پاسخ به اسلام

چرا زنان مسلمان باید حجاب داشته باشند؟

5/5 - (2 امتیاز)

چرا زنان مسلمان باید حجاب داشته باشند؟

کلمۀ حجاب در عربی به معنای پوشش، پرده و مانع است. همچنین از حجاب برای اشاره به پوشش زنان نیز استفاده می شود که نشان دهندۀ میزان حُجب و فروتنی زن می باشد. بر اساس رسوم اسلامی، زنان برای نشان دادن حُجب و حیای خود در حضور مردان غریبه، روسری سر می کنند. این روسری موهای آن ها را می پوشاند و فقط صورت آن ها قابل رؤیت است. روسری یا اشکال دیگر حجاب به کشور مربوطه و نفوذ و تأثیر اسلام در فرهنگ آن بستگی دارد و می تواند انتخاب زنان باشد و یا از نظر قانونی یک امر اجباری تلقی شود.

حجاب به عنوان یک قانون و نوع پوشش می تواند از یک روسری ساده تا پوشش کامل بدن که فقط چشم ها مشخص است متغیر باشد. حجاب می تواند به اشکال مختلف زیر باشد:

• حجاب- به یک روسری مربعی شکل گفته می شود که سر و گلو را می پوشاند ولی صورت دیده می شود. این متداول ترین نوع حجاب در آمریکا است.

• شیله- به روسری بلند و مستطیلی شکل گفته می شود که سر را می پوشاند اما صورت و گردن باز هستند.

• خیمار- به روسری شنل مانندِ بلند گفته می شود که دور سر پیچیده می شود و از پشت آویزان است. این نوع حجاب سر، گردن و شانه ها را می پوشاند اما صورت دیده می شود.

• چادر- به ردای بلندی گفته می شود که تمامی بدن زن را از سر تا پا می پوشاند.

• برقع- تمامی صورت و بدن را می پوشاند و تنها قسمت روی چشم به شکل توری است تا زن بتواند از طریق آن ببیند.

همۀ این پوشش ها حجاب نامیده می شوند و در برخی از جوامع مسلمان اختیاری است. برخی از زنان معتقدند که حجاب، توجه و تمرکز دیگران را از جنسیت، ظاهر، ثروت و زیبایی آن ها به سمت هوش و شخصیت آن ها سوق می دهد. بر اساس ادعای وب سایت “الاسلام” که خود را «سایت وزارت امور اسلامی، اوقاف، تبلیغ و ارشاد عربستان سعودی» معرفی می کند: “هدف یک زنِ با حجاب، رهایی او از نگاه‌های شهوت‌آمیز مردان است. حجاب (و سایر لباس های گشاد) توجه به بدن زن را محدود می کند و آن را به صورت زنان سوق می دهد.”

این احساس حاوی نکاتی از حقیقت اول پطرس 3: 3-4 می باشد: «برای زيبايی، به آرايش ظاهری نظير جواهرات و لباس های زيبا و آرايش گيسوان، توسل نجوييد، بلكه بگذاريد باطن و سيرت شما زيبا باشد. باطن خود را با زيبايی پايدار يعنی با روحيهٔ آرام و ملايم زينت دهيد كه مورد پسند خداست.» به یک زن مسلمان این گونه آموزش داده شده که تنها همسر او می تواند از زیبایی های او لذت ببرد، بسیاری از زنان مسلمان، حجاب را راهی برای احترام به همسران و همچنین تعهد به دین خود می دانند.

برخی از زنان هم به اجبار حجاب را رعایت می کنند. آن ها می گویند که لازمۀ داشتن حجاب در هیچ جای قرآن عنوان نشده است. آن ها گرچه قبول دارند که حُجب و حیا برای زن لازم است، اما این بحث را پیش می کشند که تفسیرهای افراطی از آیه های قرآنی جایگاه زن را به موجودی برای ارضای شهوت مردان پایین آورده است. آن ها این دیدگاه تکبرآمیز نسبت به زنان را به چالش می کشند و می گویند که منظور قرآن از حجاب در واقع فاصله و جدایی یا تقسیم است نه پوشش سر. آنها به تاریخ دیکتاتوری سیاسی اسلام اشاره می کنند که از حجاب برای کنترل کردن مردم و مطیع کردن آن ها استفاده شده است. مسلمانان افراطی معمولاً به محض این که منطقه ای را به تصرف خود در می آورند حجاب را برای زنان اجباری می کردند. بنابراین برخی از زنان مسلمان، حجاب را روش معروف اسلام برای سرکوب و خفه کردن صدای زنان در نظر می گیرند.

همۀ این بحث ها در مورد حجاب نشان می دهد که دین برای کسب رضایت خدا بی فایده است. دین معمولاً اعمال ظاهری را به پیروان خود اجبار می کند و از ترس و امید واهی، به عنوان انگیزه استفاده می کند. یهودیان در زمان عیسی مسیح قوانین ظاهری را برای مردم ساخته بودند و تأکید داشتند که کسی بدون پیروی مو به مو از قوانین، نمی تواند خدا را بشناسد (متی 15: 9). اما عیسی مسیح آمد و این الزام به حفظ رسوم و قوانین انسانی را درهم شکست (متی 15: 2) و قوانین الهی را به جای ما تکمیل کرد (متی 5: 17، غلاطیان 3: 10-11و24، رومیان 3: 28). اگر زنان حجاب داشته باشند و مردان روزی پنج مرتبه نماز بخوانند، باز هم نمی توانند جز از طریق ایمان به پسر خدا یعنی عیسی مسیح رضایت خدا را کسب کنند (یوحنا 3: 16-18، 14: 6، 20: 31؛ رومیان 3: 20، 8: 8).

کلام خدا راهنمای زندگی ماست، ما به دنبال پاکی و قداست می رویم چون هدف ما رضایت و خشنودی خدا است و نه پذیرفته شدن از جانب او. پدر، پسر و روح القدس، الله اسلام نیستند (اول قرنتیان 8: 5-6). عیسی مسیح در دعای خود می فرماید: «زندگی جاويد از اين راه به دست می‌آيد كه تو را كه خدای واقعی و بی‌نظير هستی و عيسی مسيح را كه به اين جهان فرستاده‌ای، بشناسند» (یوحنا 17: 3). شاگرد و پیرو مسیح بودن (لوقا 9: 23) به این معنی است که به پیروی از او تمایل داریم، با این وجود می دانیم که پیروی همیشگی از او امکان پذیر نیست. زیبایی مسیحیت در لطف الهی است (افسسیان 2: 8-9). اسلام نمی تواند لطف الهی را به پیروانش هدیه بدهد. حجاب هم نمی تواند این کار را بکند. همۀ اعمال خوب در ادیان گوناگون بدون تولد تازه در عیسی مسیح و ایمان به او، بی ارزش هستند (رومیان 10: 9-10).

برگرفته از وب سایت: www.gotquestions.org

‫16 دیدگاه ها

  1. چرا اسلام نتواند لطف الهی را به پیروانش هدیه دهد.بله ! اسلام نمی تواند چون موجود زنده ای به اسم اسلام وجود ندارد وخداوند است که میتواند لطفش را مشمول مومنان از مسلمین بگرداند نه همه مسلمانان.مومنین مسلمان کسانی اند که ایمانشان فقط زبانی نیست واهل ریا وتظاهر نیستند.در قرآن به مومنان وعده بهشت داده و خطاب به مومنان گفته شده که هیچ ترس وغمی از بابت لطف وعنایت خداوند نداشته باشند.صفت مومنان در سوره بقره آمده است .پس هر مومنی با توجه به شناخت این صفات ونشانه ها میتواند به مومن بودن خودش مطمئن شود.‌…سوال آیا در مسیحیت فقط ایمان به مسیح از صمیم قلب سبب نجات فرد هست واعمال بی تاثیر هستند ؟ ویک همجنسباز میتواند با ایمان به مسیح وبدون در نظر گرفتن اعمالش نجات یابد؟ اگر جواب نه است پس جنایتکاران مسیحی که اعمال ناصالح دارند به جهنم نمی روند؟ اگر به جهنم می روند پس اعمال صالح همراه با پرستش خداوند سبب دور شدن انسان از جهنم است

    1. ایمان به مسیح تنها راه نجات بشر از گناه است و بدون ایمان به مسیح هیچ کس قادر به آزاد شدن و رهایی از قید و اسارت گناه نیست. مسیحی با ایمان آوردن به کاری که مسیح برای او بر صلیب کرده و با رستاخیزش مهر کرده نجات می یابد و روح خدا در او ساکن می شود و به شخص مسیحی توانایی و اشتیاق برای زندگی مقدس را می دهد. بدون پذیرش کفارۀ مسیح بر صلیب و یاری روح القدس هیچ انسانی نمی تواند حیات جاودان را کسب کند.

  2. می بینیم که کشیشهای مسیحی گناه هم می کنند حتی مواردی از تجاوز به کودکان توسط کشیشها در کشورهای مختلف گزارش شده.آیا این نتیجه ساکن شدن روح خداست .آیا رنج عیسی کفاره آدمیان دیگر است؟ عیسی در هنگام شکنجه وبازجویی فرمودند (حالا صرف نظر از اینکه حقیقتا این جملات را فرمودند یانه کاری نداریم .ولی سندی از انجیل است برای اثبات بنده بودن عیسی) ایلی ایلی لما سبقتنی خدایا خدایا مرا وامگذار…عیسی اگر خدا می بود کسی دیگر را به خدایی صدا نمی کرد.او نه فدیه کسی بود ونه آمده بود تا جور گناه دیگران را به گردن بگیرد.او آمده بود برای احیای طریقت انبیای پیشین.او روزه می گرفت عبادت می کرد.آیا عبادت به درگاه خودش می کرد!!!؟ او بدرگاه خدای بی نیاز عبادت می کرد‌ .عیسی خدا را ندا داد.مخلوق چون نیازمند خالق است خداوند را صدا می زند.عیسی در آن اضطراب و سختی به خدا نیاز داشت‌اگر عیسی وخدا یا به قول خودتان خدای پدر را همطراز بدانید می بایست چنین نیازی هم خدا به عیسی می داشت. ولی خدا هیچ نیازی به عیسی نداشته همانگونه که هیچ احتیاجی به کائنات نداشته .عیسی وهر موجود ی دیگر دارای نقطه آغاز هست .برای کارهای خدا از منظر نیاز نباید نگاه کرد .ما نیاز به پیامبر داشتیم نه خدا.

    1. پس چرا عیسی در انجیل یوحنا 17: 5 می فرماید پدر مرا جلال ده. پدر پسر را جلال می دهد و پسر پدر را جلال می دهد و روح القدس پسر را جلال می دهد. مسئلۀ تثلیث در ذرّه درّۀ کتاب مقدس ما مسیحیان نهفته است و خدا خود ار این گونه معرفی کرده. چه شما خوشتان بیاید چه نیاید.

      1. انجیل یوحنا گستاخ تر از اناجیل دیگر در الوهیت مسیح است.اگر حقیقتا این انجیل توسط شخص یوحنا نوشته شده باشد قطعا او از متهمان ردیف اول انحراف در مسیحیت است .در انجیل یوحنا رک تر وبی پرده تر از الوهیت عیسی سخن گفته شده .خواستم کلمه ای که منظورم هست را بیان نکنم.ولی با عرض پوزش انجیل یوحنا اراجیف هست هرچند بدت بیاد.

        1. همین کتاب الهی که شما آن را اراجیف می خوانید در روز داوری شما را محکوم خواهد کرد. این انجیل باعث دگرگونی بسیاری از زندگی های فلاکت زده شده.

          1. بدون سنجش سخن حرف نزدم انجیل وبه خصوص انجیل یوحنا مخلوط ومشتبه به سخنان حق وسخنان باطل است. ایمان دارم که در روز رستاخیز به خاطر این قضاوت صحیحم بازخواست نخواهم شد واما تو به خاطر جانبداری از اباطیل تثلیث حتما باز خواست خواهی شد حیف از کلمات ولغات که خرج دفاع از اندیشه اهریمنی تثلیث میشود

  3. جلال دادن اگر به معنی تحسین کردن باشد بله خداوند بندگان نیکوکارش را تحسین می کند وبندگان هم خداوند را تحسین می کنند وبزرگی اورا بر می شمارند .تحسین کردن خداوند به معنی این نیست که چیزی به خدا داده شود بلکه آنچه خدا دارد ما بر زبان یا بر دل بیان می کنیم وبه بزرگی خداوند خضوع می کنیم.ولی تحسین ما از سوی خدا متفاوت هست او چیزی هم به ما می دهد وبر ما می افزاید .پس اگر قرار باشد عیسی وخداوند همدیگرا را تحسین کنند .تحسینشان از یک جنس نیست .تحسین خدا توسط عیسی اعتراف به بندگی و تحسین عیسی توسط خداوند غیر از این است.مومنان حقیقی نام خداوند را در میان آنهمه بت آشکار ساختند وبرتری خدا را ثابت کردند البته با یاری خداوند این آشکار ساختن جلال وشوکت خداوند بود جلال وعظمتی که وجود داشت مومنان چیزی بر جلال خدا نیفزودند بلکه هر چه بود از ازل وجود داشت . اما شوکت وجلال انسانها به خداوند مربوط هست خدا به مومنانی که برای استیلای نامش فداکاری کردند وتلاش کردند برکت داد ودستگیری نمود ودر کنار خود در مقام رفیع جای داد.این شکوه جلال را که در انسان از ازل نبود خدا هدیه داد..اما درباره این آیه در انجیل یوحنا عیسی وخدا برابر دانسته شده .در چند آیه قبلتر به وضوح برابری عیسی وخدا ذکر شده.ودر این انجیل نویسنده نسبت به سه انجیل دیگر عزم بیشتری به الاه دانستن عیسی داشته. تثلیث همزاد این دین شده وعقیده ای تحمیل شده به مسیحیت که به هیچ وجه در ذات خداوند راه ندارد.وقتی شما کلام عیسی را که گفته ایلی ایلی لما سبقتنی را به طور عجیب وشاخداری وارونه تفسیر می کنید کلامی که واضح است وعیسی خدا را صدا میزند وو اقعیتها را بیان می کند به فروتنی عیسی در مقابل شریک کاریش تفسیر می کنید.نمیتوان انتظار داشت که در برابر نور حقیقت خاضع باشید وقلبا ویا زبانی به عظمت خداوند وبه جبروت بی نیازش که تبرئه از هر گونه نیازی است .اعتراف کنید.‌

    1. در کتاب مقدس تجلیل یا جلال دادن تنها شایستۀ خداست و وقتی انسانی خود را جلال داده خدا با او به مخالفت برخاسته.

      1. پس جلال دادن در نظر شما هم همان معنای حقیقیش یعنی بزرگ دانستن است.در برخی سایتهای مسیحی جلال دادن را تحسین کردن تفسیر کردند که فکر کردم ممکن است کلمه عربی جلال وهمخانواده های آن مثل جلیل به خاطر نا آشنایی مسیحیان با لغت عرب تحسین معنی شده مثل تجلیل که شبیه تحسین هست ولی حالا که فهمیدم که نه در اصل ترجمه ها منظور از جلال تکبر بوده .باید خدمتت عرض کنم جلال وجبروت شایسته خداست وبرای همین خدا متکبر است.تکبر فقط شایسته خداست وانسان نباید متکبر باشد.الله جل جلاله .اما با این اوصاف تکبر شایسته عیسی نیست وخدا هم عیسی را به استکبار یاد نمی کند

  4. به این آیه انجیل شرحی نمیدهم وقضاوتی نمیکنم ولی وجدان خود را قاضی قرار دهید اگر دارید شيطان او را به قله كوه بسيار بلندي برد و تمام ممالك جهان، و شكوه و جلال آنها را به او نشان داد، و گفت : «اگر زانو بزني و مرا سجده كني، همه اينها را به تو مي بخشم.

    1. در پاسخ به این ادعای شما متنی از کلام خدا در زیر برای شما می آورم:
      «پس چون کاهن اعظمی والامقام داریم که از آسمانها درگذشته است، یعنی عیسی پسر خدا، بیایید اعتراف خود را استوار نگاه داریم. زیرا کاهن اعظم ما چنان نیست که نتواند با ضعف های ما همدردی کند، بلکه کسی است که از هر حیث همچون ما وسوسه شده است، بدون اینکه گناه کند.» (رساله به عبرانیان 4: 14و15)

  5. جلال مثل جمال صفت هست .جلال به معنی شکوه وبزرگی .اما در معنای فراتر آن بزرگی که مخصوص خداست .به نظرم در اصطلاح شما جلال دادن همان پرستیدن باشد…در فارسی جلال دادن میتواند ترفیع دادن مقام معنی بدهد وبا اصطلاح شما متفاوت هست .با این اوصاف خدا عیسی را نمی پرستد وعیسی خدا را می پرستد اگر انجیل یوحنا که مشخص هم نیست واقعا نوشته یوحنا باشد منظورش این بوده کاملا در اشتباه بوده

  6. الیفاز تیمانی از دوستان ایوب از نسل اسماعیل است ولی ایوب در عهد ابراهیم زندگی می کرده.چقدر منطقتان بر خرافه وگریز از واقعیت استوار است. الیفاز تیمانی از زمانیکه ایوب هنوز به بلا دچار نشده بود دوست ایوب بود او دوست میانسالی ویا جوانی ایوب بوده .نام ایوب در میان اعراب غیر مسیحی ویهودی قبل از اسلام رواج داشته که ناشی از نزدیکی جغرافیایی ایوب به این سرزمین داشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO