استر و واقعیت عید پوریم
استر و واقعیت عید پوریم
در کتاب اول سموئیل 2: 6-8 می خوانیم: “خداوند می میراند و زنده می کند. به قبر فرود می آورد و برمی خیزاند. خداوند فقیر می سازد و غنی می گرداند. پَست می کند وبلند می سازد. فقیر را از خاک بر می افرازد و مسکین را از مزبله بر می دارد تا ایشان را با امیران بنشاند.”
تمام افعال بالا از ارادۀ خدا سرچشمه می گیرد ولی سؤال این است که دلایل خدا برای پست کردن و یا بلند کردن انسان ها چیست؟ چه عواملی در فقیرکردن یا غنی نمودن آن ها دخالت دارد؟ پاسخ این سؤال را باید در عدالت خدا و رفتار انسان ها جستجو نمود. در واقع کتاب مقدس بازتاب عدالت خدا است. بگذارید این موضوع را در زندگی دو زن؛ که شرح آن به روشنی در کتاب مقدس آمده، بررسی کنیم. دو زن که یکی از آن ها نام ملکه وشتی را بر خود دارد، دیگری استر ملکه نامیده می شود. می توانید کتاب استر را مطالعه کنید. هر دو نفر زمانی در امپراتوری پارس یعنی کشورمان ایران ملکه بودند ولی یکی سقوط می کند ولی دیگری برمی افرازد. اولی ملکه وشتی است و دومی استر ملکه می باشد. ملکه وشتی بسیار زیبا بود ولی غرور همۀ وجود اورا فرا گرفته بود. اما استرهم زیبائی فوق العاده ای داشت ولی در رفتار، فروتن و متواضع بود. اولی پادشاه از او خواهش می کند و به دنبالش می فرستد ولی نمی رود اما دومی استر ملکه؛ در شرایطی که جانش در خطر است؛ می رود. کتاب استر باب اول و باب هشت را بخوانید. پادشاه برای ملکه وشتی جشن گرفت تا زیبایی و هنرهایش را به همه نشان دهد ولی وشتی نرفت وبه پادشاه پاسخ رد داد. ولی استر خودش برای پادشاه جشن گرفت و پادشاه را دعوت نمود. ملکه وشتی سَمبُل نافرمانی قوم بنی اسرائیل و استر نماد کلیسا و ایمانداران می باشد. اولی عیسی میسح را رد می کند ولی دومی برای خداوند جشن پرستش برگزار می کند و آمادۀ استقبال از داماد آسمانی است. در زمانی که اخشورش پادشاه یا همان خشایارشاه مشغول جشن و شادمانی بود، وشتی برای خودش مجلس زنانه تشکیل داده و به عیش و عشرت مشغول بود (استر 1: 9). ولی استر را می بینیم در زمانی که پادشاه باز هم در جشن بود؛ او برای نجات قوم خود در دعا و روزه به سر می برد. وشتی همه چیز را برای غرور وجلال خودش می خواست وخودخواهی او اجازه نمی داد دیگران را ببیند، به طوری که وقتی پادشاه خواست او را به دیگران معرفی کند، او خودداری می کند. اما در شرایطی که استر می توانست در ناز و نعمت زندگی کند و قوم و خدایش را فراموش کند؛ برای نجات جان قومش و جلال خداوندش ؛ جان خود را به خطرمی اندازد (استر 4: 16).
در نهایت؛ نتیجۀ این رفتارها؛ یک معادلۀ سادۀ ریاضی است که بر می گردیم به آیات کلام خدا در اول سموئیل باب دوم: ملکه وشتی سقوط می کند و نامش از صفحات تاریخ محو می شود ولی استر جاودانه در کلام خدا باقی می ماند. و عید پوریم هر سال به یادبود او برگزار می شود. شاید بپرسید که عید پوریم چگونه عیدی است؟ عید پوریم؛ یکی از محبوب ترین و بزرگ ترین اعیاد در تقویم یهودیان است که هر ساله روز های 14و15 آدار تقویم عبری مطابق با 15و16 اسفند جشن می گیرند. واژۀ پوریم در لغت به معنی قرعه است و از آن جهت این گونه نام گرفت که هامان نخست وزیر پادشاه، برای یافتن مناسب ترین روز جهت کشتن یهودیان قرعه انداخت. متأسفانه از پوریم به عنوان هولوکاست ایرانیان یاد می شود و این یک حقیقت است زیرا یهودیان با اجازه نامۀ پادشاه بیش از 75 هزار نفر را کشتند و این یک افراط و عملکرد شخصی خود یهودیان و خشایارشاه بوده و در هیچ جای کلام خدا چنین فرمانی از جانب خدا داده نشده. اگر قوم اسرائیل با وجود تمام تلاش هایی که برای نابودی ایشان صورت گرفت پا برجا ماند؛ به دلیل محافظت خدا از این قوم بود که قومی برگزیده است اما نه قتل عام یهودیان که از سوی هامان طرح ریزی شده بود؛ و نه ضد حمله ای که مردخای ترتیب داده بود، هیچ کدام راه حل مشکل نیست. این خشونت های کور نتیجه ای جز انتقام در پی ندارد. مصالحه در نسل کشی انسان ها به وجود نمی آید. آدولف هیتلر هم این نسل کشی بی رحمانه را بر علیه یهودیان به راه انداخت. به طوری که خود هیتلر نگه داری کتاب استر را در آلمان برای تمام اشخاص ممنوع کرده بود! مصالحه با کشتن یهود و غیریهود برقرار نمی شود بلکه مصالحه در پای صلیب حاصل می گردد. همان کسی که به دست انسان های گناهکار مصلوب شد تا این پیام به دست ما برسد. افسسیان 2: 14و17و18 می فرماید: «زیرا او خود صلح ماست؛ که این دو گروه را یکی ساخته و دیوار جدایی را که در میان بود فرو ریخته…….او آمد و بشارت صلح را به شما که دور بودید و به آنان که نزدیک بودند رسانید. زیرا به واسطۀ او هر دو توسط یک روح به حضور پدر دسترسی داریم.»
نوشتۀ استاد علی خیراندیش
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |
بر فرض حقیقت داشتن این داستان ملکه وشتی به خاطر حیا برکنار شد نه به خاطر تکبر بلکه به خاطر فرار از نگاههای هرزه در مجلس میگساری شما به تنزل از رفاه ومقام دنیوی اسم سقوط معنوی می گذارید.مردخای اگر برگرفته از نام مردوخ بابلی باشه که یک بت بوده چه افتخاری داره که یک یهودی نامش مشتق از بت بابلی ها است.هامان نام ایرانی نیست ونام چنین وزیری در تاریخ ثبت نشده