سؤالات در مورد خدا

آیا اشاره‌ای به تثلیث یا الوهیت عیسی مسیح و روح‌القدس در عهدعتیق وجود دارد؟

5/5 - (1 امتیاز)

آیا اشاره‌ای به تثلیث یا الوهیت عیسی مسیح و روح‌القدس در عهدعتیق وجود دارد؟

در کتاب‌مقدس‌، چه در عهدعتیق (توارت و کتب انبیای یهود) و چه در عهدجدید (انجیل و نوشته‌ های رسولان مسیح‌)، رویدادها و مطالبی عجیبی ذکر شده است‌، رویدادهایی حاکی از آن که در مقاطع خاصی از زمان‌، جلوه‌ای از خدا به‌ صورت قابل رؤیت بر بشر ظاهر شده است‌، در عین حال که ذات الهی کماکان در تمام عالم هستی وجود داشته است‌. در واقع مقوله‌ای مطرح می‌شود که می‌توان آن را «تجلی قابل رؤیت خدا» نامید. برای روشن شدن موضوع‌، فقط به چند نمونه از این رویدادها و مطالب می‌پردازیم‌.   در عهدعتیق‌  در عهدعتیق گرچه موضوع «تثلیث‌» به‌ روشنی مکشوف نشده بود، اما رویدادهایی در آن قید شده که برای یهودیان سؤال‌ برانگیز بود، رویدادهایی که طی آنها انسانی بر انبیا یا افراد برگزیده ظاهر می‌شد و کاری می‌کرد که آنها یقین بیابند که آن انسان خدا است‌! علمای یهود برای توجیه این مطلب‌، آن وجود را «فرشته خاص‌» خدا می‌دانستند؛ نه فرشته‌ای به‌ سان فرشتگان دیگر، بلکه فرشته‌ای که مظهر ذات خدا بود و می‌شد او را خدا خواند.  به‌عنوان مثال‌، زمانی که یعقوب‌، نوه ابراهیم‌، به سرزمین پدری خود باز می‌گردد، به‌خاطر ترسی که از برادر خود در دل داشت‌، دچار اضطراب و تلاطم روحی می‌شود. در شب پیش از ملاقات دو برادر، مرد ناشناسی بدون مقدمه قبلی‌، به سراغ یعقوب می‌آید و تا پگاه با او کشتی می‌گیرد. پیش از طلوع آفتاب‌، آن مرد که هنوز هویتش آشکار نشده‌، قصد رفتن می‌کند. اما یعقوب به او می‌گوید:‌ «تا مرا برکت ندهی‌، تو را رها نکنم‌!» آن مرد یعقوب را برکت می‌دهد و نام او را به اسرائیل تغییر می‌دهد. یعقوب که عمیقاً تحت تأثیر این رویداد قرار گرفته‌، می‌گوید:‌ «خدا را روبرو دیدم و جانم رستگار شد!» (پیدایش ۳۲:‌2۴-۳۰).  سالها پس از این ماجرا، وقتی قوم اسرائیل در سرزمین کنعان سکنی گرفته بودند، زن نازایی با مردی مواجه می‌شود که به او نوید تولد پسری را داد، پسری که برگزیده خدا خواهد بود. شوهر آن زن‌، از آن مرد نامش را می‌پرسد. مرد در جواب می‌گوید:‌ «چرا در باره اسم من سؤال می‌کنی چونکه آن عجیب است‌!» شوهر آن زن وقتی در مقام سپاسگزاری از خدا، در حضور آن مرد برای خدا قربانی تقدیم می‌کند، آن شخص ناگهان در میان آتش و دود قربانی به آسمان بالا می‌رود. آن زن و شوهر با دیدن این رویداد خارقالعاده‌، از وحشت بر زمین می‌افتند. در این لحظه‌، شوهر به زن خود می‌گوید:‌ «البته خواهیم مرد زیرا خدا را دیدیم‌!» در واقع آنها، آن مرد یا آن فرشته را مظهر وجود خدا می‌دانستند و کتاب‌مقدس نیز این تصور را نفی نمی‌کند. این ماجرا شباهت زیادی به ماجرای ملاقات یعقوب با آن مرد دارد. وقتی فرزندشان به‌ دنیا آمد، او را «سامسون‌» نامیدند، همان قهرمان معروف‌.  در قسمت‌های دیگر کتاب‌مقدس نیز آیاتی وجود دارد که به شخصی اشاره می‌کند که الوهیت دارد و مظهر وجود خدا شناخته شده است‌. به‌ عنوان مثال‌، در کتاب اشعیای نبی‌، در مورد مسیحای موعود چنین پیشگویی شده است‌:‌ «برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود؛ و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سَرور سلامتی خوانده خواهد شد» (اشعیا ۹:‌6). این یکی از عجیب‌ ترین آیه‌های عهدعتیق می‌باشد. توجه کنید که در این آیه آمده که این پسر، پادشاه بوده‌، نامش نیز «خدای قدرتمند» خوانده خواهد شد. عجیب است که یک پسر، «خدا» خوانده شود. به‌ علاوه او «پدر سرمدی‌» نیز نامیده شده است‌، یعنی «سرمنشأ ابدیت‌». تمام این صفات و القاب‌، صفات خدا هستند که به یک موجود انسانی نسبت داده شده است‌.  جالب اینجاست که این مطالب در کتابی نوشته شده (یعنی عهدعتیق‌) که شدیداً مروج یکتاپرستی است و بارها مؤکداً اعلام داشته که هیچ موجود دیگری نباید در کنار خدا مورد پرستش واقع شود و خدا هیچگاه کس دیگری را در جلال خود شریک نمی‌سازد.

روح القدس از کتاب پیدایش تا مکاشفه در کتاب مقدس حضور دارد.
در کتاب پیدایش روح القدس به عنوان یکی از سه اقنوم تثلیث در کار خلقت فعال است و در همان کتاب به عنوان تغییر دهندۀ شخصیت در ابراهیم و اسحق و یعقوب عمل می کند.

روح القدس در آدم و حوا حیات ایجاد می کند و به نَفَسِ خدا در پیدایش به آن اشاره شده است. او در خلقت، عمل حیات بخش را شروع می کند. او آغاز حیات در انسان است.

روح القدس در تمام عهد عتیق بر انبیاء و کاهنان و پادشاهان قرار داشت و آن ها را مسح کرده بود، اما در عهد عتیق مردم عامّه از حضور و مسح روح القدس در زندگی شان محروم بودند.

تعلیم روح القدس با، بر و در شخص (تعلیم غلطی است که در تعالیم بعضی از واعظین وجود دارد)، اما واقعیت این است که همان روح القدس در عهد عتیق نیز کار می کرد و مسح موسی و داود و دیگران با مسح عهد جدیدی فرقی ندارد.

کار روح القدس بطور مداوم چه در عهد عتیق و چه در عهد جدید ادامه دارد. اما همان طور که مکاشفۀ کتاب مقدس فرایندی تدریجی می باشد، هر چه پیشتر می رویم، تعلیم در مورد روح القدس در کتاب مقدس پیشرفته تر و بلوغ بیشتری می یابد و نهایتاً در عهد عتیق، در کتاب یوئیل نبی، این نبی پیشگوئی می کند که روح القدس بر همۀ اقشار مردم خواهد ریخت، و این اوج مکاشفۀ خدا در عهدعتیق است که بر قوم یهود در بارۀ روح القدس آشکار می شود.

در اشعیا 11: 2 اشاره می شود که روح القدس «روح حکمت و فهم، روح مشورت و قوت، روح معرفت و ترس خداوند است».

اگر به مکاشفۀ خدا در کتاب مقدس که به صورت تدریجی در مورد روح القدس آشکار می شود توجه کنید، شاهد زیبایی خاصی در این فرایند خواهید بود.

در حزقیال 36: 24-27 در بارۀ دلی تازه در همۀ قوم اسرائیل و روح خدا در اندرون آن ها صحبت می کند. این برای قوم یهود پیمان جدیدی بود. عهدی که در آن شریعت خدا توسط روح القدس در دل های مردم نوشته می شد (ارمیاء 31: 33و34).

در حزقیال 37 با وادی استخوان های خشک روبرو می شویم و این ادامۀ همان فصل 36 می باشد که خدا عهدی جدید با قوم اسرائیل می بندد و  آن ها را توسط روحش زنده می کند و حیاتی نو می بخشد.

در این جا به جاست به عنوان قوم ایرانی اشاره کنیم که پادشاه فارس یعنی کورش تنها پادشاه غیریهودی است که مسح شده خدا نامیده شده.

روح القدس در عهد عتیق به عنوان خالق و معلم و رهبر و شخصیت حیات بخش تثلیث و تغییر دهندۀ شخصیت انسان سقوط کرده و تسلی دهنده (در زندگی داود و انبیاء مختلف)، به عنوان بخشندۀ پیام به انبیاء، بخشندۀ حکمت و علم و دانایی و معرفت و فطانت، و به عنوان مشاور شناخته شده است.

در عهدعتیق روح القدس به باد و باران و نهر و چشمه و آتش و روغن و نَفَس و دَم خدا (نِفِش به عبری) تشبیه شده است.

کاملا” مشخص است که روح القدس در عهد عتیق فقط یک نیرو یا قوت الهی نیست بلکه شخصیت کاملی است. او به انبیاء و پادشاهان تعلیم و مشورت می دهد. روح القدس روح حیات بخش است. الوهیت او حتی در عهد عتیق نیز به صورت کامل محسوس است:

روح القدس شخصیت کامل در عهد عتیق:

او تعلیم می دهد (نحمیا 9: 20؛ ایوب 32: 8؛ مزمور 143: 10). در عهد عتیق به روح القدس به عنوان روح مشورت اشاره شده است (اشعیاء 11: 2) او شادی نجات می بخشد پس احساس دارد. داود در دعای توبۀ خود وقتی در مزمور 51: 11 می گوید روح قدوس خود را از من مگیر، فوری پس از این گفته اش می گوید: شادی نجات خود را به من باز ده.

روح خدا باعث شادی داود شد به حدی که شروع به رقصیدن در حضور خدا کرد. روح القدس احساس دارد. و روح القدس بارها در عهد عتیق مردان خدا را هدایت کرد. کسی که هدایت می کند اراده دارد و کسی که تعلیم و مشورت می دهد دارای تفکر است و کسی که شادی می بخشد احساس دارد (اراده، احساس و تفکر سه عملکرد شخصیت هستند). پس روح القدس حتی در عهد عتیق نیز به عنوان شخصیتی الهی است و به هیچ عنوان یک نیروی محض نیست.

‫4 دیدگاه ها

  1. مقاله بسیار عالی ای بود. با تشکر
    در مورد شخص دوم تثلیث در عهد عتیق می توان دانیال باب 3 را نیز مثال زد ، زمانی که شدرک و میشک و عبد نغو در تون آتش انداخته شدند ، نبوکد نصر پادشاه چهار نفر را در تون آتش دید که نفر چهارم را پسر خدا نامید.
    دانیال ۳ : ۲۵ (ترجمه قدیم )

  2. بسیار مفید، تشکر
    فقط در جایی فرمودید که در مزمور 50 ایه 11. فکر کنم مزمور 51 باشد ایه 11 لطفا کنترل بفرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO