آیا مصلوب شدن و کشته شدن عیسی شایسته مقام او بود و آیا خدا نمیتوانست طریق دیگری را برای این کار برگزیند؟
این ایرادات در قرن اول مسیحیت هم وجود داشته است و یونانیان عقیده به مصلوب شدن مسیح را نوعی حماقت میدانستند و یهودیان از آن لغزش میخوردند.
یکی ازدلایل وجود این ایرادات این بود که اعدام بوسیلهٔ صلیب در آن موقع خیلی وحشتآور بود. در میان رومیان صحبت دربارهٔ این نوع مرگ پر شکنجه بر خلاف اصول ادب شمرده میشد زیرا صلیب یکی از ظالمانهترین وسایل اعدام بود. بهمین دلیل بود که وقتی مسیح درباره مصلوب شدن خود پیشگوئی فرمود، پطرس او را منع کرد (متی 16: 22 و 23).
کشته شدن مسیح بر روی صلیب نه فقط در کتب تاریخی مذکور میباشد، بلکه در عهدجدید مفصلاً درباره آن صحبت شده است. هر چند مسیح فقط شش ساعت بر بالای صلیب بود ولی قسمت مهمی از عهدجدید به بحث در این مورد اختصاص داده شده و طرز دستگیری و محاکمه و مصلوب شدن و دفن و قیام او با تفصیل زیاد و با ذکر جزئیات تشریح گردیده است.
نکته تعجبآور اینست که عیسی مسیح بارها درباره مصلوب شدن خود سخن گفته است. مقصود خود را از آمدن به جهان با این کلمات بیان فرمود "پسر انسان (یعنی مسیح) نیز نیامده تا مخدوم شود بلکه تا خدمت کند و تا جان خود را فدای بسیاری کند" (مرقس45:10). مسیح از این نوع فرمایشات بارها فرموده است.
قبل از اینکه بخواهیم معنی واقعی صلیب را درک کنیم لازم است باین نکته توجه نمائیم که فداکارای و جانبازی، اصلی است که مورد قبول و احترام تمام بزرگان میباشد. ما به تمام کسانیکه در راه هدفها و ایمان و اعتقادات خود از بذل جان خودداری نکردهاند احترام میگذاریم و تمام شهیدان راه حق و حقیقت را تمجید مینمائیم. در تاریخ بشر عده زیادی وجود داشتهاند که جان خود را برای دیگران فدا کردهاند. چند سال پیش در آلمان برای کشیشی که بهجای یکنفر محکوم به اعدام، داوطلبانه جان خود را در زمان نازیها فدا کرد مراسم احترام بعد از مرگ اجرا شد. چون این شخص محکوم به اعدام دارای فرزندانی بود، کشیش حاضر شد که به خاطر فرزندان و برای اینکه آنها بیپدر نمانند کشته شود. در میان مادران عده زیادی بودهاند که جان خود را برای فرزندانشان فدا کردهاند. حتی در عالم نباتات هم، دانه در زمین از بین میرود تا گیاه تازهای بوجود آید. حیوانات هم در مقابل خطراتی که برای بچههای آنها وجود دارد تا پای جان فداکاری میکنند.
بشر برای ادامه حیات خود حیوانات را ذبح مینماید و به عنوان خوراک از آنها استفاده مینماید. این قربانیها هر چند هم به اجبار عملی میشود ولی باعث بقای عمر بشر است. به نسبت زیادتری زندگی ما مدیون کسانی است که برای ما فداکاری میکنند. ما بمیزان بسیار زیادی مدیون والدین و معلمین و پیشوایان روحانی هستیم. عقیده مسیحیان اینست که قربانی مسیح بزرگترین فداکاریهاست. این موضوع نه فقط شرمآور نیست بلکه عالیترین کار اوست و این فداکاری مسیح باعث شده است که او بتواند بر شرارت غالب شود. پیام فداکاری مسیح باعث شده که در بیشتر جوامع بشری عده زیادی از او الهام یابند و برای اصلاحات اجتماعی تلاشهای فراوان نمایند.
آیا این موضوع با صفات الهی رابطهای دارد؟ آیا خدا به قربانیشدن مسیح احتیاجی دارد؟ مگر خدا نمیتواند در صورتیکه بخواهد بدون قربانی، تمام مردم را ببخشد؟ توجه به مطالب زیر نشان خواهد داد که خدا از همان ابتدا طبق اصولی که شرح دادیم مشغول کار بوده است.
در عهد عتیق کتاب لاویان (سومین کتاب تورات) مقررات دقیقی در مورد قربانی کردن وجود دارد که حضرت موسی با الهام الهی ثبت کرده است. در میان قوم اسرائیل قربانیهای مختلفی برای آمرزش گناهان و مصالحه با خدا و یا تقدیس وجود داشت و قوانین زیادی برای اصلاح خطایا دیده میشد و در کتاب مقدس اشارات زیادی در این مورد وجود دارد. فلسفه تمام این قربانیها اینست که فقط با ریختهشدن خون، آمرزش گناهان امکان پذیر میباشد و حیوانی که قربانی میشد بجای شخص گناهکار جان خود را فدا میکرد. معهذا یهودیان مؤمن متوجه بودند که این قربانیها علامت و نشانهای است از یک قربانی بزرگ و مهم که در آینده انجام خواهد شد. حضرت داوود در حالیکه برای گناهان خود میگریست چنین فرمود"زیرا قربانی را دوست نداشتی و الا میدادم" و سپس اضافه میکند "قربانیهای خدا روح شکسته است. خدایا دل شکسته و کوبیده را خوار نخواهی شمرد". فرمایشات حضرت داوود انعکاسی است از عقاید ایمانداران واقعی اسرائیل که متوجه شده بودند قربانی حیوانات نشانهایست از یک قربانی عظیم الهی که توسط خدا آماده شده است.
پس توجه میفرمائید که قربانی شدن مسیح نقشه خدا برای رستگاری انسان بوده است. راه نجات بشر گناهکار همین بود. متوجه میشویم که قربانی شدن مسیح تکمیل تمام مراسم مربوط به قربانیهای قبل از وی بوده است. در میان بنی اسرائیل قربانیها پیوسته تکرار میشدند ولی قربانی مسیح برای یکبار کافی بود. سایر قربانیها با زور انجام میشدند ولی مسیح با میل خود قربانی شد. سایر قربانیها از حیوانات بودند ولی قربانی مسیح قربانی الهی بود. عیسی مسیح، خدای مجسم شده بود که در بالای صلیب جان داد. بعبارت دیگر خدا مجازات گناه بشر را بر خود گرفت و بهمین دلیل این قربانی کاملاً کافی بود. این عالیترین درجه اخلاق و نهایت لطف و فداکاری الهی است. "خدا در مسیح بود و جهان را با خود مصالحه میداد".
مسیح حاضر شد که بدترین و رنجآورترین نوع مرگ را که صلیب بود بپذیرد و حتی بقدری خوارشد که در میان دو دزد مصلوب گردید و این امر نشان میدهد که برای نجات بشر تا چه حد حاضر به فداکاری بود و در بالای صلیب نیز برای نجات دزدهائی که با او مصلوب شده بودند فکر میکرد. خدا فداکاری مسیح را که در مصلوب شدن وی عملی گردید قبول کرد و با زنده کردن مسیح تائید نمود که قربانی مسیح پذیرفته شده است. البته قیام یا رستاخیز مسیح موضوع مفصل دیگری است که در اینجا از آن بحث نمیکنیم
بکی از دستورات مسیح به شاگردان این بود که مرگ او را بخاطر داشته باشند. میلیونها نفر در طول تاریخ و در سرتاسر جهان مرگ گرانبهای او را به یاد میآورند. تمام مسیحیان با اجرای مراسم عشاء ربانی مرتباً به یاد مرگ نجاتبخش مسیح هستند. این امر تا مراجعت مسیح قسمت اصلی و هستهٔ مرکزی عبادت مسیحی را تشکیل میدهد. کلام خدا میفرماید: "ذکر صلیب برای هالکان حماقت است لکن برای ما که ناجیان هستیم قوت خداست".
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |