گوش سپردن به بزرگان
گوش سپردن به بزرگان
«ای پسر من بشنو و سخنان مرا قبول کن تا عمرت طولانی شود» (امثال سلیمان ۱۰:۴)
گوش دادن به حرفها و تجربیات پدران به معنی تقلید کردن از آنها یا تکرار روشهایشان نیست. بلکه برای آگاه شدن از پیچ و خم و خطر و مانع و چالههای جادهای است که آنها رفتهاند و ما تازه میخواهیم برویم.
حتی شنیدن اشتباهات و شکستهایشان هم دارای عمیقترین درسها برای عبور از جادهای است که هنوز برایمان ناشناخته است.
وقتی رحبعام پسر سلیمان به جای پدرش پادشاه شد، پیران هم دورۀ پدرش به او گفتند با مخالفانت به نیکویی سخن بگو
جوانان هم دورۀ خودش به او گفتند بگو انگشت کوچک من از کمر پدرم کلفتتر است و من یوغ شما را سنگینتر میسازم (اول پادشاهان ۶:۱۲-۱۲).
ایکاش رحبعام بخاطر اوج پیروزیهای اقتصادی و آوازۀ حکومتش مغرور نمیشد و به مشورت مشاوران پدرش گوش میکرد و سلطنت داود و سلیمان را بر باد نمیداد و کشور را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم نمیکرد و ملت را به فلاکتی نمیانداخت که بهعنوان موافق و مخالف به جان هم افتاده یکدیگر را کافر و منافق و خائن بخوانند و سالها برادرکشی کنند. ایکاش رحبعام با مخالفانش به تندی سخن نمیگفت و آنها را بر ضد خودش تحریک نمیکرد تا پای دولتهای خارجی مانند مدیان و موآبیان و عمونیان و ارامیان و کلدانیان و بابلیها و یونانیان و رومیان به کشور باز شود که حتی در زمان مسیح هم هنوز هیرودیسها بهعنوان حاکمان دست نشاندۀ دولت روم بر مملکتشان سوار بودند و چنانکه در عکس میبینیم سال هفتاد میلادی همۀ خزاین دولتی و منابع طبیعی و ثروت ملی و وسایل معبد را چپاولگران غارت کرده و با ارقام نجومی به سرعت برق و باد از کشور خارج نمودند.
كاش رحبعام آنچه پدر بزرگش داود و پدرش سلیمان سالها رشته بودند را یک شبه بر باد نمیداد.
و ایکاش امروز ما نیز از اشتباهات و تجربیات تلخ دیروز پدرانمان درسی بگیریم تا مجبور به تکرار آن نباشیم.
جلیل سپهر
@jalilsepehr
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |