آیا مسیحیت یک مذهب خارجی و مربوط به کشورهای غربی است؟
اولین سوء تفاهم این است که مسیحیت یک مذهب خارجی و مربوط به کشورهای غربی است و هیچ ربطی با کشورهای شرقی که دارای عقاید و رسوم مخصوص بخود میباشند، ندارد. قسمتی از این سوء تفاهم این است که کشورهائیکه مسیحی خوانده میشوند نمایندهٔ مسیحیت واقعی میباشند. جواب: ظاهراً چنین بنظر میرسد که این سوء تفاهم صحیح است ولی برای رفع آن لطفاً به نکات زیر توجه فرمائید: الف- زادگاه مسیحیت- با توجه باینکه مسیح در فلسطین متولد شد، واضح است که مسیحیت از همانجا شروع شد. موقعیت جغرافیایی فلسطین طوری است که سه قاره آسیا و آفریقا و اروپا را بهم وصل میسازد. از زمانهای قدیم شاهراههای تجارتی از این سرزمین عبور میکرده و این سرزمین شاهد لشکرکشیهای عظیمی بوده است. بهمین دلیل وقتی مسیحیت شروع شد، از این کشور با سرعت زیادی در تمام قسمتهای جهان انتشار یافت. ب- انتشار سریع مسیحیت- انتشار سریع مسیحیت تا حدود زیادی بعلت اطاعت مسیحیان از دستور مسیح بود که فرمود به تمام عالم بروند و مژده نجات را به تمام مردم برسانند. شاگردان مسیح با استفاده از شاهراههای معروف رومی و از طریق راههای دریائی و راههای تجارتی به تمام نقاط امپراطوری رم و به اقصی نقاط جهان آنروز مسافرت کردند. این راهها بقدری امن و راحت بودند که ماموران قیصر و سایرین بآسانی میتوانستند به دورترین نقاط اروپا مثل انگلستان و همچنین در مشرق زمین به ایران و هندوستان مسافرت نمایند. مسیحیت در همان ابتداء توسط یکی از مامورین عالیرتبه دولتی به کشور حبشه وارد شد. در غالب این نقاط حتی تا امروز هم عدهای مسیحی وجود دارد. مسیحیت بقدری با سرعت پیشرفت کرد که ترتولیان (یکی از مبشرین معروف که در سال 160 میلادی متولد گردید) میگوید: "مسیحیان، تمام دنیا را پر کردهاند و تعداد بت پرستان خیلی کم شده است." صادرات بخور از عربستان که برای سوزاندن در معابد بت پرستان مورد استفاده قرار میگرفت خیلی کم شد، زیرا تعداد مصرف کنندگان کاهش یافته بود. وقتی تعداد مسیحیان در امپراطوری روم زیاد شد، دولت سعی کرد با جفا و شکنجه آنها را نابود سازد. عده زیادی تبعید شدند و عدهای را در میدانهای ورزش جلوی شیران گرسنه انداختند و عدهای را بجای مشعل سوزانیدند. با وجود این، تعداد مسیحیان رو به فزونی میرفت و مثل این بود که خون شهیدان مسیح باعث میگردید که درخت مسیحیت بارورتر گردد. بعد از سه قرن مسیحیت توانست دشمنی امپراطوری روم را به دوستی مبدل نماید و در سال 313 میلادی قسطنطین امپراطور روم آزادی مذهب را اعلام نمود و خودش هم مسیحی شد. در اروپا چندین کشور از جمله انگلستان، آلمان و ممالک اسکاندیناوی از بت پرستی دست کشیدند و مسیحیت را پذیرفتند. علاقمندان میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد انتشار مسیحیت به کتب تاریخی مراجعه فرمایند. طرز ورود مسیحیت به کشور پهناور چین چندان روشن نیست ولی کتیبههائی کشف گردیده که حاکی از نفوذ مسیحیت در آن سرزمین میباشد. در مورد انتشار سریع مسیحیت در نقاط مختلف جهان شواهد فراوانی وجود دارد که از آنجمله است کتیبهها و کتب تاریخی و ساختمانهای عظیم و کلیسائی و بیمارستانها و دانشگاههای متعدد که همه حاکی از توسعه مسیحیت در نقاط مختلف جهان میباشد. با توجه به مراتب فوق کاملاً روشن میگردد که مسیحیت منحصر به کشورهای غربی نیست بلکه به تمام جهانیان تعلق دارد. ج- تأثیر مسیحیت در کشورهای مختلف- قبلاً اشاره شد که بعد از مسیحی شدن قسطنطین دشمنی امپراطوری روم با مسیحیت به دوستی مبدل گردید. اقوام وحشی متعددی که خارج از امپراطوری روم بودند بت پرستی را ترک کردند و مسیحی شدند. پشتیبانی دولتها و پادشاهان از مسیحیت خطراتی برای مسیحیت بوجود آورد که از جفاها و شکنجههای اولیه جدی تر بود. هر چند در تاریخ ملل مسیحی گاهاً حوادثی وجود دارد که موجب تأسف همگان است ولی بطور کلی میتوان گفت که هر جا مسیحیت مورد قبول واقع شده و اصول آن عملی گردیده، پیشرفتهای چشمگیری از نظر آزادی و احترام حقوق بشرحاصل شده است. د- آینده مسیحیت- از مطالعه نکات فوق معلوم میشود که تقریباً در تمام نقاط جهان عدهای مسیحی وجود دارد. مسیحیت در مشکلترین شرایط به زندگی و پیشرفت خود ادامه داده و فقط وقتی ضعیف شده است که پیروان آن از مسیح دور شدهاند. البته باید توجه داشت که عده ای از مسیحیان فقط ظاهراً و اسماً مسیحی هستند در حالیکه مسیحی واقعی کسی است که واقعاً پیرو مسیح بوده و تعالیم او را در زندگی خود اجرا کند. خوانندگانیکه مایلند در مورد مسیحیت اطلاعات صحیح داشته باشند باید مسیحیانی را پیدا کنند که زندگی خود را واقعاً به مسیح تسلیم کردهاند، زیرا فقط اینگونه اشخاص میتوانند شاگردان واقعی مسیح محسوب شوند. در پایان این قسمت بیمناسبت نیست چند کلمهای در مورد جنبه ابدی مسیحیت ذکر شود. گاهی چنین بنظر میرسد که کشتی مسیحیت نزدیک به غرق شدن است ولی تاریخ ثابت کرده است که اوضاع همیشه به یک حال نمیماند. مخصوصاً در زمان مراجعت مسیح طبق پیشگوئی پیامبران "همانگونه که آبها دریا را پر میکنند، زمانی خواهد رسید که درک و شناخت عظمت خداوند، جهان را پر خواهد ساخت". بزودی زمان صلح و عدالت همگانی زمانی فرا خواهد رسید که درک و شناخت عظمت خداوند، جهان را پر خواهد ساخت". بزودی زمان صلح و عدالت همگانی فرا خواهد رسید و این صلح و عدالت مشروط به تلاش بشر نخواهد بود بلکه خدا آنرا مستقر خواهد فرمود. در حال حاضر مسیحیت هنوز کامل نشده است ولی در زمان سلطنت مسیح به کمال خواهد رسید
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |