زخم های کهنه و شفاهای تازه!
زخمهای کهنه و شفاهای تازه!
وقتی پسران یعقوب بعد از سال ها به او گفتند پسرت یوسف زنده است، یعقوب باور نکرد و حاضر نشد از کلبۀ احزانش بیرون بیاید.
«یعقوب حرف ایشان را باور نکرد.» (پیدایش 45: 26)
چطور آن ها توانستند کسی را که سال ها با موضوع مرگ پسرش در کلبۀ غم و درد به سر برده از زخم های کهنه آزاد و به باور حیات منتقل کنند؟
آن ها دو کار مهم انجام دادند:
1- همۀ سخنان نیکویی را که یوسف به آن ها گفته بود، به یعقوب گفتند.
2- عرابه هایی را که یوسف برای آوردن یعقوب به مصر فرستاده بود، به او نشان دادند . «آنگاه روح یـعقوب زنده شد.» (پیدایش 45: 27 و 28)
این رمـز مهم رهایی از تمام زخم های کهنه و غم هایی است که سال ها در آن ها به عنوان مهرۀ سوخته، زندگی کرده ایم.
اول: شنیدن صدای خدا
تا اعتماد کنیم رؤیای ما و وعده های خدا برای رسیدن به رؤیاهایمان زنده است و ما فراموش شده و محکوم به حبس در کلبۀ احزان افکارمان نیستیم.
دوم: دیدن تدارک خدا
نیاز است با چشمان دلمان تدارک خدا را که برای منتقل کردن ما به قلمرو اقتدار و احترام و جلال به وسیلۀ مسیح فرستاده است، ببینیم.
آنگاه روح مان مانند روح یعقوب زنده خواهد شد و از خاکستر ناامیدی برخواهیم خاست. وعدۀ شگفت انگیز خدا اینست که سال های فنا شده و محصول ملخ خوردۀ تو را به تو برخواهم گردانید. (یوئیل 2: 25)
شاید باور کردن این حقیقت سخت باشد. ولی به وسیلۀ ایمان به مسیح تجربه کردن این حقیقت ساده است. لطفا از کلبۀ احزان افکارت بیرون بیا.
جلیل سپهر
www.lifespringiran.com
@jalilsepehr
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |