اعتقادات اشتباهدفاعیات ایمان

آیا جهان های موازی وجود دارند؟

3.3/5 - (7 امتیاز)

آیا جهان های موازی وجود دارند؟

قبل از هر چیزی لازم است مهم ترین نکته در مورد جهان های موازی و مسائل علمی مانند این ها را بیان کنیم که هیچ نوشتۀ کوتاه، به طور خلاصه و مختصر چه در قالب یک متن، چه در قالب ده یا بیست خط، نمی تواند موضوعات علمی تا این حدّ تخصصی و پیچیده را به طور دقیق، کامل و بی نقص به مخاطب منتقل کند. حتی کتاب های عامیانه نیز چنین توانایی در انتقال دقیق، مناسب و کافی از موضوعاتی مانند جهان های موازی را ندارند.

همان طور که فاینمن در مورد کوانتوم می گوید اگر کسی ادعا کند آن را فهمیده، یعنی چیزی از آن نفهمیده است، در مورد جهان های موازی نیز، نظریۀ ریسمان، زمان و چنین مفاهیم بنیادینی موضوع از همین قرار است. به همین ترتیب تاکنون هیچ متنی دیده نشده که اغراق، بزرگ نمایی و جلب توجه بیش از اندازه ای در مورد جهان های موازی نکرده باشد.

اغلب مطالب در این راستا یا توسط مترجم هایی که تخصص و دانشی از این موضوع ندارند برگردانده شده، که قاعدتاً کوچک ترین درکی از مسأله ندارند، یا توسط افرادی ارائه می شوند که صداقت کاملی به خرج نمی دهند تا اعتراف کنند که متن آن ها فقط مختصری ساده شده از نتیجۀ مسائلی پیچیده و گسترده را شامل می شودو نه این که تمام و کمال، موضوع مورد اشاره را به مخاطب انتقال داده باشد.

برای نمونه اگر جراح مغز اطلاعی از این که یک تومور در سر یک بیمار هست به شما بدهد، به هیچ وجه از اطلاعات تخصصی مربوط به تومور، مغز و جراحی آن و…. آگاه نمی شوید. مگر این که شما هم متخصص جراحی مغز یا تخصص نسبتاً کافی در آن داشته باشید.

متأسفانه امروزه در مورد مسائل کیهان شناسی و فیزیک بسیاری از علاقه مندان تصور می کنند ممکن است با مطالعۀ چند کتاب و مقاله، که آن هم مطالبی غیر تخصصی و فقط برای عموم مردم نوشته شده، شناخت کافی پیدا خواهند کرد، تا حدی که توان اظهار نظر داشته باشند! همان گونه که تاحالا ندیده ایم که شخصی بدون تخصص در مورد جراحی مغز، یا جراحی قلب ، با این جزییات و اعتماد به نفس اظهار نظر کند! در صورتی که اگر مسائل فیزیک و کیهان شناسی تخصصی تر و پیچیده تر از جراحی مغز نباشد (که به نظر من هست) قطعاً حداقل به همان اندازه نیاز به تخصص دارد.این مقدمۀ خیلی مفصل، لازم بود تا هر بار که اظهار نظرات تخصصی را از سوی این غیر متخصصان می بینیم، متذکر شویم که اگر با دانستن اطلاعات جزئی در مورد جراحی مغز یا قلب اجازۀ اظهار نظر به خود نمی دهند، در مورد فیزیک، اگر بیش از آن احتیاط نمی کنند، دست کم به همان میزان می بایست احتیاط کرده و اظهار نظری نکنند.

البته موضوعات جزئی در هر رشته وجود دارد که با مطالعۀ کافی می توان بعضی نکات از آن ها را آموخت و حتی اظهار نظر هم کرد. اما مواردی اینچنین جزو این دسته از مسائل نیستند.

جهان های موازی به انواع و اقسام حالات، از گذشته های دور توسط فلاسفه و اندیشمندان گمان شده، اما ورود آن به علم از بستر علمی- فلسفی توسط لایب نیتز در قرن هفدهم مطرح شد و در قرن بیستم توسط hugh everett که دانشجوی دکترا در پرینستون بود، ارائه شد.

البته قصد ما بررسی تاریخچۀ این نظریه نیست، زیرا دانشمندان بسیار بسیار زیادی در این مورد ایده پردازی و اظهار نظر داشته اند. یعنی شاید بتوان گفت اکثر دانشمندان در این باب سخنی گفته یا حتی به طور جدی بررسی کرده اند. به این دلیل تاریخچۀ آن به شدت ما را درگیر تفصیل خواهد کرد.

Everett  این ایده را نخستین بار ارائه داد که جهان های بسیاری وجود دارند، که مشابه با جهان ما هستند و تمام این جهان ها با یک دیگر مرتبط هستند (به طوری که هر یک از سایر  جهان ها تبعیت می کند). او از ریاضیات و محاسبات کوانتومی به این نتیجه رسید، اما در آن سال ها مورد نقد اکثر ریاضیدان ها و اهالی فیزیک قرار گرفت، به حدّی که از دکترای خود صرف نظر کرده و حتی فیزیک را رها کرد.

پس از آن تا امروز تحولات بسیاری رخ داد که نمونه های بیشتری در تأیید این موضوع در اختیار دانشمندان قرار داد. به طور پراکنده دانشمندان بزرگ و مشهوری در این باب نظراتی ارائه دادند و همان طور که اشاره شد، تقریباً اکثر دانشمندان در این مورد اظهار عقیده کرده اند. این امر باعث می شد تا هر وقت بخواهیم سراغ نظریات جهان های موازی برویم، به کاری دشوار و پیچیده دست می زدیم، و بین این نظریات سردرگم می شدیم.

اما مکس تگمارک با یک ایدۀ بسیار مفید این کار را راحت ساخت. او تمام نظریات را به چهار سطح یا چهار مدل تقسیم کرد و با این روش، به طور سر راست می دانیم، جهان های موازی یک نظریه با چهار سطح است که هرگاه بگوییم جهان های موازی، یعنی به یکی از این چهار مورد اشاره داریم. این چهار مورد نظریه ای توسط مکس تگمارک به طور فردی نیست، بلکه مجموعۀ نظریه های دانشمندان، با جزییات و توضیحات مختلف است که توسط تگمارک به چهار سطح تقسیم شده، و علل و شواهد و نوع توصیفی که هر کدام دارند، به ساده ترین شکل ممکن، توصیف شده اند.

به همین دلیل برای این مطلب با توضیح این چهار سطح از جهان های موازی در زیر، آن هم به طور مختصر و فشرده، هم تبیین درست را رعایت کرده و هم ساده تر به فهم آن خواهیم رسید:

سطح اول: مناطق فراتر از افق کیهان ما(جهان قابل مشاهده)

در این مدل به دو حالت فرض گرفته می شود: یا جهان قابل مشاهده ما بسیار کوچک تر از کل کیهان است، و امتداد کل کیهان پس از جهان قابل مشاهدۀ ما همچنان ادامه دارد، یا کپی های متعدد از جهان ما به انواع و اقسام مختلف، وجود دارد. یعنی در هر صورت در این مدل، از جهان ما به اندازۀ عدد گوگل پلکس (یعنی عدد 10 به توان 10 به توان 100) کپی وجود دارد (بر اساس قوانین فیزیک). یعنی وسعت جهان ما بینهایت و بیکران است.

سطح دوم :سایر حباب ها پس از انفجار

در مدل دوم که به جهان های حبابی، تورم کیهانی و… شناخته می شود، جهان پس از انفجار در زمانی کوتاه از اجرام بسیار کوچک به اجرام عظیم مانند کهکشان ها رسیده است.در این مدل میلیاردها خلاء کوانتومی در تورمی به اصطلاح آشوبناک پدید آمده و جهان های بی شماری پدید آمده اند و هر کدام از جهان ها می توانند از ابعاد مختلفی برخوردار باشند.

سطح سوم: جهان های متعدد فیزیک کوانتوم

این مدل که کاملاً مبتنی بر فیزیک کوانتوم است و همان نظریست که ابتدا اورت آن را مطرح نمود. در فیزیک کوانتومی، دو تفسیر اصلی وجود دارد: تفسیر کپنهاگی که هایزنبرگ و نیلز بور جزو سردمداران این تفسیر بودند، که بر اساس تابع موج شکل گرفت، یعنی تمام ذرات قبل از مشاهده، در حالت برهم نهی (super position) قرار دارند

سطح چهارم: جهان هایی با ریاضیات دیگر

شرح این مدل بسیار ساده تر است، چرا که اساساً توضیح گسترده ای نیاز ندارد. این فرضیه که می گوید جهان هایی با ریاضیات دیگر می توانند وجود داشته باشند. این فرضیه  به نوعی پاسخ به سؤال ویلر و هاوکینگ بوده که پرسیدند: «چرا این ریاضیات و ریاضیات دیگر نه؟» این مدل با دو فرض اساسی مطرح می شود: فرض اول این که تمام ساختار جهان فیزیکی ما بر اساس ریاضیات است و فرض بعدی که خود این فرضیه است، جهان هایی دیگر با ساختار ریاضیات مختلف می توانند وجود داشته باشند.

آیا جهان های موازی واقعیت دارند؟

جهان‌های موازی به عنوان جعلی‌ترین (غیرعلمی-زرد-بی اعتبار) دیدگاه در علم فیزیک معرفی شد!!!

دانشگاه کلمبیای آمریکا در متنی که در 20 ژانویۀ 2017 منتشر کرد،به معرفی بیش از 10 مقالۀ زرد و جعلی در علم فیزیک پرداخت. جالب این که 9 مقاله از این 10 مقالۀ جعلی (بی اعتبار) مربوط به جهان‌های موازی (یعنی وجود جهان‌های دیگر به غیر از جهان ما) است.

در متن دانشگاه کلمبیا آمده است که یکی از دلایل روی آوردن دانشمندان به انتشار خبرهای غیرعلمی و زرد، ناتوانی آن‌ها در پاسخ به سؤالات سخت و حتی غیرممکن مانند “قبل از بیگ بنگ چه بوده است؟” می‌باشد.
چرا تعدادی از کانال‌های ظاهراً علمی فارسی زبان در حجم بسیار زیاد خبرهایی در مورد جهان‌های موازی منتشر می کنند، به گونه‌ای که  به مخاطب القاء شود که وجود جهان‌های دیگر یک امر قطعی است؟ در حالی که هیچ شاهد علمی برای آن وجود ندارد و همان‌گونه که دانشگاه کلمبیای آمریکا اعلام کرد، جهان‌های موازی نه تنها علمی نیست بلکه یک خبر زرد و جعلی است؟

واقعیت این است که عده ای از دانشمندان در تلاش هستند تا با مطرح کردن نظریۀ وجود جهان‌های دیگر، قوانین فیزیکی خاص و همچنین تنظیمات دقیقی که بر این جهان حکم فرماست را توجیه کنند؛ هرچند وجود جهان دیگر نیز هیچ کمکی به آن ها نخواهد کرد زیرا جهان‌های موازی نه تنها پاسخی به این سؤال نیست که چرا به جای هیچ، باید چیزی وجود داشته باشد بلکه خود، مکانیزمی است که منجر به ایجاد جهان‌های متفاوت می شود که نیاز به طراح هوشمندی دارد.

لینک مقالۀ دانشگاه کلمبیای آمریکا:
http://www.math.columbia.edu/~woit/wordpress/?p=9053

و دانشگاه استنفورد:
https://plato.stanford.edu/archives/win2009/entries/teleological-arguments/

جهان های موازی و کتاب مقدس

در کتاب مقدس اشاره ای به جهان مقدس نشده ولی بعضی از مفسران آن را به آسمان های دیگر در رسالات پولس رسول ربط می دهند. به اعتقاد من این گونه ربط دادن ها منطقی نیست زیرا نزدیک ترین چیزی که کتاب مقدس دربارۀ سطوح مختلف بهشت (یا آسمان) بیان می کند در دوم قرنتیان فصل 12 آیه 2 یافت می شود: «شخصي را که در مسيح است، مي‌شناسم که چهارده سال پيش به آسمان سوّم برده شد. نمي‌دانم با بدن به آسمان رفت يا بيرون از بدن، خدا مي‌داند». برخی از این آیه چنین برداشتی می کنند که سه سطح مختلف از آسمان وجود دارد: سطحی برای «مسیحیان سرسپرده» یا مسیحیانی که به درجۀ بالای روحانیت رسیده اند، سطحی برای مسیحیان «معمولی»، و سطحی برای مسیحیانی که خدا را صادقانه خدمت نمی کنند. این نگرش هیچ پایه و اساس کتاب مقدسی ندارد.

پولس در این آیات نمی گوید که سه آسمان یا سه سطح ازجهان وجود دارد. در بسیاری از فرهنگ های باستان، مردم از اصطلاح آسمان برای توصیف سه «قلمرو» مختلف استفاده می کردند: آسمانِ بالای سرمان، فضای خارج از جو، و آسمان روحانی. منظور پولس این بود که خدا او را به آسمان “روحانی” برد، به قلمروی ماورای عالم فیزیکی، قلمرویی که خدا در آن ساکن است. ایدۀ سطوح مختلف آسمان ممکن است تا حدّی ریشه در شعر دانته به نام نمایشنامۀ کمدی الهی داشته باشد که شاعر در آن، جهنم و بهشت را این گونه توصیف می کند که هر دوی آن ها نُه سطح مختلف دارند. اما نمایشنامۀ کمدی الهی یک اثر ساختگی است. ایدۀ سطوح مختلف آسمان مفهومی بیگانه برای کتاب مقدس است. به اعتقاد ما کتاب مقدس نمی تواند از جهان ها یا اسمان های موازی دفاع کند.

در این مورد می توانید به دو کتاب جهان های موازی نوشتۀ میچیو کاکو وکتاب فیزیک ناممکن که به زبان فارسی نیز موجود است، مراجعه کنید.

نوشتۀ پژوهشگران مسیحی از هیئت تحریریۀ پرپاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO