اعتقادات اشتباهدفاعیات ایمانمقاله های استاد علی خیراندیش

فاجعه  و آسیب عرفان حلقه در ایران

4.8/5 - (15 امتیاز)

فاجعه  و آسیب عرفان حلقه در ایران

جامعۀ ایران در خلاء معنوی عمیقی  به سر می برد.  حاکمیت اسلامی در ایران سبب شده که معنویت و خدا از جامعۀ ما رخت بربندد. به ناچار برای اشباع این نیاز حقیقی یعنی رسیدن به خدای حقیقی، جریان های معنوی نما وعرفانی توانسته اند در ایران مخاطبینی  بیابند.

جریاناتی چون: اشو، سایتا سای بابا، رام اله، اکنکار، بودیسم، یوگا، دالایی لاما، یوگانا ندا، پائوکوئیلو، فرقۀ جهان آرمانی ادیان، دراویش گنابادی فرقۀ علی تابنده، کریشنا مورتی (کتاب هایش)، کارلوس کاستاندا وکتاب هایش و سرانجام عرفان حلقه ویا شعور کیهانی توانستند گروه های قابل ملاحظه ای از جا معه مان را که در جستجوی حقیقت هستند ، فریب دهند.

1- مقدمه

عرفان حلقه یا شعور کیهانی  یک جریان بومی می باشد که بنیان گذارش خود را مسلمان و شیعه می داند و اختلاف آن ها با رژیم اسلامی در نوع برداشت شان از اسلام می باشد. در صفحات مجازی نقدهای زیادی از طرف حوزه های اسلامی وهمچنین خشونت های بی شماری از طرف حکومت اسلامی به این گروه اعمال شده که این فشار و خشونت باعث شده که این جریان بی هویت، موجه تر جلوه نماید.

بطور یقین، ما مسیحیان نسبت به این طیف انحرافی، نقد بارزی داریم ولی نقد مان  متفاوت از جریان های اسلامی می باشد و چارچوب  برخورد ما با این طیف انحرافی یا به عبارتی شیطانی، براساس مشی و روش های کتاب مقدس خواهد بود و از آن جا که از واژۀ روح القدس نیز برای نشر افکار ناسالم خود استفاده می کنند، آرزوی ما این است که آن ها روح االقدس  را به عنوان خداوند  بپذیرند وبرای تنویر ذهن واصلاح این گونه فریب خوردگان، دعا  نیزخواهیم نمود.

اولین گام برای درک بهتر عرفان حلقه،  باید  دید که این تفکر از چه خاستگاهی برخاسته و چه اندیشۀ علمی و فلسفی والاهیاتی وحتی عرفانی در خلق آن نقش داشتند. در شناسایی و بررسی هویت این طیف، با یک نام برخورد می کنید که نویسندۀ رسالۀ عرفان کیهانی می باشد. در این کتابچۀ ۴۷ صحفه ای، نویسنده خود را مسلمان معرفی می کند وبا مونتاژ واژه های فلسفی، عرفانی و غیر علمی سعی در خلق اندیشه ای دارد که خود را خالق وهم مجری آن می داند. با مطالعۀ این رسالۀ عرفان کیهانی، یک چیز مشخص می شود که شما با یک تفکر فرقه ای روبرو هستید وتمام تعاریف یک فرقه را در این مانیفسیت یا بیانیه می بینید. برای شناخت بهتر فرقه می توانید از کتاب: «فرقه ها در میان ما» نوشتۀ مارگارت تالر سینگر استفاده کنید. سینگر یک روانشناس کلینیکی ویک استاد بازنشستۀ دانشگاه کالیفرنیا است که تاکنون با بیش از ۳۰۰۰ نفر از اعضای سابق وکنونی فرقه های گوناگون وبستگان ودوستانشان مصاحبه کرده است ویا به آن ها مشاوره داده است.

2- عوارض گروه های فرقه ای و طیف عرفان حلقه

طیف عر فان حلقه تمام عوارض یک گروه فرقه ای را دارا است که شامل:

الف– رهبر

در بسیاری از موارد یک فرد بنیان گذار فرقه است. او ادعا می کند دارای مأموریت خاص و دانش ویژه ای است. برای نمونه رهبر فرقه ادعا می کند که برای هدایت مردم مأمور شده است وجواب تمامی معضلات بشری را می داند.

ب– ساختار تشکیلاتی یعنی رابط رهبر و پیروان

پیروان فرقه ها حق هیچ گونه پرسش واظهار نظر ندارند و رستگاری آن ها فقط در اطاعت از رهبرشان می باشد.

ج- برنامۀ قانع ومجاب سازی

در فرقه ها ابزار خاصی برای مجاب وقانع کردن پیروان وجود دارد تا پیوستن، ماندن واطاعت از آن ها همیشگی باشد.

د– خود کامگی

فرقه ها تمایل به خود کامگی، تمامیت خواهی، کنترل رفتار اعضا، همچنین خودکامگی ایدئولوژیک، بروز تعصبات وافراطی گری در جهان بینی دارند.

باتوجه به پارامتر های بالا، طیف عرفان حلقه از شاخص های فرقه  بودن  دارا است که این در اسیب شناسی پیروانش و سمپات های آن عامل مهمی می باشد.

3- نقد اندیشه های نویسندۀ کتاب های عرفان حلقه

برای نقد اندیشه های عرفان حلقه، از برخورد با مسائل شخصی بینان گذار آن اجتناب می ورزیم و نقد را  فقط در چارچوب بررسی  کتاب های او  قرار می دهیم و حتی از ذکر نام او خوداری می نماییم.

کتاب عرفان کیهانی در واقع شاکلۀ اصلی نویسنده و این جریان است. این کتاب در ۸۲ اصل، اصول حاکم بر عرفان حلقه در ابعاد اعتقادی (زیر بنایی) و اخلاقی (روبنایی) بیان می کند (بخش عمومی اساسنامه عرفان کیهانی شامل ۴۸ اصل وبخش اختصاصی شامل ۳۵ اصل).

آن چه که بیشتر خود را عریان می کند، دامنۀ پراکندگی این اصول می باشد که هیچ انسجام فکری و فلسفی وحتی عرفانی در آن ها وجود ندارد.

برای مثال در نخستین اصل، او چنین می نویسد:

«هدف ازاین  شاخۀ عرفانی  کمک به انسان در راه رسیدن به کمال و تعالی است. حرکتی از عالم کثرت به عالم وحدت. در این راستا همۀ تلاش ها برای نزدیکی انسان ها به یکدیگر صورت گرفته و از هر عاملی که باعث جدایی انسان ها و ایجاد تفرقه بین آنها می شود، اجتناب به عمل می آید.» (برگرفته از کتاب عرفان کیهانی)

انچه  در این جا شاهد آن هستیم، برای عالم کثرت و عالم وحدت تعریفی وجود ندارد. مشخص نیست که نگاه او عرفانی است یا فلسفی؟ نگرش او یک نگاه پلورالیستی از دین و خدا می باشد و مشخص نیست که آیا این تفکر انسان محور است یا خدا محور.

طیف عرفان حلقه، نگاه ابزاری به خدا دارد، چرا که خدا و روح االقدس از حلقه های چهارم شعور کیهانی به حساب می آیند.

کتاب دیگری که تناقض های فکری بیشتری را نمایان می سازد، کتاب “انسان از منظری دیگر” می باشد که شامل چهار فصل است: در فصل اول، نویسنده کوشش دارد تا به نقد جهان طبیعی و کوتاهی عقل و خرد و دانش انسانی در فهم جهان بپردازد تا بتواند در فصل بعدی مطالب غیر علمی خود را که بر هیچ مبنای عقلی و تجربی مبتنی نیست، مطرح سازد و کالای خود را که فرادرمانی نامیده می شود، موجه جلوه دهد. فصل بعدی در مورد فرادرمانی است که نویسنده ادعا دارد با این روش همۀ بیماری های گیاهی وجانوری را می توان درمان کرد. حتی بیماری های آینده را هم می توان پیش گیری کرد. فصل سوم به کالبد مختلف وجود انسان می پردازد که به بازگویی توّهمات بی دانشی بشر اختصاص دارد. فصل چهارم در مورد شبکه های مثبت و منفی است که حاصل تخیل نویسنده است  وهیچ ربطی به واقعیت ندارد.

کتاب بعدی را در کنکاش اندیشه های غیر منطقی نویسنده دنبال می کنیم که همانا کتاب “موجودات غیر ارگانیک” می باشد.

نویسنده در این کتاب به معرفی موجودات غیرارگانیک پرداخته وآن ها را به دو بخش A وB تقسیم می کند. منظور او از نوع A ارواح شریر است. نویسنده، آن ها را کارگزاران الهی می داند که مأموریت ویژه ای را در نظام هستی دنبال می کنند و این گروه را به هفت دسته با مأموریت متفاوت دسته بندی کرده ونقش هر گروه را تبیین می کند. ویروس غیر ارگانیکِB ، کالبد ذهنی اشخاصی است که مرده اند ولی به برزخ نرفته و در این دنیا باقی مانده و ذهن افراد زنده را تسخیر کرده و با آن ها زندگی می کنند و مشکلات ذهنی و روانی برای آن ها به وجود می آورند. هم چنین نویسنده در فصل دوم مدعی می شود که مشکلات ذهنی و روانی و جسمی انسان، ناشی از حضور یا ورود این موجودات از بدو تولد در بدن انسان هاست که حلقه، با تشعشع دفاعی قادر است آن موجودات را خارج کند وبیماری های روانی وذهنی را هم به این وسیله درمان کند.

نویسنده در این کتاب ادعا می کند که خود در شبکۀ منفی قرار ندارد وازاین موجودات برای رسیدن به قدرت استفاده نمی کند و اتصال او اتصال به شبکۀ شعور الهی است. در حالی که در همین کتاب اعتراف می کند که کارهایی که او ادعا می کند از طریق اتصال به شبکۀ منفی است. او تناسخ را رد می کند ولی اندیشۀ او در این کتاب بر تناسخ بنا شده! ومهم ترین مشکل بارز او، نگاه او به شیطان است. او شیطان را کارگزار خدا برای ایجاد تضاد می داندکه این بر خلاف کتاب مقدس است (این  کتاب توسط انتشارات تاتواستی ارمنستان چاپ شده است).

4- عرفان حلقه چه می گويد؟

شالودۀ تعاليم عرفان حلقه اين است که: حقيقتی به نام شعور كيهانی وجود دارد كه برای عارف شدن بايد به حلقه هاي آن متصل شد. دريافت اين اتصالات هيچ محدوديت و پيش شرطي ندارد و هر كس با هر دين و مذهب و حتی سکولار می تواند به آن متصل شود. گناهكاری و بی گناهي و پاكی و ناپاكی نيز در اين اتصالات نقشی ندارد.  مهم اين است كه اين اتصالات بايد از طرف مركزيت عرفان حلقه و كسانی كه اجازۀ لازم را دريافت كرده اند، تفويض یا واگذار شود و اگر حفاظ های حلقه های اتصال تفويض نشود، بسيار خطرناك است.  تفويض اين اتصالات يعنی حركت در مسير عرفان و سلوك عرفانی حلقه های شعور كيهانی، بی شمار است. بنیان گذار آن، اين حلقه ها را با حفاظ هايش تفويض  یا واگذار می كند. معمولاً اولين حلقه هایی كه تفويض می شود، حلقۀ درمانگري است و نتيجۀ آن درمان همۀ دردها و بيماری های جسمی و روحی است. با توجه به اينكه عرفان حلقه به باورها و ايمان افراد مداخله ای ندارد و برای تزكيۀ نفس و آزاد شدن از گناه و اصلاح درون افراد، برنامۀ عملي ارائه نمی دهد، نشانه يا دليل عرفانی بودن و رابطۀ آن را با معنویت و روحانیت زیر سؤال می برد. با اين تصور اوليه از چارچوب اصلي عرفان حلقه، بررسي پرسش ها و ابهامات آغاز می شود. شعور كيهانی چيست؟ عرفان چيست؟ اتصال چيست؟ حفاظ اتصالات چيست؟ چرا اين اتصالات به معنای عرفان است؟ چرا مركزيت عرفان حلقه اين اتصالات را تفويض می كند؟  او اين اتصالات را از كجا آورده است؟ چرا هيچ كس غير از ایشان از حلقه های شعور كيهانی خبر ندارد وچرا امكان تفويض آن ها برای ديگران وجود ندارد؟ آيا سراسر عرفان حلقه، نوعی حیله و ساختگي نيست؟ درمان چيست؟ آيا تاكنون كسی را درمان كرده اند؟ آيا اين درمان ها از طريق شعور كيهاني بوده، يا تلقين يا انرژي؟ چرا عرفان حلقه به پاكي و ناپاكي افراد كاری ندارد؟ مگر عرفان برای تزكيۀ نفس نيست؟ عرفان حلقه دربارۀ خدا چه می گويد؟ چرا همه چيز را به شعور كيهانی مرتبط می داند؟ آنچه برای ما غم انگیز است این است که جریان عرفان حلقه برای پرسش های بالا پاسخی ندارد. عرفان حلقه موضوعی به نام شعور كيهاني را در كانون مباحث خود قرار داده و اساس حركت عرفانی را اتصال به شعور كيهانی می داند، به طوری كه بدون اين اتصال، حركت عرفانی معنایی ندارد. اساس اين عرفان بر اتصال به حلقه های متعدد شبكۀ شعور كيهاني استوار است و همۀ مسير سير وسلوك آن، از طريق اتصال به اين حلقه ها صورت می گيرد! با توجه به تأكيدی كه در اين چند سطر آمده، در اين جريان چيزي غير از اتصال به شعور كيهانی نمی تواند راهبر و پيش برندۀ سير عرفانی باشد. به جاست كه با محوريت شعور كيهانی درعرفان حلقه از آن ها بپرسيم شعور كيهاني چيست؟ آيا پديدۀ ماورائی و متعالی است، يا مادی و فيزيكال می باشد؟ آيا شعور كيهانی همان شعور آفرينش است. همان شعوری كه همۀ آفرينش را به پرستش خدا برمی انگيزد؟ يا اينكه توضيحی در پيوند شعور كيهانی با خدا وجود ندارد و تبيين های آن معطوف به جهان هستی مادی است؟ با بررسي منابع عرفان حلقه معلوم می شود كه: شعور كيهانی موضوعی است كه در بستر تبيين هاي فيزيكی و مادی تعريف می شود. اصلي ترين منبع عرفان حلقه كه به بررسي و تبيين شعور كيهانی پرداخته، كتاب “انسان از منظری ديگر” است كه از صفحات 25 تا 48 به تبيين فيزيكی شعور كيهانی اختصاص داده شده است. تئوری پايۀ عرفان حلقه دربارۀ شعور كيهانی اين است كه: «ساختار اصلی جهان هستیِ مادی، آگاهی يا شعور است كه ماده و انرژی از آن به وجود آمده است.» (انسان از منظری ديگر، ص ١٩). بنابراين، در هر لحظه سه عنصر در جهان هستي وجود دارد: آگاهی، ماده و انرژی. برای روشن شدن موضوع بايد تفاوت ميان حقيقت و واقعيت معلوم شود. واقعيت با فهم جهان مجازی روشن می شود. جهان مجازی يعنی آن چه ما می بينيم، اما آن گونه كه وجود دارند، نيست. مثل تيغ هایی كه به سرعت مي چرخد و به صورت يك دايره به نظر می رسد. نگاه كردن به پنكه ای روشن يا رينگ ماشيني كه با سرعت حركت می كند، منظره های مجازی مشابهی را به ما ارائه می دهند.  اين اتفاق ساده كه همه با آن آشنا هستيم، هر لحظه در دنيای مادی در حال روی دادن است. يك شیء مادی كه در برابر چشمان ما قرار دارد، از اتم درست شده و اتم از ذرات بنيادين بسيار ريزي تشكيل شده است كه با سرعت بسيار زياد در حال حركت هستند و اگر از حركت باز ايستند، ساختار جهان مادی درهم فرو می ريزد. جهان هستیِ مادی با عظمتی كه ديده می شود، بخش بسيار بزرگی از خلاء دارد، كه با حركت ذرات بنيادين پر شده است. در واقع اگر يك اتم را به اندازۀ يك زمين فوتبال تصور كنيم، اگر ذرات متحركش، متوقف شوند و در كنار هم قرار گيرند، به اندازۀ يك آجر خواهند شد. اين حجم فضای خالی ابر الكترونی نام دارد كه در حقيقت چيزی جز حركت نيست و اگر از بين برود، جهان هستیِ مادی ديگر اين طور كه در حال حاضر به نظر می رسد، ديده نخواهد شد.  با اين توضيحات، در عرفان حلقه چنین نتيجه گيری می شود كه جهان هستیِ مادی از حركت آفريده شده است. پر واضح است كه اين تعبير، روشن و دقيق نيست. زيرا حركت، به خودی خود بی معناست و بايد گفت جهان هستیِ مادی از ذراتِ در حال حركت آفريده شده است. اين دقت مانع از لغزش ها و تحليل های نادرستی می شود كه در ادامۀ مباحث عرفان حلقه به تدريج پيش می آيد.  نویسنده در ادامه می نويسد: «با توجه به اين كه جهان هستیِ مادی از حركت آفريده شده است، پس جلوه های گوناگون آن نيز ناشی از حركت بوده و نظر به اين كه هر جلوه ای كه ناشی از حركت باشد، مجازی است؛ در نتيجه جهان هستیِ مادی نيز مجازی بوده و حقيقت وجودی ندارد. اين چند جمله، لبريز از اشكالات و بی دقتی هایی است كه برخی از آن ها ناشی از بی اطلاعی از مسائل فيزيك مدرن است و برخی ديگر معلول نداشتن دقت نظر و فرصت كافی برای تأمل در اشكال جملۀ اول می باشد كه ذکر شد.  اما اشكال جملۀ دوم، یعنی «هر جلوه ای كه ناشی از حركت باشد، مجازی است؛…» آيا به راستي هر جلوه ای كه ناشی از حركت باشد، مجازی است؟ اگر شما دست خود را با سرعتی متوسط بچرخانيد و همه ببينند كه دست شما با يك حركت قوسی بالا می آيد و به پايين باز می گردد، باز هم آن چه در اثر اين حركت به نظر رسيده، مجازی است؟ بيان دقيق و درست مطلب اين است كه اگر سرعت حركت يك شیء از حد نصاب بيشتر باشد، منظرهای غير واقعی به وجود می آورد كه البته گويا در عرفان حلقه تمايل دارند كه به جای غير واقعی، تعبير مجازی را به كار ببرند، در حالی كه اين واژه به معنای گذشتن و عبور كردن است و معمولاً آنچه ما را به معنا يا حقيقتی می رساند، مجازی ناميده می شود.  بزرگ تر از همۀ این اشكالات اين كه جهان هستیِ مادی نيز مجازی بوده و حقيقت وجودی ندارد. به راستي اين ادعا چه معنايي دارد؟ اولاً اگر بخواهيم هماهنگ با مطالب پيش گفتۀ نویسنده پيش برويم بايد بگوييم كه منظرۀ جهان هستیِ مادی مجاز بوده و حقيقت وجودی ندارد. نه اينكه خود جهان هستیِ مادی را مجازی قلمداد کنیم. گويا فراموش شده كه بحث بر سر منظرهايی بود كه در اثر حركت سريع، به صورت غير واقعی به نظر می رسيد. دليلی وجود ندارد كه با تكيه بر اين منظرۀ مجازی، حقيقت جهان هستیِ مادی را انكار كنيم. حقيقتی كه مظهر قدرت و آفرينش اوست و سراسر نور و جلوۀ او را برای كسانی كه قلب شان سرشار از حضور اوست، آشكار می نمايد. آيا جلوۀ اين جهان هستیِ مادی در نظر كسانی كه سراسر آن را آيات و نشانه های خداوند می بينند و نور و عشق و دانش بيكران او را در آيينۀ آيات الاهی تماشا می كنند، حقيقتی ندارد؟ از ديدگاه  ما مسیحیان، سراسر عالم هستی، رحمت  وفیض الهی است. مؤمنان و كافران، گناهکاران و حق طلبان و نیز حقيقت ستيزان، با ایمان به عیسی وحضور روح القدس، غرق در رحمت رحمانی هستند. رحمانيت خدا هيچ شرط دیگری ندارد و وابسته به هیچ حلقه ای نیست! بنابراين رحمانيت او هيچ خصوصيتی ندارد و با ایمان به عیسای مسیح، همه را در برمی گیرد. نیاز به حلقه ای نیست. از يك جهت هم شامل رحمانیت خدا و هم شامل قهر وغضب اوست و نتيجۀ برخورداری از رحمانيت هم، هدايت و رشد است. در عرفان حلقه چنین ادعا می شود كه پيروان به حلقه های رحمانيت خدا متصل می شوند و حقيقت رحمانيت، هم فرصتی برای همنشيني با شياطين و شرارت كردن است و هم  فرصتی برای  هم سخنی با فرشتگان و سير به سوی معبود، كه البته هر كدام از اين ها نشانه هايی دارد.

عرفان حلقه به اعتراف پايه گذاران آن، برای اتصال به حلقه های رحمانی است و در طول اين سال ها، نه در دوره های آموزشي و نه در كتاب هايشان، برای حلقه هاي رحمانیت تعريف و برنامه ای ارائه نشده است.

اگر شبكۀ شعور كيهانی را به تعبير عرفان حلقه، رحمت عام خدا يا شعور الهی بدانيم، مشتمل بر جنبه های منفی و مثبت پنداشتن آن، خطايي فاحش و سقوطی سخت در راه خداشناسی است. اساساً رحمتِ منفی يا شعورِ منفی در عالم وجود ندارد، به خصوص وقتی به خدا نسبت داده می شود. حتی قهر خدا منفی نيست؛ بلكه این عملكرد انسان است که منفی است و او را سزاوار قهر الهی می سازد. كسانی كه از رحمت خدا برخوردار می شوند منفی يا مثبت عمل می كنند. فرصتی كه خدا به انسان داد تا به عیسای مسیح ایمان بیاورد، منفی نيست؛ بلكه تباه كردن اين فرصت، منفی می باشد و در شقاوت خود بيشتر و بيشتر غرق می شود. شعور منفی وجود ندارد، يا شعور است و يا بی شعوری! تنها، كسانی كه در شبكۀ منفی هستند، می توانند شعور الهی را منفی تصور كنند و متوجه نشوند كه اين بی شعوری از سوی خودشان است. هوشمندی الهی سراسر مثبت است، رحمت عام و خاص او سراسر خير و روشنايی است. اما كسانی هستند كه از شعور الهی كناره می گيرند و از رحمت او به درستی بهره نمی برند. اين ها در شبكۀ منفی هستند.  كسانی كه خدايان خير و شر را می پرستند، ممكن است صفات الهی را به خير و شر تقسيم كنند.

پرسش مهمی که در این جا مطرح می شود این است که: آیا شعور كيهانی حقيقی است يا مجازی؟

در عرفان حلقه توضيح داده می شود كه جهان هستیِ مادی از شعور آفريده شده است و همۀ أجزاء و ذرّات آن شعور هستند. با اين وصف شعور كيهانی، حقيقتی برتر نيست، بلكه جوهرۀ اصلی همين جهان است كه همۀ جهان مادی از آن درست شده است. شعور كيهاني در حقيقت ميلی درونی است كه هر ذرّه را به رقص و حركت وا می دارد. تعبیر نویسندۀ کتاب و تأمل بيشتر دربارۀ شعور كيهانی، اين حقيقت را آشكار می نمايد كه شعور كيهانی پويشی در متن جهان مادی و نيرويی جاری در آن است كه با مباحث فيزيك كوآنتوم، ذهن به آن نزديك می شود.  شعور كيهانی، شالودۀ اصلی جهان مادی است و نسبت آن با جهان هستیِ مادی، نسبت حقيقت به مجاز است. اما آیا نسبت شعور كيهانی با خدا نيز نسبت مجاز به حقيقت است؟ حال پرسش اين است كه چرا عرفان حلقه در جستجوي شعور كيهاني است، یعنی پديد ه هایی كه هم مجاز است و هم نامتعالی؟ بهتر نيست كه در مسير حقیقت، دل ها و انديشه های خود را به خداوند زنده وحقیقی یعنی عیسای مسیح متوجه سازیم و خود را با واسطه هايي مثل شعور كيهاني سرگرم و مشغول نکنیم؟ بر اساس تعاليم عرفان حلقه،  شعور كيهانی در راهی كه هدف آن خداست يك  عامل مجازی است و مشغول شدن به آن، انحراف از مسير اوست. اين بازی با مجاز، زمانی به صورت يك مانع بزرگ، مشكل ايجاد می كند كه ادعا می شود شعور كيهانی حلقه های بی شماری دارد و بايد اتصال به اين حلقه ها با حفاظ هايش از طريق مركزيتِ عرفان حلقه تفويض شود. در حقيقت به دنبال شعور كيهانی كه مجازی است، مركزيت عرفان حلقه و شخص بنیان گذار به ميان می آيند و خود عامل فیض می شوند به نحوی كه دريافت اتصالات و حفاظ های بی شمار آن بدون تفويض و عنايت آنان غير ممكن می شود. به اين ترتيب در عرفان حلقه فاصلۀ نزديك ميان هر فرد با خداوند به فاصله های بی پايان از حلقه ها می شود. اين در حالی است كه در اموزۀ کتاب مقدس هیچ حلقه ای نمی بینیم و هيچ فاصله ای ميان انسان و خدا نيست و هيچ كس حق تفويض و اختيار و واگذاری از طرف  هیچ نیرویی بر انسان ندارد. در کتاب ارمیا باب ۳۳ ایه ۳ خدا مستقیماً می فرماید: «مرا بخوان وتو را اجابت خواهم کرد  و تورا از چیز های عظیم ومخفی مخبر خواهم ساخت.»

5- عقیده و باور تناسخ در عرفان حلقه

تناسخ يعنی اينكه انسان پس از مرگ با جسمی ديگر، زندگی را دراین جهان ادامه می دهد. اين فرضيۀ ضد الهی و ضد کتاب مقدسی به صورت های گوناگونی در مكاتب عرفانی وعرفان های كاذب بيان می شود. برخی معتقدند كه تناسخ در قالب چرخۀ بی پايان مرگ و تولد ادامه می يابد تا بنابر قانون عكس العمل، افراد نتيجۀ اعمالشان را در اين دنيا ببينند، و اساساً دنيای ديگری برای حساب و كتاب و پاداش و عَقاب وجود ندارد.  گروهي ديگر معتقدند كه انسان بارها و بارها فرصت پيدا می كند كه به اين دنيا بيايد تا سرانجام تزكيه شده و با حساب پاك به بهشت آسمان ها راه بیابد.  اما عرفان حلقه تناسخ را به دو صورت مطرح می كند. نخست اينكه اگر كسی به حلقه های شعور كيهانی متصل نشده باشد و اين اتصالات را از مركزيتِ عرفان حلقه دريافت نكرده باشد، پس از مرگ نمی تواند به زندگی در عالم های ديگر ادامه دهد و به ناچار به جسم افراد زنده رسوخ می كند و موجب بيماري در آن ها می شود. با اين توضيح، روشن است كه تا پيش از مطرح شدن عرفان حلقه، كسی از اين اتصالات بهره مند نبوده و علی القاعده خيلی از گذشتگان دچار عارضۀ بقا در دنيای پس از مرگ هستند و موجب بيماري هاي گوناگون در افراد زنده می شوند كه انسان ها پس از مرگ، در صورت اتصال به شعور كيهاني مراحل كمال را طی می كنند تا به درجۀ خدايي برسند. در نتیجه كسانی كه به اين درجه می رسند، يا خدايی با خدا را انتخاب می كنند و با او خواهند ماند و يا اينكه خدايي بی خدا را برمی گزينند و به نوعی بهشت در كثرت را انتخاب می کنند. گروه دوم پس از مدتی به علت انتخابشان به سمت جهان كثرت ودنيای دوقطبي پر از تضاد سوق پيدا كرده و از نو در اين جهان مادی متولد می شوند و سير زندگی و آزمون های خدا را از سر می گيرند (تعبیر نویسنده).

اتصالات  در عرفان حلقه چگونه صورت می گیرد؛ در جايي از مانيفست عرفان حلقه اين طور  می خوانيم:

«برای بهره برداری از عرفان عملی، عرفان كيهانی (حلقه)، نياز به ايجاد اتصال به حلقه هاي متعدد شبكۀ شعور كيهاني مي باشد و اين اتصالات،  اصل لاينفك اين شاخۀ عرفانی است. جهت تحقق بخشيدن به هر مبحث در عرفان عملی، نياز به حلقۀ خاص و حفاظ های خاص آن حلقه می باشد. اتصال به دو دستۀ كاربران و مربيان ارائه می شود، كه تفويضي بوده و در قبال مكتوب نمودن سوگندنامه های مربوط به آنان، تفويض می گردد. تفويض ها، توسط مركزيت كه كنترل و هدايت كنندۀ جريان عرفان كيهانی (حلقه) می باشد، انجام می گيرد

به اين ترتيب مركزيت عرفان حلقه، تنها راه ارتباط با رحمت عام الهی است! و مربيان عرفان حلقه كه اتصال را از مركز عرفان حلقه دريافت كرده اند می توانند آن را به ديگران انتقال دهند، يعنی اتصال به رحمت عام الهی با وساطت فيض در سلسله مراتب عرفان حلقه، امكان پذير است! با اين وصف يك مربی عرفان حلقه، اگر چه دروغگو يا به ناپاكي های ديگر آلوده باشد، چون اتصال به رحمت عام الهی فراتر از اين قيدهاست، و او اتصال را از مركزيت و سلسله مراتب عرفان حلقه دريافت كرده و اجازۀ تفويض را هم گرفته است، می تواند آن را به ديگران منتقل كند، حتی اگر گيرندۀ اتصال، از مربی خود پرهيزكارتر باشد. در غير اين صورت به رحمت عام الهی نمی رسد.

6- آسیب ها و قربانی های ناشی از انعکاسات اموزه های غلط عرفان حلقه

گزارش های بی شماری از اسیب های روانی و خانوادگی در سمپات های این گروه مشاهده شده است. ما مسیحیان ضمن همدردی با این عزیزان فریب خورده و إحساس تأثر، برای شفای آنان دعا می کنیم.

بیشتر مراجعات به علت برون ریزی هایی است که در اثر اتصال به حلقه های فرادرمانی و تشعشع دفاعی در دوره های سایمنتولوژی به وجود می آید. این برون ریزی ها به صورت مختلفی از سوی اتصال یافتگان تجربه می شود:

الف) اختلال دوقطبی: این افراد گاهی به شدت خوشحال و گاهی به شدت افسرده می شوند و این تغییرات (پانک-دپرسیو) به صورت دوره ای تکرار می شود.

ب) شیزوفرنی (توّهمات دیداری و شنیداری): افراد صحنه ها یا اشباحی را می بینند و مطالبی از آن ها می شنوند که گاهی هراسناک و گاهی سرورانگیز و امیدبخش است. به طوری که احساس می کنند از جاهایی الهاماتی دریافت کرده اند. افراد مبتلا احساس می کنند که با خدا یا شعور کیهانی که در عرفان حلقه به نام جبرئیل معرفی می شود در ارتباط هستند و الهاماتی دریافت می کنند و احساس می کنند رسالتی معنوی برای ترویج این الهامات و هدایت دیگران دارند.

پ) فوبی شدید نسبت به پدیده ای به نام شبکۀ منفی که پیامدهای ناگوار و دردناکی برای بعضی از اتصال یافتگان یا حلقه های شبکۀ شعور کیهانی وجود دارد.

تئوری پاتولوژی عرفان حلقه این است که علت بیماری ها رسوخ موج ارگانی درکالبد ذهنی افراد است. موجودات غیر ارگانیک دو نوع اند نوع A که ارواح شریر هستند و نوع B که ارواح سر گردان هستند. افرادی که تحت تأثیر این آموزش ها و القائات قرار می گیرند، دچار توّهمات شدیدی می شوند و احساس می کنند موجودات غیر ارگانیک مربوط به شبکۀ منفی در آن ها رسوخ کرده اند، یا در خانه و زندگی آن ها حضور دارند. این موضوع منشأ ابتلا به بیماری روانی شیزوفرنی است. احساس اینکه هر گونه مخالفت، اعتراض و انتقاد از عرفان حلقه موجب حمله های شبکۀ منفی یعنی شیاطین و به اصطلح عرفان حلقه، نوعی از موجودات غیر ارگانیک می شود.

از این رو بسیاری از افراد که آسیب های فراوان دیده اند از اظهار آن، هراسان و نگران اند. بسیاری از مراجعان سعی می کنند حتی الامکان غیر حضوری و ازطریق تلفن مشکلات خود را در میان بگذارند و از این که مستقیماً خود را معرفی کنند دوری می گزینند و تحت عنوان اینکه یکی از بستگان یا دوستان، چنین مشکلی دارد و یا با سؤالات غیر مستقیم، مطالب را مطرح می کنند و به تدریج به موضوع نزدیک می شوند. گاهی ترس و نگرانی در لحن صدای آن ها کاملاً مشهود است. در برخی از موارد نشانه هایی وجود دارد که به نظر می رسد افراد در اثر اتصال به حلقۀ  فرادرمانی یا دفاعی واقعاً با ارواح شریردر ارتباط قرار گرفته اند. بنابراین چنین نتیجه می گیریم که اتصالات عرفان حلقه در برخی ازموارد به راستی ارتباط با ارواح و شیاطین را برقرار می کند. آموزش ها و نوع تلقین ها و مطالبی که از سوی مدیریت و مسترهای حلقه القاء می شود، افراد را به نوعی پارانویا نسبت به پزشکان مبتلا کرده.

7- تفکر انتقادی

عرفان حلقه با تولید برچسب های شبکۀ منفی و… افراد را از این که تفکر انتقادی داشته باشند و آزاداندیشانه در باب آموزش های عرفان حلقه تحقیق کنند و سخنان کارشناسان، روانشناسان و پزشکان و سایر افراد آگاه را بشنوند، بازمی دارد. در عرفان حلقه، همۀ هیجانات به عنوان اثر و انعکاس شبکۀ شعورکیهانی معرفی می شود که افراد باید آن ها را اگرچه از شبکۀ منفی باشند تحمل کنند و آشکارسازی یا برون ریزی کنند تا تخلیه شوند و بتوانند با شبکۀ مثبت ارتباط برقرار کنند. از این رو افراد، سوء رفتارهای خود را با فرافکنی به شبکۀ منفی به عنوان برون ریزی ارزیابی کرده و تلاشی برای کنترل آن انجام نمی دهند. افراد، خود آگاهی خود را در عرفان حلقه از دست می دهند، به طوری که گاهی خود را موجودات غیرارگانیکی تصور می کنند که در آن ها رسوخ یافته است و یا اینکه در حالی که در روان پریشی به سر می برند، خود را عارف تلقی می کنند.

عوارض و سنتوم های زیادی وجود دارد که از حوصلۀ این مقاله خارج شده و نگاه ریشه ای ما نسبت به این پدیده و پدیده  های مشابه آن این است که حاکمیت یا نظام اسلامی، این  نوع عرفان ها را به جامعۀ ما تحمیل می کند.  ما با کسانی که در این گروه ها آسیب های جدی دیده اند، همدردی می کنیم و برای آن ها دعا می کنیم و از آن ها دعوت می کنیم که با کارشناسان و روانشناسان و روان درمان های مسیحی تماس حاصل کنند تا با ایمان مسیحی آشنا شده و از این آسیب ها تسکین یافته و آرامش حقیقی را کسب نمایند.

نوشتۀ استاد علی خیراندیش

5 ماه می ۲۰۲۲

‫3 دیدگاه ها

  1. با تشکر از توضیحات مفصل شما دوستان عزیز برای شناخت فرقه های کاذب موجود در ایران و سایر نقاط جهان
    آیا توضیحات بیشتری برای شناخت این فرقه موجود هست ؟
    چه منبعی رو شما پیشنهاد میکنید؟

    1. دوست عزیز، در پاسخ به سؤال شما، چند منبع زیر را جهت مطالعات بیشتر معرفی می کنیم:
      – کتاب خواب خاکستری نوشتۀ سرکار خانم لیلا حسن زاده
      – کتاب فراسوی حلقه (بررسی انتقادی عرفان حلقه) (کیهانی) نوشتۀ سرکار خانم فاطمه مغیثی
      – کتاب مقالاتی در نقد عرفان حلقه نوشتۀ محمد رضا انهاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO