کتاب مقدس

دیدگاه کالوینیستی ازتعالیم کتاب مقدس: برگزیدگی و حفظ مقدسین

رای بدهید

دیدگاه کالوینیستی از تعالیم کتاب مقدس: برگزیدگی و حفظ مقدسین

“یا دیدگاه بعضی از کلیساها، مخصوصاً کلیسای پرزبیتری (مشایخی)”

«مبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح، که ما را مبارک ساخت به هر برکت روحانی در جاهای آسمانی در مسیح. چنانکه ما را پیش از بنیاد عالم در او برگزید تا در حضور او در محبت، مقدس و بی عیب باشیم. که ما را از قبل تعیین نمود تا او پسر خوانده شویم، به وساطت عیسی مسیح بر حسب خشنودی اراده خود.» (افسسیان ۱: ۳-۵)

اول ماهیت برگزیدگی و حفظ مقدسین:

در خصوص برگزیدگی و حفظ مقدسین، از دیدگاه الاهیات، به طور کلی دو جناح مقابل هم وجود دارد. مشابه این دو تعلیم را می توان در بحث های مربوط به “جبر و اختیار” در فلسفه نیز یافت.

پیروان “کالوین” (۶۴-۱۵۰۹ م.) که عموماً کلیساهای “اصلاح شده” نامیده می شوند (کلیساهای پرزبیتری  و اغلب کلیساهای باپتیست) به این آموزه اعتقاد دارند، که خدا پیش از بنیان عالم، ایمانداران حقیقی را در پیش دانی و حاکمیت الهی خود برگزیده است؛ بدون هیچ شرطی و صرفاً برای آشکار ساختن شکوه و جلال خویش. در الاهیات کالوینی، خدا در کانون و مرکز قرار دارد؛ اوست که ما را برمی‌گزیند (یوحنا ۱۵: ۱۶)، ما را حفظ می کند (یوحنا ۱۷: ۱۲-۱۳)، و تا به ابد ما را نگاه می دارد (یوحنا ۱۰: ۲۸-۲۹). در واقع، هیچ چیز نمی تواند باعث جدایی برگزیدگان خدا از محبت او در مسیح عیسی گردد (رومیان ۸: ۳۱-۳۹). حفظ مقدسین به طور روشن عبارت است از این که ایماندار، در ایمان و عمل خود تداوم خواهد داشت و در طریق نجات حفظ خواهد گردید. در واقع، این حفظ مقدسین متّکی به عمل ایمانداران نیست؛ هر چند یقیناً کاری است که آن ها هم در آن سهیم هستند. ایمانداران اگر به خود واگذاشته و رها می گردیدند، مطمئناً سقوط کرده و نجات خود را از دست می دادند. صریحاً باید اذعان داشت که این خداست و نه انسان که موجب پایداری و حفاظت مقدسین می گردد. پایداری و حفظ مقدسین عبارت است از آن عملکرد مداوم روح القدس در هر ایماندار، که توسط آن، کار فیض الهی که در قلب آغاز شده ادامه می یابد و به کمال می رسد.

پیروان “آرمینیوس” (۱۶۰۹-۱۵۶۰ م.) آموزۀ برگزیدگی را شرطی و با توجه به پیش دانی خدا می پذیرند. در الاهیات آرمینی، انسان در مرکز قرار دارد و مختار است تا فیض خدا را بپذیرد یا نه. برگزیدگی الهی نیز به همین انتخاب انسان و پذیرش ایمان از سوی وی بستگی دارد. اگر خدا ایمانداری را برگزیده، به این خاطر بوده که او از پیش می دانسته که آن فرد خاص، در آینده چه تصمیمی خواهد گرفت. از آن جا که برگزیدگی و نجات متّکی به انتخاب انسان است، پس بدیهی است که ارتداد و از دست دادن نجات نیز منوط به انتخاب انسان و یا زندگی و اعمال او باشد.

دوم دلایلی برای اثبات آموزۀ برگزیدگی و حفظ مقدسین:

در کلام خدا مشاهده می کنیم که مسألۀ برگزیدگی، چیزی فراتر از نیکویی انسان و انتخاب شخصی اوست: «چنان که مکتوب است، یعقوب را دوست داشتم، اما عیسو را دشمن» (رومیان ۹: ۱۳). رساله به رومیان، به خصوص باب ۹ آن، تأکیدی قوی و مستقیم بر همین برگزیدگی غیر شرطی الهی است. آموزۀ پایداری را می توان با اظهارات صریح کتاب مقدس به اثبات رسانید، از جمله: یوحنا ۱۰: ۲۸-۲۹؛ رومیان ۱۱: ۲۹؛ فیلیپیان ۱: ۶؛ دوم تسالونیکیان ۳: ۳؛ دوم تیموتائوس ۱: ۱۲، ۴: ۱۸. این تعلیم را می توان از میزان تأثیر و لیاقت شفاعت مسیح استنتاج کرد. آنانی که مسیح کفاره شان را پرداخت کرده است، هرگز ممکن نیست مجدداً تحت محکومیت سقوط کنند. علاوه بر این، شفاعت دائمی او برای آن ها، همواره مؤثر است (یوحنا ۱۱: ۴۲؛ عبرانیان ۷: ۲۵). در نهایت تعلیم حفظ مقدسین از این حقیقت نشأت می‌گیرد که ایمانداران در زندگی کنونی خود می توانند از نجات خویش اطمینان داشته باشند (عبرانیان ۳: ۱۴، ۶: ۱۱، ۱۰: ۲۲؛ دوم پطرس ۱: ۱۰). اگر هر لحظه امکان سقوط ایمانداران وجود داشته باشد، کسب اطمینان از نجات غیر ممکن خواهد بود. پس در مورد سایر قسمت های کتاب مقدس که حاکی از امکان سقوط و از دست دادن نجات است، چه باید گفت؟

سوم مخالفت ها با آموزۀ برگزیدگی و حفظ مقدسین:

اغلب گفته می شود که آموزۀ حفظ مقدسین موجب احساس امنیت کاذبی می گردد و به راحت طلبی، بی بند و باری و فساد اخلاقی می انجامد. اما این صحیح نیست. کتاب مقدس به ما می گوید که حفاظت و پایداری ما به سبب فیض خداست و در عین حال، تأکید دارد که خدا ما را همراه با بیداری مداوم، سعی و کوشش و دعایمان حفظ می کند.

باید توجه داشت که این تعلیم، پیوندی ناگسستنی با آموزۀ سکونت دائمی روح القدس در ایمانداران (پس از پنتیکاست، و نه در عهد عتیق) دارد. مسیح به شاگردان خود وعده داد که اعطای روح القدس را از خدای پدر خواهد خواست، و آن تسلی دهنده، همیشه با آن ها خواهد بود (یوحنا ۱۴: ۱۷).

علاوه بر این، سه گروه از آیات در کتاب مقدس وجود دارد که ادعا می گردد بر خلاف این آموزه هستند:

۱- قسمتهایی که علیه ارتداد هشدار می دهند‌. اگر شخص ایماندار ممکن نیست در ایمان خود سقوط کند، پس وجود این هشدارها هم لازم نبود (متی ۲۴: ۱۲؛ کولسیان ۱: ۲۳؛ عبرانیان ۲: ۱، ۳: ۱۴، ۶: ۱۱؛ اول یوحنا ۲: ۶). اما پاسخ این است که این آیات صرفاً تائیدی هستند بر این که همکاری ایماندار هم در کار پایداری و حفاظت او، ضروری است. برای مطالعه نمونه ای در این مورد می توانید اعمال ۲۷: ۲۲-۲۵ را با آیه ۳۱ مقایسه کنید.

از آیاتی که همواره مورد استفاده قرار می گیرد تا حفاظت ابدی ایمانداران در نجات انکار شود، قسمت هایی از رساله به عبرانیان (۱۲: ۱-۴؛ ۳: ۷-۹؛ ۴: ۱۱-۱۷؛ ۵: ۱۱-۶: ۱۲؛ ۱۰: ۱۹-۳۱؛ ۱۲: ۲۵-۲۹).

در این میان، به خصوص عبرانیان ۶: ۴-۱۲ همواره موجب بروز بحث های بسیار در بین مفسرین گشته است. در مورد تفسیر آیات فوق، چند نظر کلی زیر وجود دارند:

۱) نظریۀ غیر مسیحی بودن شخص مرتد شده: بر طبق این عقیده، کسانی که بعدها به ایمان مسیحی پشت کرده در بی ایمانی هلاک می شوند، از ابتدا هم مسیحی نبوده اند. نجات یک مسیحی از دست نمی رود (یوحنا ۱۰: ۲۸، رومیان ۸: ۱۵-۱۶ و ۲۹-۳۹، دوم پطرس ۱:۱۰، اول یوحنا ۲:۱۹، ۳: ۲۴، ۴: ۲ و ۱۳-۱۶، ۵: ۴ و ۱۰-۱۴ و ۱۸-۲۱). هر گاه خدا نام کسی را به عنوان فرزند خود ثبت می کند، او را همیشه فرزند خود می داند، حتی اگر مانند “پسر گمشده” مدتی را نیز گمراه شود و در گناه بیفتد، پدر نام او را از دفتر خود محو نخواهد کرد و همیشه منتظر بازگشت او خواهد بود (لوقا ۱۵: ۲۰). اگر به اصطلاح ایمانداری، در گناه افتاد و تا آخر عمر نزد خدا بازگشت نکرد، او از همان ایتدا هم ایماندار حقیقی نبوده است.

۲) نظریۀ فرضی بودن: مطابق این نظریه، هشدار باب ۶ عبرانیان صرفاً صحبت در مورد یک مسألۀ فرضی است نه حقیقی، و این هشدار به سبب بیداری شنوندگان داده می شود نه این که واقعاً امکان وقوع داشته باشد. پیروان این نظریه می گویند که اصل یونانی کلمه “محال” ادوناتون است که “بسیار مشکل و تقریباً محال” معنی می دهد. نکتۀ دیگر این که این رساله در دورۀ جفا نوشته شده و این هشدار برای این است که شخص، زندگی خود را از مسیح عزیزتر نشمرده، ایمان خود را انکار نکند. این آیات بیش از آن که موجب ترس و احساس عدم امنیت روحانی ایمانداران باشند، برای این گفته شده اند که آن ها موقعیت خود را درک کرده مواظب باشند. نکتۀ مهم این که در این قسمت، نویسنده از ضمیر “آنان” استفاده می کند نه “ما” یا “شما”. آیۀ ۹ این فرضی بودن را کاملاً مشخص می سازد: «اما ای عزیزان، در حق شما چیزهای بهتر و قرین نجات را یقین می داریم، هر چند بدین طور سخن می گوییم».

۳) نظریۀ جنین های سقط شده: بعضی می گویند که این آیات، به جنین های سقط شده اشاره دارند و اشاره به اشخاصی دارند که ظاهراً ایماندار به نظر می رسند چون تمام حقایق نجات را شناخته اند، اما بازگشت نکرده و تولد تازه نیافته اند. با چند آیه و مثال از کلام خدا می توان این را روشن تر کرد:

– مثل برزگر (متی ۱۳: ۱۵): در این مثل مسیح، زمین های اول و دوم و سوم، شنیدند، فهمیدند و پذیرفتند اما بازگشت نکردند. در نتیجه شیطان و خارها و آفتاب و غیره مانع پیشرفت کلام کاشته شده گردیدند و اجازه تولد و ثمر دادن را ندادند.

– یهودیان پیرو مسیح (یوحنا ۶: ۲۶-۴۰): مسیح همۀ کارها را برایشان انجام داد، اما به محض این که دیدند پیروی او زحمت دارد، از پیروی او برگشتند.

– یهودا: وی سه سال با مسیح بود. معجزات و محبت او را دید حتی خود نیز به همراه سایر رسولان، قدرت الهی را در شفا دادن ها تجربه کرد، اما پسر هلاکت بود (یوحنا ۱۷: ۱۲).

– اهالی اورشلیم: آن ها نیز در یکشنبۀ نخل برای مسیح شادی کردند و هوشیعانا گقتند، اما پس از یک هفته، مصلوب شدنش را خواستند. این گونه اشخاص، مثل نطفه ای هستند که بسته شده است و علائم حیات در آن ظاهر می شود، ولی پیش از تولد، سقط می شود و از بین می رود؛ یعنی از نظر ایمانی تولد تازه نمی یابند. پولس در مورد چنین نطفه هایی درد زه داشت و متحیر بود که آیا تولد تازه دارند یا خیر (غلاطیان ۴: ۱۹-۲۰).

۴) نظریۀ جدیت داوری اعمال ایماندارن: عده ای با استفاده از آیۀ ۹ معتقدند در مورد جدیت داوری اعمال ایمانداران سخن می گوید که هر چند نجات دارند اما ممکن است در اثر غفلت، بنای ایمانشان سوخته شود (اول قرنتیان ۳: ۱۲-۱۵).

۲- قسمت هایی که در آن ها، ایمانداران ترغیب گردیده اند که در راه تقدیس زندگی خود دائماً بکوشند. اگر ایمان شخصی ایماندار به هر حال ادامه می یافت، پس چنین توصیه هایی لازم نمی‌بود. اما این قسمت ها هم صرفاً حاکی از این هستند که خدا از وسایل اخلاقی برای رسیدن به هدف نهایی و مورد نظر خود بهره می جوید.

۳- قسمت هایی که موارد ارتداد واقعی را نشان می دهند (اول تیموتائوس ۲: ۱۷-۱۸، ۴: ۱۰؛ دوم پطرس ۲: ۱-۲). اما در این موارد هم می توان چنین پاسخ داد که هیچ دلیلی وجود ندارد که نشان دهد اشخاص مذکور در آیات فوق، واقعاً ایمانداران حقیقی بوده اند. خود کتاب مقدس تعلیم می دهد اشخاصی هستند که مدعی داشتن ایمان می باشند اما ایماندار واقعی نیستند (رومیان ۹: ۶؛ اول یوحنا ۲: ۹؛ مکاشفه ۳: ۱). یوحنای رسول در مورد آن ها چنین می گوید: «از ما بیرون شدند  لکن از ما نبودند، زیرا اگر از ما می بودند، با ما می ماندند، لکن بیرون رفتند تا ظاهر شود که همۀ ایشان از ما نیستند.” (اول یوحنا ۲: ۱۹).

برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO