چرا مسیحیان در کلیسای خود به چیزی بیشتر از یک کلاس درس نیاز دارند؟
چرا مسیحیان در کلیسای خود به چیزی بیشتر از یک کلاس درس نیاز دارند؟
بسیاری از کلیساها رشد روحانی را با میزان دانش کتابمقدسی میسنجند یعنی تعداد آیههایی که حفظ میکنیم، سطح دانش الاهیاتی، و آگاهی ما از آموزههای کتاب مقدسی. اما این دیدگاه ناقص است.
زندگی مسیحی فقط جنبۀ مطالعات برای ما ندارد بلکه باید آن را زندگی کرد. رشد واقعی روحانی از طریق انواع تجربیاتی بهدست میآید که ذهن، قلب، دستها و روابط ما را درگیر میکند. خدا از پنج هدف کلیسا یعنی پرستش، مشارکت، شاگردسازی، خدمت، و بشارت برای بلوغ روحانی ما استفاده میکند.
۱- به کلیسایی که فقط کلاس درس تشکیل میدهد کفایت نکن
کلیساهایی که تنها بر انتقال اطلاعات تمرکز دارند، چیزی هستند که من آنها را «کلیساهای کلاس درس» مینامم. این کلیساها بر آموزش آموزهها و پر کردن ذهن تو با حقیقت تأکید دارند. اما اغلب رشد احساسی یا عاطفی و تجربی تو را نادیده میگیرند.
در حالیکه بدون شک به آموزههای صحیح نیاز داریم، مطالعه بهتنهایی باعث رشد روحانی نمیشود. همانطور که جین گتز گفته است: «مطالعۀ کتابمقدس بهتنهایی روحانیت بهوجود نمیآورد. در واقع اگر بهکار گرفته نشود، ممکن است به دنیویگرایی منجر شود.»
یعقوب ۲۲:۱ میگوید: «اما فراموش نکنید که این کلام را نه فقط باید شنید، بلکه باید به آن عمل کرد، پس خود را فریب ندهید!» (ترجمۀ معاصر).
۲- رشد روحانی ما به هر پنج هدف نیاز دارد
ایمانداران بالغ فقط در مورد زندگی مسیحی مطالعه ندارد بلکه آن را تجربه نیز میکنند. این یعنی فعالانه در پرستش، حضور در خدمت به مردم، بودن در مشارکت، رساندن بشارت انجیل، و شاگرد بودن، مشغول باشند.
تثنیه ۲:۱۱ میگوید: «امروز آنچه را که از طریق تجربیات خود با خداوند آموختهاید به یاد آورید».
حتی تجربیات دردناک هم ارزش دارند. امثال سلیمان ۳۰:۲۰ میگوید: «گاهی لازم است تجربهای دردناک را پشت سر بگذاریم تا مسیر زندگیمان را عوض کنیم». تنها راه آموختن بعضی درسها فقط به وسیلۀ تجربۀ آنها است.
وقتی کلیساها به خاطر ترس از احساسگرایی یا تعالیم غلط، ارزش تجربه را نادیده میگیرند، مردم را از طرح خدا برای رشد آنان محروم میکنند. خدا احساسات را بهدلیل مشخصی به شما داده است. اگر تجربه را از زندگی مسیحی حذف کنی، تنها چیزی که باقی میماند، مجموعهای خشک از اعتقادات برای حفظ کردن است و نه زندگی پرشور و واقعی برای زیستن.
۳. یک تدبیر که دارای تعادل است، شاگردان بالغی را تربیت میکند
رشد روحانی واقعی شامل موارد زیر است:
– قلبی که خدا را میپرستد و ستایش میکند
– روابط محبتآمیز و مسئولیتپذیر با دیگر مقدسین
– خدمت فعال با استفاده از استعدادها و عطایا
– در میان گذاشتن ایمان با کسانی که هنوز مسیح را نمیشناسند
وقتی کلیساها فقط بر مطالعۀ کتابمقدس تمرکز دارند، تصوری که مردم دارند این است که چون یادداشت برمیدارند و پوشههایشان را پر میکنند، پس رشد میکنند! اما آموختههای خود را بهکار نمیبرند. تفکر بدون کاربرد، به افسردگی میانجامد.
به همین دلیل است که تدبیرهای کلیسا باید با درایت و هوشیاری هر پنج هدف را شامل شود. باید فضایی بیافرینی که مردم مشغول خدمت، مشارکت، محبت به یکدیگر، رشد و پرستش شوند.
۴. هدف ما از یادگیری، تجربۀ ملموس آموختهها است
اگر مسیحیت فقط یک فلسفه بود، شاید فقط مطالعۀ آن کافی میبود. اما مسیحیت یک رابطه (یوحنا ۲۰:۱۴-۲۱) و یک زندگی پویا است (یوحنا ۱۰:۱۰).
عیسی هرگز نگفته: «آمدم تا شما مطالعه کنید». کتابمقدس پر است از فعلهایی مانند محبت کردن، بخشیدن و خدمت کردن و نه مطالعه کردن! آخرین چیزی که بسیاری از ایمانداران به آن نیاز دارند، یک مطالعۀ دیگر بعلاوۀ مطالعات قبلیشان از کتابمقدس است. نیاز اصلی آنان این است که جایی برای خدمت، کسی برای رساندن بشارت انجیل به او، گروه کوچکی برای احساس تعلق، و دلیلی برای پرستش داشته باشند.
لطفاً از سخنان من اشتباه برداشت نکنید. من برای مطالعۀ کتابمقدس ارزش زیادی قائلم. حتی یک کتاب درسی در این زمینه نوشتهام که به چند زبان ترجمه شده است. اما این تنها یکی از بخشهای زندگی بالغ در مسیح است.
کشیش یا شبان عزیز، اگر میخواهی کلیسایت عمیقتر رشد کند، فقط مشغول پر کردن مغزها نباش بلکه زندگیهایی با کیفیت عالی بنا کن. مردم به چیزی بیشتر از موعظه و مطالعه نیاز دارند. آنها به تجربیات روحانی نیاز دارند که قلبشان را شکل دهد، ایمانشان را وسعت بخشد و باورهایشان را به یک زندگی واقعی تبدیل کنند.
نوشتۀ کشیش ریک وارِن
ترجمۀ کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |