کتاب نکات مبهم در کتاب مقدس- فصل نوزدهم: پاسخ به ادعای وجود «اشتباهات» در کتاب مقدس
فصل نوزدهم: پاسخ به ادعای وجود «اشتباهات» در کتاب مقدس
زکریا یا ارمیا؟
نه فقط میگویند که کتاب مقدس مملو از تناقضات است، بلکه اشتباهاتی هم برای آن قائل هستند. یکی از این «اشتباهات» که مکرراً توسط منتقدان ذکر میشود در متی ۹:۲۷-۱۰ یافت میگردد: «آنگاه سخنی که به زبان ارمیای نبی گفته شده بود تمام گشت که سی پاره نقره را برداشتند، بهای آن قیمت کرده شدهای که بعضی از بنیاسرائیل بر او قیمت گذاردند و آنها را به جهت مزرعۀ کوزهگر دادند، چنانکه خداوند به من گفت.» متنی که اینجا توسط متی مورد اشاره است در زکریا ۱۱:۱۱-۱۳ آمده است. در نظر اول چنین مینماید که متی در نسبت دادن آیات فوق به ارمیا اشتباه کرده، چون واضح است که زکریا این پیشگویی را نموده است. حتی ژان کالون هم ظاهراً چنین فکر میکرد که اشتباه از متی است. او میگوید: «اینکه چگونه نام ارمیا وارد این متن شده برای من روشن نیست و خود را هم به خاطر این مسأله مشوش نمیسازم. آیات به روشنی نشان میدهند که نام ارمیا به اشتباه به جای نام زکریا آمده، چون در نوشتههای ارمیا هیچ آیهای که حتی مشابه این مطالب هم باشد، نمیتوان یافت».
منتقدان از همین مسأله استفاده نموده اظهار میدارند که روایت انجیل، لزوماً گزارش تاریخی و صحیح نیست. آیا ما هم باید بپذیریم که متی اشتباه کرده است؟ هیچ الزامی نداریم! اولاً در بعضی نسخههای قدیمی، کلمۀ «ارمیا» در این آیات به چشم نمیخورد و جمله بدین صورت است: «آنگاه سخنی که به زبان نبی گفته شده بود تمام گشت». در آن نسخهها ذکر نشده که نبی مورد نظر، چه کسی بوده است. در بعضی نسخهها نیز نام زکریا به جای ارمیا نوشته شده، ولی محققانی از قبیل وسکات (Wescott) و هارت ( Hort) هیچیک از این دو گروه نُسَخ را نمیپذیرند. با این حال، قدیمیترین و بهترین نسخههای کتاب مقدس، فاقد نام ارمیا در این آیه میباشند. شاید این اشکال با همین دلیل برطرف شود که نسخهبرداران بعدی را مقصر بدانیم. در هر حال این هم قانعکننده نیست، چون برجستهترین منتقدان متنی معتقدند که نام ارمیا از ابتدا بوده و نویسندۀ این سطور هم این نظر را صحیح میداند. پس اگر متی به هنگام نگارش متن اولیۀ انجیل خود نقل قول فوق را به ارمیا نسبت داده، باید دید که چرا اشتباهی مرتکب نشده است؟
این را میپذیریم که این آیات با کلماتی بسیار مشابه آنها جزو نبوت زکریا هستند، ولی این مستلزم این نیست که ارمیا چنین نگفته باشد. از این حقیقت به خوبی آگاهی داریم که انبیای متأخر عهد عتیق غالباً نبوتهای انبیای پیش از خود را تکرار میکردند. برای مثال خودِ زکریا در(۴:۱) نبوتی را از ارمیا نقل کرده است (ارمیا ۱۱:۱۸). شاید همین مسئلۀ مورد بحث ما نیز در اصل نقل قول زکریا از ارمیا باشد. در کتاب ارمیا چنین نبوتی ثبت نشده، ولی هیچ دلیلی در دست نداریم که نبوتهای ارمیا فقط به آن کتاب که از او در دسترس ماست محدود شوند. در حالی که احتمالاً زکریا به آسانی میتوانسته به سایر نبوتهای ارمیا دسترسی داشته باشد. علاوه بر این باید توجه داشته باشیم که خودِ زکریا در ۷:۷ چنین میگوید: «آیا کلامی را که خداوند به واسطۀ انبیای سلف ندا کرد… نمیدانید؟» پس واضح است که زکریا این را بخشی از مأموریت خود میدانست که نبوتهای انبیای پیشین را دوباره اعلام نماید. بخصوص این تمایل نسبت به تکرار نبوتهای ارمیا باید در زکریا وجود میداشت، چون این جمله در میان یهودیان آن عصر گفته میشد که «روح ارمیا بر زکریا قرار گرفته است».
پس درمییابیم که این به اصطلاح اشتباه متی با بررسی دقیق موضوع برطرف میگردد. بهتر است این نکته هم اضافه شود که بسیاری از منتقدان در انتساب فصلهای آخر کتاب زکریا به وی، بحث بسیار دارند. در خودِ این فصلها نشانهای از تأیید اینکه آنها را زکریا نوشته به چشم نمیخورد. درست است که قرنها این فصلها را از زکریا دانستهاند، ولی بعضی از محققان میپرسند، آیا نمیتوان آنها را از آن ارمیا دانست؟ اگر این فرض را صحیح بدانیم دلیل دیگری بر اثبات نوشتۀ متی خواهیم داشت، ولی اگر هم این فرض صحیح نباشد و زکریا ۱۱:۱۱-۱۳ توسط خود وی نوشته شده باشد، باز دلیل بر آن نیست که همین نبوت را ارمیا هم نکرده باشد. باید توجه داشت که طومار اولی که توسط باروک از نبوتهای ارمیا نوشته شد، به وسیلۀ پادشاه اورشلیم از میان رفت و طومار دومی با مطالب بیشتر نوشته شد (ارمیا فصل ۳۶). پس منتقدان نمیتوانند به همین سادگی متی را به اشتباه متهم سازند.
مقبرۀ ابراهیم
دومین دلیلی که برای اشتباه دانستن کتاب مقدس اقامه میشود، گفتۀ استیفان در اعمال رسولان ۱۶:۷ میباشد: «ایشان را به شکیم برده در مقبرهای که ابراهیم از بنیحمور پدر شکیم به مبلغی خریده بود دفن کردند». پیدایش ۱۷:۲۳-۱۸ موضوع را چنین شرح میدهد: «پس زمین عفرون که در مکفیله برابر ممری واقع است؛ یعنی زمین و مغارهای که در آن است با همۀ درختانی که در آن زمین و در تمامی حدود و حوالی آن بود، مقرر شد به ملکیت ابراهیم…» پس ظاهراً استیفان در گفتۀ خود اشتباه کرده است. اجازه دهید این اشتباه فرضی را از زبان یک دکتر برجستۀ الاهیات بیان نمایم: «طبق گزارش لوقا، استیفان گفت که ابراهیم مقبره را از بنیحمور پدر شکیم خریده بود (اعمال رسولان ۱۶:۷)، ولی پیدایش ۱۷:۲۳-۱۸ میگوید که ابراهیم آن را از عفرونِ حِتّی خرید و در پیدایش ۱۹:۳۳ میخوانیم که یعقوب زمین مذکور را از بنیحمور خریده است… ژان کالون اظهار میدارد که استیفان اشتباه نموده و دکتر هَکِت ( Dr. Hackett) نیز میپذیرد که استیفان این موارد را مخلوط کرده… ولی باید دید پاسخ آنانی که به مصون از خطا بودن مطلق کتاب مقدس ایمان دارند به این مسئله چیست؟
این مسئله نوعی معمّا به نظر میآید، ولی اگر با دقت به هر سه متن فوق بنگریم، این معما حلشدنی است. راهحل بسیار ساده است. اولاً پیدایش ۱۷:۲۳-۲۰ نمیگوید که ابراهیم مقبرۀ مورد نظر استیفان را از عفرون حِتّی خریده است. آنچه در این آیات میبینیم این است که ابراهیم زمینی از عفرون حِتّی خرید که در آن غاری بود که ساره در آن دفن شد، ولی هیچ دلیل روشنی وجود ندارد که یعقوب و پدران قوم در همین مقبره دفن شده باشند. هیچ دلیلی نیست که ابراهیم در تمام مدت عمر طولانی خود فقط یک محل تدفین خریده باشد. نویسندۀ کتاب حاضر دو مقبره برای خود ابتیاع نموده، یکی در شیکاگو و در کنار مقبرۀ برادرش و دیگری در نورث فیلدِ ماساچوست و در کنارِ محل دفن دخترش. محل سومی را هم در بروکلین در نظر دارد تا در کنارِ پدر، مادر و برادر متوفی دیگرش باشد. هیچ اشارهای در کتاب مقدس نیست که این مقبرۀ مذکور در پیدایش ۱۷:۲۳-۲۰ و اعمال رسولان ۱۶:۷ یکی هستند.
در مورد پیدایش ۱۹:۳۳ که به نظر مخالفان با گفتۀ استیفان سازگار نیست، چون یعقوب را به عنوان خریدار معرفی میکند و نه ابراهیم را، باید اذعان داشت که در حقیقت این آیات نمیگویند که یعقوب آن مقبره را خرید. آنچه در این آیات میبینیم این است که یعقوب «آن قطعۀ زمینی را که خیمۀ خود را در آن زده بود از بنیحمور پدر شکیم …خرید»؛ (یعنی از همان کسانی که به گفتۀ استیفان، ابراهیم هم مقبره را خریده بود). چنین میتوان استنتاج نمود که ابراهیم قبلاً مقبرهای خریده بود و بعدها هم «قطعۀ زمینی» را که مقبره در آن بود خریداری کرد. وقتی ابراهیم مقبرهای برای دفن ساره خرید احتیاطاً پول زمین اطراف آن را هم پرداخت نمود، ولی در مورد مقبرۀ بعدی فقط به خرید مغاره اکتفا کرد و بعدها یعقوب زمین اطراف آن را خریداری نمود. در مجموع چنین به نظر میرسد که ابراهیم میبایست در اواخر عمر خود مقبرهای در این نقطه خریده باشد، چون از این محل خاطرات شیرین بسیاری داشت (به پیدایش ۱:۱۸-۲ رجوع نمایید).
نهایتاً درمییابیم که استیفان اشتباه نکرده بود، بلکه اشتباه از مفسرین بود که در مورد تمام آیات دقت کافی به عمل نیاورده بودند. یوشع اظهار میدارد که در همین قطعه زمین خریداری شده توسط یعقوب (که احتمالاً مقبرۀ بعدی خریداری شده به وسیلۀ ابراهیم هم در آنجا قرار داشت)، استخوانهای یوسف دفن شدند (یوشع ۳۲:۲۴). بدیهی است که استیفان از بعضی از منتقدانش مطالعۀ بیشتری در عهد عتیق داشت. با اینحال اگر با احتمالی ضعیف، اشتباه کردن استیفان را هم بپذیریم لطمهای به مصون از خطا بودن کتاب مقدس وارد نمیشود، چون استیفان یکی از نویسندگان آن نیست. او یک نبی یا رسول نبود. درست است که استیفان از روحالقدس پر بود، ولی هیچ نوشتهای در کتاب مقدس از او نیست. نویسندۀ اعمال رسولان که تحت الهام روحالقدس بود نوشته که استیفان این سخنان را ایراد کرده است. اگر سخنان استیفان صحیح نباشند، ولی ثبت دقیق آنها همچنان مصون از خطاست. کلام خدا میگوید که استیفان چنین گفت، ولی الزاماً سخنان استیفان را نباید از زبان خدا محسوب نمود. ما که به منشأ الهی کتاب مقدس و مصون از خطا بودن آن ایمان داریم اجباری نداریم هر حرفی را که از زبان هر کسی بیرون آمده باشد صحیح بدانیم، حتی اگر گویندۀ آن استیفان پر از روح باشد.
تشویق به مصرف مسکرات قوی در امثال ۶:۳۱-۷
یکی دیگر از اشتباهات فرضی در کتاب مقدس را میتوان در امثال ۶:۳۱-۷ یافت: «مسکرات را به آنانی که مشرف به هلاکتاند بده و شراب را به تلخجانان، تا بنوشند و فقر خود را فراموش کنند و مشقّت خویش را دیگر به یاد نیاورند». مخالفان میگویند، چون صرف نوشیدنیهای مستکننده در هر شرایط عمل نادرست میباشد، پس این تشویق کتاب مقدس را باید اشتباه دانست. این اشکال هم مثل بسیاری از اشکالات دیگر برطرف میشود. بدین منظور باید آیات را از زمینۀ متنی آنها جدا نکنیم، بلکه متن را به طور کامل و دقیق مورد بررسی قرار دهیم. تمام این قسمت از آیۀ اول تا نه، اعتراضی است علیه پادشاهان (و میتوان آن را با هر شخصی که مسئولیتی دارد انطباق داد) و استفادۀ آنان را از مسکرات قوی محکوم مینماید. متن مورد نظر به وضوح نشان میدهد که مصرف شراب توسط پادشاهان باعث میشود که قوانین را از یاد ببرند و در قضاوت و داوری خویش به انحراف کشیده شوند. در آیات ۶و۷ این نکته اضافه میشود که شراب و مسکرات را فقط در مواردی باید مصرف نمود که ضعف شدید جسمانی و یا غصه و پریشانی رخ نموده باشد؛ یعنی وقتی که شخصی «مشرف به هلاکت» است و در نتیجه، غم و ناراحتی، او را «تلخ جان» کرده است. این آیات خطاب به پادشاهی هستند که قادر است شراب را خریده و به جای استفادۀ شخصی، آن را به چنین محتاجانی بدهد. کسی که شرایطی بر او حاکم است که در اثر مصرف این نوشیدنی محرک از حالت افسردگی خویش خارج میشود. در حقیقت احسان پادشاه موجب میگردد که آن شخص «فقر خود را فراموش کند»، همان فقری که نمیگذاشت او خود، شراب را بخرد. تمام این قسمت در این نکته به پایان میرسد که «فقیر و مسکین را دادرسی فرما».
پس مشکلی در فهم این آیات باقی نمیماند، بهجز اینکه گروهی معتقدند مصرف مسکرات در هر شرایطی زیانآور و غلط میباشد. در مقابل عدهای هم معتقدند که درمورد ضعف جسمانی، استفاده از شراب کاری مجاز و حکیمانه است. وارد این بحث نمیشویم که آیا صحبت از شراب یعنی شراب الکلی است یا خیر. عدهای میگویند که این شراب که مورد نظر آیات فوق است، شربتی است قوی، شیرین و تخمیر نشده که برای بیماران مفید میباشد. البته اگر این تعبیر را بپذیریم دیگر جایی برای ایراد و اشکال باقی نمیماند، ولی برای کسانی که اشکالی نمیبینند که در موارد خاص، نوشیدنیهای محرک طبق دستور صرف شوند، قبول این آیات هیچ مانعی ندارد. نویسندۀ این کتاب هم زمانی دچار بیماری سختی شده بود، به طوری که پزشکان امیدی به حیات او نداشتند، ولی هنگامی که طبق تجویز یک پرستاري با سابقه از مقدار معینی نوشیدنی الکلی استفاده نمود، بر ضعف و بیماری خود غلبه یافت. با این حال تعلیم کلی این آیات را باید پذیرفت که مصرف شراب، بخصوص برای اشخاص سالم و قوی و کامیاب، ممنوع است.
عیسی آب را به شراب مبدل میسازد
یکی دیگر از ایراد مخالفین که نه فقط علیه کتاب مقدس، بلکه علیه عیسای مسیح ذکر میشود، ماجرای تبدیل آب به شراب توسط مسیح در عروسی قانای جلیل است که در یوحنا ۱:۲-۱۱ آمده است. اگر با دقت به آنچه گفته شده و به آنچه مسیح انجام داده توجه نماییم، مشکل این قسمت رفع میشود و حتی طرفداران منع استعمال مشروبات الکلی نیز قانع خواهند شد. شرابی که برای جشن عروسی قانا تهیه شده بود به پایان رسید. بدین ترتیب شادی جشن نیز در سردی محیط از میان میرفت. عیسی عملی انجام داد و آب را به شراب تبدیل نمود، ولی هیچ اشارۀ جزئی هم نیست که شرابی که او به وجود آورده بود، الکل داشت. مسیح شراب تازه به وجود آورده بود. شراب تازه که هرگز مستیآور نیست. تنها وقتی دارای الکل میشود که از مرحلۀ تخمیر گذشته باشد. اصلاً گفته نشده که مسیح نوشیدنی الکلی به وجود آورد که منجر به تباهی و هلاکت است. آن شراب، شراب تازه و زنده بود که هنوز در اثر عمل تخمیر به الکل آلوده نشده بود. در متن آمده که شراب مسیح بهتر از نوشیدنیهای قبلی بود، ولی از این امر نمیتوان چنین استنباط نمود که حتماً از نظر درجۀ الکلی از مشروبات قبلی در عروسی قویتر بوده است!
نویسندۀ این کتاب یکی از طرفداران پر و پا قرص منع مشروبات الکلی است. وی هر گونه استفاده از نوشیدنیهای محرک را مضرّ میداند، مگر اینکه بیماری حادّی بروز کرده باشد و پزشک چنین کاری را به طور محدود تجویز نموده باشد، ولی گمان نمیکنم که هیچکس مخالفتی با نوشیدن شراب تازه که همان آب انگور است، داشته باشد. درمورد میهمانان عروسی قانا نیز حتی اگر از خوردن شراب اولی مست بودند (آیۀ ۱۰)، باز نوشیدن شراب تازه ضرورتی نداشت و حتی بهتر بود که به جای آن شراب مستیآور از این نوشیدنی تازه و غیرالکلی استفاده کنند. آنچه از تمام این متن بهدست میآید این است که خداوند هیچ شراب مستیآوری برای مردم تهیه نکرد و بلکه شادی آنها را با یک نوشیدنی پاک و مطبوع کامل ساخت. او با تهیۀ یک شراب بیضرر، به طور معجزهآسا نیروی خلاقه و جلال خویش را آشکار نمود.
نوشتۀ آر. اِی. تورِی
ترجمۀ کشیش نینوس مقدسنیا
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |