پاسخ به اسلام

عیسای واقعی کیست؟ عیسای مسیحیت یا اسلام؟

5/5 - (4 امتیاز)

خلاصه

مقایسه ای بین نحوه توصیف عیسی در عهدجدید و در قرآن به منظور پی بردن به اینکه کدامیک واقعی است.

 

عیسی تاثیرگذار ترین فردی است که در شهر ناصره (شهری در فلسطین) زندگی کرده است. پس از گذشت 20 قرن از مرگ او، قدرت جذب و شیدایی او همچنان عقیده و افکار مردان و زنان را به خودش جلب میکند. پیتر جنیگس با استفاده از برنامه تلویزیونی« در جستجوی مسیح» حدود 16 میلیون بیننده را از سراسر کشور توانست بدست آورد. مل گیبسون با برنامه « قدرت جذب مسیح» 370میلیون دلار درآمد توانست کسب کند. کتاب دن براون با عنوان « رمز داوینچی» بیشترین فروش را داشت و بیش از 100 میلیون نسخه در 40 زبان مختلف از این کتاب به فروش رفت. مردم به وضوح همچنان جذب و شیفته عیسی میشوند.

 

من به عنوان یک تاریخدان می خواهم به سوال مطرح شده پاسخ بدهم. من باید نگاهی بیندازم به عهد جدید و قرآن بعنوان اسناد تاریخی و همچنین به هر منبع تاریخی دیگری که موجود است. من نباید با اینها بعنوان یک منبع الهام شده یا یک کتاب مقدس رفتار کنم. همچنین، من نباید آنها را بی خطا و بدون اشتباه فرض کنم، تا بتوانم به آنها بعنوان منبع تاریخی ارزش بدهم. با استفاده از این رویکرد، ما اجازه نمی دهیم که بررسی ما به سمت پیچیدگی های انجیل یا بی ثباتی های قرآن تغییر جهت دهد. پرسش ما پیرامون خطاهای این منابع نیست بلکه از آنها استفاده می کنیم تا به ما اجازه دهد پی ببریم که عیسی واقعا چه کسی بوده است.

 

حالا به منظور پی بردن به اینکه عیسی در حقیقت چه شخصیتی بوده است، باید چند موضوع مهم پیرامون منابعمان را بررسی کنیم. پروفسور جان مایر، محقق برجسته عهد جدید 4 موضوع زیر را عنوان کرده است:

 

منابع مستقل و چندگانه: حوادثی که جداگانه گزارش داده شده اند، و مخصوصا منابع اولیه احتمال دارد که منابع تاریخی محسوب شوند.

 

عدم تشابه: اگر یک گفته یا حادثه متفاوت باشد با آنچه که یهودیت و یا مسیحیت بیان میکند، پس احتمالا از هیچ کدام از اینها استخراج نشده و بنابراین متعلق به تاریخچه عیسی است.

 

شرمساری: گفته ها و یا حوادثی که برای کلیسا سخت و یا باعث شرمساری است معمولا نادیده گرفته می شود و البته اینها هم جزو منابع تاریخی محسوب می شوند.

 

عدم پذیرش و به دار آویختن: به صلیب کشیدن عیسی یکی از نقاط مهم تاریخ است و باید بررسی شود که رفتار و بیانات مسیح آیا منجر به اعدام او شده است تحت عنوان « پادشاه یهودیان». یک عیسای نجیب که فقط به خداپرستی موعظه می کرد هرگز نمیتوانسته باعث تحریک و آشفتگی باشد.

 

هنگامی که این موضوعات را درنظر بگیریم برای عهد جدید، میتوانیم رابطه خوبی با شخصیت تاریخی عیسی برقرار کنیم. اجازه دهید فقط 3 حقیقت پیرامون این مرد برجسته را بیان کنیم.

 

مفهوم شخصیت اصلی عیسی

 

قرآن بیان می کند که مسیح خودش را تنها یک پیامبری می دانسته که مردم را به یکتاپرستی دعوت می کرده است. اگرچه میتوان نشان داد بر اساس اسناد تاریخی موثق از بیانات عیسی ، وی دارای یک بینش الهی بوده است.

 

برای مثال ، ادعای پسر انسان بودن عیسی براساس معیار منابع چندگانه و عدم تشابه می توان نشان داد که این موضوع به تاریخچه عیسی تعلق دارد. امروزه اکثر انسانها احتمالا فکر می کنند این عنوان به انسان بودن عیسی اشاره می کند، در ست همانطور که « پسر خدا بودن» به جنبه خدایی اشاره می کند. اما این اشتباه است. در کتاب عهد قدیم دانیال فصل 7 ، دانیال یک انسان الهی را متصور می کند که با ابرهای آسمان می آید در حالیکه خدا به او قدرت، فخر و جلال و حکومت جاودانگی داده است. هیچ انسانی نمی تواند این چنین وضعیتی داشته باشد، به همین دلیل مسلمانان این را گناه می دانند و آن را شرک مینامند، یعنی اختصاص یک ویژگی که تنها مختص خداست به کسی غیر از خدا. این وضعیتی است که عیسی پیرامون خودش ادعا میکرده است. احتمالا معروف ترین اعتراف عیسی به « پسر انسان » بودن خود، گفته قبل از محکوم کردنش توسط کاهن بزرگ یهودی است. من نقل قول را در ادامه می آورم:

 

سپس کاهن بزرگ برمی خیزد و از عیسی میپرسد آیا تو مسیح، پسر خدای متبارک هستی؟ عیسی بدو گفت: « هستم و پسر انسان را خواهید دید که به دست راست قدرت نشسته و با ابرهای آسمان می آید». آنگاه کاهن اعظم گریبانش را چاک زده گفت… « دیگر چه نیاز به شاهد است؟ کفرش راشنیدید، حکمتان چیست؟» همه آنها او را به مرگ محکوم کردند.

 

تمام مسلمانان با کاهن اعظم و شورای محاکمه گر موافقند که مسیح یک کافر است و شایسته مرگ است زیرا او خودش را هم ردیف با خدا میداند. 

 

نه تنها عیسی ادعای پسر انسان بودن میکرد، بلکه او خودش را تنها پسر خدا میدانست. درک درونی عیسی بعنوان پسر مخصوص خدا بودن در مَثَل باغبان شرور آورده شده است، که حتی منتقدان شکاک و کم باور نیز در سمینار عیسی آن را بعنوان سندی موثق پذیرفته اند.

 

در این مثل تاکستان نمادی از اسراییل است، صاحب تاکستان خداست، تصرف کنندگان رهبران یهودی اند و خادمان نیز پیامبران فرستاده شده توسط خدا هستند. در باب 12: 9-1 میخوانیم:

 

مردی تاکستانی غرس کرد… و سپس آن را به چند باغبان اجاره میدهد…در موسم محصول، غلامی نزد باغبانان فرستاد تا مقداری از میوه تاکستان را از آنها بگیرد. اما آنها (باغبانان) غلام را گرفته زدند و دست خالی بازگرداندند. سپس او غلام دیگری برای آنها فرستاد، ولی باغبانان سرش را شکستند و به او بی حرمتی کردند. باز غلامی دیگر فرستاد، اما اورا کشتند. و به همین گونه با بسیاری دیگر رفتار کردند، بعضی را زدند و بعضی را کشتند. او تنها یک تن دیگر داشت که بفرستد و آن، پسر محبوبش بود. پس او را آخر همه روانه کرد و با خود گفت: پسرم را حرمت خواهند نهاد. اما باغبانان به یکدیگر گفتند « این وارث است… بیایید او را بکشیم و تا میراث از آن ما شود». پس او را گرفته، کشتند.

 

حالا این مثل پیرامون شخصیت عیسی چه چیزی برای ما میگوید؟ به ما میگوید که عیسی خودش را تنها پسر دوست داشتنی خدا و متمایز از دیگر پیامبران فرستاده، او آخرین فرستاده است و حتی او وارث اسراییل است. او خودش را هم ردیف دیگر پیامبران نمی دانسته است.

 

مفهوم عیسی بعنوان پسر خاص خداوند به صورت آشکار در بخش 27:11 کتاب متی آمده است:« پدرم همه چیز را به من سپرده است هیچ کس پسر را نمی شناسد جز پدر، و هیچکس پدر را نمی شناسد جز پسر، و آنان که پسر بخواهد او را بر ایشان آشکار سازد. این بیان ساخته کلیسا نیست چونکه بیان میکند پسر قابل شناختن نیست – هیچکس بجز پدر، پسر را نمی شناسد-، اما برای کلیسای بعد از زمان عید پاک، ما قادر به شناختن پسر هستیم. بنابراین با توجه به ملاک عدم تشابه، این گفته قابل استناد خواهد بود. این گفتار درباره مفهوم عیسی چه چیزی به ما میگوید؟ بیان کننده تفکر عیسی پیرامون پسر مخصوص خداوند بودن و تنها شناساننده خداوند برای مردم بودن است.

 

این واقعا قابل قبول نیست! از لحاظ تاریخی این بیان همچنان اعتقادات عیسی محسوب میشود. سی اس لوئیس به درستی بیان میکند که:

 

انسانی که صرفا یک انسان عادی باشد و چیزهایی را که مسیح گفته بیان کند… در حد انسانی که گفته باشد من یک تخم مرغ آب پز هستم دیوانه خوانده خواهد شد و یا بعنوان شیطان جهنم تلقی خواهد شد. شما خودتان باید انتخاب کنید… میتوانید بخاطر این اظهارات دهان او را ببندید، میتوانید روی او تف بیندازید و بعنوان یک فرد شیطان صفت او را بکشید، یا میتوانید جلوی او تعظیم کنید و او را پادشاه و خدا بخوانید. اما اجازه دهید بدون منطق از این موضوع که مسیح یک معلم بزرگ برای بشریت بوده حمایت نکنیم.

 

محاکمه و به صلیب کشیدن عیسی

 

مطابق انجیل عیسی توسط دادگاهی یهودی محاکمه شد به جرم کفر ورزیدن و برای اجرای حکم اعدام به خاطر خیانت وادعای پادشاه یهودیان بودن به رومی ها تحویل داده شد. اینها نه تنها حقایقی هستد که توسط منابع مقدس مستقل مثل پولوس و اقدامات رسولان تایید شده است، بلکه توسط منابع غیر مقدس نیز تایید شده اند. از گفته های تاریخدان یهودی «جوزفوس» و نویسنده سوری « مارا بار سراپیون» می فهمیم که رهبران یهودی یک اتهام رسمی می سازند بر علیه عیسی و او را در حوادثی که منجر به اعدام او می شود مقصر میدانند. از تلمود(مجموعه قوانین شرعی و عرفی یهود)بابلی، سنهدرین 43a ، می فهمیم که دخالت یهودیان در محاکمه بخاطر تعهد آنها در برابر ارتداد بوده است. از بیانات جوزفوس و تاسیتوس مورخ رومی، در می یابیم که مطابق آنچه در انجیل آمده عیسی توسط نیروهای رومی به دار آویخته شده است. مطابق آنچه L.T.johanson، تاریخدان عهد جدید در دانشگاه Emory گفته است:

« شواهد برای نوع مرگ او، همکاران و همراهانش بسیار زیاد بوده است، مسیح قبل از مرگش محاکمه میشود، محکوم میشود و بوسیله به صلیب آویختن اعدام میشود.

 

شاید تنها خطای فاحشی که در قرآن وجود دارد این ادعاست که می گوید مسیح در حقیقت به صلیب کشیده نشده است. نه تنها برای اثبات این فرضیه یک مدرک وجود ندارد، بلکه همانطور که جوهانسون گفته ، مدارک نشان دهنده به دار آویخته شدن عیسی بسیار زیاد هستند. مسلمانان باید بدانند که تمام انسان های غیر مسلمان قضیه به صلیب کشیده شدن عیسی را باور دارند. قضیه به صلیب کشیده شدن حتی توسط منتقدان در سمینار عیسی ، همانطور که رابرت فانک بیان کرد یک «حقیقت قطعی» تلقی میشود. بعلاوه پائولا فردریکسون صاحب کتاب از عیسی تا مسیح الهام بخش PBS بوده اند با نامی مشابه، آشکارا بیان می کند:

« قضیه به صلیب کشیدن تنها حقیقت مسلم است که درباره مسیح میدانیم»

 

رستاخیز عیسی

 

بعد از به صلیب کشیدن چه اتفاقی افتاد؟ اکثر محققانی که پیرامون این موضوع نوشته اند، با اتفاق افتادن سه چیز موافقند:

 

اول اینکه، صبح یکشنبه بعد از به صلیب کشیده شدن ، دسته ای از زنان پیرو او مقبره اش را خالی می بینند.

 

دوم اینکه، در برخی مناسبت ها و تحت شرایط متنوع، اشخاص و گروه هایی از مردم تجربه زنده شدن مسیح از مرگ را داشته اند.

 

و سوم اینکه، پیروان و مریدان او صادقانه به این باور رسیدند که مسیح از مرگ بر خاسته و خودش را به افرادی در سراسر کشور که آمادگی کافی را دارند نشان میدهد.

 

من فکر می کنم که بهترین توضیح پیرامون این سه حقیقت این است که حق با پیروان مسیح است: خدا مسیح را از مرگ بر می خیزاند. این جمله یک مفهوم الهی بسیار زیادی دارد. خداشناس آلمانی، وولفهارت پَننبرگ توضیح میدهد که:

 

رستاخیز عیسی مفهوم خاصی را بوجود می آورد، نه صرفا بخاطر اینکه او از مرگ برخاسته است بلکه بخاطر اینکه او عیسی ناصری است، کسی که اعدامش بخاطر تحریکات صورت گرفته بود… زیرا او در مقابل خدا کفر ورزیده بود. اگر این مرد از مرگ برخاسته است پس به بیان ساده خدایی که ظاهرا مسیح به او کفر می ورزیده وجودش را درون او قرار داده.

 

به طور خلاصه، با یک نگاه تاریخی کلی متوجه میشویم که :

1) عیسی ناصری دارای یک تعریف شخصی از خودش بعنوان پسر خدا و پسر انسان داشت 2) او قضاوت شد، محکوم شد وبه دار آویخته شد بخاطر کفرورزی هایی که به او منتسب شد و3) خدا او را از مرگ برخیزاند تا ادعاهای عیسی را ثابت کند.

 

اینها تماما مخالف ادعاهای قرآن است که بیان می کند عیسی تنها یک پیامبری بوده که به خداپرستی موعظه می کرده، به صلیب آویخته نشده است و اینکه او از مرگ برنخاسته است.

 

هنگامیکه درباره آن بیندیشید، این موضوع تعجب آور نیست. منظورم این است که شما به کدامیک اعتماد می کنید:

 

اسنادی که پیرامون حوادث آن زمان توسط شاهد های عینی نوشته و ثبت شده، یا کتابی که 600 سال بعد و بدون استفاده از منبع تاریخی مستقل نوشته شده است؟

 

در حقیقت قرآن شامل داستانهای افسانه ای درباره عیسی است که قرنها پس از مرگ او به استنتاج کردن می پردازد. اشاره من به داستانهایی پیرامون عیسی است که در انجیل های جعلی وجود دارد، این انجیل ها در دومین و سومین قرن پس از عیسی جعل شده اند و قرآن بدون اطلاع از این موضوع آنها را تکرار می کند. برای مثال از داستانی استفاده می کند که از انجیل کوچک توماس جعل شده است و مضمون آن این است که چگونه عیسی کوچک پرنده ای را از گل بوجود می آورد و او را قادر به زندگی کردن می سازد.(III.70,V.100-110). داستانهای این چنینی ساختگی هستند. بنابراین قرآن هیچ منبع مستقل تاریخی پیرامون عیسی در اختیار ما قرار نمیدهد. 

 

پیشینه تاریخی را بررسی کردیم، بنابراین جواب شفاف به سوالی که در ابتدا پرسیدیم این است: عیسی واقعی شخصی است که در عهد جدید توصیف شده است و نه آن افسانه های ساختگی که ما پیرامونش خوانده ایم.

 

منابع:

[1]

  • John Meier, A Marginal Jew, vol.: 1: The Roots of the problem and the Person, Anchor Bible Reference Library (New York: Doubleday, 1991), pp. 168-177.
  • [2]
  • C. S. Lewis, Mere Christianity (New York: Macmillan, 1952), p. 56.
  • [3]
  • Luke Timothy Johnson, The Real Jesus (San Francisco: Harper San Francisco, 1996), p. 125.
  • [4]
  • Jesus Seminar videotape.
  • [5]
  • Paula Frederickson, remark during discussion at the meeting of “The Historical Jesus” section at the annual meeting of the Society of Biblical Literature, November 22, 1999.
  • [6]
  • Wolfhart Pannenberg, “Jesu Geschichte und unsere Geschichte,” in Glaube und Wirklichkeit (München: Chr. Kaiser, 1975), p. 92

کپی تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.

نویسنده: دکتر لِین مَک کرِیگ

منبع و ترجمه از: کانون ژوستین قدیس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO