چند نکتۀ مهم در ازدواج مسیحی
چند نکتۀ مهم در ازدواج مسیحی
خدا بنیان گذار ازدواج است. او مایل بوده که شما با هم ازدواج کنید و این که امروز با هم زندگی می کنید، خواست خدا است و خدا از آن خشنود است. ولی خدا ازدواج موفق مسیحی را از طریق کلامش به ما می آموزد.
چند نکتۀ عملی در رابطه با روابط زناشویی وجود دارد:
1. در ازدواج مسیحی زن و شوهر هر اندازه با یکدیگر به خدا نزدیک شوند، صمیمیت و نزدیکی بیشتری با هم خواهند داشت.
2. بعضی این برداشت اشتباه را دارند که به خاطر فرزندانشان با همسر خود به زندگی زناشویی ادامه می دهند! این تصویری کاملا” اشتباه از رابطۀ زناشویی است. زوج مسیحی برای یکدیگر زندگی می کنند و اگر به خاطر فرزندان با همسر خود زندگی می کنید، چنین رابطه ای حتی اگر تا پایان عمر ادامه یابد، رابطه ای ناپایدار است.
3. خدا از همان آغاز کتاب مقدس در کلام خود چنین امر فرموده که: « مرد، پدر و مادر خود را ترک کرده، با زن خویش خواهد پیوست و یک تن خواهند بود.» (پیدایش 2: 24) و به عروس نیز توصیه می کند: «ای دختر بشنو و ببین و گوش خود را فرادار، خانۀ پدر خود و خانۀ مادر خویش را فراموش کن.» (مزمور 45: 10) زن و شوهر پس از بستن پیمان ازدواج با یکدیگر در حضور خدا و مردم می بایست یک واحد مستقل خانوادگی برای خود بنا کنند. شاید گاهی اوقات از والدین خود جدا زندگی کنیم ولی آن ها دائم کنترل زندگی ما را داشته باشند. کلام خدا مخالف کنترل والدین در زندگی زناشویی مستقل یک خانواده است. البته می توانیم از والدین خود مشورت های حکیمانه برای زندگی خود دریافت کنیم اما دخالت در زندگی زناشویی امری متفاوت است. در صورتی که امکانات مالی یا هر مشکل دیگری باعث اسکان همسران با والدینشان شود، بایستی حریم و حد و مرزها را در رابطه هایمان مشخص کرده باشیم. اما تا آن جا کن ممکن است ترجیحاً زن و شوهر مسکن مستقلی برای خود تهیه کنند.
4. چیزی که در بسیاری از روابط زناشویی مشاهده شده این است که زن و شوهر به هم ابراز علاقه نمی کنند. این امری کاملا” اشتباه است. همانطور که محبت ما نسبت به خدا با ابراز علاقه و پرستشمان رشد می کند، محبت ما نسبت به یکدیگر نیز با اعتراف به عشق و علاقه مان نسبت به هم رشد می کند. سعی کنید روزانه به نوعی به همسر خود ابراز علاقه کنید. گاهی اوقات هدیه ای به یکدیگر تقدیم کنید. این هدیه می تواند حتی به سادگی یک شاخه گُل باشد.
5. اکثر مردها چنین برداشتی دارند که رئیس همسرشان هستند و برای توجیه این مسئله به آیه ای در رساله به افسسیان اشاره می کنند که می فرماید مرد سر زن است و زنان باید از شوهران خود اطاعت کنن ولی این گفته های کتاب مقدس را باید در متن آن تفسیر کرد یعنی با کل کتاب مقدس. آیا به آیه ای که قبل از این آیه که از اطاعت زنان سخن به میان آورده نیز توجه کرده اید که می فرماید همدیگر را در خداترسی اطاعت کنید (افسسیان 5: 21). یعنی شوهر، زن را در خداترسی اطاعت کند و زن نیز متقابلاً در خداترسی از شوهر خود اطاعت کند! اما در بارۀ سَر بودن مردان در روابط زناشویی، باید گفت بلی مرد سر زن است اما همان گونه که پدر سَر مسیح است و مسیح سَر مرد! به سخنی دیگر شوهران باید از مسیح سرمشق بگیرند که چگونه سری بود. مردها اغلب در تصمیم گیری ها قوی تر از زنان عمل می کنند و در بعضی موارد در مدیریت مسائل از اقتدار بیشتری برخوردارند. به همین علت کلام خدا مردان را سر زنان قرار داده تا حالت حمایت و کمک به زن را داشته باشند اما نباید فراموش کرد که مردان در سَر بودن خود باید از مسیح سرمشق بگیرند. فراموش نکنیم که مسیح فرمود: «از من نمونه بگیرید. شما مرا استاد و آقا می خوانید و خوب می گویید زیرا که چنین هستم. پس اگر من که آقا و معلم هستم، پاهای شما را شستم، بر شما نیز واجب است که پاهای یکدیگر را بشویید. زیرا به شما نمونه ای دادم تا چنان که من با شما کردم، شما نیز بکنید.» (یوحنا 13: 13-15). اما پدر چگونه سَری برای مسیح است. او همۀ شکوه و عظمت، ثروت، قدرت و… با مسیح تقسیم نموده و او را به شدت و بدون هر قید و شرطی محبت می کند. به این ترتیب مشاهده می کنید که سَر بودن در کلام خدا با آن تصویری که دنیای سقوط کرده به ما القا می کند، بسیار متفاوت است.
6. یکی از مسائل مهم در روابط زناشویی که نادیده گرفته می شود، مصاحبت اندک میان همسران است. این موضوع علت اکثر مشاجرات و سوء تفاهمات در ارتباطات میان زنان و شوهران می شود. هر اندازه وقت بیشتری را با همسر خود در مصاحبت صرف کنید همان قدر او را بیشتر درک خواهید کرد و باعث رفع بیشتر سوء تفاهمات در روابط خود خواهید شد.
7. زنان و مردان دارای خصوصیات کاملا” متفاوت و گاه متضادی هستند. اکثر مردها به استدلال و منطق علاقۀ بیشتری دارند و در مورد مسائل مختلف دیدی کلی دارند، در حالی که اکثر زنان با احساس تر هستند و در مورد مسائل مختلف جزئی نگر هستند. اکثر مردان از نظر نیاز جنسی قوی تر از زنان هستند. مردان در رسیدن به هدف عجول هستند، در حالی که زنان با تجزیه تحلیل جزئیات بیشتری می خواهند به هدف برسند. و…و…و… عدم شناخت تفاوت ها باعث ایجاد سوء تفاهمات زیادی میان همسران می شود. همسران را تشویق می کنیم که با مطالعۀ بیشتر در بارۀ تفاوت های یکدیگر و احترام گذاشتن و پذیرش این تفاوت ها به روابط خود شکوفایی و تعالی بیشتری ببخشند.
8. کشمکش ها و اصطکاک ها در روابط زناشویی اجتناب ناپذیرند و جزئی از روابط صمیمی است و نباید از آن ها گریخت یا آن را نادیده گرفت. بلکه باید آموخت که چگونه این کشمکش ها و اصطکاک ها را به مسیری صحیح هدایت کرد و به روابط خود عمق و شیرینی بیشتری بخشید. فروتنی در پذیرش خطا یکی از راه های درمان این کشمکش هاست. پیش از آن که بحث و مشاجره میان شما به حالت بدی منجر شود، یکی از شما سعی کند از معرکه خارج شود و برای مدتی در سکوت به تفکر و دعا بپردازد و سپس در موقعیتی مناسب و آرام، مخصوصاً مدت کوتاهی پس از صرف غذا، در مورد راه حل اختلاف مورد نظر با یکدیگر صحبت کنید و به جای مقصر شمردن یکدیگر، به راه حل مشکل تمرکز کنید. مسئلۀ خیلی مهم دیگر این است که هر مشکل شما باید با دعا و مشورت با خدا و صحبت با یکدیگر حل شود و گرنه عدم حل این مشکلات ریز، باعث بروز مشکلات بس بزرگ خواهد شد.
9. به این مسئله نیز توجه داشته باشید که ازدواج یک تعهد و پیمان میان زن و شوهر در حضور خدا و مردم است. همان گونه که خدا با اسرائیل در عهدعتیق و کلیسایش در عهد جدید به عنوان قوم خود پیمان بسته و تا ابد در این پیمان خود وفادار است، ما نیز باید همسر خود را تا به آخر محبت کنیم و به پیمانی که در ازدواج با یکدیگر بسته ایم وفادار بمانیم. هیچ چیز نباید باعث از هم گسیختن این پیمان شود و تنها مرگ ما را از هم جدا کند. خدا در کلامش تأکید می ورزد که از طلاق نفرت دارد (ملاکی 2: 16).
10. برای جوانانی که هنوز ازدواج نکرده اند توصیه می کنیم که با توجه به این که ازدواج، ما را وارد یک تعهد و یک پیمان می کند، هر رابطۀ نامشروع که بدون تعهد ازدواج باشد، خارج از خواست و ارادۀ خداست و چنین رابطه ای ناپایدار و ناامن است و بر روحیه و زندگی روحانی ما اثری منفی می گذارد. آمار نشان می دهد که در صد کسانی که بدون تعهد ازدواج با یکدیگر زندگی می کنند و پس از مدتی از هم جدا می شوند بسیار بالاتر از کسانی است که در پیمان ازدواج از هم طلاق می گیرند.
نوشتۀ: کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |