دموکراسی در دنیای گوسفندها
دموکراسی در دنیای گوسفندها
گوسفندها مثل پلنگ نعره نمیکشند، مثل الاغ عرعر نمیکنند، مثل شیر نمیغرند،
مثل خرگوش نمیدوند،
مثل ماهی زیرآبی نمیروند
و مثل اسب به سرعت فرار نمیکنند…
و شاید به همین دلیل است که همیشه به صورت “گله” هستند و یک “سگ” از آنها مراقبت میکند تا عاقبت خورده شوند.
سگها مواظب گوسفندها هستند، نمیگذارند گرگهای وحشی آنها را بخورد و مواظباند که دزد آنها را نبرد و سرانجام قصاب، آنها را بکشد.
سگها وفادارند،
ولی نه به گوسفندها،
بلکه به قصابها.
علت اینکه دموکراسی به درد گوسفندان نمیخورد این است که آنها یا باید به سگ رأی بدهند، یا به قصاب،
در غیر این صورت باید خیانت کنند و به سوی گرگ بروند که او هم آنها را خواهد خورد.
حتی اگر مدرنیزه هم بشوند،
فقط به طور مکانیزه کشته میشوند،
اگر دیندار هم بشوند، عید قربان قتل عام میشوند.
اعلام همبستگی میان گوسفندان تا وقتی ترس از گرگ و اعتماد به سگ و چاقوی قصاب است، بیهوده است، فقط باعث میشود کشتارگاه مکانیزه ساخته شود.
انتخابات برگزار شد، همۀ گوسفندان به سگ رأی دادند،
زیرا جز او کسی را نمیشناختند.
پشت سر هر گوسفند ناموفق،
یک گرگ است.
دموکراسی در “دنیای گوسفندها”
یعنی انتخاب یکی از این سه گزینه:
سگ… گرگ… یا قصاب!؟
باید سعی کنیم از گوسفند بودن، خارج شویم.
این کار با “مطالعه و مطالبه”
امکان پذیر است.
نوشتۀ سید ابراهیم نبوی
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |