اين دنيا پيوندی جدايی ناپذير با بشارت دارد که ‏هدف آن گوش سپردن دقيق جهت درک طرف ‏مقابل است. اما بشارت، خود، اعلانِ مسيح تاريخی و ‏کتاب‌مقدسی در مقام نجات‌دهنده و خداوند است، با اين نگرش که ديگران ‏را برای رابطه‌ای شخصی و مصالحه با ‏او متقاعد کنيم. به وقت دعوت انجيل، مختار نيستيم که بهای شاگردی از مسيح را ‏پنهان کنيم. عيسی هنوز هم ‏انسان‌ها را فرا می خواند تا خود را انکار کرده، صليب خود را بر دوش بگيرند و خود را بخشی از ‏جامعۀ جديد او ‏بدانند. نتايج بشارت، اطاعت از مسيح، پيوستن به کليسای او و خدمت مسئولانه در دنياست‎.‎

(‎اول قرنتيان 15: 3، 4؛ اعمال رسولان 32:2-39؛ يوحنا 21:20؛ اول قرنتيان 23:1؛ دوم قرنتيان 5:4؛ 11:5، 20؛ لوقا ‏‏‏25:14-33؛ مرقس 34:8؛ اعمال رسولان 2: 40، 47؛ مرقس 43:10-45‏)‎

  • مسئوليت اجتماعی مسيحيان

ما شهادت می دهيم که خدا خالق و داور همۀ انسان‌هاست. بنابراين بايد دغدغۀ او نسبت به عدالت و آشتی در ‏جامعۀ بشری و ‏رهايی مردان و زنان از هر گونه ظلم را با ديگران در ميان بگذاريم. چون مردان و زنان به شباهت ‏خدا آفريده شده‌اند، هر ‏شخصی فارغ از نژاد، مذهب، رنگ، فرهنگ، طبقه، جنسيت و يا سن، کرامتی درونی دارد ‏و به اين خاطر بايد مورد احترام ‏و خدمت، و نه بهره‌جويی، واقع شود. در اينجا نيز ما، هم به خاطر کوتاهی خود، و ‏هم به خاطر اين که گاهی در بشارت و ‏مشکلات اجتماعی انحصاری عمل کرديم، توبه می کنيم. اگرچه مصالحه با ‏ديگران مصالحه با خدا نيست، و نه خدمات ‏اجتماعی می تواند بشارت باشد، و نه آزادی سياسی به منزلۀ نجات؛ اما ‏با اين حال ما اذعان می کنيم که بشارت و مشارکت در ‏امور اجتماعی و سياسی هر دو از وظايف مسيحی ما به ‏شمار می آيند. زيرا هر دو برای بيان آموزه‌های خدا و انسان، محبت ما ‏نسبت به همسايه و اطاعت ما از عيسای ‏مسيح ضروری هستند. پيغام نجات همچنين حاوي پيغامی از داوری بر هر شکلی از ‏جدايی، ظلم و تبعيض است و ‏نبايد از محکوم کردن شرارت و بی عدالتی در جايی که آنها وجود دارند هراس داشته باشيم. وقتی ‏مردم مسيح را ‏می پذيرند، در پادشاهی او از نو متولد می شوند و نه تنها بايد عدالت او را در ميان دنيای بی عدالت نشان دهند، ‏بلکه ‏بايد عدالت او را گسترش دهند. نجاتی که ما مدعی آن هستيم بايد تماماً مسئوليت‌های اجتماعی و فردی ما را ‏متحول کند. ‏ايمان بدون عمل مرده است‎.‎

(‎اعمال رسولان 17: 26، 31؛ پيدايش 18: 25؛ اشعيا 1: 17؛ مزامير 45: 7؛ پيدايش 1: 26، 27؛ يعقوب 9:3؛ لاويان ‏‏‏18:19؛ لوقا 27:6، 35؛ يعقوب 2: 14-26؛ يوحنا 3:3، 5؛ متی 20:5؛ 33:6؛ دوم قرنتيان 18:3؛ يعقوب 20:2‏)‎

  • کليسا و بشارت

ما باور داريم که مسيح، نجات يافتگان خود را همان گونه که پدر او را فرستاد، به دنيا می فرستد، و اين امر مستلزم ‏نفوذ عميق ‏و پربهای مشابهی در دنياست. ما بايد از دخمه‌های کليسايی خود بيرون بياييم و درون جامعۀ غيرمسيحی ‏نفوذ کنيم. در ‏مأموريت خدمت فداکارانۀ کليسا، بشارت اصل اول است. بشارت به دنيا مستلزم اين است که کل ‏کليسا، کل انجيل را به کل ‏دنيا برساند. کليسا در مرکز نقشۀ جهانی خدا برای دنيا قرار دارد و ابزار تعيين‌شده برای ‏انتشار انجيل است. اما کليسايی که ‏صليب را موعظه می کند، بايد خود نشانی از صليب بر خويش داشته باشد. وقتی ‏کليسا به انجيل پشت می کند يا ايمان زنده به ‏خدا و محبت واقعی نسبت به مردم در آن ديده نمی شود و يا در همه ‏چيز، به ويژه در مسايل مالی و ترفيعی، صداقت کامل را ‏ندارد، خود سنگ مانعی در برابر بشارت می شود. کليسا ‏اجتماع قوم خداست، نه يک سازمان؛ و نبايد آن را به فرهنگی خاص، ‏نظامی سياسی و يا اجتماعی و يا ايدئولوژی ‏انسانی نسبت داد‎.‎

(‎یوحنا 18:17؛ 21:20؛ متی 19:28، 20؛ اعمال رسولان 8:1؛ 27:20؛ افسسيان 1: 9، 10، 3: 9-11؛ غلاطيان 6: 14، ‏‏17؛ ‏دوم قرنتيان 3:6، 4؛ دوم تيموتائوس 19:2-21؛ فيليپيان 27:1‏)‎

  • همکاری در بشارت

ما شهادت می دهيم که هدف خدا، اتحاد آشکار کليسا در حقيقت است. بشارت همچنين ما را به اتحاد فرا ‏می خواند زيرا که اتحاد ‏ما شهادت ما را تقويت می کند، همانطور که نفاق ما، انجيل مصالحۀ ما را تضعيف ‏می کند. با اين حال، می دانيم که اتحادِ ‏سازمانی شايد اشکال گوناگونی به خود بگيرد و لزوماً بشارت را به پيش ‏نمی برد. با اين‌حال، ما که در ايمان کتاب‌مقدسیِ ‏يکسانی شريک هستيم، بايد مشارکت، عمل، و شهادت اتحادی ‏نزديک داشته باشيم. اعتراف می کنيم که گاهی شهادت ما به ‏واسطۀ فردگرايی گناه‌آلود و دوباره‌کاری های ‏بی حاصل، خدشه‌دار شده است. ما خود را متعهد می کنيم تا در پی اتحاد عميق‌تری ‏در حقيقت، پرستش، تقدس و ‏مأموريت باشيم. ما بر توسعۀ همکاری هاي منطقه‌ای و عملی در جهت پيشرفت مأموريت کليسا، ‏برنامه‌ريزی ‏هدفمند، تشويق يکديگر و به اشتراک‌گذاری منابع و تجربيات تأکيد داريم‎.‎

(‎یوحنا 21:17، 23؛ افسسيان 3:4، 4؛ يوحنا 35:13؛ فيليپيان 27:1؛ يوحنا 17: 11-23‏‎)

  • مشارکت کليساها در بشارت

شادمانيم از اينکه عصر جديدی از بشارت آغاز شده است. نقش بارز سازمان‌های بشارتی غربی به سرعت محو ‏می شود. خدا ‏از کليساهای جوان‌تر، منابع جديد عظيمی را برای بشارت جهانی بر می خيزاند و اين خود نشان ‏می دهد که مسئوليت بشارت به ‏کل بدن مسيح تعلق دارد. بنابراين، تمام کليساها می بايست از خدا و نيز از خود ‏بپرسند که چه اقدامی بايد انجام دهند تا بتوانند ‏هم در منطقۀ خود بشارت دهند، و هم مبشرانی را به ديگر نقاط دنيا ‏اعزام کنند. دائماً بايد ارزيابي‌ای از وظايف و ‏مسئوليت‌های بشارتی مان در جريان باشد. بدين ترتيب، مشارکتِ رو ‏به رشدی بين کليساها ايجاد خواهد شد و شخصيت جهانی ‏کليسای مسيح به شکل بارزتری نمايان خواهد شد. ما ‏همچنين خدا را برای مؤسساتی که در ترجمۀ کتاب‌مقدس، آموزش ‏الاهياتی، رسانه‌های جمعی، ادبيات مسيحی، ‏بشارت، خدمات مسيحی، احيای کليسا و ساير زمينه‌ها می کوشند، شکر می کنيم. ‏آنها نيز بايد به طور مداوم ‏خودآزمايی کنند و تأثيرگزاری خود به عنوان بخشی از مأموريت کليسا را مورد ارزيابی قرار دهند‎.‎

(‎روميان 8:1؛ فيليپيان 5:1؛ 15:4؛ اعمال رسولان 1:13-3؛ اول تسالونيکيان 6:1-8)‎

  • ضرورت امر بشارت

هنوز به بيش از دو ميليارد و هفتصد ميليون نفر که بيش از دوسوم جمعيت زمين را تشکيل می دهند بشارت داده ‏نشده است. ما ‏شرمساريم از اين که بسياری از انسان‌ها ناديده گرفته شدند؛ اين دليلی برای سرزنش ما و کلّ ‏کليساست. با اين حال، امروزه در ‏بسياری از نقاط دنيا اشتياق بی سابقه‌ای برای خداوند عيسای مسيح وجود دارد. ما ‏معتقديم که زمان آن رسيده تا کليساها و ‏سازمان‌های موازی با اشتياق برای نجات کسانی که پيغام انجيل را ‏دريافت نکرده‌اند دعا کنند، و تلاش‌های جديدی را برای ‏بشارت جهانی آغاز کنند. گاهی لازم است از تعداد ‏مبشران خارجی و منابع مالی در کشوری که بشارت انجيل به آن رسيده، ‏کاسته شود تا کليساها به خودکفايی و ‏رشد برسند و منابع موجود به سرزمين‌هايی که بشارت داده نشده‌اند، اختصاص پيدا کند. ‏مبشرين بايد با روحيۀ ‏خدمت فروتنانه، آزادانه به تمام شش قاره روانه شوند. هدف بايد اين باشد که با تمام ابزارهای ‏موجود و در ‏کمترين زمان ممکن، هر شخصی فرصت شنيدن، درک و پذيرش خبر خوش را داشته باشد. ما نمی توانيم اميد ‏‏داشته باشيم که بدون فداکاری به اين هدف نائل بشويم. فقرِ ميليون‌ها انسان ما را مبهوت و بی عدالتي‌ای که منشأ آن ‏است همۀ ما ‏را برآشفته است. آن دسته از ما که در رفاه زندگی می کنيم، وظيفۀ خود در اتخاذ يک زندگی ساده ‏را می پذيريم تا بتوانيم با ‏سخاوتمندی بيشتری برای کمک و بشارت بپردازيم‎.‎

(‎يوحنا 4:9؛ متی 35:9-38؛ روميان 1:9-3؛ اول قرنتيان 19:9-23؛ مرقس 15:16؛ اشعيا 6:58، 7؛ يعقوب 27:1؛ 1:2-‏‏‏9؛ متی 31:25-46؛ اعمال رسولان 44:2، 45؛ 34:4، 35‏)‎

  • بشارت و فرهنگ

بسط راهبردهای بشارت جهانی مستلزم روش‌های پيشرو خلاقانه است. در پناه خدا، نتيجه، ظهور کليساهايی خواهد ‏بود که ‏عميقاً در مسيح ريشه، و رابطۀ نزديکی با فرهنگ خود دارند. فرهنگ هميشه بايد با معيار کتاب‌مقدس ‏آزموده و قضاوت شود. ‏از آنجايی که مردان و زنان مخلوقات خدا هستند، بخشی از فرهنگ آنها در زيبايی و ‏نيکويی غنی است. اما چون اين انسان‌ها ‏سقوط‌کرده هستند، گناهْ فرهنگ را تباه کرده و بخشي از آن شيطانی است. ‏انجيل پيش‌فرضی از برتری فرهنگی بر فرهنگ ‏ديگر ندارد، بلکه همۀ فرهنگ‌ها را بر طبق معيار حقيقت و عدالتِ ‏خود ارزيابی می کند، و در هر فرهنگی بر اصول اخلاقی ‏مطلق تأکيد می کند. مبشرين اغلب همراه انجيل يک ‏فرهنگ بيگانه را نيز منتقل کرده‌اند و گاهی کليساها بيشتر در اسارت ‏فرهنگ بوده‌اند تا اينکه تحت تعليم کلام ‏باشند. مبشران مسيحی بايد با فروتنی در پی اين باشند که خود را از همه چيز، به جز ‏اصالت شخصيت، خالی کنند ‏تا بتوانند خادم ديگران باشند و کليساها بايد در پی تحول و غنای فرهنگ برای جلال خدا باشند‎.‎

(‎مرقس 8:7، 9، 13؛ پيدايش 21:4، 22؛ اول قرنتيان 19:9-23؛ فيليپيان 5:2-7، دوم قرنتيان 5:4‏‎)

  • آموزش و رهبری

ما اعتراف مي‌کنيم که گاهي در پي رشد کليسا به بهاي از دست دادن عمق آن حرکت کرديم و بشارت ما عاري ‏از خوراک ‏مسيحي بوده است. همچنين اذعان مي‌کنيم که برخي از سازمان‌هاي ما در تجهيز و تشويق رهبران ملي ‏براي تقبّل ‏مسئوليت‌هاي مشروع خود، بسيار کند بوده‌اند. با اين‌حال، ما به اصول بومي متعهد هستيم و آرزومنديم ‏که هر کليسايي رهبران ‏ملي خود را داشته باشد، که نه بر اساس رياست، بلکه بر اساس خدمت، روش مسيحي ‏رهبري را به نمايش مي‌گذارند. ما ‏مي‌دانيم که نياز فراواني به بهبود آموزش الاهيات به‌خصوص براي رهبران کليسا ‏وجود دارد. در هر ملت و فرهنگي بايد ‏برنامة آموزشي مؤثري براي شبانان و اعضاي کليسا در باب آموزه‌هاي ‏مسيحي، شاگردسازي، بشارت و تشويق در جهت رشد ‏و خدمت وجود داشته باشد. اين گونه برنامه‌ها نبايد بر ‏روش‌هاي آموزشي‌ کليشه‌اي تکيه کنند، بلکه بايد بر اساس قريحة خلاق ‏بومي و بر طبق معيارهاي کتاب‌مقدس ‏ايجاد شوند‎.‎

(‎کولسيان 27:1؛ 28؛ اعمال رسولان 23:14؛ تيطس 5:1، 9؛ مرقس 42:10-45؛ افسسيان 11:4، 12‏‎)‎

  • نبرد روحانی

ما باور داريم که درگير يک جنگ هميشگیِ روحانی با رؤسا و قدرت‌های شرير هستيم که قصد براندازی کليسا ‏را دارند و ‏می خواهند بشارت جهانی کليسا را ناکام بگذارند. ما از نياز خود برای تجهيز خويشتن به زره خدا ‏آگاهيم و می دانيم که اين ‏جنگ را بايد با اسلحۀ روحانیِ حقيقت و دعا جنگيد. زيرا ما فعاليت‌های دشمن‌مان را ‏تشخيص می دهيم؛ نه تنها در ‏ايدئولوژی های دروغينِ بيرون از کليسا، بلکه در اناجيل دروغينِ داخل کليسا که ‏کتاب‌مقدس را تحريف می کنند و انسان‌ها را ‏در جای خدا می گذارند. ما هم به هشياری و هم به بصيرت نياز داريم ‏تا از انجيل کتاب‌مقدسی محافظت کنيم. ما اذعان می کنيم ‏که خود، در برابر عقايد و اعمال دنيوی، و تسليم در ‏برابر دنياگرايی مصون نيستيم. برای مثال، اگرچه مطالعات دقيق در مورد ‏رشد کليسا، چه از لحاظ کمّی و چه ‏روحانی، صحيح و ارزشمندند، اما گاهی از آنها غفلت کرده‌ايم. در مواقع ديگر، برای ‏اطمينان از پاسخی به انجيل، ‏در پيام خود سازشکاری کرده‌ايم و يا با شيوه‌های فشار، شنوندگان خود را تحت تأثير قرار داده‌ايم، ‏و در آمار و ‏ارقام غرق شده و حتی در استفاده از آنها صداقت نداشته‌ايم. همۀ اين کارها دنيوی هستند. کليسا بايد در دنيا باشد؛ ‏‏دنيا نبايد در کليسا باشد‎.‎

(‎افسسيان 12:6، دوم قرنتيان 3:4، 4؛ افسسيان 11:6، 13-18؛ دوم قرنتيان 3:10-5؛ اول يوحنا 18:2-26؛ 1:4-3؛ ‏‏غلاطيان 6:1-9؛ دوم قرنتيان 2: 17؛ 2:4؛ يوحنا 15:17‏)‎

  • آزادی و جفا

خدا وظيفۀ برقراری صلح، عدالت و آزادی را برای دولت‌ها تعيين کرده تا کليسا بتواند در اين شرايط خدا را ‏اطاعت کند، ‏خداوند عيسای مسيح را خدمت کرده و بدون هيچ مانعی انجيل را موعظه کند. بنابراين، برای رهبران ‏کشورها دعا می کنيم و ‏از آنها می خواهيم که آزادی فکر و وجدان و آزادی عمل و اشاعۀ دين را بر طبق ارادۀ ‏خدا و همان گونه که در اعلاميۀ جهانی ‏حقوق بشر درج شده، تضمين کنند. همچنين نگراني عميق خود را برای تمام ‏کسانی که به ناحق زندانی شدند ابراز می داريم، به ‏طور خاص برای آنانی که به خاطر بشارت نام خداوند عيسی ‏زندانی شده‌اند. ما پيمان می بنديم تا برای آزادی آنها دعا و تلاش ‏کنيم. در عين حال، از عاقبت آنها ترسی به دل ‏راه نخواهيم داد. با کمک خدا، ما نيز در برابر بی عدالتي خواهيم ايستاد و به ‏هر بهايی که باشد به انجيل وفادار ‏خواهيم ماند. هشدارهای عيسی مبنی بر اجتناب‌نا‌پذير بودن جفا را فراموش نمی کنيم‎.‎

‎(‎اول تيموتائوس 1:4-4، اعمال رسولان 19:4؛ 29:5؛ کولسيان 24:3؛ عبرانيان 1:13-3؛ لوقا 18:4؛ غلاطيان 11:5؛ ‏‏‏12:6؛ متی: 10:5-12؛ يوحنا 18:15-21‏‎)

  • قدرت روح‌القدس

ما به قدرت روح‌القدس ايمان داريم. پدر، روح خود را فرستاد تا بر پسر او شهادت دهد؛ بدون شهادت او شهادت ‏ما عبث ‏خواهد بود. الزام بر گناه، ايمان به مسيح، تولد تازه و رشد مسيحی، همه کار روح‌القدس هستند. علاوه بر ‏اين، روح‌القدس ‏روحی مبشر است؛ از اين رو، بشارت بايد به صورت خودجوش از دل يک کليسای پر از روح ‏برآيد. کليسايی که کليسای ‏مبشر نيست، خود را انکار، و روح را اطفا می کند. بشارت جهانی تنها زمانی به يک ‏امکان حقيقی تبديل می شود که ‏روح‌القدس، کليسا را در حقيقت و حکمت، ايمان، قدوسيت، محبت و قدرت ‏تازه کند. از اين رو، از تمام مسيحيان دعوت ‏می کنيم تا برای ملاقاتی با روح مقتدر خدا دعا کنند تا تمام ثمرۀ ‏روح‌القدس در قوم او نمايان شود و تمام عطايای او بدن مسيح ‏را غنی سازند. تنها آن زمان است که کل کليسا ‏ابزاری مناسب در دستان او خواهد بود تا تمام زمين صدای او را بشنوند‎.‎

(‎اول قرنتيان 4:2؛ يوحنا 26:15، 27؛ 8:16-11؛ اول قرنتيان 3:12؛ يوحنا 6:3-8؛ دوم قرنتيان 18:3؛ يوحنا 37:7-39؛ ‏‏اول تسالونيکيان 19:5؛ اعمال رسولان 8:1، مزامير 4:85-7؛ 1:67-3؛ غلاطيان 5: 22-23؛ اول قرنتيان 4:12-31؛ ‏‏روميان 3:12-8‏)‎

  • بازگشت مسيح

ما ايمان داريم که عيسای مسيح شخصاً و آشکارا، در قدرت و جلال باز خواهد گشت تا نجات و داوری خود را ‏به کمال ‏برساند. اين وعدۀ بازگشت او، انگيزه‌ای مضاعف برای بشارت ماست زيرا که ما کلام او را به ياد داريم که ‏نخست انجيل بايد ‏به تمام ملت‌ها موعظه شود. ما معتقديم که فاصلۀ زمانی بين صعود مسيح و بازگشت او بايد با ‏بشارت قوم خدا پر شود، که تا ‏قبل از پايان، حق ندارند بشارت را متوقف کنند. همچنين به ياد داريم که او در ‏مورد مسيح‌ها و انبيای دروغينی که راه ‏ضدمسيح نهايی را هموار خواهند کرد به ما هشدار داد. بنابراين، ما اين ‏عقيده را که انسان‌ها قادرند مدينۀ فاضله‌ای بر روی ‏زمين بنا کنند، رؤيايی حاکی از غرور و خودخواهی می دانيم و ‏آن را رد می کنيم. ما مسيحيان مطمئن هستيم که خدا پادشاهی ‏خود را کامل خواهد کرد و مشتاقانه در انتظار آن ‏روز و آسمان و زمين جديدی هستيم که عدالت در آن ساکن خواهد بود و خدا ‏تا ابد‌الآباد بر آن سلطنت خواهد ‏کرد. در ضمن، ما بار ديگر با شادی تسليم اقتدار او بر کلّ زندگی خود هستيم و خود را وقف ‏خدمت مسيح و ‏مردم می کنيم‎.‎

(‎مرقس 62:14؛ عبرانيان 28:9؛ مرقس 10:13؛ اعمال رسولان 8:1-11؛ متی 20:28؛ مرقس 21:13-23؛ اول يوحنا ‏‏‏18:2؛ 1:4-3؛ لوقا 32:12؛ مکاشفه 1:21-5؛ دوم پطرس 13:3؛ متي 18:28‏)‎

  • نتيجه‌گيری

بنابراين، در پرتو ايمان و عمل خود، عهدی خطير با خدا و يکديگر می بنديم، تا با دعا و برنامه‌ريزی، با هم برای ‏بشارت تمام ‏جهان همراه شويم. ما از ديگران دعوت می کنيم تا به ما بپيوندند. باشد که خدا با فيض خود و برای ‏جلال خويش ما را ياری کند ‏تا به عهد خود وفادار بمانيم! آمين، هللويا‎!‎

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO