زندگی روزمره مسیحی

بزرگترین محبّت

رای بدهید

" همۀ آنچیزی که نیاز داری، محبّت است." " بنام عشق و محبّت…" محبّت با این چکار می تواند بکند؟ " " محبّت و عشق است که باعث می شود دنیا بگردد! "

همۀ اینها نام ترانه های معروفی هستند که در گوشه کنار می شنویم و شما هم حتماً قبلاً شنیده اید. وقتی امروز به این دنیا نگاه می کنیم، بسختی می شود باور کرد که جایی برای محبّت باقی مانده باشد. می توان خشونت و کشتار را به فراوانی دید که البته همه آنها زائدۀ ترس هستند. امّا محبّت می تواند بر همه غلبه یابد، حتی ترس. محبّت وجود دارد و بر نیروهای ظلمت ظفر می یابد. ولی واقعاً محبّت واقعی چیست؟

مسئله ممکن است همیشه کمبود محبّت نباشد، بلکه تعبیر نادرست از اینکه محبّت واقعی چیست؟ کتاب مقذّس از محبّت کامل صحبت می کند. ما بیش از اینکه علایق، عواطف و خصوصاً جاذبه های رومانیک را درک کنیم، باید محبّت را بفهمیم. چون خیلی وقتها به اشتباه « احساسات » را به محبّت تعبیر می کنیم.

گاهی اوقات خدا را به محبّت وصف می کنیم. بیائید با هم این واقعیت را بررسی کنیم. کتاب مقدّس در این مورد حرفهای زیادی برای گفتن دارد. مخصوصاً خود عیسی، فرایض اساسی در این زمینه دارد. " کسی محبّت بزرگتر از این ندارد که جان خود را به جهت دوستان خود بدهد." ( یوحنا 15 : 13 ). عیسی عمداً به شاگردانش یک تعلیمی می داد، مأموریتش: دادن جان خود بعنوان قربانی ای برای همۀ ما. پس زمینۀ آیات قبل و بعد را مطالعه کنید؛ درمی یابید که عیسی دراینجا به ما حکمی می دهد: همانطوریکه او ما را محبّت کرد، ما نیز باید محبّت کنیم. شما می توانید میزان محبّتی را که به دیگران دارید را بسنجید: وقتی مایلید و یا مایل نیستید که جان خود را به جهت دوستانتان بدهید.

اگر صاحب فرزند باشید، حتماً با آن عشق عمیقی که با کلمات قابل وصف نیستند، آشنا هستید. والدین نیکو و با محبّت، برای نجات جان فرزندشان از قربانی کردن جان خود هم دریغ نمی کنند. اگر شما هم این احساس را دارید، شاید بتوانید، گوشه ای از قدرت محبّت خدا را که در عیسی مسیح آنرا ابراز کرد، درک کنید. 
رحمت برای من

محبّت عظیم خدا برمی گردد به بخشش رحمت آمیز و شگرفش. همۀ ما بارها و بارها گناه کرده ایم. با این وجود خدا هرگز از ما ناامید نشد. او رفت سراغ نهایت آن طول عمودی (در صلیب): یعنی پسرش را برای ما قربانی کرد. او اینکار را کرد که بتوانیم قانوناً با او به صلح و آشتی برسیم. ما سقوط کرده بودیم و راه انسانی دیگری باقی نمادنده بود تا دوباره به جای اوّلمان برگردیم. بنابراین وقتی ما هنوز گناه کار بودیم، خدا از طریق عیسی مسیح، ما را به خانه برگرداندند.

بدیهی است که خدا لجوج نیست. ما شایستۀ این رحمت نبوده و نیستیم. این فیضی است که به هرحال به ما داده شده است. خدا ما را بخشیده است. نه فقط بخشیده، بلکه گناه ها و خطاهای ما را نیز برداشته است.

« زیرا آنقدر که آسمان از زمین بلندتر است، به همان قدر رحمت او بر ترسندگانش عظیم است. به اندازه ای که مشرق از مغرب دور است، به همان اندازه گناهان ما را از ما دور کرده است. » ( مزمور 103 : 11 ـ 12 ).

همۀ شما شندیده اید که ما به شباهت خدا خلق شدیم. اگر اینطور باشد، به همان ظرفیتی که خدا محبّت می کند ( که ما هم با پذیرش عیسی و خداوندی او در زندگیمان دریافت می کنیم)، می توانیم، محبّت کنیم. شما را نمی دانم ولی گاهی اوقات درک این مسئله برای من خیلی دشوار است. ولی این باعث نمی شود که از درستی این حقیقت ذره ای کم شود. چه خدای عالیی!

"پدر عزیز، ممنونم برای محبّتت. برای رحمت و بخششت، ممنونم. به ما یاد بده تا شبیه عیسی شویم. در ما ساکن شده و محبّت خود را از طریق ما آشکار کن. بگذار که تنها از تو و نه از امیالمان، اطاعت کنیم. در نام عیسی، دعا کردیم. آمین."

 

نویسنده: تام گیلبرت
مترجم: آرش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO