پاسخ به اسلام

مقایسه اسلام و مسیحیت: با استناد به ده فرمان (قسمت دوازدهم)

رای بدهید

5 . مسلمانان نام الله را به زبان می‌آورند

یک مسلمان نیاز دارد که نام الله را بارها به‌کار ببرد با این امید که از گناه مبرا خواهد شد، و امین و پارسا و مؤمن به نظر خواهد رسید. باور وی این است که هر چه بیشتر نام الله را بر زبان بیاوَرَد، گناهانِ بیشتری از او آمرزیده می‌شود. این تصور، شکل گرفتنِ ستایشِ سطحی را افزایش می‌دهد که  نام الله را بیهوده به‌کار بردن بخشِ بنیادی در آن است. دانستنِ این نکته لازم است که یک مسلمان رابطۀ شخصی با الله ندارد. گفتگوی او با الله، تنها مانند زیرِ لب سخن گفتن یک غلام در پاسخ به اربابی است که ترس بر جان می‌افکَنَد، و با این همه او نمی‌داند که آیا اربابش می‌شنود یا نه.

از این گذشته، نیایش های روزانۀ مناسک و شعائر، اجباری و تحمیلی است. پیرو اسلام به‌طور متوسط باید هر روز هفده بارسورۀ فاتحه را در بین پنج نمازی که دارد در خموشی یا با صدای رسا از بر بگوید. نزدیک به یک میلیارد مسلمان در سراسر جهان باید فاتحه را به زبان عربی در نماز بخوانند، هر چند که بیش از 800 میلیون مسلمان زبان عربی را درک نمی‌کنند. شوربختانه، دعای ربانی نیز توسط برخی از مردم و در بعضی از کلیساها در جریان جلساتِ پرستش از روی بی‌فکری تکرار می‌شود.

6 . دعاهای نامشخص و بگومگوهای بی‌فایده

            نه تنها مسلمانان مناسک و شعائر خود را نابخردانه از بَر می‌گویند، بلکه مسیحیانِ بی‌شمار نیز وجود دارند که دعاهایشان را با صدای یکنواخت و تلاوت مانند ادا می‌کنند. آن ها مشابه مادری هستند که برای فرزندش در هنگام رفتن به تختخواب می‌سراید. چگونه به خود اجازه می‌دهیم خدا را بخوانیم بدون اینکه انتظار پاسخ از او داشته باشیم، یا با او سخن بگوییم در حالی که به تجارت یا مطالبِ کم اهمیت و بی‌معنی فکر می‌کنیم؟ برای نمونه، اگر مجال داشته باشیم که رهبر کشورمان را شخصاً ملاقات کنیم و در خلوت با او گفتگو نماییم، آیا از پیش دربارۀ هر سخن فکر نخواهیم کرد و آن را قبل از گفتن نخواهیم سنجید؟ و آیا خدا برای ما کم اهمیت‌تر از انسان است؟ هر که بدون تفکر دعا نماید، از خدا روی گردان است و به او احترام نمی‌گذارد.

            گاهی برخی از الهی‌دانان نیز در آستانۀ زیر پا گذاشتن سومین فرمان و محزون ساختن روح‌القدس قرار می‌گیرند. آنها این کار را زمانی انجام می‌دهند که مشغول آموزشِ کتابمقدس و گفتمان دربارۀ صفات و کارهای معجزه آسای خدا هستند. جُستار آنان به‌گونه‌ای است که  دارند پیرامون برخی تجربه‌های علمیِ آزمایشگاهی، ولی بدون احساس کردن حضور او  گفتگو می‌کنند. ما نمی‌توانیم گفتگوی عینی یا خنثی دربارۀ خدا داشته باشیم، زیرا او یک چیز یا مفهوم نیست. او یک شخصِ زنده است و برای همیشه با ماست. خدا به گفتگوهای ما گوش می‌کند و افکار ما را از دور می‌داند. بنابراین، هرگونه درس الهیات که خالی از ترس خدا و احترام به اوست، بدون شک ما را به سوی زیر پا گذاشتنِ سومین فرمان سوق می‌دهد.

7 . استفادۀ گناه‌آلود از نام خدا

            وای بر کسی که آگاهانه کلام خدا را تحریف می‌کند، مسخره می‌نماید یا درباره آن جوک می‌سازد! آنها با این کار دارند به نامی توهین می‌کنند که برتر از همه نامهاست و نیز نشان می‌دهند که هیچ‌گونه ترس و احترامی برای او قایل  نیستند. از این رو، در خندیدن  به کلام خدا هرگز نباید به دیگران بپیوندیم. به جای آن، لازم است به تمسخر کنندگان هشدار بدهیم و برای خدا وفادار و استوار باشیم. نویسندگانِ فیلم و کتاب از تأثیر بسیار عمیقِ واژه‌های مذهبی آگاهی دارند و در آثار خود از آن ها استفاده می‌کنند. ولی آن ها واژه‌هایی مانند «گناه»، «جهنم» یا «هلاکت» را با معنی حقیقی که دارند به‌کار نمی‌برند، بلکه مفاهیم دنیوی را جانشین آن ها می‌سازند. واژه‌های آن ها به جانب خودشان برخواهند گشت و آنان را محکوم خواهند ساخت.

            بیشتر اوقات مردم نسبت به یکدیگر عصبانی می‌شوند، و در خشمِ جنون‌آمیزی که دارند با نام های خدا، الله یا عیسی یکدیگر را نفرین می‌نمایند. ایشان سوگند می‌خورند یا پیرامونِ عذاب الهی و سایر حقایق مذهبی سخن می‌گویند بدون این که دربارۀ آن ها فکر کنند.  روزی شبانِ کلیسایی از کنار یک کارگر بنّایی می‌گذشت که شنید سوگند می‌خورد و نفرین می‌کرد، سپس از او پرسید: «آیا همیشه این قدر با صدای بلند دعا می‌کنی؟» آن مرد در حالی که سردرگم شده بود با تندی پاسخ داد: «من دعا نمی‌کردم.» سپس شبان گفت: «ولی شنیدم که شما نام خدا را می‌خواندی و او قطعاً پاسخ شما را خواهد داد.» آن کارگر با شنیدنِ این سخن در مسیرش از کار ایستاد.

            بسیاری وقت ها مردم بر ضد یکدیگر و حتی بر خلاف  خویشانِ خود با بی‌دقتی سوگند یاد می‌کنند. در پسِ چنین سوگند‌هایی کینه و نفرتِ عمیق قرار دارد. چنین نفرین‌هایی را عیسی برابر با قتل به‌شمار می‌آوَرَد، زیرا صورتِ خدا را که در انسان است، آلوده می‌سازد.

8 . هشدار خدا : مجازاتِ شدید

            سومین فرمان دارای هشدار مهم و خطرناکی است: «خدا کسی را که نامش را بیهوده به‌کار ببرد به‌ ناچار مجازات خواهد کرد.» با وجود این هشدار، برخی از مردم نام خدا را به زبان می‌آورند تا بعضی کارهای پلید را بپوشانند و آگاهانه از نامش استفاده می‌کنند تا بی‌انصافی خود را موجه نشان دهند. وای بر کسی که نام خدا را بیهوده به‌کار ببرد تا دروغگویی و ریاکاری را بپوشانَد! این روزها مردم به سختی به یکدیگر اعتماد می‌کنند، زیرا آن ها راست نمی‌گویند حتی زمانی که به نام خداوند قسم می‌خورند. عیسی بی‌چون و چرا ما را قدغن کرد تا قسم نخوریم: «بلکه سخن شما بلی، بلی و نی، نی باشد، زیرا که زیاده بر این از شریر است» (متی 5 : 37). اگر ما سوگند بخوریم و دروغ بگوییم، تنها به مردم دروغ نمی‌گوییم بلکه به خود خدا هم دروغ می‌گوییم. سومین فرمان که بر ضد بیهوده به‌کار بردن نام خدا به ما هشدار می‌دهد، شاملِ سوگندِ نادرست می‌شود. به همین دلیل است که چرا کتابمقدس می‌گوید: «ترسِ خداوند ابتدای حکمت است.» همۀ ما نیاز داریم که از خدا بترسیم تا  مبادا در گناه بیافتیم.

            خدا بیزار است از کسی که او را می‌شناسد ولی هنگامِ گرفتاری نامش را نمی‌خواند یا در انتظار پاسخ یا راهنماییِ او نمی‌مانَد، لیکن به جایش مستقیم سراغ فالگیر می‌رود. فالگیری که نام خداوند را به باطل می‌بَرَد و ادعا می‌کند که گذشته، حال و آینده را آشکار می‌سازد (تثنیه 18 : 9). خدا می‌گوید: «کسی که به سوی صاحبانِ اَجنّه و جادوگران توجه نماید تا در عقب ایشان زنا کند، من روی خود را به ضد آن شخص خواهم گردانید و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت» (لاویان 20 : 6). برقراری ارتباط با مردگان و گرفتن پیام از سوی آنان نیز ممنوع است. مسلماً چنین گناهانی انسان را از خدا جدا می‌سازد و قلبش را به روی شیطان و ارواحش باز می‌کند. از دیدِگاه خدا این‌گونه پیمان‌شکنی‌ مانند زناست. دهشتناک بودن این امر مانند مردی است که به زنش خیانت می‌کند و پول های همسرش را برای فاحشه‌ها خرج می‌نماید.پس شگفت‌آور نیست که‌ خداوند چنین کارهایی را «زنای روحانی» (لاویان 20 : 6) و چنین مردمی را «نسلِ شریر و زناکار» می‌نامد.

            مردم در آفریقا و آسیا طلسم‌هایی دارند تا خودشان را از بدی حفظ نمایند. پولِ بسیاری برای این چیزها خرج می‌کنند و به آن ها توکل دارند. همچنین «نوشته‌های جادویی» می‌نویسند تا در کاسبی موفق شوند و عشق را بین زوج ها فرا بخوانند. ملت هایی که این خرافات را به‌ جا می‌آورند خدا را به‌ راستی نمی‌شناسند. در برخی کشورها کارهای جادوگری، موهوم‌پرستی و آینده‌نگری را حتی از تلویزیون نمایش می‌دهند. درحُکمِ مسیحیان، ما این نمایش ها و آموزش ها را حملاتِ شیطانی به بینندگانِ ساده لوح به‌شمار می‌آوریم. آن ها هیچ کاری جز باز کردن درهای جهنم به روی مردم انجام نمی‌دهند. با این همه، خدا آشکارا بر ضد تمام این خطرات  به ما هشدار می‌دهد، زیرا بدون تردید ما را از او جدا می‌سازد. تنها عیسی می‌تواند چنین کسانی را از اسارت آزاد سازد. بخت‌بینی، کف‌بینی و به حالت پرواز درآمدن برای احضار ارواح، راه های میان‌بُر برای رفتن به جهنم است. طالع‌بین‌ها در بسیاری از هتل های هندوستان در انتظار هستند تا آیندۀ هر مسافری را پیشگویی کنند. آن ها همچنین عکس ها از چشمانی می‌کِشند که با تیر سوراخ شده‌اند تا چشم بدخواه را دفع کند. برخی در خودروهایشان طلسم، در خانه‌هایشان و روی چوبِ آتش‌زنه نعل اسب آویزان می‌کنند تا از مصیبت و بلا به دور باشند. چنین مردمی بیشتر به قدرت تاریکی ایمان دارند تا به یاری و امدادِ خدا که پدر آسمانی‌شان است. از آنجا که آن ها این کارها را انجام می‌دهند در اسارتِ  قدرتِ این دوره هستند.

9 . کفرگویی و توهین به خدا

            برخی از انسان ها در گفتنِ نام خدا زیاده‌روی می‌کنند در وقتی که ناآگاهانه به  نام خدا و مسیحش سوگند می‌خورند. آن ها خودشان را با کسانی هم‌تراز می‌کنند که بر ضد نام پدر، پسر و روح‌القدس سرکشی می‌نمایند. شیطان با خدا دشمنیِ دیرینه دارد. توهین به خدا گونه‌ای از گردن‌ نهادن به دیوهایی است که مانند کثافت از جهنم به بیرون جاری می‌شوند. اگر کسی می‌باید نامه‌ای طولانی را بخواند که در آن به نام مسیح توهین شده است، نَفَسِ جهنم را در صورتش احساس خواهد کرد. در لاویان 24 : 14 – 16 می‌خوانیم: «آن کس را که لعنت کرده است بیرون لشکرگاه ببر و همه آنانی که شنیدند دست های خود را بر سر وی بنهند و تمامیِ جماعت او را سنگسار کنند. و بنی اسراییل را خطاب کرده بگو: هر کسی که خدای خود را لعنت کند، متحمل گناه خود خواهد بود. و هر که اسم یَهُوَه را کفر گوید، هر آینه کشته شود. تمامیِ جماعت او را البته سنگسار کنند، خواه غریب، خواه متوطن، چونکه اسم را کفر گفته است، کشته شود.»

            هنگامی که درباره یک کافر گفتگو می‌کنیم یا او را مورد قضاوت قرار می‌دهیم، لازم است که فروتن و هُشیار باشیم. بسیاری از کسانی که دیو زده هستند، آن قدر کورند که در حالی که فکر می‌کنند خدا را خدمت می‌نمایند، در واقع با او و مسیحش سر جنگ دارند (یوحنا 15 : 19 – 21 ، 16 : 1 – 3). رهبران ریاکار و از خودراضی یگانه کسانی بودند که عیسی را به مرگ محکوم کردند و ادعای آن ها این بود که او به خدا کفر گفته بود. با وجودی که آن ها رهبرانِ روحانی بودند ولی تشخیص ندادند که عیسی یگانه پسر خدای زنده بود. آن ها هر چند نسبت به خدا تعصب داشتند، ولی به عیسای مسح شدۀ او توهین کردند. آب دهان به صورتش انداختند و به سرش ضربه زدند. رهبران این مردمِ باستان خداوندشان را  که در میانشان بود نشناختند و نپذیرفتند. بلکه او را رد کردند و مصلوب نمودند. غم‌انگیز است که امروز نیز بسیاری از آن ها او را رد می‌کنند.

            مسلمانان نیز مانند فرزندان یعقوب گمان می‌کنند که اگر به الوهیت و مصلوب شدن عیسای مسیح ایمان بیاورند، به خدا کفر می‌گویند. آن ها تنفرِ بی‌مورد و مبارزه با اعتقاد به خدای تثلیث را از یهودیان به ارث بُرده‌اند. آنان نسبت به پسرِ مصلوب شدۀ خدا بیزاریِ بی‌امان را در سر می‌پرورانند. ولی با نفرتی که آن ها از آموزۀ تثلیث دارند، کفرگویی خود را بر ضد خدای پدر، پسر و روح‌القدس، آشکار و نمایان می‌سازند. از سوی دیگر، مذهبِ هندو اقتدارِ منحصر به فرد مسیح را  رد  می‌کند  در  هنگامی  که  وی  را  یکی  از  خدایانِ بسیار به شمار می‌آورَد.

            برخی از مسیحیانِ لغزش خورده نیز با پرستش کردنِ شیطان، کفرگویی خود را از حد گذرانده‌اند. در جریانِ پرستش‌های خود، مهمانی‌های وحشیانه برگزار می‌کنند و حتی قربانی‌های خونین به شیطان تقدیم می‌دارند. در حالی که شیطان را ستایش می‌نمایند دعای ربانی را در واژه‌ها و مفهوم، تحریف می‌کنند و ادای آن را درمی‌آورند. بدین ترتیب است که قدرت تاریکی چگونه تأثیر می‌گذارد بر هر کس که آگاهانه نجاتی را رد می‌کند که خدا در مسیح فراهم کرده است.

            ولی در مسیح پناه گاهی است که جهنم توانا به رسوخ  کردن در آن نیست. شبان نیکوی ما می‌فرماید: «گوسفندانِ من آواز مرا می‌شنوند و من آن ها را می‌شناسم و مرا متابعت می‌کنند. و من به آن ها حیات جاودانی می‌دهم و تا به ابد هلاک نخواهند شد و هیچ‌کس آن ها را از دست من نخواهد گرفت. پدری که به من داد از همه بزرگتر است و کسی نمی‌تواند از دست پدر من بگیرد. من و پدر یک هستیم» (یوحنا 10 : 27 – 30).

            یهودیان می‌خواستند سومین فرمان را به‌گونه‌ای با دقتِ فراوان رعایت کنند که ترسیدند نام قدرتمند خدا را یا به اشتباه یا از روی سهو بر زبان آورند. همه می‌دانیم که نام چهار حرفی خدا در زبان عبری یَهُوَه است. به دلیلِ ماهیتِ مقدسی که نام یَهُوَه دارد، یهودیان از سده 300 پیش از میلاد هُشیار بودند که از به زبان آوردنش در هنگام خواندن کتابمقدس خودداری کنند، و به جای آن «اَدونای» را به‌کار بُردند. Jehovah در زبان انگلیسی واژه‌ای است ساختگی که از پیوندِ حروف صدا دارِ واژۀ «اَدونای» به حروف بی‌صدای «یَهُوَه» ناشی شده است. نزدیک به 1520 میلادی بود که این نام ساخته شد. معمولاً منظور از نامِ اصلی و تلفظ آن «یَهُوَه» بوده است.

            این مسأله ممکن است سبب شود که پرسشی پیش بیاید: آیا به هیچ وجه نباید نام خدا را به‌کار ببریم؟ چگونه می‌توانیم نام او را به شایستگی بر زبان آوریم تا در داوری و محکومیت قرار نگیریم؟

10 . به زبان آوردنِ نام خدا به شایستگی

            هرگز سومین فرمان ما را منع نکرده است که نام خدا را با نیّت درست بر زبان آوریم. در اینجا وعدۀ بزرگی وجود دارد: «شما نام خدا را بیهوده بر زبان نمی‌آورید اگر آن را با ایمان، محبت و سپاسگزاری به‌کار ببرید.» شهادتِ ایمانِ شما را خدا مانند مجرایی به‌کار خواهد بُرد که آمرزش و نوسازی را به زندگی دوستان شما می‌رسانَد. نام او قدرتی جادویی ندارد که بتوانیم بر طبقِ اراده و آرزوی خودمان استفاده کنیم. خداوندِ زنده به وسیلۀ نامش بنا بر آینده‌نگری و نقشه‌اش کار می‌کند. پطرس رسول به آن مفلوج گفت: «به نام عیسی مسیحِ ناصری برخیز و بخرام.» سپس به بزرگان و رهبران قوم اسراییل بیان داشت: «به نام عیسی مسیحِ ناصری این کس به حضور شما تندرست ایستاده است» (اعمال رسولان 3 : 6 ، 16 ، 4 : 10). باید شناختِ خود را دربارۀ نام عیسی و قدرتی که دارد، عمیق‌تر کنیم. سکلاتِر، الهی‌دانِ برجسته، متونِ یونانیِ عهد جدید را از بَر یاد گرفته بود، ولی در پایان عمرش کتابی نوشت به نام، آیا عیسی را می‌شناسید؟ نباید دربارۀ عیسی با بی‌دقتی سخن بگوییم، بلکه لازم است که خداوندمان را بهتر بشناسیم. بگذارید با دعا در کلامش عمیق‌تر رشد کنیم. بیایید بر روی هر واژه تعمق کنیم، و در نتیجه خدا به واسطه کلامش که عمیقاً در قلب هایمان ریشه دوانیده با ما سخن خواهد گفت.

            اگر تمام فصل ها و آیه‌ها را از هر دو عهدِ عتیق و جدید از بَر کنیم، این کار به ما کمک خواهد کرد تا شاهدانِ بهتری برای عیسی باشیم، زیرا کلام خدا دارای قدرت است و به ما حکمتِ روح‌القدس را می‌دهد. فرخنده است مرد یا زنی که عمقِ وجود و حافظه‌اش را از سخنان خدا مملو می‌سازد. از این گذشته، شهادت های ایمانداران و زندگی‌نامۀ مردانِ برومندِ خدا می‌تواند سبب شود تا نام خدا و کار او را بهتر بشناسیم که این امر، ایمان ما را قوی خواهد ساخت. خجسته می‌شویم هنگامی که مرتب در کلام خدا تفکر کنیم و دوستانِ ما نیز به وسیلۀ شهادتِ ایمانِ ما خرسند و خوشحال خواهند شد.

            زمانی که کلام خدا را می‌شنویم، دیگر تنها نیستیم، بلکه خداوندمان را بیشتر و بیشتر می‌شناسیم. می‌توانیم او را مستقیماً بخوانیم، زیرا نامش را می‌شناسیم. او از راهِ کتاب مقدس با ما سخن می‌گوید و ما پاسخ او را در دعاهایمان می‌دهیم. چه افتخاری داریم که می‌توانیم با آفریننده‌مان دربارۀ هر گناه، بیماری، دردسر و مصیبت گفتگو کنیم و او ما را بشنود. مشورت او بهتر از یک پزشک یا روانشناس است و ما را بیش از پدر زمینی‌مان دوست دارد. گناهان ما را به سبب کفارۀ مرگ عیسی کاملاً می‌آمرزد و به واسطۀ روح قدوسش که در ما ساکن است، قدرت حیات جاودانی به ما می‌بخشد.

نوشتۀ عبدالمسیح

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO