دفاعیات ایمانزندگی روزمره مسیحیسؤالات رایجکلیسامقاله های استاد علی خیراندیش

الاهیات سیاسی کتاب مقدس و پولس رسول: بررسی رسالۀ رومیان فصل 13

4.8/5 - (53 امتیاز)

الاهیات سیاسی کتاب مقدس و پولس رسول: بررسی رسالۀ رومیان فصل ۱۳

ابتدا مروری بر آیات فصل ۱۳ می اندازیم تا نکات مهم را دوباره شناسایی کنیم.

اطاعت از صاحبان قدرت:

«1هر کس باید تسلیمِ قدرتهای حاکم باشد، زیرا هیچ قدرتی جز از سوی خدا نیست. قدرتهایی که وجود دارند، از جانب خدا مقرر شده‌اند. 2پس آن که بر علیه قدرتی عِصیان کند، در حقیقت علیه آنچه خدا مقرر کرده، عِصیان ورزیده است؛ و آنان که چنین می‌کنند، مجازات را برای خود می‌خرند. 3زیرا راست کِرداران از حکمرانان هراسی ندارند، امّا خلافکاران از آنها می‌ترسند. آیا می‌خواهی از صاحبِ قدرت هراسی نداشته باشی؟ آنچه را که درست است، انجام بده که تو را تحسین خواهد کرد. 4زیرا خدمتگزار خداست تا به تو نیکویی کند. امّا اگر مرتکب کار خلاف شوی، بترس، زیرا شمشیر را بی‌جهت حمل نمی‌کند. او خدمتگزار خدا و مجری غضب است تا کسی را که مرتکب کار خلاف شده است، کیفر دهد. 5پس آدمی باید نه تنها برای پرهیز از غضب، بلکه به سبب وجدان خود نیز تسلیم قدرتها باشد.

6به همین سبب نیز مالیات می‌پردازید، زیرا صاحبان قدرت که تمامِ وقت خود را وقف کار حکومت می‌کنند، خدمتگزاران خدایند. 7دِین خود را به همگان ادا کنید: اگر مالیات است، مالیات بدهید؛ اگر خَراج است، خَراج بپردازید؛ اگر احترام است، احترام بگذارید؛ و اگر اکرام است، تکریم کنید.

محبت:

8هیچ دِینی به کسی نداشته باشید جز اینکه یکدیگر را پیوسته محبت کنید. زیرا هر که به دیگری محبت کند، در واقع شریعت را به جا می‌آورد. 9زیرا احکامِ ’زنا مکن‘، ’قتل مکن‘، ’دزدی مکن‘، ’طمع مورز‘، و هر حکم دیگری که باشد، همه در این کلام خلاصه می‌شود که «همسایه‌ات را همچون خویشتن محبت کن.» 10محبت، به همسایۀ خود بدی نمی‌کند؛ پس محبت تحقق شریعت است.

رهنمود برای روز های اخر:

11و شما با آگاهی از این که در چه زمانی به سر می‌برید، چنین کنید. زیرا هم‌اکنون ساعتِ آن رسیده است که از خواب بیدار شوید، چرا که اکنون در مقایسه با زمانی که ایمان آوردیم، نجات ما نزدیکتر شده است. 12شبْ رو به پایان است و روز نزدیک شده است. پس بیایید اعمال تاریکی را به سویی نهیم و زرۀ نور را در بر کنیم. 13بیایید آن‌گونه رفتار کنیم که شایستۀ کسانی است که در روشناییِ روز به سر می‌برند. پس اوقات خود را در بز‌مها و میگساری و هرزگی و عیاشی و جدال و حسد سپری نکنیم، 14بلکه عیسی مسیحِ خداوند را در بر کنید و در پی ارضای امیال نَفْس خود مباشید.»

برای بررسی باب ۱۳ رومیان، آیات ۱ تا ۷، ابتدا باید کل فصل را مطالعه نمود و سپس آن را به سه پارگراف تفسیم نمود:

قسمت اول= قسمت اطاعت از حاکمان

قسمت دوم =قسمت محبت

قسمت سوم = قسمت  رهنمود برای ایام آخر

باید به خاطر داشت که بررسی آیات ۱ تا ۷، بدون در نظر گرفتن دو قسمت دیگر، امکان پذیر نخواهد بود.

در ضمن متن آیه ها، از نظر معنای تحت اللفظی ، کاملاً واضح و روشن  می باشد ولی آنچه که مورد تردید نیست، دراین قسمت از کلام خدا به طور حقیقی وحقوقی،از حاکمان قدرت تمجید شده  است. ولی آیا  می توان ازبافت این کلام ، فتوای سیاسی یا  نفی اعتراض مدنی برعلیه دولت ها استخراج نمود؟ لطفاً به سؤال مطرح شده توجه شود واگر پرسش را درست متوجه نشده اید، دوباره آن را مرور کنید. ایدۀ اصلی از آنجا آغاز  می شود که سؤالاتی  در این قسمت  از کلام خدا در بارۀ حمایت از قدرت  حاکمان توسط پولس  مطرح می‌شود ولی دربیشتر مواقع برای  بررسی دقیق این متن،  سؤالات اساسی در این نوع تفسیر ها وجود ندارد. پاسخ‌هایی دراین رابطه می بینیم ولی پاسخ‌های بی شماری، بدون جواب می مانند. پرسش اصلی  این است که چرا  این نوع سؤال ها،  با  این روش ها وادبیات به ذهن می‌رسند؟‌ آیا نتیجه  را باید همیشه از قبل مشخص کرد؟

ابتدا  مسیر تفسیر را مشخص نموده و سپس ارتباط متن را با زمان رویداد بررسی می کنیم، باید  به خاطر داشت که ما به دنبال جدا کردن تفسیر متن، ازمقولۀ سیاست واعتراض نیستیم بلکه می خواهیم این رابطه را به صورت تنگاتنگی نشان دهیم. آنچه مسلم است این متن از نظام قدرت  تمجید می کند ولی در مورد اعتراض سیاسی و مدنی هیچ راهکاری ارائه نمی دهد چرا که  بین آیات ۱ تا ۷ و آیات ۸ تا ۱۰ و آیات ۱۱ تا ۱۴ وابستگی وجود دارد. به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان، برداشت الاهیات سیاسی پولس دراین قسمت، به مانند بسیاری از نظریات دیگر پولس، مثل حجاب زنان در قرنتیان که به صورت دو وجهی هستند، شباهت دارد.  دوگانگی این اندیشه از کجا نشأت می گیرد؟ از آغاز دوران مدرن تاکنون، پولس در آثار فیلسوفان، به عنوان الگویی برای اندیشه‌هایشان ذکر می‌شود، از جان لاک و جِرِمی بنتام و جان رالز لیبرال گرفته تا آلن بدیو و جورجو اگامبن و اسلاوی ژیژک چپ‌گرا.

دلایل استشهاد این متفکران به پولس متنوع است. نگاه تحول‌گرای او در امور دینی، قطعاً در این هم ذات ‌پنداری مؤثر بوده است. اما این که این متفکران به چه شکلی ابتدا پولس را تصویر کرده‌اند و سپس به آن تصویر تمسک جسته‌اند، داستان جالبی دارد. زیرا اگر پولس را لیبرال بخوانند، ممکن است جنبه‌ای از محافظه‌کاری در او بیابید. اگر او را زن‌ستیز به نامید، جنبه‌هایی جالب از نگاه برابرگرایانه هم می‌توانید در آثارش پیدا کنید. اگر او برای انسان مدرن، نماد سکوت و سیاست‌زدایی باشد، نگاه انقلابی‌اش تصور ما را در هم می‌ریزد. اما خوب است درنگ کنیم، شاید اشکال از دوگانگی ذهن ما باشد و نه پولس انجیل گرا. این ماییم که نمی‌توانیم آشتی میان بعضی از امور مانند اطاعت و انقلابی‌گری  وسیاست را بپذیریم.

ابتدا به متن نگاه می کنیم که مفهوم تفسیر و تأویل آن چگونه است.

آیۀ ۱ از فصل ۱۳ رومیان از واژۀ مطیع چنین استنباط می شود که این واژه در زبان یونانی اشاره به اطاعت مطلق سرباز از فرماندۀ ارشدش به کار می رود. کتاب مقدس در مورد این حکم، استثنایی  را در نظر گرفته است  و آن زمانی است که اطاعت از مقامات حکومت موجب نااطاعتی از کلام خدا می شود:

خروج باب ۱ آیۀ ۱۷: «اما قابله‌ها از خدا ترسیدند و آن چه پادشاه مصر بدیشان گفته بود، نکردند بلکه پسران را زنده گذاشتند.»

دانیال باب ۳ آیۀ ۱۶: شَدرَک، میشَک و عَبِدنِغو در پاسخ پادشاه گفتند: «ای نبوکدنصر، ما نیازی نمی‌بینیم در این باره تو را جواب دهیم.»

واژۀ قدرت های برتر در این جا هر مقامی از مقامات حکومت را بدون در نظر گرفتن صلاحیت آن ها شامل می شود:

تیتوس باب ۳ آیات ۱و۲: «ایشان را یادآور شو که تسلیم حکمرانان و صاحب منصبان باشند و فرمان برداری کنند، و برای هر کار نیک آماده باشند؛ 2کسی را ناسزا نگویند بلکه صلح‌جو و باملاحظه باشند و با همه در کمال فروتنی رفتار کنند.»

واژۀ باج در آیات ۱تا ۵ در زبان یونانی به طور مستقیم به مالیات اشاره دارد که افراد، به ویژه آن هایی که سرزمینشان اشغال شده است، به دولت اشغال گر، جزیه و مبالغ خاصی را پرداخت می کردند.

پرداخت مالیات در این موقعیت، بسیار دشوار بود. مبلغ این مالیات معمولاً ترکیبی بر درآمد و مالیات بر اموال بود . اما در بافت این متن، پولس، واژۀ مالیات را تا حد ممکن در معنایی گسترده به کار می برد تا به همه گونه مالیات اشاره کند. عیسی به صراحت تعلیم می دهد  که حتی باید به حکومت بت پرست روم نیز مالیات پرداخت نمود.

با توجه به تأکید صریح  متن به تبعیت از نظام و قدرت،  بایستی تمام مسیحیان کرۀ زمین، از این نظم بی قید و شرط پیروی کنند.

ولی در اینجا با تناقضی روبرو هستیم چون می دانیم در کتاب مقدس الاهیات اعتراض نیز وجود دارد و آن به رسمیت شناخته شده و عدالت و عدالت گستری از اجزای جدایی ناپذیر آن می باشد.

می توان گفت این حکم شامل مسیحیانی  می شد که در قرن اول در اوج بی نظمی به سر می بردند. نامۀ پولس به رومیان، برای این نوع از مسیحیان شهر روم  تنظیم شده تا نظم شخصی را به آن ها یادآوری کند. در واقع  تفاوت الاهیات سیاسی کتاب مقدس و اسلام سیاسی در این است که اسلام هیچ نظمی را به رسمیت نمی شناسد!

از طرفی باید به زمینۀ تاریخی متن توجه نمود در سال های بین ۵۴ و ۵۸ به سر می بریم و زمان حکومت نرون است. نرون، امپراطور پیچیده ای است که از سویی روشن فکر و هنردوست و از سوی دیگر خون خوار  می باشد. عموم مردم روم، پادشاهی نرون را اتفاقی مبارک می دانستند. در حقیقت دوران ابتدایی حکومت او را عصر طلایی نامیده اند. نرون بیش از هر چیزی علاقه داشت محبوب باشد. در سال های اولیۀ حکومتش، مجازات اعدام را لغو کرد، مالیات ها را کاهش داد، به برده ها توجه نشان داد و … او همچنین کنسرت ها، مسابقات ارابه رانی و مسابقات ورزشی را رونق داد. در نظر مردم او واقعاً حاکم خوبی بود اما حقیقت این بود که او از بازپس گیری تاج و تخت توسط پسرش کلودیوس می ترسید. نرون فقط ۱۷ سال داشت که به امپراتوری رسید و تا آن زمان، جوان ترین امپراتور روم به حساب می آمد. به همین خاطر مادرش دائم در فکر نقشه ها و نیرنگ هایی بود که به او کمک برساند ولی با کسب مقام امپراتوری، نرون دیگر علاقه ای به اجرای نقشه های مادرش نداشت. با دخالت های بیش از حد آگریپینا، نرون بیش از پیش به سَمت مشاورانش کشیده شد و به حرف آن ها تکیه کرد. حرف مشترک همۀ آن ها یک چیز بود: «آگریپینا قابل اعتماد نیست.» پس ازآن دیکتاتوری را شروع نمود به نوعی که خون خوار ترین حاکم تاریخ گردید و مادر خود را کشت. در این دوره، او کم کم قدرت را از دست مجلس سنا گرفت و در حالی که فقط ۱۰ سال از قولی که به سنا برای تشکیل نظام جمهوری داده بود می گذشت، قدرت را تمام و کمال در دست گرفت. این کار به منزلۀ قدرت بیشتر برای نرون بود، اگرچه سنا هم پر از مردان پر قدرت و با نفوذی بود که بعدها باعث سقوط نرون شدند. در سال 64 میلادی اتفاق بسیار ویران گری افتاد. آتشی بزرگ سه منطقه از رم را ویران کرد و به هفت منطقه آسیب شدید زد و هزاران نفر را بی خانمان کرد. گرچه آتش سوزی های اتفاقی در آن زمان زیاد بود اما ناگهان شایعه ای در بین مردم شروع شد که این آتش، کار نرون بوده است تا فضایی برای قصر رؤیایی اش به نام «خانۀ طلایی» در شهر رم ایجاد  شود. اما این نکته که مردم این شایعه را باور کردند، نشان می دهد نرون چقدر آن زمان نزد مردم مورد نفرت و بی اعتمادی بوده است. به دنبال این شایعات، نرون سریعاً تقصیر را به گردن مسیحیان انداخت و این گونه طی سال ها مسیحیان را شکنجه کرد، به صلیب کشید و سوزاند. حتی بعضی منابع باستانی نوشته اند که از آن زمان، بدن بعضی از مسیحیان آغشته به روغن به عنوان مشعل در باغ های نرون می سوخته است.
مردم در یک مورد نظرشان درست بود. نرون می خواست قصر عظیمش را بسازد و ناحیۀ پاک سازی شده بهترین مکان برای او بود. هر چند به دلیل مخارج بی رویۀ او، امپراتوری از نظر منابع مالی با مشکل مواجه بود و پول ساخت این قصر را نداشت، بنابر این برای پرداخت مخارج چنین پروژه ای، مالیات ها را افزایش داد و از معبدها پول برداشت کرد. مخارج بی رویۀ نرون باعث شد برای اولین بار در تاریخ امپراتوری روم، ارزش پول پایین بیاید. او برای جبران این کسری بودجه، قانونی وضع کرد که می تواند اموال هر کسی را که مشکوک به خیانت باشد، جلب کند. در چنین شرایطی بود که رسالۀ رومیان نوشته می شود. زمینۀ تاریخی رومیان فصل ۱۳، مطابق آن چه در نوشته‌های مورخ نامی تاسیتوس می‌خوانیم، به مشکلی که در رابطه با همین مالیات اضافی است، مربوط می شود. در رسالۀ رومیان، پولس مسیحیان را تشویق می کند تا این مالیات را بپردازند. دلیلش این بود که مسیحیان به خودی خود در قرن اول  تحت فشار و جفا بودند، و ممکن بود به دلیل ندادن این مالیات فشار بر آن ها تشدید شود. پولس آن ها را به یک واقع‌بینی سیاسی دعوت می‌کند، که بیایید مشکل را بیشتر از این بزرگ تر نکنید و مجوز خشونت بیشتر به حکومت حاکم ندهید. پس این متن نمی‌گوید اجازۀ هر نوع ظلمی به حکومت رواست، به دلیل این که از جانب خدا مقرر شده است و همچنین این متن از اعتراض سیاسی هم سخن نمی گوید. و این متن  این تلقین را ایجاد نمی کند که ظلم و بی عدالتی از طرف خدا است چون شرارت و بی عدالتی در کلام  خدا جایی ندارد. کلام خدا می‌فرماید: «در او هیچ ظلمتی هرگز نیست». در نهایت شرّ پیروز نخواهد شد، چون خدا حاکم اصلی است. این باور یعنی حاکمیت نهایی خدا، مسئولیت‌های یک مسیحی را ازبین نمی برد.

به مزمور ۵۸ دقت کنید:

خدایی هست که داوری می‌کند

«1ای حاکمان، آیا به راستی به دادگری سخن می‌گویید؟

آیا در میان بنی‌آدم به انصاف داوری می‌کنید؟

2چنین نیست! بلکه در دل خود مرتکب بی‌عدالتی می‌شوید،

و دستانتان خشونت بر زمین می‌گسترد.

3شریران از رَحِم منحرفند،

و از بطن مادر، گمراه و دروغگو!

4آنان را زهری است چون زهر مار،

چون مار کُبرایی که گوش های خود را بسته باشد،

5و به آواز افسونگران اعتنا نکند،

هرچند ماهرانه افسون کنند!

6خدایا، دندان های ایشان را در دهانشان بشکن!

خداوندا، دندانِ نیشِ این شیران درنده را بِکَن!

7بگذار چون آبی که ریخته می‌شود، محو شوند،

و چون کمان خود را می‌کِشند، تیرهایشان بی‌اثر شود.

8همچون حلزون باشند که در حین حرکت تحلیل می‌رود،

و مانند طفل سقط شده، هرگز رویِ آفتاب را نبینند!

9پیش از آن که دیگ هایتان آتش خارها را حس کند،

باشد که آن ها را چه تر و چه خشک، بروبد.

10پارسا چون کشیده شدن انتقام را بیند شادی خواهد کرد،

چون پاهای خود را در خون شریران بشوید.

11پس آن گاه مردمان خواهند گفت:

«به‌یقین پارسایان هنوز پاداش می‌گیرند،

به‌یقین خدایی هست که در جهان داوری می‌کند!»

از طرفی جامعۀ روم به مسیحیان در قرن اول میلادی به عنوان یک جامعۀ مشکوک و مظنون وآنارشیست نگاه می‌کرد. تلاش رهبران مسیحی و کلیسا این بود که هزینۀ کمتری پرداخت نمایند ولی همۀ حرکت های مسیحی در قرن اول بر ضد ارزش های امپراطور بوده است. آیا این یک حرکت سیاسی نیست؟  واگر یک ژست سیاسی نیست، پس  نام آن ها را چه می توان گذاشت؟ اگر پولس مجری اندیشه های نظم برای حاکمان قدرت بود، چگونه باید زندانی سیاسی  بودن او را باور کرد؟

واقعیت این است که درک مسیحیان از این حکم پولس در قرن ۲۱ درکی دوگانه می باشد واین به مکان جغرافیایی که زندگی می کنیم، بستگی  دارد.

بدیهی و روشن است که درک مسیحی اروپایی با فهم مسیحی ایرانی یا کره شمالی متفاوت است.

از طرفی مطابق با روایات تاریخی و خود اناجیل، یهود و یهودیان در تشکیلات حکومت روم مورد حمایت قانون بوده اند تا جایی که یهودیان اجازه داشتند هر غیر یهودی را که وارد حریم معبد شود با خشونت رفتار کنند و حتی آن ها را به قتل برسانند.

انچه جوهرۀ این متن رانشان می دهد، تنفر بیش ازحد یهودیان از رومی ها می باشد. تلاش پولس در آیات ۸ تا ۱۱ ازبین بردن این تنفر است. می توان گفت که فتوای پولس در این متن، زندگی شخصی و مدنی بدون تنفر می باشد. هر چند در این متن نمی توان از آن هیچ گونه اعتراض سیاسی را استخراج کرد.

روم ومسیحیان در قرن اول:

نمی توان به ابعاد پیچیدۀ این قسمت از کلام خدا پی برد جز این که موقعیت مسیحیان را در جامعۀ روم درک نمود. آن چه واضح و روشن است: مسیحیان و کلیسا و رهبران مسیحی به طور کامل از ارزش های روم پیروی نمی کردند. به عنوان نمونه به طور مشخص در آداب سلام کردن، از فرمول رومی تبیعت نمی کردند. آداب سلام کردن در امپراطوری روم چنین بود: باید جملۀ امپراطور خداوند است را بیان می کردند. و از آن جا که مسیحیان قادر نبودند چنین چیزی را به زبان بیاورند، در نتیجه دستگیر، زندانی و حتی اعدام می شدند.

روميان با يهوديانی كه به پذيرش آيين مسيح روی آوردند نيز به ستيز برخاستند چرا كه اين يهوديان دعوت مسيح را پذيرفته و می‌خواستند ديگر ملت‌ها را نيز بدان آيين فرا خوانند. این جرم سیاسی  می باشد. رسالۀ پولس رسول خطاب به روميان كه چند سال بعد ازاين نوشته شد، گويای آن است كه مسيحيان روم اندك نبودند و با اين همه وفاداران به آيين يهود از مخالفان سرسخت عيسی بودند. در آتش سوزی سال ۶۴ كه چهار سال پس از ورود پولس رسول به روم اتفاق افتاد، موجوديت مسيحيان در شهر شناخته شده بود. اتهام آنان به آشوب گری مبهم، دلیل سرکوب آن ها می باشد. به هر حال، نرون آنان را سپر بلای خود  قرار داده بود كه خود آن ها نیز از نقشه ها ی او بی خبر بودند و گاهی بازیچۀ فریب های او می شدند.

چه چيزی اين نگرش مبهم در برابر مسيحيت را پديد آورد؟ و جرم مسيحيان از چشم قانون چه بود؟ نمی‌دانیم و بهتر است به گفتۀ تاسيتوس Tacitus بازگرديم [مورخ رومی که حدود 55 و 120 ميلادی می زیست] كه از مخالفین بود. بانی آيين جديد از اين ديد مجرم بود كه به جرم سياسی محكوم شده بود و به همین دليل بود كه نيايش مجرم جرم بود و با آگاهی از اين قانون بود كه مسيحيان در سده های آغازين ميلادی از كاربرد صليب به عنوان يك نماد آيينی اجتناب می‌ ورزیدند و عيسی را  که از روی  موزاییك های منقوش و مشهور واتيكان، به هيأت يك خورشيد يا چوپان نيك يا كودكی همراه مادر و يك مغان است،  تصویر می کردند. آن چه دولت روم در برخورد با مسيحيان بدان توجه داشت نگرش مسيحيان به دولت بود. مسيحيان بايد در نیایش‌های خويش قیصر را به عنوان خداوند دعا و نيايش كنند و از آن جا كه مسيحیت، آنان را از اين كار منع كرده بود، چنين عملی برای آنان ناممكن بود.

اين انديشه چگونه رواج يافت و چرا هر كس بر طبق قانون ناچار بود امپراتور را نيايش كند؟ خدا–شهريار آموزۀ كهن شرقی بود. در مصر فرعون هزاران سال خدا پنداشته می‌شد. زمانی كه اسكندر بعد از پيروزی، جای فراعنه را گرفت، با زيارت معبد آمون در چشم بسیاری از رعايای خويش مقام خدایی يافت. در آن روزگار نيايش فرمانروا چون خدا امری عادی بود. پيش از اين در مورد تصور روميان دربارۀ خدا سخن گفتيم. چنين اعتقادی چيزی بیش‌تر از اعتقاد به بقا بود. انسان را خدا پنداشتن با اعتقاد مسيحيان به خدایی که انسان شد، تفاوت داشت. برای يك ایمان دار به مسیح، خدا دانستن انسان كفر بود، اما نزد روميان اين تمايل رايج بود. ژوليوس سزار بعد از مرگ به مقام خدايی دست يافت. آگوستوس در بسياری از كارها دقيق و انديشمند بود و چنين بود كه خود را دِوی فيلوس Divifilus، دوست دار و پسر خدا، ناميد. با اين همه اجازه داد نبوغ او را ستايش كنند و در واقع او را در جهت خلاف ترديد سیاسی‌اش چون خدا ستايش می‌کردند، نه به شيوۀ شرقی بلكه به روال رومی آن.

خدايی قیصر نيز مبهم و چون خدايی فورتونا بود. جانشين آگوستوس، تيبريوس نيز هشيارانه راه سلف را پيمود و از خدا خواندن خويش دوری جست و گفت: «بايد بگويم كه من ميرا هستم». دومينتس ادعای خدايی داشت اما خدا بودن امپراتور همه گير نبود… وسپاسين جانشين نرون، اين ايده را به شوخی می‌گیرد و به هنگام مرگ می‌گوید: «فكر می‌کنم به خدايی نزديك می‌شوم». با اين همه آن چه نخست رایج نبوده، به تدريج يك كيش شد. يوجين استرانگ در اثر خويش به نام «رهنمودی دربارۀ تندیس‌های رومی» می‌گوید: «رسم تصوير امپراتور به عنوان نقش مركزی در ميان يك گروه يا در معبد رسمی يونانی و خاص خدايان و همانند انتقال تنديسی از بازوی عرضی كليسای وست مينستر به طاقچۀ بالای محراب اصلی بود. چنين فرايندی بود كه كيش امپراتور فقيد را پديد آورد و ژوليوس سزار خدا شد. خدايی كه مراسم خاص امپراتوران و خدايان را می‌طلبد و هيچ مسيحی نمی‌توانست چنين مراسمی را بپذيرد.

اتهاماتی كه از شيوۀ نيايش مسيحيان برمی‌خاست عامل مهم واكنش به مسيحيت بود. از گزارش‌های موجود چنين بر می‌آید كه مسيحيان آغازين در روم برای نيايش و انجام مراسم آيينی در خانه‌هایی خاص گرد هم جمع می‌شدند. کهن‌ترین كليساهای روم مثلاً كليسای سنت مارتينو، سنت پودنزيانا، و جيووانی پائولو بناهايی است كه جايگزين خانه‌ها شد ه اند و می توان آن ها را کلیسای خانگی نامید. در اين خانه‌ها بود كه مراسم غسل تعميد و شام خداوند برگزار می‌شد و با اشاره به چنين مراسمی بود كه مخالفان در اشاره به مراسم شام خداوند و مراسم ديگر آنان را به فساد و زنای با محارم نيز متهم می‌کردند و بسياری از مردم و از آن شمار ماركوس اورليوس چنين اتهاماتی را باور داشتند.

خاستگاه دشمنی با مسيحيت، عواملی تركيبی بود و از ديدگاه برخی از دولتمردان، مسيحی بودن جرم بود چرا كه مسيحيان در ايده و كار سخت راسخ بودند. ماركوس اورليوس با سلوك و رفتار مسيحيان مخالف بود و برخی از بی ایمانان رومی زندگانی خود را بر اساس اصول زنون يا اپيكور تنظيم می‌کردند.

با توجه به این شرایط می توان زمینۀ متن رومیان فصل ۱۳ را به خوبی فهمید.

آیا متن رومیان ۱۳، الاهیات سیاسی اعتراض را رد می کند؟

باید اذعان نمود که در این متن هیچ گونه الاهیات اعتراض یا سیاسی متصور نشده  ولی می توان این اعتراض را در جا های دیگر کتاب مقدس جستجو کرد.

در رومیان ۱۳ پولس مؤمنان را به تبعیت بی قید و شرط از حاکمان مدنی توصیه می‌کند. تفسیر این آیه و انطباق آن با زندگی روزمرۀ مؤمنان همواره دشوار بوده، به ویژه با توجه به این که این سخن همواره مورد سوء استفادۀ حاکمان سیاسی قرار ‌گرفته است. در سیر تفاسیر از گذشته تاکنون به این نتیجه می‌رسم که مشکل اکثر  مفسرین این بوده که می‌کوشیدند  نگاه سیاسی را از نگاه الاهیاتی جدا کنند.

در کل تاریخِ تفاسیر، فقط یاکوب تاوبز فیلسوف یهودی آلمانی در دهۀ ۱۹۸۰ و اخیراً لارنس ولبورن به این نتیجه رسیدند که کل فصل سیزدهم رساله به رومیان به مثابۀ یک واحد ادبی قابل فهم است. یعنی آیات ۱- ۷ (امر به تبعیت از حاکمان مدنی) در قالب قسمت دوم (آیات ۸- ۱۰، توصیه به محبت به همنوع) و قسمت سوم (آیات ۱۱- ۱۴، سخن گفتن از آخرالزمان که به زودی واقع می‌شود، انسان مؤمن را وادار به اطاعت از حاکمان مدنی می‌کند، زیرا دنیا به زودی تمام می‌شود. مبارزۀ انقلابی واقعی، در اعمال صالح فردی اتفاق می‌افتد.

اما چرا تاکنون مفسرانی که تحت تأثیر فلسفه سیاسی مدرن بوده‌اند، چنین تفسیری نداشتند؟ زیرا نمی‌توانستند تصور کنند تبعیت سیاسی می تواند ناشی از نگاه الاهیاتی باشد.  آن ها نمی‌توانستند جامعه‌ای را تصور کنند که در آن محبت به همنوع و انسجام جامعۀ ایمانی، موجودیت سیاسی نیز به ارمغان ‌آورد، جامعه‌ای که در آن، اعمال مذهبی می تواند نقش سیاسی هم ایفا کند و هیچ چیز جز مسئولیت اجتماعی، اهمیت نداشته باشد.

باید بپذیریم که پیوند الاهیات و سیاست به معنای حکومت دینی نیست، بلکه می‌توان نقاط کوچکی را در زندگی روزمره یافت که در آن از مقوله های فلسفۀ مدرن عمل نمی‌کند، نقاطی که می‌توان آن ها را تبلور «الاهیات سیاسی» نامید. تفاوت ما با پولس این است که ما شاید در نقاطی بتوانیم مقوله‌های الاهیاتی و سیاسی‌ را به چالش بکشیم، اما او در این فضا زند گی می کرد و بر اساس واقعیت مشخص حکم می داد. با استفاده از نظریه‌های الاهیات سیاسی، فلسفه‌های اگزیستانس در فلسفه  (اندیشه‌های ماکس وبر، مارتین هایدگر، میشل فوکو، گرشوم شولم، کارل اشمیت، جورجو اگامبن، ژاک دریدا، والتر بنیامین، جودیت باتلر، صبا محمود، طلال اسد، استنیسلاس برتون و لویی آلتوسر) ملموس تر می شود.

بنابراین وقتی به مکاشفه باب ۱۳ می رسیم اتفاق جدیدی می افتد. رومیان ۱۳ مبارزۀ سیاسی را نشان نمی دهد ولی مکاشفه ۱۳ این مبارزه را به تصویر می کشد:

مکاشفه باب ۱۳

«1 و اژدها بر شن های کنار دریا ایستاد. آنگاه دیدم وحشی از دریا بیرون می‌آید. ده شاخ داشت و هفت سر، با ده تاج بر شاخهایش؛ و بر هر سرش نامی کفرآمیز نوشته شده بود. 2آن وحش که من دیدم به پلنگ می‌مانست، امّا پاهای خرس داشت و دهان شیر. و اژدها قدرت خود را و تخت خود را به وحش داد و اقتداری عظیم به او بخشید. 3از سرهای آن وحش، یکی گویی زخمی مهلک برداشته بود، امّا آن زخم مهلک بهبود یافته بود. تمام جهان در حیرت فرو شد و به پیروی از آن وحش گردن نهاد. 4مردم اژدها را پرستش می‌کردند زیرا که به آن وحش اقتدار بخشیده بود. نیز آن وحش را پرستش می‌کردند و می‌پرسیدند: «کیست آن که همتای این وحش باشد؟ کیست آن که بتواند با او بجنگد؟» 5به وحش دهانی داده شد تا سخنان نخوت‌بار و کفرآمیز بگوید، و اجازه یافت تا اقتدار خود را چهل و دو ماه به کار بَرَد. 6پس دهان خود را به کفرگویی بر خدا گشود و به نام او و به مسکن او، یعنی آنان که در آسمان می‌زیند، اهانت کرد. 7به او اجازه داده شد با مقدسین بجنگد و بر آنها پیروز شود؛ و به او اقتدار بر هر طایفه و ملت و زبان و قوم داده شد. 8همۀ ساکنان زمین آن وحش را خواهند پرستید – همۀ آن کسان که نامشان در آن دفتر حیات نیامده که از آنِ آن بره است که از بدو آفرینش جهان ذبح شده بود. 9آن که گوش دارد بشنود: 10اگر کسی می‌باید به اسارت برود، به اسارت خواهد رفت. اگر کسی می‌باید به شمشیر کشته شود، به شمشیر کشته خواهد شد.»

نظرات کارل اشمیت و ربی تاوبز در مورد الاهیات سیاسی پولس و متن رومیان ۱۳ هم می تواند هیجان انگیز باشد:

رسالۀ پولس در کل بنا به الاهیات سیاسی اشمیت، اطاعت بی چون و چرا از حاکم برتر می باشد، زیرا این حاکم برتر، حاکم الهی است.

اما تفسیری که جاکوب تاوبز ازاین رساله می دهد، واقع بینانه تر است.  کریستوفر اشمیت در مقالۀ باز خوانی رسالۀ الاهیات سیاسی پولس، اثر جاکوب تاوبز می نویسد:

در تفسیر پروتستانی، الاهیات پولس، که الاهیات ایمان وتأمل درونی است، منتقد قانون به شمار می آید ولی انتقاد او وجه سیاسی ندارد. این تفسیر پروتستانی از پولس، در حقیقت لوتری است و محصول نقد لوتر بر کلیسای کاتولیک است. این مسئله برای پولس یک مسئله وجودی است، ولی اطاعت از حاکم، امری عرضی می باشد واهمیتی ندارد اما لوتر اطاعت از حاکم مدنی را مشروط به اطاعت حاکم از اقتدار ملکوتی می کند. پس بنابر این ربی تاوبز الاهیات سیاسی پولس را نتیجۀ یک استراتژی دو وجهی می داند: وجه سیاسی بیرونی و وجه یهودی درونی. باید میان این دو وجه سیاسی و یهودی رابطه بر قرار کرد. چقدر به جاست که شیوۀ بحث را عوض کنیم و بحث را با چند تأمل روش شناسانه آغاز کنیم. باید یادآوری کنم از برای این نوشتار و بررسی های آن از کتاب ها ونقل قول ها و منابع زیادی کمک گرفته شده است.

در گذشته کتاب ها و مقالاتی با عناوینی مانند دیدگاه عهد جدید دربارۀ حکومت یا آموزۀ عهد جدید دربارۀ کلیسا و دولت منتشر می شدند و اصرار داشتند که عهد جدید دربارۀ حکومت وسیاست نظری دارد. در حالی که این چنین عناوینی چندان دقیق نیستند. برخورد عهد جدید با حکومت وهمچنین رومیان ۱۳ برخورد دو وجهی است ولی در هیچ  کجای عهد جدید حتی متن رومیان ۱۳ هیچ گونه مخالفتی با مبازره سیاسی نمی شود.

متأسفانه تأثیر تاریخی تفسیر رومیان  گاهی به ظلم و ظالمان کمک زیادی کرده است. غالباً رومیان ۱۳ را دیدگاه کتاب مقدس به مسألۀ کلیسا و حکومت می دانند. همان گونه که جی-انیل  چنین متذکر شد: «این هفت آيه  با مجوزی که به ظالمان داده است و با توجه به حمایتی که کلیسا  بر اساس باب ۱۳ رساله رومیان برای ظالمان قائل شد، بیش از هر بخش دیگری از آیات عهد جدید موجب ناراحتی و بدبختی مسیحیان شرق و غرب شده است.»

بحثی در این نیست که رومیان ۱۳ آیات ۱ تا ۷ شاه بیت نگاه پولس به حکومت است. متأسفانه این آیات غالباً از باب تاریخی و متنی خود جدا شده اند وبه معنای تبعیتی قطعی و غیر انتقادی از حکومت، صرف نظر از میزان ستم گری و ویران گری فهمیده شده اند. رومیان ۱۳ زمینه ای برای آموزۀ دو قلمرو می باشد: قلمرو حاکمیت مبتنی بر قدرت و قلمرو حاکمیت مبتنی بر فیض از طریق انجیل که در موعظۀ سر کوه اعلام شد. باید اشاره نمود که بین لوتر وسُنَّت لوتری بعد از او تفاوت آشکاری به چشم می خورد. دربحث لوتر در بارۀ دو قلمرو، جنبۀ آخرت شناسی که در آیات ۱۱ تا ۱۴ رومیان  موجود است، به چشم می خورد واین مؤلفه در نسل های بعدی  لوتر، جایگاه خود را از دست می دهد.

اکنون در الاهیات اعتراض بونهافر، بین حاکمیت مبتنی بر قدرت خدا در عالم و حاکمیت مبتنی بر فیض، تفاوت آشکاری قائل شمرده می شود.

هدف قدرت در کتاب مقدس، به معنای ستایش کردن بی قید و شرط آن نیست بلکه مانند سپری است که در برابر قانون حفاظت می کند و مانع آدمیان در دست گرفتن قدرت، برای  تباه کردن آنان می شود. در کتاب مقدس، قدرت، تولیدکنندۀ عدالت است. این کارکرد حکومت، کارکردی ضد-کائوسی به حساب می آید .لوتر با باوری محافظه کارانه، الاهیاتی ناظر بر نظم را بسط داده که ریشۀ کیهانی دارد.

(توضیح- anti-chaotic آنتی کائوسی یعنی هرج ومرج و بی نظمی پیش از  ایجاد کیهان و ایجاد نظم کیهانی می باشد. cosmic  اشاره به انتظام پس از ایجاد کیهان می باشد.)

پس می توان چنین جمع بندی کرد:

  • رومیان ۱۳ تأکید نه بر خود حکومت، بلکه بر مسیحیان و رفتار آن ها دارد.
  • ابراز نظر پولس، ابراز اخلاقی است نه متافیزیکی.
  • او از سرشت واقعیت سیاسی یعنی قدرت سخن می گوید و نظم آرمانی را در نظر ندارد و نه اجتماع خاصی را توصیف می کند بلکه سخن او دربارۀ مسیحیان موجود روم است که در هر کجای دنیا مانند روم قابل انطباق است.
  • رومیان ۱۳ از خلق قدرت توسط خدا سخن می گوید. ولی مدیریت قدرت را به انسان ها و فرزندان خدا سپرده است.
  • رومیان ۱۳ به آموزۀ قدرت و محبت اشاره دارد که چگونه در پرتو عهد جدید می توانند باهم متحد شوند که در آیات ۸ تا ۱۱ به خوبی منعکس شده است.
  • برای بررسی رومیان ۱۳، حتماً باید آن را در پرتو موعظۀ سرکوه بررسی کرد که بدون آن، همیشه با پرسش های بی پاسخ روبرو خواهیم بود.
  • ممکن است با این پرسش روبرو شویم که چرا ارجاع عبارت دربارۀ مقاومت بدون خشونت در موعظۀ سر کوه، تنها به حریم شخصی مربوط می شود در حالی که توصیه به تسلیم در برابر حکومت در رومیان ۱۳ یک  اصل کلی برای تمام حکومت ها صادق می باشد؟
  • تکیۀ آیات ۱ تا ۷ بر روی حکومت و اطاعت نیست بلکه منظور واقعی آن مالیات  می باشد.
  • مسیحیان رومی و مشغله های آن ها، بیش از حد، سیاسی شده بود. هدف پولس این بود که مسیحیان رومی را از مشغله های سیاسی به اولویت های ایمانی برگرداند.
  • بافت ادبی رومیان هم اهمیت بی شماری دارد رومیان ۱۳ آیات ۱تا۷ بخشی از قسمتی بزرگ تر از رومیان ۱۲آیات ۱تا ۲ می باشد.
  • در آغاز باب ۱۲ به رحمت خداوند اشاره می کند. در انتهای همین قسمت پولس به حکم محبت در باب ۱۳ آیات ۸ تا ۱۰ و به زمان های آخر در آیات ۱۱ تا ۱۴ نیز اشاره می کند.
  • در بافت ادبی رومیان ۱۳، سه نکتۀ مهم را خاطر نشان می سازد که دارای اهمیت الاهیاتی می باشند: اولین نکتۀ مهم این که مسیحیان باید در پی انجام چیزی باشند که بر اساس ارادۀ خدا، خیر است. این نکته در خواستۀ مقدماتی در باب ۱۲ آیۀ ۹ و همچنین در باب ۱۲ آیات ۱۷-۲۱  و نیز در وسط باب ۱۳ یعنی آیه ۳ تکرار شده: آنچه  را خیر است انجام بده.

دو مین نکتۀ مهم، ارجاع به وجدان در آیۀ ۵ از باب ۱۳ است اطاعت باید در هماهنگی با وجدان باشد واین به معنای اطاعت کور کورانه نیست . توسل به وجدان در فصل ۱۳ آیۀ ۵ تقریباً واژۀ کلیدی است و آن را باید در پرتو آیۀ نو شدن ذهن در باب ۱۲ آیۀ ۲ نگریست. در این آیه، پولس از انسانی سخن می گوید که با نو شدن ذهن، و خرد متحول شده، این ذهن و خرد نو شده در کنار محبت، از فسادِ قدرت جلو گیری می کند و قدرت را مدیریت می کند. نکتۀ سوم دربارۀ آیۀ ۲ از باب ۱۲ می باشد که: هم رنگ این روزگار مشوید. برای مثال در مورد این تفکر از شیو ه های رایج در دنیا پیروی نکنید و نوع زندگی مسیحی را در باب ۱۳ دنبال می کند.

  • راهبردهای پولس در رومیان، راهبردی کاربردی برای مسیحیت قرن اول می باشد وهمچنین برای مسیحیان قرن بیست یکم  مؤثر و تعیین کننده می باشد.
  • واژۀ حکومت در این جا از خیریت دلالت می کند. در این متن سخنی از جدال صاحب منصبان رومی و وجدان مسیحی  به میان نیامده، در صورت وقوع چنین مواردی، پولس باید موضعی انتقادی در برابر حکومت می گرفت. اعتقاد او مشابه همان چیزی  است که در اعمال رسولان باب ۵ ایه ۲۹ آمده است: «خدا را باید بیش از انسان اطاعت کرد.»
  • رومیان ۱۳ به هیچ وجه تنها متن مرتبط با مسألۀ مقامات حکومت نیست. رسالۀ اول پطرس باب ۲ آیات ۱۳-۱۷ مشترکات زیادی با رومیان ۱۳ دارد اما جهت گیری اش متفاوت می باشد که در فصل مربوط به آن خواهیم پرداخت.
  • حکم پولس در رومیان ۱۳ شاهکار کلام خداست و برای همین برای ما مسیحیان کتاب رومیان، به مانند توضیح المسائل یا تلمود یهودیان است که باید  از واژه به واژۀ آن تقلید نمود، چرا که ما مسیحیان به درک خود، تنها اکتفا نمی کنیم  بلکه به اجتهاد پولس که از روح القدس ریشه می گیرد، تکیه می کنیم.

برای نوشتن این مقاله از منابع زیادی به فارسی و فرانسه استفاده شده و در بخشی هایی نیز مطالبی از کتاب سیاست مسیحی که بزودی منتشر خواهد شد منعکس شده.

این مقاله قسمت دومی دارد به نام رابطۀ میان رومیان ۱۳ و موعظۀ سرکوه.

نوشتۀ استاد علی خیراندیش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO