پاسخ به اسلامکتاب افسانۀ اعداد (نقدی بر معجزات عددی در قرآن)

نقدی بر معجزات عددی قرآن: فصل سوم- ردّ ادعای تعداد برابر کلمات مرد و زن، زکات و برکت (قسمت ششم)

5/5 - (1 امتیاز)

ادعای تعداد برابر کلمات مرد و زن در قرآن

معجزه تراشان تعداد هر کدام از این کلمات را 24 بار گفته اند . اینجا نیز نه تعداد گفته شده صحیح است و نه تساوی آنها . چه آنها را به صورت مفرد حساب کنیم چه به صورت مثنی و چه به صورت جمع.

در قرآن دو کلمه به معنای مرد وجود دارد : رَجُل، مَرء. این دو کلمه جمعاً 25 بار در قرآن تکرار شده اند.

تعداد کلمات مرد به صورت مفرد

کلمۀ زن در قرآن، امْرَأَة می باشد. ( اسم مؤنث کلمة مَرء به معنای مرد) امْرَأَة جمعاً 23 در قرآن تکرار شده است.

تعداد کلمات زن به صورت مفرد

تعداد کلمات مرد و زن به صورت مثنی

تعداد کلمۀ زن به صورت جمع

تعداد کلمۀ مرد به صورت جمع

لازم به ذکر است برخی از معجزه تراشان نیز تعداد تکرار کلمات مرد و زن در قرآن را 23 بار اعلام کرده اند. ایشان با توسل به این دروغ بزرگ می خواهند وانمود کنند در این تعداد تکرار معجزه ای علمی نهفته زیرا تعداد کروموزومهای انسان 4۶ عدد است . 23 عدد کروموزوم نر و 23 عدد کروموزوم ماده.

کلمات زکات و برکت

کلمة زکات 32 بار و کلمة برکت نیز 32 بار در قرآن ذکر شده زیرا دادن زکات موجب برکت مال و دارایی می شود .

این مورد از مواردی است که بارها و بارها توسط جناب قرائتی در تلوزیون مطرح شده و هنوز هم می شود. ولی اصلاً کلمه یا به نام «برکت» در قرآن وجود ندارد. آنچه مد نظر آقایان معجزه ساز است فقط مشتقات کلمۀ برکت است که جمعاً 32 بار در قرآن آمده. این مشتقات عبارتند از:

کلمۀ  زکات نیز به تنهایی 32 بار در قرآن ذکر شده ولی با مشتقاتش می شود 57 بار . حال سوال اینجاست چرا و به چه دلیل مشتقات «برکت» را می توان جزو خودش حساب کرد ولی مشتقات «زکات» را نمی توان؟ بازهم هیچ دلیل عقل پذیر و منطقی برای این سوال وجود ندارد و معجزۀ عددی نیز باطل است. لازم به ذکر است معنای دو مورد از این کلمات زکات «فرزند پاکیزه» است و هیچ ربطی به زکات مالی ندارند: مریم، 13 و کهف، 81

زکات و مشتقات آن

مشتقات کلمۀ برکت:

تفاسیر احمقانة مفسرین

چنان چه دیدید تساوی های مطرح شده نیز هیچ کدام صحت ندارند ولی آقایان مفسر که از دروغ بودن موضو ع بی اطلاعند، برای همین موضوعِ دروغین، تفاسیر بسیار مضحکی ساخته اند که شنیدنش خالی از لطف نیست. تفاسیری که هم متناقض با یکدیگرند و هم به نوعی باعث محکوم شدن خود مفسرین می شود. این جاست که باید کسی به این آقایان بی فکر بگوید این قبری که بالای آن زار زار نوحه می خوانید مرده توش نیست .

برکت و زکات

یک روز از تلوزیون ایران شنیدم جناب قرائتی می گفت: مساوی بودن تعداد کلمات زکات و برکت به مفهوم این است که دادن زکات مساوی است با برکت در زندگی. با این گونه تفسیر باید خدمت ایشان عرض کنیم پس مساوی بودن تعداد کلمات کفر و ایمان نیز به این مفهوم است که رفتن به سوی کفر، مساوی است با ایمان در زندگی! اگر زکات مساوی است با برکت، پس کافر نیز مساوی می شود با مؤمن. آیا خنده دار نیست؟

کفر و ایمان

مفسر دیگری در تلویزیون می گفت: کلمات کفر و ایمان به تعداد مساوی در قرآن آمده و این یعنی اختیار با خودت است، می توانی کفر را برگزینی و یا ایمان را انتخاب کنی و هیچ اجباری وجود ندارد. خدمت ایشان نیز باید برسانیم این تفسیر دو ایراد بزرگ بر قانون زکات و تعبیر آقای قرائتی وارد می کند:

1- اگر تساوی تعداد دو کلمه در قرآن به مفهوم داشتن اختیار و نبودن اجبار باشد، دادن زکات، دیگر مساوی با برکت در زندگی نخواهد بود و تنها این معنی را می رساند که در دادن زکات اجباری نیست و ما اختیار داریم یکی از این دو را انتخاب کنیم یا زکات را یا برکت را.

2- زکات دومین مورد از فروع اسلامی پس از نماز است که پرداخت آن واجب می باشد. با این تفسیر زکات اختیاری می شود. پس باید آن را از فروع دین حذف کنید.

آخرت و دنیا

باز از آقای قرائتی در مورد کلمات آخرت و دنیا شنیدم که می گفت: آخرت و دنیا به تعداد مساوی در قرآن آمده اند و این یعنی ای بشر هم به دنیایت برس و هم به آخرتت. یعنی به دنیا و آخرتت به صورت مساوی توجه کن و از هیچ کدام غافل نباش. حال شما با همین فرمول آقای قرائتی، تساوی تعداد شیطان و ملائک را تفسیر کنید. لابد طبق فرمول ایشان منظور خدا این است که به شیطان و ملائک به صورت مساوی توجه کنید. یک روز به حرف شیطان عمل کنید یک روز به حرف ملائک. یک روز شیطان باشید یک روز فرشته و کار شیطانی کردن مساوی است با فرشته بودن در زندگی!

حال اگر آقای قرائتی بفهمد در شمارش اشتباه شده و کلمة آخرت تعدادش بیشتر از کلمة دنیاست به نظر شما آن وقت چه خواهد گفت؟ پاسخ واضح است: باز هم این قضیه را معجزه می شمارد و می گوید: کلمۀ آخرت که بیشتر از کلمۀ دنیا تکرار شده به مفهوم این است که انسان باید به آخرتش بیشتر از دنیا توجه کند. دنیا که ارزشی ندارد، اصل آخرت است. آخرت ابدی است اما دنیا فانی و زود گذر.

(پاورقی 1): کلمة آخرت 112 و دنیا 109 بار در قرآن ذکر شده.

حال بیایید قضیه را برعکس فرض کنیم. اگر بالفرض تعداد کلمات دنیا در قرآن بیشتر از آخرت می بود، آن وقت آقای قرائتی چه تفسیری می کرد؟ پاسخ واضح است. باز هم مثل قبل این موضوع را یکی از معجزات قرآن می شمرد و می گفت: بیشتر بودن تعداد کلمات دنیا از آخرت، به مفهوم هشداری است از سوی خداوند به انسان ها که بدانند دنیاپرستان تعدادشان بیشتر از کسانی است که به آخرت می اندیشند، فسق و فجور زیاد شده و مردم از آخرتشان غافلند. هشدار خداوند را جدی بگیرید و فکری برای آخرت خود بیندیشید.

به طوری که دیدید از هر سه حالت این کلمات (تساوی، کمتر، بیشتر) می شود معجزه ای ساخت. ذهن معجزه ساز روحانی و مفسر هرگز نمی تواند بیکار بنشیند بنابراین اگر می بینیم از بدیهی ترین و بی ربط ترین مسائل، معجزه ای در می آورند جای تعجبی ندارد زیرا این امر نوعی اختلال روانی است که ساختن تخیلات گوناگون از یک حقیقت واحد است و ریشه های روانشناختی دارد. تخیل هرچه قدر از واقعیت دورتر باشد خطرناک تر می شود و انسان را از واقعیت های زندگی دورتر و بیگانه تر می سازد. بدین گونه می شود که این کاسه های داغ تر از آش، (مفسرین) برای قرآنی که خود صاحبش، بارها و بارها آن را روشن ترین و آسان ترین کتاب نامیده، هزاران جلد تفسیر درست می کنند. هفت بطن برای آن قایل می شوند و از کثرت کتاب های تفسیر با کمال افتخار سخن می گویند در حالی که هزار گونه تفسیر و معنی داشتن برای یک کتاب، نه تنها کمالی برای آن کتاب نیست، بلکه نقصی است بزرگ. زیرا تولید تفرقه می کند و همین وضع می شود که امروز در جهان مسلمین شاهد آن هستیم. یک دین واحد که هزاران فرقه چون داعش ها، شیعیان، طالبان، اسماعیلی ها و . .. در آن تولید شده و هر کدام با تفسیری که از قرآن دارند، معتقدند فرقه های دیگر کافرند و کشتن آن ها مساوی است با رفتن به بهشت. این است ماجرای شگفت انگیز تفسیر که مسلمین با دیدۀ هیبت به آن می نگرند و عناوینی غول پیکر چون علامه به صاحبان آن می بخشند.

(پاورقی 2): ولقد یسّرنا القرآن للذّکر. همانا قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم (قمر، آیات 15،17،23،32 و 41)

قد جائکم من الله نورٌ و کتابٌ مبین. همانا برایتان ازسوی خداوند نور و کتابی روشن رسید. (مائده، 15)

برگرفته از کتاب افسانۀ اعداد

نوشتۀ بهزاد پوربیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO