پاسخ به اسلام

مسیحیت و آیین بهایی، چگونگی ارتباط آنها؟

5/5 - (6 امتیاز)

دین بهایی زمانی آغاز شد که یک مرد فارسی خود را بهاءالله (که واژه ای عربی است به معنای جلال خدا) نامید ودر سال 1863 اعلام کرد که آخرین مکاشفه خداوند است. در حقیقت، امروزه چندین میلیون بهایی در سرتا سر دنیا بر این باورند که بهاءالله (1817-1892) درمسیر طولانی تجلیات خداوند آخرین بوده و نبوتهایی را که در ادیان دنیا از جمله نبوتهای کتاب مقدسی در رابطه با بازگشت ثانوی مسیح شده است را تحقق بخشیده است. بهاییان به ناشناختگی و یگانگی خداوند، به وحدت تمام مذاهب، به وحدت بشریت، و وحدت علم و مذهب اذعان می کنند. بهاییان معتقدند که سرانجام آنها هستند که دنیا را به سمت هارمونی جهانی هدایت می کنند. همچنین بر این باورند که بسیاری از تمامی مذاهب عمده الهام گرفته از خداوند هستند و به شیوه ای پیشرونده در حال گسترش می باشند. بهاییان می گویند،  تا هزار سال پس از مرگ  بهاءالله تجلی دیگری جایگزین او نخواهد شد. دین بهایی، علیرغم اهداف بلند خود، قابل مقایسه با مسیحیت بر اساس کتاب مقدس نیست و نمی تواند مدارک کافی جهت دفاع از ادعاهایش ارائه دهد. از آنجایی که تمامی ادیان  بر حقایق اساسی که ادعا می کنند اختلاف نظر دارند، پس جملگی نمی توانند از طرف خدا باشند. ، به عنوان مثال، تعالیم بودا وجود خدای شخصی را رد می کند. اما یهودیت، مسیحیت، و اسلام همه به الوهیت شخصی اعتقاد دارند. بهاییت می کوشد به دو طریق به این اختلافات بپردازد. ابتدا، بهاییان مدعی می باشند  که حقیقت دینی نسبت به دوره های تاریخی است. این استدلال با شکست مواجه شده است زیرا خدا به گونه ای معرفی می شود که بطور دائمی قادر به ظاهر ساختن  اساسی ترین حقایق الهی نمی باشد. علاوه بر این، اگر خدا طبق ادعای بهاییت، ناشناختنی است، پس هیچ پایه و اساس برای هر وحی الهی در آیین بهایی یا هر مذهب دیگری وجود ندارد. دوم، اینکه تعالیم اصلی تمام مذاهب دنیا (به جز دین بهایی) تحریف شده اند. به عنوان مثال، مسیحیت هرگز تعلیم نداده است که عیسی بطور منحصر به فردی الهی بوده و اینکه او جسما از مردگان برخاسته است. این تعالیم بعدها تحریف شده اند. دین بهایی، این حقایق را که به خوبی تصدیق شده، انکار می کند زیرا این حقایق عیسی را در مقامی بسیار فراتر از آنچه که در دین بهایی برای تجلی خدا اجازه می دهد قرار می دهد (رومیان1:4؛ اول تیموتایوس 2: 5). اما نه منطق و نه تاریخ از این ادعاهای تجدید نظرطلبانه حمایت نمی کنند. مسیحیان می بایست بهاییان را جهت خواندن عهد جدید به چالش بکشند تا دلایل بسیاری مبنی بر حقانیت آن را بررسی کنند. آنها همچنین بهاییان را باید در خصوص این عقیده آنها مبنی بر وحدت در حال گسترش ادیان نیز به چالش بکشند که هیچ پایه و اساس منطقی یا واقعی ندارد و تنها ادعایی بیش از جانب کسی که بر خلاف مسیح مرد و مرده باقی ماند نیست.

نویسنده: داگلاس آر گروسوییس

ترجمه: الهام ربیع نژاد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO