آیا از نظر علمی طوفان نوح پذیرفته شده است؟
آیا از نظر علمی طوفان نوح پذیرفته شده است؟
- نكتۀ باستان شناختی: رسوبات سیل در كیش
به گواهی كتیبهها، كیش (اوخمیر، ال اُحمر، اُحَیمیر) در كناره شرقی بابل، واقع بر بستری از رود فرات كه امروز خشك شده است، نخستین شهری بوده كه پس از طوفان بازسازی شده است. هیئت اعزامی مشترك موزه فیلد و دانشگاه آكسفورد تحت سرپرستی دكتر استفان لنگدان، در سال 29 – 1928، در لایههای زیرین ویرانههای كیش، بستری از گل رسوبی خالص به ضخامت 5 فوت یافتند كه دال بر سیلی با وسعت فراوان بوده است. در این بستر گلی، هیچ شیئی از هیچ نوعی وجود نداشت. بقایای زیر آن نشانگر فرهنگ كاملاً متفاوتی بودند. در میان این آثار باقیمانده، ارابه 4 چرخی یافت شد كه چرخهای آن از چوب و میخهای مسی ساخته شده بودند، و در كنار آن اسكلتهای حیواناتی كه آن را میكشیدند، قرار داشت. در چند سال اخیر، یك لایه گِل واقعی كه آشكارا از رسوبات سیل بوده، در سه نقطه مجزا كشف شده: در اور كه در 12 مایلی محل پذیرفته شده باغ عدن قرار داشت؛ در فاره، مسكن نوح كه 60 مایل بالاتر در كنار رودخانه قرار داشت؛ و در كیش كه در حومه بابل و 100 مایل هم بالاتر در كنار رودخانه بود؛ و احتمالاً نقطه چهارم، در نینوا، كه آن هم 450 كیلومتر بالاتر از رودخانه بود. در سال 1929، هیئت اعزامی مشترك موزه دانشگاه پنسیلوانیا و موزه بریتانیا، تحت سرپرستی دكتر س. ل. وولی، در اور یعنی شهر ابراهیم و در پای بلندیهای اور و زیر چندین قشر از دورههای سكونت انسان، بستر عظیمی از گِل سفت یافتند كه حاصل رسوبات آبی بود و 8 فوت ضخامت داشت، بدون اینكه با بقایای انسانی تركیب شده باشد، و در عین حال ویرانههای شهر دیگری در زیر آن مدفون شده بود. به گفته دكتر وولی، رسوباتی به ضخامت 8 فوت دال بر عمق بسیار زیاد و مدت طولانی وجود آب است كه نمیتوانست صرفاً در اثر طغیان معمولی رودخانهها بوده باشد، بلكه فقط میتواند حاصل سیل عظیمی چون سیل مذكور در كتابمقدس باشد. تمدن زیرین لایه رسوبات سیل بقدری با تمدن بالای آن متفاوت بود كه بنظر دكتر وولی حاكی از «یك گسستگی ناگهانی و هولناك در تداوم تاریخ بود»
- نكتهۀ باستان شناختی: رسوبات سیل در فارَه
فارَه (شوروپاك، سوكورو)، محل سكونت نوح بابلی، تقریباً در میانه راه بین بابل و اور قرار دارد. این شهر كه روزگاری در كنار رود فرات قرار داشت، اكنون در 40 مایلی شرق آن است، و بصورت مجموعهای از تپههای كم ارتفاع درآمده كه تحت ضربات شنهای صحرا قرار دارد. شهر مذكور در سال 1931 توسط دكتر اریك اشمیت از موزه دانشگاه پنسیلوانیا حفاری شد. او بقایای سه شهر را كشف كرد: در طبقه بالا، شهری هم عصر با سلسله سوم اور؛ در طبقه وسط، شهری از دوران اولیه سومر؛ و شهر پایینی، از دوران پیش از طوفان. لایه رسوبی در بین شهر میانی و شهر زیرین قرار داشت. این لایه از خاك زرد، یعنی مخلوطی از شن و گِل كه قطعاً رسوبی بود، و خاك سفت تشكیل شده بود و در آن اثری از بقایای انسانی نبود. در زیر رسوبات سیل، لایهای از ذغال و خاكستر، تفاله تیره رنگی كه ممكن است از بقایای دیوار، ظروف سفالی منقّش، اسكلت، مُهرهای استوانهای، مُهرهای نشاندار، قوری، ماهیتابه و ظروف بوده باشد، وجود داشت. «م. اِ. ل. مالووان»، مدیر حفاریهای موزه بریتانیا در نینوا (33 – 1932)، در «تاریخچه باستان شناسی و انسان شناسی»، جلد بیستم، صفحات 134 – 135، ضمن توصیف حفاری تپه بزرگی در نینوا، با ارتفاع 90 فوت از نوك تپه تا خاك بكر، اظهار میدارد كه در 70 فوت از ارتفاع مزبور، پنج قشر مسكونی ماقبل تاریخ یافت شد. در میانه راه بین قشر دوم و سوم از پایین، لایهای به ضخامت 8 فوت وجود داشت، كه از لایههای یك در میان گِل چسبناك و شن رودخانهای در 13 طبقه مجزا تشكیل شده بود، كه به نظر او نشاندهنده چندین فصل بارانهای شدید بوده است. تفاوت آشكاری میان ظروف سفالی موجود در زیر لایه نمناك و در بالای آن وجود داشت.
1- این واقعیت كه سیل عظیمی هم منطقه تمدن اولیه را فرا گرفت، بواسطه قشر لجن به ضخامت 3 متر، كه « سطوح فرهنگ» را در تمامی مناطق ذره فرات قطع میكند، تأیید شده است.
2- در «فهرستهای پادشاهان» سومری، از بینالنهرین سفلی روایاتی درباره سیل ثبت شده است. در آنها عباراتی همچون «آنگاه سیل همه زمین را پوشاند» … «پس از سیل»، به چشم میخورند.
3- كتیبهای سومری متعلق به 2000 ق. م. گزارش كاملی از سیل بدست میدهد. با مداخله خدایان، مردی در یك قایق بزرگ نجات مییابد
4- حماسه بابلی گیلگمش بر اساس این داستان بنا شده، ولی خیلی بیشتر بسط داده شده است. این متن از كتابخانه آشوربانیپال بدست آمده است. داستان این شعر بطور شگفت انگیزی شبیه شرح كتابمقدسی آن است.
5- تشابهات مبتنی بر واقعیت است: (الف) هر دو روایت بر آنند كه سیل، داوری الهی بر گناه انسان بوده. (ب) به یك مرد هشدار داده شد و او بوسیله یك كشتی از طوفان نجات یافت. (ج) هر دو گزارش بطور مشابه، دلایل فیزیكی را توصیف میكنند، گرچه توصیف كتابمقدس فاجعه آمیزتر است. (د) هر دو، محل به خشكی نشستن كشتی را بر كوهی میدانند و از دو پرنده سخن میگویند كه دومین پرنده باز نمیگردد. (ه) در هر دو، از پرستش مرد نجات یافته و بركت یافتن او سخن رفته است.
6- اما بین دو گزارش تفاوتهای اخلاقی و روحانی و مهمی وجود دارد: (الف) انگاره خدا در دو گزارش بسیار متفاوت است – ادراكی شریف از خدایی عادل در برابر چند خدا پرستی ابتدایی. (ب) تصور گناه متفاوت است. یهوه گناه را داوری میكند، اما اینكار را از روی بوالهوسی انجام نمیدهد و عادلان را نیز در نظر میگیرد.
7- در پشت هر دو گزارش، واقعیت نهفته است. در كتابمقدس این واقعیت با خویشتنداری و با محتوای اصیل الهیاتی و اخلاقی ثبت شده، در حالیكه در شرح بابلی تنها هستهای از حقیقت حفظ شده كه اسطوره و خرافات آنرا در برگرفتهاند، و بیشتر محتوای اخلاقی آن حذف شده است. هیچ یك از گزارشها، از دیگری مشتق نشده است.
برگرفته از کتاب راهنمای کتاب مقدس
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |