او میخها را برگزید!
روزهای مخصوصی است، به هفته مقدس قدم گذاشتهایم، هفتهای متفاوت با تمامی هفتههای دیگر. در واقع یادآور هفتهای که سرنوشت بشریت و حتی خلقت در آن شکل میگرفت، یک اشتباه، اندکی دلسوزی برای خود، ننوشیدن جام رنج از سوی کسی که قادر بود ۱۲ فوج فرشته نیرومند را به یاری و رهانیدن خویش فرابخواند، میتوانست داستان آفرینش را به گونهای دیگر رقم زند بگونهای که ما برای همیشه از نجات ابدی الهی و فیض شگفت انگیز خدا محروم شویم. عجیب است که تنها مسیحیان هستند که علاوه بر یاد آوری رنج و عذاب منجی خویش آن را جشن میگیرند و حتی روز مرگ منجی خویش را جمعه نیک نام نهادهاند.
از یکشنبه هلهله و شادی و هوشیعانا خواندن بشر به مناسبت قدم نهادن عیسی به شهر خدا آغاز شد و داستان تا خیانت و وانهادگی عیسی توسط یاران و عزیزان و شکنجه ومصلوب شدن به توطئه آنانی که در پی نجاتشان بود به دست رومیان پایان هلهله های مردم رقم خورد بیآنکه بدانند بر فراز جمعه صلیب یکشنبه رستاخیزی نیز وجود دارد.
حقیقتاً چه نیکی و نیکویی در رنج منجی و تحقیر و شکستگی و وانهادگی او میتوانست وجود داشته باشد که یک سوم اناجیل متمرکز بر این هفته آخر زندگی مسیح و بطور خاص واقعیت صلیب و مرگ منجی و سپس قیام اویند. واقعا که مسیحیت با تمامی مذاهب و مکاتب متفاوت است و طریق نجات و رستگاری آن هم با همه تفاوت دارد و حتی با ذهن منتقد و کوته بین بشری سر ناسازگاری.
به گفته نویسنده بزرگ معاصر فیلیپ ینسی:" صلیب نه تنها مانعی بر سر راه ملکوت آسمان نیست حتی طریق ملکوت آسمان نیز برای عیسی نبود، صلیب خود ملکوت آسمان بود."
ما مسیحیان یگانه دین باورانی هستیم که پیروزی مان از مرگ منجی مان آغاز میشود. مسیحیت یگانه مکتبی است که به چشم دنیا بر پایه شکست و بیآبرویی و مرگ رهبرخود بنا گشته است زیرا که صلیب مجازات طرد شدگان و جنایتکاران و ملعونان خداست. اما برای ما صلیب جایگاه ملاقات آسمان و زمین و نقطه آمرزش و آشتی خدا و انسان است. صلیب تخت پادشاهی عیسی است و درک این حقیقت جز به مدد روح خدا و فیض عیسی و ملاقات الهی میسر نیست . آخر مگر میشود کسی پادشاه آسمان و زمین باشد اما خدا او را به دست جلادان و بی دینان و فاسقان به مرگ آنهم مرگ صلیب مبتلا سازد. آری میشود و از این روست که اشعیا نبی صدهها قبل از عیسی در باب معروف ۵۳ چنین میگوید:"…و ما او را از جانب خدا زحمت کشیده و مضروب و مبتلا گمان بردیم و حال آنکه به سبب تقصیرهای ما مجروح و به سبب گناهان ما کوفته گردید. و تادیب سلامتی ما بر وی آمد و از زخمهای او ما شفا یافتیم…"
صلیب دو چهره دارد، دو روی دارد و دو معنا: رنج و عذاب برای عیسی، آرامش و برکت برای ما، شکست و تحقیر برای پادشاه عالم، پیروزی و سربلندی برای پیروان، وانهادگی و تنهایی و لعنت برای سرور ما عیسی، پذیرش و آمرزش الهی برای دلشکستگان و توبه کاران. صلیب قوت ماست و رمز پیروزی مسیحیت. صلیب پرچم و نشان جنگ و جدال نقش بسته بر سپرهای رومی صلیبیون نیست بلکه نشان صلح و امنیت و پذیرش و آشتی الهی برای نوع بشر.
صلیب یعنی اینکه خدا هنوز عاشق خلقت خویش است و تازمانی که صلیب در تعلیم کلیسای مسیح رکن اساسی و پایهای ایمان مسیحیت را شکل میدهد، مسیحیت همچون منجی خود زنده است.
صلیب خنجری است که دل شب تاریک گناه و ابر سیاه دشمنی خدا و انسان را شکافت و آسمان زیبای خلقت تازه و رستاخیز و تایید الهی را بر بشر گشود. صلیب یعنی اینکه خدا عاشق گناهکاران بود واینکه خدا محبت است.
واقعا آیا میشود خدایی را عاشق بود که تنها به فرستادن انبیا و فرامین و دستورات اخلاقی از آسمان خویش بسنده کند و مرا در رنجها و نتوانستنها و شکستها و گناهانم ترک نماید؟ آیا میشود به خدایی اعتماد کرد که تنها به فرستادن مباشران خویش بسنده کند و خود را در کنج امن بارگاه ایزدی خود غرق در ستایشهای فرشتگان و عرشیان مخفی سازد؟ پاسخ اینست که چنین خدایی تنها اربابی خودخواه و زیاده طلب است و بشر و خلقتش را تنها رعایایی حرف گوش کن و بردگانی بیاراده میخواهد. اما خدای مسیحیت، خدایی است که نقاب از چهره بر میدارد و بر جهان آسیب دیده و ناامن قدم میگذارد و نه تنها بر زمین قدم میگذارد بلکه طبیعت انسان را بر خود میگیرد و از آنکه انسانیت را بر خود بپوشد و پسر نجار لقب گیرد عار ندارد. او خدایی است که دنیای درونی مرا نیز تجربه میکند و حاضر میشود بخاطر رهایی من از تباهی به خاک کشیده شود و برای بیرون کشیدن من از لجنزار دنیا بر صلیب ملعون گردد تا مرا برپا دارد. باید که عیسی را پرستید و باید که نامی برتر از همه نامها بدو بخشیده میشد تا هر زانویی در برابرش چه در آسمان و چه بر زمین و چه در زیر زمین خم گردد و آفرینش اقرا کنند که او خداوند و خداست.
عیسی پادشاه تخت نشین ما تخت خویش را بر صلیبی برگزید که از آن در میان آسمان و زمین آویزان گردید تا آسمان را به زمین پیوند دهد.
عیسی جام تلخ زهر دوری و رنج و شکنجه و تهمت و ترور و وحشت را سرکشید تا آدمی بر سر خوان پر عظمت خدا با او بنشیند و خدا با آدمیان خیمه زند.
این هفته هفتهای است که درهای آسمان بیش از همیشه باز است تا بر مسیح و جانبازی اش و بر پیروزی خدا در رستاخیز خادم رنجبرش عیسی متمرکز شویم، انجیل را بخوانیم، بر او تامل کنیم، خود را تفتیش کنیم، به او خود را بسپاریم، توبه کنیم و صلیب عیسی را در قلب خویش حمل نماییم و به زخمهای او شفا یابیم.
بیایید این هفته را در دعا و روزه و تامل و تفکر و بازنگری بر خود سپری کنیم.
عیسی میخها را برگزید تا دستان ما آزادی و رهایی از اسارتها را تجربه کند .
نشان ابدی محبت خدا در کف دستان عیسی همواره باقیست تا بیادآوریم که به زخمهای وی ما شفا یافتیم وبا کردار و گفتار خود به جهان بگوییم که صلیب نه یک شی زینتنی و نه یک نشان مذهبی و نه یک علامت جنگی بلکه پادشاهی خداست. صلیب پیروزی نور و هدیه عاشقانه منجی عاشق، عیسی به همه بشریت است.
عیسی میخها را برگزید تا ما آزادی را برگزینیم.
نوشته: کیوان سیروس
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |