عیسی مسیح

عیسی مسیح خداوند، مردی برای همه فصلها!

5/5 - (1 امتیاز)

هستۀ مرکزی ایمان مسیحی را نه ساختمان مجلل کلیسا و نه اعتراف صریح به ایمان، و نه التزام به شریعت و احکام، و نه حتی دانستن تمام و کمال کتاب مقدس، می سازد! بلکه آنرا حضور شفاف انسانی دوران ساز تشکیل می دهد، که همه چیز در او تمرکز یافته است! و او نه تنها سنگ بنای ایمان مسیحی را بنیان نهاد، بلکه موضوع انسان، اجتماع، مبحث نیک بختی و سرانجام بشر و در یک کلام خداوند و هستی، به" شناختن او" منتهی می شود!

 

عدۀ زیادی از شخصیت های برجستۀ تاریخی از خود ایده، دکترین و ایدئولوژی های رنگارنگی را بیادگار گذاشتند که در ظرف زمان وبه نوبۀ خود، توانستند تاثیر گذار و بی نظیر باشند. اما بنظر می رسد که اکثر قریب به اتفاق این فرهیختگان تاریخی- اجتماعی، همگی از این مرد الهام گرفته اند. مردی که باهمه متفاوت بود، مردی که مثل هیچکس نبود!…….. قریب دو هزار سال پیش، در سرزمین کنونی اسرائیل"مردی" قد علم کرد، که هنوز افراشته نام، در صحنه زندگی انسانها حضوری بی مانند دارد! در آن زمان، سرزمین اسرائیل نه تنها مستعمره بحساب می آمد، بلکه استثمار و بهره کشی حکومت جبار روم، تسمه از گردۀ قوم یهود کشیده بود، قومی که تاراج شده وحیثیتش بارها بیغما رفته بود ( مزمور 137 : 2 – 5 ).

اینبار و در این برهه از زمان، ستمی مضاعف را از خودی وبیگانه، تجربه می کرد! از یکسو بیگانگان سرزمین پدری را اشغال کرده بودند، و از سوی دیگر بهره کشی و استثمار، بشکل کار اجباری، و وضع قوانین و برای گرفتن مالیات وعوارض کمر شکن، امر رایجی از سوی زورگویان شده بود ! (انجیل متی17 : 25 ) ! . و اگر کسی به آن تن نمیداد، بعنوان یاغی و عنصر ضد حکومت باز داشت می شد! (انجیل مرقس 15 :7 ) حکومت روم برای استیلای روزافزون و ادامۀ بهره کشی ها از" خودیها" بعنوان کارگزاران و برای جمع آوری مالیات ها و عوارض سود می جست، این وابستگان که در زمرۀ عوامل حکومتی بحساب می آمدند، و بگونۀ، زائدالوصفی، مورد نفرت آحاد قوم یهود و ساکنان فلسطینی قلمرو روم قرار داشتند ! (انجیل متی 9 : 9 & انجیل لوقا 19: 1- 11 ) .

از سوی دیگر مشایخ یهود و رهبران مذهبی بودند که نان را به نرخ روز می خوردند و با تظاهر به دینداری و شریعت پناهی، هم شریک دزد بودند وهم رفیق قافله، یعنی هم احکام شریعت را از مردم کوچه و بازار می طلبیدند و هم با سازشکاری بی بدیلی" قوانین حکومتی" روم را بمردم تحمیل می کردن، حکومتی که، در طرف معادلۀ، جور و ستم قرار داشت! ( دوم تواریخ 24 : 5 – 11 & انجیل متی 17 :25 ) . بدین ترتیب این رهبران انتظار داشتند که مردم هم بقوانین الهی گردن نهند و هم احکام حکومت اشغالگر را بپذیرند! ( انجیل مرقس 12 : 14 &انجیل لوقا 20 : 22 ) .

در حقیقت کمر مردم هم زیر بار خراج سنگین از ناحیۀ دولت روم و هم قوانین شداد و غلاظ مذهبی خم شده بود. از این رو، آنها در پی گشایشی بودند و آرزو داشتند که : هر چه زودتر نجات دهنده ای بیاید تا تکلیف همه چیز و همه کس را روشن کند، و اگر، هر از چند گاهی، صدائی بر می خاست، یا طغیانگری سر بشورش می گذاشت، پس روزنۀ امیدی گشوده می شد و خبر دهان بدهان در اطراف ونواحی می پیچید، که نجات دهنده ای آمده است… ! و چون شورش و طغیان توسط سرکوبگران خاموش می شد، آنگاه کورسوی امید فروکش میکرد و دوباره خاموشی و خفقان همه جا را فرا می گرفت! اما هنوز امید ها به یاس کامل تبدیل نشده بود، چون عده ای خوانده، و تعدادی نیز شنیده بودند که در کتاب های پیشین آمده است: که کسی از نسل یهودا خواهد آمد و اوست که نجات دهنده است! او راه امت ها را، روشن کرده و آنها را هدایت خواهد کرد ! و اوست که زنجیر های اسارت را خواهد برید و اسیران را از زندان آزاد می کند! و به کوران قوت بینائی می بخشد! ( پیدایش 49 : 8 & دوم سموئیل 2 : 13 و 16 & اِشعیا 9 : 6 – 8 & اشعیا 42 : 1- 5 & انجیل لوقا1: 32 ).

و آنها ئیکه به حبس های طولانی محکوم شده و یا در انتظار مجازات بسر می بردند بهمان ترتیب انتظار می کشیدند، و در دل می گفتند : – بلاخره کسی می آید که نشینندگان در محبس را از ظلمت زندان آزادمی کند! و همگان امیدوار بودند که هر چه زودتر سرداری را در قد و قوارۀ داود ببینند، که ازمصر و حبشه تا سواحل فرات را جزء سرحدات، و قلمرو بلامنازع قوم یهود کند و استعمارچی زورگو را از سرزمین پدری، بکلی بیرون براند! و آنوقت که در شنبه ای معمولی ودر کنیسه ای در ناصره، بنا بدرخواست مردم، جوانی انتخاب شد، تا آیاتی از طو مارهای قدیم را بخواند، آنوقت قرعۀ فال به طومار اِشعیاء افتاد و جوان آغاز بخواندن کرد: روح خدا بر من است! و من برگزیده شده ام که به بینوایان مژده دهم که ایام غم بسر آمده و به اسیران و کوران بشارت دهم که از زندان آزاد خواهند شد، من آمده ام تا یوغ ها را بشکنم و زنجیر های اسارت و بندگی را از هم پاره کنم! آنگاه خلایق پنداشتند که آنروز هم روزی است مثل همۀ روزها! و طبق معمول همیشه، جلسه با تلاوت آیاتی چند از تورات یا کتب قدیم پایان می یابد، و با آمین گفتن آنها ختم جلسه اعلام می شود! اما جوان در پایان اضافه کرد: – آنچه امروز شنیدید، تحقق یافت! ادعای جوان، خشم حاضرین را برانگیخت! ( انجیل لوقا 4 : 18 – 20 و 28 ).

آنها بهم می گفتند:- آیا او همانی است که سالها در انتظارش بودیم؟ .. اوکه شمشیری حمل نمی کند او که صدای خود را در محله ها و کوچه های شهر بلند نکرده، او اصلا، جائی جار نکشیده و اعلام موجودیت نکرده است! کسی اورا نمی شناسد، او که سخنگوئی ندارد! آیا مورد تائید شیوخ فریسی و ملا های صدوقی است! آیا مورد علاقۀ حزب هیرودیان است؟! غیوران و سازمان های زیرزمینی راجع به او چه می گویند؟! آیا او همانست که همیشه در پی اش بوده ایم! او که شبیه داود نیست، تا سرکردگان حکومت روم را بسزای اعمالشان برساند و غول های فلسطینی را از پا در آورد، و در کوهستان ها آتش بیفروزد، و به زندان ها یورش بیاورد و اسرای در بند را از پشت میله ها آزاد کند! هنوز هیچکس باور نداشت که اینبار" منجی" باشکل و شمایل عیسای نجار، پسر یوسف ظاهر شود، بلکه آنها از منجی انتظار پهلوان آهنین پنجه ای را داشتند، که پوست سر صد ها "رومی" را بکند، و حکومت آنها را سرنگون کرده و تار و مار کند، و شکوه سلطنتِ خاندان" یهودا" را به آنها باز گرداند. اما حال کسی دیگری آمده بود که اعمالی متفاوت می کرد! وحرفش طوردیگری بود! و اگرچه همۀ قوم تعمید توبه گرفته بودند اما شک ها و بدگمانی ها شروع شد! خبر در همه جا پیچید که کسی آمده است که مثل هیچکس نیست!

کسی که، کوران را براستی بینا میکند و گنگان و افلیجان در حضورش شفا می یابند! و جذامیان مداوا می شوند! اما یحیی که خود مردم را به توبه و تعمید دعوت کرده و خود همان ندائی بود که باید در وادی، راه منجی را هموارکند، اینک خود نیز دچارتردید، شده است! که آیا "او" براستی همان است؟ یا هنوز باید در انتظارش بود! اینک، ادعای مرد جوان ساختار فکری و گیومۀ تصورات همه را بهم ریخته است، زیرا او کسی است که بر طوفانها حکم می راند و بر دریا می خرامد و به فقرا غذا میدهد و مرده زنده میکند، و بشارت آمدن ملکوت خدا را میدهد و اوست که آکنده از نیروی زندگی و شفاست! اما طالب قدرت و حکومت کردن نیست، بلکه ازسلطنت خداوند سخن می راند! آواز خدمات او، در تمامی یهودیه و سامرا، جلیل و ناصره پیچید. و سرانجام ملاها و مشایخ قوم با کنجکاوی بدیدنش آمدند، و چون اعمال او را می دیدند، با بهت و حسادت میگفتند: – این که نجاری بیش نبود، او که بمدرسه نرفته، حال چگونه ممکن است همۀ تورات را بداند و ستارۀ هر جمعی شود و درمحافل چون، ماه بدرخشد!( متی 13 : 56 و 59 ).

خبر آیات و معجزات او بخودی و بیگانه رسید! دردمندان و طالبان رویش، و ملتمسین شفا، بدورش حلقه زدند! دیوزدگان را بنزدش می بردند تا مداوا شوند! بتدریج، خطاکاران و مجرمان اجتماعی، به مژ ده های او امیدوار شدند، کلمات دهانش شفا بخش بود و وجودش آفتابی بود که عالم و آفاق را روشن می کرد! در حضورش گرسنگان سیر می شدند وتشنگان حقیقت، بیشتر طلب می کردند! پیروانش بیش از پیش به او به او ایمان آورده و بگردش حلقه می زدند. اما خداوندان دارندگی، و اربابان بی مروت دنیا و حاکمان" روم" و رهبران مذهبی، هیچکدام، هنوز باورش نداشتند! اما پیروانش بروشنی دریافتند که آنچه مرد جوان مدعی است در عمل به اثبات می رساند، و او مشحون از راستی است و راهش درست و کلمات حیات جاوید، نزد اوست! ( انجیل یوحنا 6 : 68 ).

وقتی دیوها را اخراج می کرد رهبران مذهبی او را تکفیر کرده و به او اتهام می زدند که از شیطان فرمان برده و قدرت می گیرد و او در رد اتهامات میگفت: – هر حکومتی دچار دودستگی شود، سرانجام رو به هزیمت گذاشته و از هم پاشیده خواهد شد پس اگر شیطان علیه نیرو های خود دست بکار شود، در حقیقت گور خود را بدست خود می کند ! و حال چون من با قدرت خداوند دیوها را از دیوزدگان اخراج میکنم به این معنی است که خداوند پیروز است و مژدۀ حکومت او بشما رسیده است! ( انجیل متی : 12 25 – 28 ). ای علمای قوم : شمائی که کلید معرفت و شناخت را در دست دارید:- نه خود وارد عالم معرفت خداوند، می شوید و نه اجازه می دهید، آنانی که طالب حقیقت و شناخت اویند، در این گستره وارد شوند!(انجیل لوقا : 11 – 52).

لذا پدر شما شیطان است، شما بدنبال خواسته های او هستید او از ابتدای خلقت، قاتل است چون از دایرۀ حقیقت خارج شد و راستی در او نیست او پدر همۀ دروغگویان است! ای مردم: اگر شما پدر آسمانی مرا پدر خود بدانید و به او گوش کنید، واحکام او را بجا آورید و مرا فرستادۀ او بدانید هر گز طعم مرگ را نخواهید چشید! ( انجیل یوحنا 8ّ : 44 و 47 و 51 ) و هرکه مرا پیش مردم اقرار کند، من نیز او را نزد خداوند اقرار خواهم کرد و اما هرکس منکر من شود، پس من نیز او را انکار می کنم! هر کس سخن مرا بشنود و بدان عمل کند مانند کسی است که وجود خود را برستون های راستی بنا میکند، آنموقع که سیل بنیان بر افکن تهمت و افترا بر او فرود آید، از جای نمی جنبد، اما اگر کسی سخن مرا بشنود و بکار نبندد، مانند کسی است که ایمان خود را بر شن بنا می کند، و چون سیل مشکلات و سختی ها بسویش هجوم بیاورد متذلل شده و خواهد شکست! دیگران را محبت کنید طوریکه از دوستی من چشیدید، آنقدر که در راه حقیقت و بخاطر شما قربانی می شوم! در من بمانید و به من ایمان داشته باشید آنگاه است که ثمرات ببار می آورید! ( انجیل یوحنا 15 : 4 و5 )

مطمئن باشید که من تا ابد با شما خواهم بود، زیرا بدون من، از شما کاری ساخته نیست! او براستی کوران را شفا داد و اسیران از بند شریعت و بندگی گناه رهانید! و با دیو وسوسه و غول نفس جنگید و پیروز شد ( انجیل مرقس 1 : 12 & 13 ) او که بود که هنوز با ماست! هنوز معجزه می کند، شفا می دهد در غم واندوه، در شادی و لحظات امید، در تردیدها و انکار، هنوزبا ماست! در فصل سرما، و یخبندان رابطه ها! در برگریزان جدائیها و مرگ! در شکفتن بهار ایمان! و در گرمای عشق و پیوند ها، با ما است! او مردی برای همۀ دوران، و همۀ فصل هاست!"

نوشته: مسعود مهرداد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO