اسارتی دیگر جایگزین اسارت قبلی!
اسارتی دیگر جایگزین اسارت قبلی!
هدف خدا برای بیرون آمدن قوم از مصر “آزادی و پرستش خدای خود” بود اما قوم بعد از رهایی، گوساله ساخته؛ آنرا پرستیدند. در واقع فقط نوع فرعون، نوع زنجیر، نوع زندان و نوع زندانبانشان فرق کرد. نه نوع نگاهشان به ارزشهای زندگی.
اگر رؤیای خدا برای رهایی از جایی که در آن به اسارت گرفته شدهایم را نادیده بگیریم در جایی دیگر به اسارتی دیگر گرفتار خواهیم شد.
چه حرکتهایی که بیشتر از حرکت نکردن، معنی درجا زدن میدهد
چه ایمانهایی که به افرادپرستی و فرقه و کلیساپرستی افتاده
چه به آرزو رسیدنهایی که بطور حیرتانگیزی ناامیدمان کرده
چه زناشوییهایی که بدتر از دوران مجردی افراد را تنها کرده
چه داشتنهایی که بیشتر از نداشتنها شخص را فقیر کرده
چرا؟
چرا عدهای در وسط راه، مسیرشان کج میشود؟
چرا عدهای تجربیاتشان با جملۀ “چی خواستیم چی شد” تمام میشود؟
چرا عدهای بعد از رسیدن به مقصد از تلاش و رنجی که برای رسیدن به آن کشیدهاند مأیوس و پشیمان و سرخورده میشوند؟
چون رؤیا، هدف، انگیزه و دلیل اصلی را فراموش کردهاند.
“جاییکه رؤیا فراموش شود قوم گردنکش میشوند” ( امثال ۱۸:۲۹).
وقتی قوم گردنکش شدند، مسیر و انگیزه و مقصدشان عوض شد.
لطفاً بیشتر از موسی منتظر خدای موسی باشید و بيشتر از افراد و شخصيتها پشت سر رؤیای خدا برای زندگیتان حرکت کنید تا هارونهای فرصتطلب “شوق به خداپرستیتان را به هیجان گوسالهپرستی تبدیل نکنند”.
جلیل سپهر
@jalilsepehr
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |