انگیزۀ ما برای ارتکاب گناه چیست؟
انگیزۀ ما برای ارتکاب گناه چیست؟
✨✨«و چون قوم دیدند که موسی در فرود آمدن از کوه تأخیر نمود، قوم نزد هارون جمع شده، وی را گفتند: «برخیز و برای ما خدایان بساز که پیش روی ما بخرامند، زیرا این مَرد، موسی، که ما را از زمین مصر بیرون آورد، نمیدانیم او را چه شده است.» (خروج ۱:۳۲)
باب ۳۲ کتاب خروج، ماجرای ساخته شدن گوسالۀ طلایی را شرح میدهد.
در اینجا دو کلمۀ کلیدی را بر میشمرم که کمک میکند تا انگیزۀ قوم را برای ارتکاب این گناه وحشتناک توضیح دهد.
اول: «تأخیر»
آنها دیدند که موسی از فرود آمدن از کوه به نزدشان تأخیر کرده.
قوم اسرائیل انتظار داشت به سرعت وارد سرزمین موعود شده و از مزایای آنجا بهره برده به آرزوهایشان برسند.
اما تأخیر موسی آنها را به تردید انداخت و به فکر چارهای افتادند.
همان تأخیری که باعث شد تا سارا بزرگترین اشتباه تاریخی بشریت را رقم زند و موجبات جنگ و جدالی را فراهم آورد که تا امروز خاورمیانه و اگر اغراقآمیز نباشد، دنیا درگیر آن است.
آنها بتی ساختند که در مصر با آن آشنا بودند و برایشان قابل دیدن و لمس کردن بود.
انسان زمانی به باور چیزی میرسد که برایش قابل رؤیت باشد.
پدیدۀ علمگرایی و خداناباوری ریشه در همین خصیصۀ انسان دارد.
دوم: «نمیدانیم»
عدم آگاهی و اطلاع از وضعیت موسی موجب شد تا مبادرت به ساختن گوسالهٔ طلایی کنند.
تا زمانی که موسی با آنها بود، احساس امنیت میکردند.
آدمها وقتی احساس امنیت نمیکنند تصمیمات اشتباه میگیرند و عملکرد بدی دارند.
ما نیز زمانی که جواب دعاهایمان به تأخیر میافتد شک میکنیم و به تلاطم افتاده برای رسیدن به نتیجهٔ دلخواه، دست به کارهایی میزنیم که اوضاع را وخیمتر میکند.
از آنجا که ارادهٔ خدا را نمیدانیم و یا طریقهای خدا را درک نمیکنیم، شتابزده تصمیمات اشتباه میگیریم.
چرا فکر میکنیم که حتماً باید از همۀ روشهای خدا سر دربیاوریم؟
ابراهیم به انجام وعدههای خدا در بدترین و غیرممکنترین شرایط، شک نکرد هیچ بلکه محکمتر و مصرانهتر به آن وعدهها چسبید و در نهایت در صد سالگی اسحاق که فرزند وعده بود را در آغوش کشید.
باشد که با الگو گرفتن از ابراهیم که پدر ایمانی ماست، انتظار ارادۀ خدا را بکشیم.
به حبقوق گوش گیریم که میگوید:
« زیرا که رؤیا هنوز برای وقتِ معین است و به مقصد میشتابد و دروغ نمیگوید. اگرچه تأخیر نماید برایش منتظر باش زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود. (حبقوق ۳:۲)
یادداشتی از خواهر گرامی مان ر.پ.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |