مسئلۀ رنج

پیام کریسمس: وقتی می‌ترسی چه باید بکنی؟

رای بدهید

پیام کریسمس: وقتی می‌ترسی چه باید بکنی؟

همۀ انسان‌ها با ترس روبه‌رو می‌شوند. فرقی نمی‌کند کشیش باشی، معلم، پدر و مادر یا یک کودک؛ همۀ ما از چیزی می‌ترسیم. بعضی‌ها می‌ترسند که زندگی‌شان بی‌اهمیت باشد، تنها از دنیا بروند یا هرگز واقعاً کسی آنان را دوست نداشته باشد. بعضی دیگر با خودشان می‌گویند: «اگر مردم منِ واقعی را بشناسند، دیگر دوستم نخواهند داشت.»
وقتی به اولین کریسمس فکر می‌کنی، احتمالاً «ترس» اولین کلمه‌ای نیست که به ذهنت می‌رسد. اما در واقع، ترس بخش مهمی از داستان کریسمس بود. اگر دوباره با دقت به آن نگاه کنی، راه‌هایی پیدا می‌کنی که به تو کمک می‌کند بر ترس‌های خودت غلبه کنی.

ترس‌ها در اولین کریسمس

وقتی داستان کریسمس را می‌خوانی، بارها با جملۀ «نترس» روبه‌رو می‌شوی. فرشتگان این جمله را به مریم، یوسف، شبانان و حتی کاهنی به نام زکریا گفتند. امروز ما می‌دانیم که تولد عیسی خبر خوشی بود، اما برای کسانی که اولین بار آن را شنیدند، لزوماً چنین به نظر نمی‌رسید. در واقع، آن‌ها ترسیده بودند!
در اینجا چهار ترسی را می‌بینیم که در اولین کریسمس تجربه شد. ترس‌هایی که هنوز هم انسان‌ با آن‌ها روبه‌رو است:

۱. مریم با ترسِ ضعف و ناتوانی روبه‌رو شد

احتمالاً داستان را می‌دانی. روزی فرشته‌ای بر مریم ظاهر شد. دختری جوان، فقیر و بی‌سواد و به او گفت که قرار است مادر مسیحای موعود شود. دلایل زیادی برای احساس ناتوانی داشت. اول این‌که دختری نوجوان، مجرد و باکره بود. می‌دانست احتمال کمی وجود دارد که نامزدش، خانواده‌اش یا مردم شهر، حرفش را دربارۀ بارداری‌اش باور کنند. از همه سخت‌تر این‌که قرار بود پسر خدا را بزرگ کند! این موضوع هر کسی را دچار ترس می‌کرد.
اما فرشته به او چه گفت؟
«ای مریم، نترس! زیرا خدا بر تو نظر لطف انداخته است» (لوقا ۱: ۳۰).

۲. یوسف با ترسِ عدم پذیرش روبه‌رو شد

خودت را جای یوسف بگذار. نامزدت به تو می‌گوید باردار است. می‌دانی که هرگز با او رابطه‌ای نداشته‌ای و او می‌گوید این فرزند، پسر خداست. چطور می‌خواهی این موضوع را در شهری کوچک، جایی که شایعه‌ها خیلی زود پخش می‌شوند، توضیح بدهی؟
واکنش اول یوسف ناباوری بود. بعد فهمید اگر مریم را به عنوان همسر بپذیرد، با مخالفت و قضاوت همۀ مردم روبه‌رو خواهد شد. با این حال، فرشته به او گفت:
«یوسف، ای پسر داوود، از ازدواج با مریم هراسان مباش، زیرا کودکی که در رَحِم اوست از روح‌القدس است» (متی ۱: ۲۰).

۳. شبانان با ترسِ تغییر ناگهانی روبه‌رو شدند

شبی که عیسی به دنیا آمد، شبانان در دشت‌ها مشغول نگهبانی از گوسفندانشان بودند. شبی آرام بود. می‌توانی گوسفندان آرام و شبانان دور آتش را تصور کنی. ناگهان؛ در زمانی که هنوز برق وجود نداشت، آسمان شب به شکلی بی‌سابقه روشن شد و پر از فرشتگان شد.
این اتفاق، کاملاً برخلاف انتظارشان بود و همین تغییر ناگهانی آن‌ها را ترساند. کتاب مقدس می‌گوید:
«در دشتهای دوروبر آن شهر، چوپانانی بودند که شبانگاه از گلّه‌های خود مراقبت می‌کردند. آن شب، ناگهان فرشته‌ای در میان ایشان ظاهر شد و نور جلال خداوند در دوروبرشان تابید و ترس همه را فرا گرفت. اما فرشته به ایشان اطمینان خاطر داد و گفت: «مترسید! من حاملِ مژده‌ای برای شما هستم، مژده‌ای شادی‌بخش برای همۀ مردم» (لوقا ۲ :۸-۱۰).

۴. زکریا با ترس از یأس و ناامیدی روبه‌رو شد

سال‌های طولانی، کاهنی به نام زکریا و همسرش الیزابت (دخترخالۀ مریم) آرزوی داشتن فرزند داشتند. اما سال به سال این اتفاق نیفتاد و در نهایت امیدشان را از دست دادند. آن‌ها از سن فرزندآوری گذشته بودند و بارها ناامید شده بودند.
روزی فرشته‌ای بر زکریا ظاهر شد:
«زکریا از دیدن فرشته مبهوت و هراسان شد. فرشته به او گفت: «ای زکریا، نترس! چون آمده‌ام به تو خبر دهم کهه خدا دعایت را شنیده است و همسرت الیزابت برایت پسری به دنیا خواهد آورد که نامش را یوحنا خواهی گذاشت» (لوقا ۱: ۱۲-۱۳).

راستی تو چطور؟

کدام یک از این ترس‌ها در این کریسمس مانع تو شده است؟ بگذار این چهار درس از اولین کریسمس، تو را به سوی زندگی‌ای پر از شجاعت و آرامش هدایت کند.

چهار راه حل برای زندگی بدون ترس

۱. هر روز زندگی‌ات را کاملاً به خدا تسلیم کن

مریم با همین کار بر احساس ناتوانی‌اش غلبه کرد. چون باور داشت آفریننده‌اش بهتر از هر کسی می‌داند چه چیزی برای زندگی او خوب است، آماده بود هر کاری را که خدا می‌خواهد انجام دهد. وقتی فرشته نقشۀ خدا را به او گفت، مریم پاسخ داد:
«من خدمتگزار خداوند هستم. هر چه در بارۀ من گفتی، همان بشود» (لوقا ۱: ۳۸).
وقتی خدا از تو کاری می‌خواهد، همۀ چیزهای لازم را هم در اختیارت می‌گذارد: زمان، پول، رابطه‌ها و توانایی‌ها. وقتی اعتماد تو به خدا باشد و نه به خودت، دلیلی برای ترس وجود ندارد.

۲. به صداهای پر از ترس و هراس اهمیت نده و توجه نکن

برای غلبه بر ترس، باید جلوی ورود افکار ترسناک از منابعی مانند شبکه‌های اجتماعی، کتاب‌ها، فیلم‌ها، تلویزیون و اخبار را  بگیری. ترس می‌تواند از افکار نگران‌کنندۀ خودت یا از حرف‌های منفی اطرافیان نیز وارد شود. کسانی که می‌گویند تو به اندازۀ کافی خوب، باهوش، بااستعداد یا موفق نیستی.
وقتی به صدای ترس گوش می‌دهی، صدای ایمان خاموش می‌شود و دیگر آن را نمی‌شنوی.
در عوض، با افراد خداترس وقت بگذران و به چیزهایی توجه کن که ایمانت را تقویت می‌کنند، نه به ترس‌هایت. مریم و یوسف هم حتماً با صداهای ترسناک زیادی روبه‌رو بودند، اما تصمیم گرفتند به جای ترس، با ایمان زندگی کنند.

۳. ذهنت را با سرودهایی که خدا را پرستش می‌کنند پر کن

ستایش، پادزهر وحشت و هراس است و پرستش، درمان نگرانی. وقتی می‌ترسی، تمام تمرکز تو روی خودت است: احساسات، ظاهر و توانایی‌هایت. برای از بین بردن ترس، باید روی عظمت و قدرت خدا تمرکز کنی و یکی از بهترین راه‌ها، گوش دادن به سرودهای پرستشی است.
وقتی مریم از مسئولیتی که خدا به او داده بود ترسیده بود، خدا را ستایش کرد و گفت:
«خداوند را با تمام وجود ستایش می‌کنم و روح من، به سبب نجات‌دهنده‌ام خدا، شاد و مسرور است! … جان من خداوند را می‌ستاید و روح من در خدا، نجات‌دهنده‌ام، شادمان است… زیرا خدای قادر و قدوس در حق من کارهای بزرگ کرده است …» (لوقا ۱: ۴۶-۴۹، ۵۴-۵۵).

۴. امیدت را بر وعده‌های خدا قرار بده

تقریباً همه در اولین کریسمس مجبور بودند امیدشان را بر وعده‌های خدا بگذارند. یوسف به نقشۀ خدا اعتماد کرد. شبانان خبر خوش فرشتگان را باور کردند. زکریا نیز ایمان داشت که خدا دعایش را شنیده است. مریم هم امیدش را بر وعده‌های خدا قرار داد. الیزابت به او گفت:
«خوشا به حال تو، زیرا ایمان آوردی که هر چه خدا به تو گفته است، به انجام خواهد رسید!» (لوقا ۱: ۴۵).
مریم دختر ساده‌ای بود، اما به خاطر اعتمادش به وعده‌های خدا، با شجاعت با شرایط بسیار ترسناکی روبه‌رو شد.
تو امیدت را به چه چیزی بسته‌ای؟ به خودت؟ به اقتصاد؟ به سیاستمداران؟ یا به آنچه دیگران در مورد تو فکر می‌کنند؟ همۀ این‌ها روزی تو را ناامید خواهند کرد. در عوض، وعده‌های خدا را در کلام او بشناس و امیدت را بر آن‌ها بگذار. خدا همیشه به وعده‌هایش وفادار است.

نوشتۀ کشیش ریک وارِن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
Shield Security