دفاعیات ایماندنیای پس از مرگ و ایّام آخرزندگی روزمره مسیحیسؤالات رایجکتاب مقدسکلیسامسئلۀ رنج

مرگ و زندگی پس از مرگ، از دیدگاه کتاب مقدسی چگونه است؟

3/5 - (2 امتیاز)

مرگ و زندگی پس از مرگ، از دیدگاه کتاب مقدسی چگونه است؟

“و من می دانم که ولی من زنده است و در ایام آخر بر زمین خواهد برخاست و بعد از آنکه این پوست من تلف شود بدون جسدم نیز خدا را خواهم دید.” (ایوب 19: 25-26)

تمام انسانها، ایمانداران و بی ایمانان روزی خواهند مرد. کلمۀ «مرگ» در کتاب مقدس بیش از یک معنا را شامل می شود. دانستن معانی مختلف برای ایمانداران دارای اهمیت است.

مرگ در نتیجۀ گناه:

پیدایش باب های 2 الی 3 چنین تعلیم می دهد که مرگ در نتیجۀ گناه وارد جهان گردید. والدین نخستین ما قادر به داشتن حیاتی ابدی بودند ولی پس از این که آنها از فرمان خدا سرپیچی کردند، مجازات گناه یعنی مرگ شامل حال ایشان گردید.

1) آدم و حوا در معرض مرگ جسمانی قرار گرفتند.

خدا درخت حیات را در باغ عدن به این منظور قرار داده بود که ایشان پیوسته از آن تناول کرده و هیچگاه نمیرند (پیدایش 2: 9). اما بعد از این که آدم و حوا از میوۀ درخت معرفت نیک و بد خوردند خدا این کلمات را اعلام فرمود: «زیرا که تو خاک هستی و به خاک خواهی برگشت» (پیدایش 3: 19). گرچه آنها بلافاصله از نظر جسمی نمردند ولی در نتیجۀ لعنت خدا، قانون مرگ شامل آنها گردید.

2) آدم و حوا از نظر اخلاقی نیز مردند.

خدا به آدم این هشدار را داده بود که به محض خوردن میوۀ ممنوعه حتماً خواهد مرد (پیدایش 2: 17). این یک هشدار جدی بود. گرچه آدم و حوا همان روز از نظر جسمی نمردند ولی دچار مرگی اخلاقی گشتند یعنی طبیعت ایشان گناهکار شد. از آن زمان به بعد، همۀ انسانها با یک طبیعت گناهکار به دنیا می آیند (رومیان 8: 5-8). یعنی اشتیاقی ذاتی به پیروی از راهها و طریق های خودخواهانۀ خود بدون توجه به خدا و سایرین خواهند داشت (پیدایش 3: 6؛ رومیان 3: 10-18؛ افسسیان 2: 3؛ کولسیان 2: 13).

3) با این نااطاعتی، آدم و حوا از نظر روحانی نیز مردند یعنی ارتباط صمیمانۀ نخستین آنها با خدا مختل گردید (پیدایش 3: 6).

نه فقط دیگر نتوانستند با خدا در باغ عدن راه روند و سخن گویند بلکه خود را از حضور او پنهان ساختند (پیدایش 3: 8). همچنین کتاب مقدس چنین تعلیم می دهد که جدا از مسیح، همه چیز از خدا و حیاتی که در اوست بیگانه خواهد بود (افسسیان 4: 17-18)، چنین کسانی، از نظر روحانی مرده اند.

4) سرانجام اینکه مرگ به عنوان نتیجۀ گناه شامل مرگ ابدی نیز می گردد.

به جای مرگ ابدی که نتیجۀ عدم اطاعت بود، حیات ابدی می توانست نتیجۀ اطاعت آدم و حوا از خدا باشد (پیدایش 3: 22). مرگ ابدی، عبارت است از محکومیت و جدایی ابدی از خدا به عنوان نتیجۀ نااطاعتی (پیدایش 3: 4)، یعنی «ایشان به قصاص هلاکت جاودانی خواهند رسید از حضور خداوند و جلال قوت او» (2تسالونیکیان 1: 9؛ رومیان 6: 16) است.

5) تنها راه رهایی از تمامی جنبه های مرگ از طریق عیسی مسیح است «که موت را نیست ساخت و حیات و بی فسادی را روشن گردانید به وسیلۀ انجیل» (2تیموتائوس 1: 10).

او با مرگ خود ما را با خدا مصالحه داد و جدایی روحانی و بیگانگی را که از عواقب گناه به شمار می آید، بر طرف ساخت (پیدایش 3: 24؛ 2قرنتیان 5: 18). با قیامش قدرت شیطان، گناه و مرگ جسمی را در هم شکسته و بر آنها غلبه یافت (پیدایش 3: 15؛ رومیان 6: 10؛ رومیان 5: 18-19؛ 1قرنتیان 15: 12-28؛ 1یوحنا 3: 8). این حقیقت که ایمانداران تا ابد در قبرهای خود نخواهند ماند قسمتی از شهادت قوم خدا در عهد عتیق است (ایوب 19: 25-26؛ مزمور 16: 9-11؛ به موضوع قیامت جسم از مردگان، رجوع کنید).

مفاهیم مرگ جسمی ایمانداران:

گرچه ایمانداران از قیام زندگی خود اطمینان کامل دارند ولی مرگ جسمی شامل آنها نیز می گردد. منتهی مرگ جسمی ایمانداران کاملاً با مرگ جسمی بی ایمانان متفاوت است. در قسمتهای زیر با استناد به کلام خدا، حقایقی در مورد مرگ ایمانداران بیان شده است:

1) مرگ برای مسیحیان پایان زندگی نیست بلکه زندگی جدید است.

گرچه بعضی از آن می ترسند (1قرنتیان 15: 55-57) ولی نقطۀ انتقال به زندگی کامل تری است. مرگ برای ایمانداران، رهایی از تمام مشکلات دنیا (2قرنتیان 4: 17) و این بدن زمینی است تا پس از آن زندگی و جلال آسمانی را بپوشند (2قرنتیان 5: 1-5)، پولس از مرگ به عنوان خواب سخن می گوید (1قرنتیان 15: 6، 18، 20؛ 1تسالونیکیان 4: 13-15) و به این حقیقت اشاره ضمنی شده است که مرگ فراغت از مشقت ها و رنج های دنیوی است (مکاشفه 14: 13). به این معنا که با اجداد دیندار خود که قبل از ما مرده اند (پیدایش 25: 8) خواهیم بود و مرگ دری به سوی حضور خدای زنده است (فیلیپیان 1: 23).

2) کتاب مقدس از مرگ با عبارت های تسلی آمیزی سخن می گوید. مرگ مقدسین «در نظر خداوند گرانبهاست» (مزمور 116: 15).

ورود «به سلامتی» (اشعیا 57: 1-2) «به جلال» (مزمور 73: 24). انتقال به وسیلۀ فرشتگان «به آغوش ابراهیم» (لوقا 16: 22)، رفتن به «فردوس» (لوقا 33: 43)، رفتن به خانۀ پدرمان که در آنجا «منزل بسیار» وجود دارد (یوحنا 14: 2)، رحلتی مبارک به منظور با «مسیح بودن» (فیلیپیان 1: 23)، «به نزد خداوند متوطن» شدن (2قرنتیان 5: 8)، «در مسیح خوابیدن» (1قرنتاین 15: 18؛ یوحنا 11: 11؛ 1تسالونیکیان 4: 13)، »نفع…زیرا این بسیار بهتر است» (فیلیپیان 1: 21، 23) و زمانی برای گرفتن «تاج عدالت» (2تیموتائوس 4: 8) از جملۀ این عبارت ها هستند.

3) در ارتباط با فاصلۀ زمانی میان مرگ ایمانداران و قیام بدن های ایشان، تعلیم کلام خدا چنین است:

الف) در زمان مرگ، ایمانداران به حضور مسیح می آیند (2قرنتیان 5: 8؛ فیلیپیان 1: 23).

ب) ایمانداران در هوشیاری کامل خواهند بود (لوقا 16: 19-23) و تجربیات شادی بخشی از محبت و مهربانی خدا نصیب ایشان خواهد شد (افسسیان 2: 7).

پ) آسمان مانند یک خانه است یعنی مکانی برای استراحت و امنیت (مکاشفه 6: 11) و جایی برای مشارکت و اجتماع ایمانداران با یکدیگر (یوحنا 14: 2).

ت) اعمالی که در آسمان انجام می گردد شامل پرستش، سرود خواندن (مزمور 87؛ مکاشفه 14: 2-3؛ 15: 3)، سپرده شدن وظایف (لوقا 19: 17)، خوردن و آشامیدن است (لوقا 14: 15؛ 42: 14-18؛ مکاشفه 22: 2).

ث) تا زمان قیامت بدنها، ایمانداران به صورت ارواحی فاقد شکل و غیر قابل مشاهده نخواهند بود بلکه شکل موقت آسمانی را به تن خواهند کرد (لوقا 9: 30-32؛ 2قرنتیان 5: 1-4).

ج) در آسمان ایمانداران هویت خود را حفظ خواهند کرد (متی 8: 11؛ لوقا 9: 30-32).

چ) ایمانداران باز هم به اهداف خدا بر روی زمین توجه خواهند داشت (مکاشفه 6: 9-11).

4) حتی با وجود این که امید و خوشی در انتظار ایماندارانی است که می میرند ولی باز هم ایمانداران در هنگام از دست دادن عزیزان خود محزون می گردند.

برای مثال بعد از مرگ یعقوب، یوسف عمیقاً برای پدر خود عزاداری کرد و عکس العمل او نسبت به مرگ پدرش الگویی برای تمام ایماندارانی است که یکی از عزیزان خود را از دست می دهند (پیدایش 50: 1).

برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO