کلیسا

اعتقادنامۀ آتاناسیوس

رای بدهید

اعتقادنامۀ آتاناسیوس

واژۀ “credo” که در فارسی اعتقادنامه یا گاه اعتراف‌نامه نیز ترجمه شده از ریشۀ لاتینی “creed” است و به معنای «من معتقدم یا من ایمان دارم» می‌باشد. اعتقادنامه‌ی رسولان که شاید معروف‌ترین اعتقادنامه‌ها باشد با این کلمات آغاز می‏‌شود: «من ایمان دارم به خدای…».

در سُنَّت مسیحی، اعتقادنامه یعنى بیانیه‌اى فشرده، رسمى و معتبر که حاوى نکات مهم اعتقادی است و توسط شورایی متشکل از برجسته‌ترین الاهیدانان مسیحی صادر شده است. کلیساها با پذیرش این اعتقادنامه‌ها ملزم به آموزش آنها به مؤمنین و به کارگیری آنها در آیین‌های کلیسایی می‌شدند. از این رو برخی اعتقادنامه‌ها «قانون ایمان» نیز خوانده شده‌اند.

مسیحیان به چند دلیل چنین بیانیه‌هایی را تنظیم نموده‌اند تا طرحی کلی از مواضع اعتقادی آنان باشد. بروز مناقشات و اختلافات فکرى و عقیدتى و ظهور فرقه‌هاى بدعت‌گذار و جریانهاى دگراندیش، جامعۀ مسیحى را ناچار ساخت تا براى حفظ انسجام و یکپارچگى درونى خود، اعتقادات و مبانى پذیرفته شده‌اش را در قالب بیانیه‌هایى فشرده گردآورى کند. بنابراین اعتقادنامه‌ها به آنان کمک کرد تا مواضع خود را روشن کنند و با یک بیانیۀ رسمی با تعالیم بدعتگذار مخالفت کنند.

از میان اعتقادنامه‏‌های تاریخی، سه اعتقادنامۀ رسولان، نیقیه، و آتاناسیوس از دیگر اعتقادنامه‏‌ها معروفترند و درجهان مسیحیت شمول، اعتبار و کاربرد بیشتری دارند.

آتاناسیوس (به انگلیسی: ‪Athanasius of Alexandria‬)‏ الاهیدان مسیحی، اسقف اسکندریه، از پدران یا آبای کلیسا، و یکی از رهبران نامی مصری در قرن چهارم میلادی بود. وی در اواخر قرن سوم میلادی به دنیا آمد. او در محضر اسقف اسکندریه، آلکساندر مشغول خدمت روحانی شد و در شورای نیقیه نیز اسقف خود را همراهی می‌کرد. پس از درگذشت آلکساندر در سال ۳۲۸، آتاناسیوس جانشین او شد و به مقام اسقفی اسکندریه رسید. او چهل و پنج سال در مقام اسقف خدمت کرد و در سال ۳۷۳ درگذشت.‬

اهمیت آتاناسیوس در اصل به سبب جایگاه او در موضوعات مسیح‌شناسانه است که در قرن چهارم از اهمیت بسیاری برخوردار بود. دفاع نیرومند او در مقابل بدعت آریانیسم نام وی را در زمرۀ تأثیرگذارترین الاهیدانان مسیحی ثبت کرده است. آتاناسیوس تأکید می‌کرد که اگر آن‌گونه که آریوس معتقد بود، مسیح کاملاً خدا نبود، رشته‌ای از پیامدهای ویرانگر به دنبال آن پدید می‌امد.

آتاناسیوس در دفاعیات خود مجموعه‌ا‌ی از استدلالات را علیه آریانیسم به کار می‌گیرد. استدلال او در وهلۀ نخست مبتنی بر کتابمقدس است، و در مورد الوهیت مسیح دلایلی کتابمقدسی می‌آورد. همچنین به استدلالات آریان‌ها که با تکیه بر کتابمقدس ارائه شده بود پاسخ می‌دهد. آنها بخش‌هایی از کتابمقدس را نقل می‌کردند تا ثابت کنند پسر فروتر از پدر است. آتاناسیوس این قسمت‌ها را مختص بُعد انسانیِ شخصیت مسیح می‌داند نه بُعد ازلی شخصیت او به عنوان خدا.

پرستش عیسای مسیح در عهدِجدید و در دوران خودْ، نکته دیگری است که آتاناسیوس به آن اشاره می‌کند. بر اساس استدلال او، اگر عیسی مخلوق بود، چنین پرستشی شرک و بت پرستی تلقی می‌شد. از سوی دیگر در کتاب «دربارۀ تجسم کلمه» استدلال می‌کند که تنها خدا قادر است ما را نجات بخشد. و بالاخره این استدلال فلسفی را می‌آورد که خدا هرگز غیرعقلانی نبوده است، به این معنا که هرگز جدا از «کلمه» یا «خِرَدِ» خود نبوده است.

اگر او (کلمه) مخلوق بود، او را نمی‌پرستیدند و در کتابمقدس نیز از او سخنی به میان نمی‌آمد. او به یقین مولودِ ذاتِ خدا است، همو که ما می‌پرستیم، و ذاتاً پسر خدا است و نه مخلوقِ او. بنابراین باید او را بپرستیم و ایمان بیاوریم که او خدا است … پرتو خورشید از آنِ خورشید است بدون آنکه ذات و جوهرش منقسم و نازل‌تر شود. چنان‌که ذات و جوهر خورشید کامل و بسیط است، پرتو آن نیز کامل و بسیط است. پرتو خورشید از جوهر نور نمی‌کاهد بلکه به یقین مولود آن است. ما بر این باوریم که به همین شکل،بدانیم پسر، نه از خارج، بلکه از ذات پدر است. پدر کامل و باقی است و «خاتم جوهرش» (عبرانیان ۱:‏۳) نیز ازلی و جاودانه است و شباهت تغییرناپذیرش به پدر را حفظ می‌کند.

خطابه هایی علیه آریانها ۲:‏۲۴‏، ۳۳

متن اعتقادنامۀ منسوب به آتاناسیوس به قرار زیر است:

«هر کسی که نجات می‌خواهد باید قبل از هر چیز ایمانِ کلیسای جامعی (کاتولیکی) داشته باشد. اگر شخص، ابن ابمان را کامل و دست‌نخورده نگاه ندارد، بدون شک برای ابد هلاک خواهد شد.
اکنون این است ایمان کلیسای جامع (کاتولیک): ما یک خدا را در تثلیث و تثلیث را در وحدت می‌پرستیم، بدون آنکه شخصیت‌های تثلیث را با هم مخلوط کنیم یا ذات هر یک از آنها را مجزا بدانیم. زیرا شخصیت پدر مجزاست، شخصیت پسر نیز مجزاست و روح‌القدس نیز شخصیت مجزای خود را دارد. اما الوهیت پدر و پسر و روح‌القدس واحد است. آنها دارای جلال یکسان بوده و با یکدیگر دارای شکوه و عظمت جاودان هستند.
هر آنچه پدر باشد، پسر نیز همان است و روح‌القدس نیز بدین شکل همان است. پدر نامخلوق است، پسر نامخلوق است و روح‌القدس نیز نامخلوق است. پدر نامتناهی است، پسر نامتناهی است و روح‌القدس نیز نامتناهی است. پدر ابدی است، پسر ابدی است و روح‌القدس ابدی است. با این همه، نه سه وجود نامخلوق، بلکه یک وجود نامخلوق و نه سه وجود نامتناهی، بلکه یک وجود نامتناهی وجود دارد. به همین صورت پدر قادر مطلق است، پسر قادر مطلق است و روح‌القدس قادر مطلق است.
اگرچه پدر خداست، پسر خداست و روح‌القدس خداست. با این همه، نه سه خدا بلکه یک خدا وجود دارد. بنابراین، پدر خداوند است، پسر خداوند است و روح‌القدس خداوند است. با وجود این، نه سه خداوند، بلکه یک خداوند وجود دارد. همان‌گونه که حقیقت مسیحیت ما را بر آن می‌دارد که هر یک از شخصیت‌های تثلیث را خدا و خداوند بدانیم، ایمان کلیسای جهانی نیز ما را از سخن گفتن در مورد سه خدا یا خداوند منع می‌کند.
پدر از هیچ چیز به وجود نیامده، آفریده نشده و مولود نگشته است. پسر تنها از پدر است. پسر نه به وجود آمده و نه آفریده شده، بلکه مولود شده است. روح‌القدس از پدر و پسر است. روح‌القدس، نه آفریده شده و نه مولود شده بلکه صادر گشته است. بنابراین، یک پدر وجود دارد و نه سه پدر، یک پسر وجود دارد و نه سه پسر و یک روح‌القدس وجود دارد و نه سه روح‌القدس. و در این تثلیث هیچ‌یک از شخصیت‌ها بر دیگری تقدم و تأخر ندارد، هیچ‌یک از دیگری بزرگ‌تر و کوچک‌تر نیست، بلکه هر سه شخصیت با هم، ابدی و همواره برابر هستند. بنابراین، در همۀ چیزها، همان‌گونه که گفته شد، تثلیث در وحدانیت و وحدانیت در تثلیث باید پرستیده شود. برای اینکه نجات پیدا کنید باید در مورد تثلیث چنین بیندیشید.
اما برای نجات جاودانی همچنین ضرورت دارد که به تجسم خداوند ما عیسی مسیح ایمان داشت. زیرا ایمان صحیح به معنای باور داشتن این حقیقت است که خداوند ما عیسی مسیح، پسر خدا، هم خدا و هم انسان است و نیز به معنای اعتراف این حقیقت است که وی خداست که از جوهر الاهی پدر پیش از شروع زمان‌ها مولود شده. وی انسان است که از جوهر مادرش، در زمانی مشخص به دنیا آمد. وی هم خدای کامل و هم انسان کامل است که از نفس ناطق و جسم انسانی تشکیل شده است. وی به عنوان خدا، با پدر برابر است و به عنوان انسان از پدر کمتر است.
اگرچه وی هم خدا و هم انسان است با وجود این، او نه دو شخصیت، بلکه یک شخصیت واحد است. با این همه وی نه با تبدیل و تغییر الوهیت خود به جسم، بلکه با بردن انسانیت خود به حضور خدا، واحد است. وی نه به واسطۀ امتزاج و درهم‌آمیزی جوهرهای انسانی و الاهی، بلکه به واسطۀ وحدانیت شخصیت خود، حقیقتاً واحد است. زیرا همان‌گونه که نفس ناطق و جسم، هر دو یک انسان را تشکیل می‌دهند، به همین صورت نیز خدا و انسان شخصیت واحد مسیح را تشکیل می‌دهند.
وی برای نجات ما رنج کشید، به جهنم نزول کرد، از مردگان برخاست، به آسمان‌ها صعود کرد و بر دست راست پدر نشست. وی از آنچا برای داوری بر زندگان و مردگان بازخواهد گشت. هنگامی که وی بازگردد، همۀ انسان‌ها قیام خواهند کرد و به جهت اعمالشان حساب پس خواهند داد. کسانی که اعمال نیکو انجام داده باشند، وارد حیات جاودان می‌شوند و کسانی که اعمال شریرانه انجام داده باشند، به درون آتش جاودانی افکنده خواهند شد.
این است ایمان کلیسای جامع. اگر کسی به این مطالب به گونه‌ای کامل و عمیق ایمان نداشته باشد، نمی‌تواند نجات یابد.»
متن اعتقادنامۀ آتاناسیوس برگرفته از کتاب تاریخ تفکر مسیحی نوشتۀ تونی لین و ترجمۀ روبرت آسریان می‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO