رد ادعای تحریف کتاب مقدس به علت تناقص یا تعارض در متن آن
تحریف کتابمقدس و تعارض در کتابمقدس
برخی نیز ادعا میکنند که به علت این که در کتابمقدس تعارض وجود دارد، کتاب مقدس تحریف شده است. به عبارت دیگر میتوان این استدلال را اینطور بیان کرد:
صغری: در کتابمقدس تعارض وجود دارد.
کبری: هر کتابی که در آن تعارض وجود دارد، تحریف شده است.
نتیجه: کتابمقدس تحریف شده است.
برای نشان دادن اینکه این استدلال چقدر اشتباه است، باید ابتدا با معنای تعارض آشنا شد و سپس دو مقدمه دیگر این استدلال را بررسی میکنیم که آیا در کتابمقدس تعارض وجود دارد یا خیر؛ و نیز ببینیم که آیا تعارض دلالت بر تحریف میکند یا خیر.
تعارض چیست؟ تعارض به معنای تنافی و ناسازگاری میان دو متن است. تعارض خود به دو دسته تقسیم میشود: 1.تعارض غیرمستقر 2.تعارض مستقر
الف)تعارض غیرمستقر: تعارضی است که در آن، متون، در نگاه اول و در ظاهر با هم ناسازگار و متنافی هستند اما با تأمل و دقت بیشتر متوجه میشویم که این دو متن ظاهراً متعارض، با هم قابل جمع هستند؛ به عنوان مثال در کتاب مقدس میخوانیم:
(و (مسیح) گروهی بسیار دیده، بر فراز کوه آمد و وقتی که او بنشست، شاگردانش نزد او حاضر شدند. آنگاه دهان خود را گشوده، ایشان را تعلیم داد و گفت،)انجیل متی، فصل5، آیات 1و2
(و (مسیح) با ایشان به زیر آمده، بر جای هموار بایستاد و جمعی از شاگردان وی و گروهی بسیار از قوم، از تمام یهودیه و اورشلیم و کناره دریای صور و صیدون آمدند تا کلام او را بشنوند و از امراض خود شفا یابند.)انجیل لوقا، فصل6، آیه17
درباره این رویداد که به موعظه بالای کوه معروف است، بعضی اعتراض میکنند که میان روایت متی و لوقا تعارض وجود دارد؛ زیرا متی بیان میکند که این موعظه بر فراز کوه بوده است اما لوقا بیان میکند که این موعظه در جای همواری بوده است. همانطور که میبینیم این دو متن در ظاهر با هم ناسازگارند، اما اگر بیشتر دقت نماییم میبینیم که این دو روایت با هم قابل جمع هستند، به این صورت که این موعظه بر جای همواری بر فراز کوه صورت گرفته است. دقیقاً همانطور که محلی در نزدیکی کفرناحوم، مکانی که تاریخ کلیسا بطور سنتی محل وقوع این موعظه میداند، همین ویژگی را دارد. از این دست تعارض در کتابمقدس باز هم وجود دارد که در ظاهر متعارض است اما با اندکی تأمل قابل جمع هستند.
این نوع تعارض، خللی به ارزش متون وارد نمیکند و امری معمول در تمام کتب دنیاست و حتی در تنظیم قوانین و مقررات که نهایت دقت میشود که مواد قانونی با هم تعارض نداشته باشند، باز هم از این نوع تعارض به وفور یافت میشود. وقتی در کتابهایی که یک فرد خاص و در یک زمان مینویسد، وجود این نوع تعارض طبیعی است، باید در مورد کتابمقدس دقت بیشتری شود و نباید کتابمقدس را با کتابهای دیگر مقایسه کرد؛ زیرا کتابمقدس توسط یک نفر و در یک زمان واحد نوشته نشده است، بلکه در طول حدود 1500 سال توسط عده نسبتاً زیادی از انبیاء و رسولان نوشته شده است که هر کدام ادبیات و شرایط خاص خود را داشتهاند. بنابراین وجود این نوع تعارضهای غیرمستقر در کتابمقدس امری کاملاً طبیعی است.
به عنوان مثال اگر تنها اناجیل را در نظر بگیریم، آنها مانند دوربین فیلمبرداری نیستند که حوادث را کلمه به کلمه و دقیقاً مانند یکدیگر و به ترتیب ثبت کرده باشند. بلکه هر کدام از رسولان به الهام روحالقدس و با توجه به نگاه الهیاتی خود، حوادث و اتفاقات را بر اساس مقتضای تعلیم روحانی خود و اهمیت رویدادها نقل کردهاند. بنابراین طبیعتاً اناجیل در ذکر کردن یا ذکر نکردن جزئیات حوادث با هم تفاوت دارند. بعضی جزئیات را یک انجیلنویس نقل کرده است و برخی را انجیلنویس دیگر. همانند اینکه اگر یکی از خاطرات خود با دوستانتان را مرور کنید هر کدام از دید خود بخشی از خاطره را که از نظر او جالب بوده است بیان میکند و همه، جزئیات را مانند هم بیان نمیکنند. اما با در کنار هم قرار دادن این اناجیل و جمع متنهای مختلف، تصویر کاملی از آن حوادث بدست میآید. به عبارتی دیگر اناجیل یکدیگر را «تکمیل» میکنند. بنابراین متوجه میشویم که این کتب با هم تعارض مستقر ندارند بلکه در ذکر جزئیات و ترتیب حوادث به دلایل الهیاتی و تعلیمی «تفاوت» دارند
در علم اصول، برای جمع دو متن که تعارض غیرمستقر دارند راههایی از قبیل تخصیص، تقیید، نسخ، تکمیل، ظهور اقوی و… استفاده میشود.
از این دست تعارض در قرآن هم به وفور وجود دارد مثلاً در قرآن میخوانیم:
قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ
(بگو: فرشته مرگ، جان شما را خواهد گرفت و پس از مرگ به سوی خدای خود بازگردانیده میشوید.)سوره سجده، آیه 11
أللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَی إِلَی أَجَلٍ مُّسَمّیً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند، و ارواحی را که نمردهاند نیز به هنگام خواب میگیرد؛ سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه میدارد و ارواح دیگری را بازمیگرداند تا سرآمدی معیّن؛ در این امر نشانههای روشنی است برای کسانی که اندیشه میکنند!
در این دو آیه در ظاهر تعارض وجود دارد؛ زیرا در آیه نخست، این فرشته مرگ است که جان را توفی میکندف اما در آیه دوم الله است که این کار را میکند. اما این دو متن قابل جمع هستند و در جمع آن باید گفت که الله بوسیله فرشته مرگ ارواح را توفی میکند و این تعارض غیرمستقر است.
ب)تعارض مستقر: ناسازگاری و تنافی در دو متن است که به هیچ عنوان قابل جمع با یکدیگر نیست؛ مثلاً اگر گفته شود مسیح مصلوب شد، اما در جایی دیگر گفته شود مسیح مصلوب نشد، این دو متن با هم قابل جمع نیست و از اقسام تعارض مستقر است. این نوع تعارض به ارزش متن خلل وارد میکند. باید بیان کنیم که در کتابمقدس چنین تعارضی وجود ندارد.
آیا تعارض دلالت بر تحریف میکند؟
با تعارض و اقسام آن آشنا شدیم. پیشتر نیز با معنای تحریف آشنا شدیم و دیدیم که تحریف یعنی، تغییر دادن یک متن اصیل از طریق کاهش یا افزایش کلمات آن متن. با توجه به معانی تحریف و تعارض به سادگی متوجه میشویم که تعارض و تحریف هیچ ملازمهای با هم ندارند و تحریف دلالت و ملازمهای بر تعارض ندارد؛ مثلاً اگر در یک متن دینی بیاید که: ( تمام مؤمنان باید در هفته یک مرتبه روزه بگیرند، یک دهم از اموال خود را صدقه دهند) حال تصور نمایید که شخصی بعداً جمله (یک دهم از اموال خود را صدقه دهند) را حذف کند یا آن را به یک پنجم تغییر دهد، در این صورت تحریف صورت گرفته است اما تعارضی صورت نگرفته است.
تعارض هم ملازمه و دلالتی بر تحریف ندارد؛ مثلاً اگر یک شخص ابتدائاً متنی متعارض بنویسد، چنانکه مثلاً یک متهم به قتل در بازجویی، برای فرار از اثبات جرمش سخنانی متناقض و متعارض بنویسد، در چنین حالتی تعارض وجود اما تحریفی وجود ندارد. بنابراین در این مثال نمیتوان گفت که فرد متهم ابتدا سخنان غیرمتعارض نوشته است و بعدها دیگران سخنان او را تحریف کردهاند و این باعث شده که در سخنان متهم تعارض پیدا شود !
حال پس از بررسی مقدمه اول استدلال، که مدعی وجود تعارض در کتابمقدس بود و بررسی مقدمه دوم که مدعی ملازمت تحریف و تعارض بود و اثبات بطلان هر دو مقدمه، متوجه میشویم که این استدلال کاملاً باطل و نادرست است و نمیتواند تحریف در کتابمقدس را ثابت نماید.
نتیجهگیری: در این فصلی که گذشت بعد از آشنایی با کتابمقدس، دلایل عدم تحریف آن را بیان کردیم و دلایل معتقدان به تحریف کتابمقدس را هم بررسی کردیم و پس از اثبات اصالت و عدم تحریف کتابمقدس، دیدیم که علت اصلی پیدایش اعتقاد به تحریف کتابمقدس ریشه در اختلافات زیاد محتوای قرآن با کتابمقدس، چه در مسائل اصولی و چه در جزئیات دارد.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |