گسستگی و پراکندگی عبارات قرآن
گسستگی و پراکندگی عبارات قرآن
یکی از خوانندگان مقالات اینجانب در سایت پرپاسخ، در پیامی نقل کردند که با خواندن مقالات شما، موثق بودن متون قرآن به چالش کشیده شده و اثبات نبوت محمد به عنوان فردی از سوی خدا و آسمانی بودن کتاب قرآن ناممکن وغیر قابل دفاع می باشد. پس از آن درخواست مقالات بیشتری در این زمینه گردید. در این راستا قابل ذکر است که مسلمانان قرآن را سخنانی از سوی خدا و منبع اصلی وحی محمد، پیامبر اسلام می دانند. ایشان معتقد هستند که قرآن کتابی است روشن و انسان ساز که خداوند آن را برای هدایت بشر بر آخرین پیامبرخود، با اهداف کامل نمودن انسان نازل کرده است.
کلیه فرقه های اسلامی بر سر قرآن امروزی اتفاق نظر دارند. قرآن نیز مدعی آن است که هیچ تر و خشکی وجود ندارد که آن را بیان ننموده باشد.همین موضوع مسلمانان را راغب نموده تا به دنبال کشف علم و معجزات موجود در قرآن برآیند. البته عده ای از مسلمانان هم هستند که قرآن را فقط محدود به دین و مذهب دانسته و قرآن را از نظر مسائل دینی و مذهبی کامل می دانند. ایشان معتقد هستند که هر تروخشکی که قرآن از آن سخن به میان آورده را باید در مسایل دینی جستجو نمود.
ولی به نظر نویسنده مقاله، قرآن حتی از نظر مسائل دینی و مذهبی نیز کامل نیست. چرا که هیچ یک از اصول و فروع دین در قرآن به صورت واضح و روشن بیان نگردیده است. بطوری که طرفداران فرقه های مختلف اسلام نه تنها بر تعداد اصول دین با یکدیگر توافق نظر نداشته، بلکه در احکامی همچون نماز، خمس ، زکات و دیگر احکام فروع دین نیز اختلاف نظر دارند.
این یک واقعیت است که اگر قرآن ادعای کامل بودن دارد، پس چگونه این همه اختلاف در بین فرقه های اسلام وجود دارد؟
امروزه می بینم که هر کدام از فرقه های اسلام برای احکام قرآن شرط و شروط خود را مطرح می نمایند و برای اجرای احکامی که در قرآن آمده، یا حتی احکامی که در قرآن وجود ندارند، مقدماتی را اضافه می نمایند.
هیچ یک از استدلالات دینی و همینطور موضوعاتی را که قرآن به آنها اشاره می نماید در اثبات گفته های خدا، بطور کامل و واضح بیان نشده است. برای موضوعاتی چون روز قیامت، روز برزخ، روز الست، روز عرفه، بهشت و جهنم، شب قدر و روح و جن، در حقیقت به صورت واضح، توضیحی بیان نگردیده است. به همین علت قرآن برای روشن شدن موضوعات به مثال روی می آورد. جالب اینجاست که حتی مثالها وداستانهای قرآن نیز واضح نیستند. قرآن داستانهای مطرح شده در تورات را ناقص و گاهاً متفاوت از واقعیتی که در تورات مطرح شده نقل می نماید.همچنین عبارتهای قرآن در بسیاری از موارد، نامفهوم و گاهاً بی معنا هستند. شخصی به نام شیخ سهیلی در قرن ششم هجری در پژوهش قرآن، شاخه ای بنام دانش مبهمات قرآن را تأسیس نمود که در آن به صدها عبارات قرآنی می پردازد. تمامی عباراتی که شیخ سهیلی به آن پرداخته، مصداق مشخصی نداشته بلکه نامفهموم و مبهم هستند.
همچنین جمعی از مفسرین، با استناد براحادیث و روایات جعلی که عده کثیری از مسلمانان به جعلی و نادرست بودن آنها اعتراف کردند، سعی در معنا کردن عبارات قرآن دارند. اینها علاوه بر آیاتی است که خود قرآن معترف برآن است که معنای واضحی ندارند و قرآن آنها را آیات متشابه نام گذاری کرده است. قرآن مدعی است که آیات متشابه را فقط خدا و راسخون فی العلم می داند. البته همین عبارت راسخون که در میان مسلمانان مورد اختلاف بوده و مصداق مشخصی ندارد، درعلم نیز مبهم و نامشخص می باشد.
در واقع بسیاری از آیات قرآن بدون شأن نزولشان ، بی معنا هستند. این در حالی است که شأن نزول تعداد محدودی از آیات قرآن، بر طبق روایاتی متفاوت بیان شده است. در این موارد احادیث، بیانگر معنای قرآن بحساب می آیند. احادیثی که بسته به فرقه های مختلف اسلامی، بیان ها و تعاریف مختلفی دارند که اکثر آنها جعلی هستند. اولین نگارش احادیث در قرن دوم هجری آغازشده که هم زمان با اهمیت یافتن احادیث ، بر تعداد آنها نیز اضافه گردیده است.
در تفسیر و تعبیر قرآن هر فرقه از اسلام، همانند موم به شکل دلخواه خود آن را تفسیر و تعبیر می نمایند. برای آیاتی که معنایی واضح دارند فرقه های اسلامی تفسیرهای متفاوتی بیان می نمایند. درهر فرقه از اسلام، تفسیر قرآن، تأیید آسمانی بودن همان فرقه است. برای مثال اهل سنت ده ها آیه در وصف عایشه دارند، که فرقه شیعه همان آیات را در وصف فاطمه نقل می کنند. در حقیقت هر کدام از این فرقه ها آیات قرآن را همانگونه که تمایل دارند تفسیر و تعبیر می نمایند. این در حالی است که قرآن مدعی است که این کتاب به صورت ساده برای مؤمنین بیان شده است.
به این آیه از سوره القمر آیه 17 توجه نمایید:
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كرده ايم!
درتمامیت قرآن هیچگونه نظمی مشهود نیست. گسستگی مطالب، و پرشهای ناگهانی در موضوعات مختلف در همه سوره های قرآن دیده می شود. جمع آوری سوره ها در زمان عثمان تحت نظارت برخی از صحابه به ریاست زید بن ثابت صورت گرفته است. او تصمیم بر چگونگی چیدمان سوره ها می گرفت، به این ترتیب که سوره های بزرگتر در ابتدا و سوره های کوچکتردر انتهای کتاب قرآن قرار گیرند. طبق نظر وی تصمیم گیری شد که برای مثال، سوره توبه را یک سوره بحساب بیاورد و یا اینکه قسمت هایی از قرآن را به صورت سوره جداگانه قرار ندهد. همانگونه که گفته شد به همین علت در تمامی سوره ها، مطالب و داستانها پراکنده هستند. به عنوان نمونه، به جز داستان یوسف که در یک سوره بیان شده، داستان آدم در هشت سوره مختلف بیان گردیده؛ یا داستان نوح در شانزده سوره نقل شده است و یا داستان پیامبری بنام صالح که به هیچ وجه نام او در کتب آسمانی عهد عتیق و عهد جدید ذکر نشده و یک پیامبر تخیلی می باشد در شش سوره آورده شده است. داستان پیامبر دیگری بنام هود در سه سوره از قرآن به چشم می خورد. موضوعات و مطالب بسیاری به همین شکل در قرآن نوشته شده است وهیچ انسجامی در موضوعات قرآن وجود ندارد. طبق گفته های خود قرآن بعضاً، آیاتی منسوخ و باطل در قرآن وجود داشته و بعضی دیگر کلاً به دست فراموشی سپرده شده اند.
به آیاتی از سوره الاعلی توجه نمایید:
سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى ما بزودى بر تو خواهيم خواند تا فراموش نكنى
قرآن دلیل فراموشی و منسوخ کردن آیات قرآن را چنین توجیه می نماید:
يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مى كند و اصل كتاب نزد اوست
در ماجرای غرانیق محمد از دو آیه که بر او نازل گردیده بود پشیمان گردیده و در توجیه پشیمانی خود می گوید: آن آیات توسط شیطان بر من نازل شد. طبق آیات قرآن هیچ کسی نمی تواند مثل قرآن بیاورد ولی ظاهراً شیطان توانسته هم آیه ای مثل قرآن بیاورد و هم آیات را بر محمد نازل کند بطوری که در آن موقع محمد متوجه این موضوع نشده است.
ازایرادات بارز دیگر قرآن می توان به سوره التحریم آیه 10 اشاره نمود:
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ
خدا براى كسانى كه كفر ورزيده اند زن نوح و زن لوط را مثل آورده [كه] هر دو در نكاح دو بنده از بندگان شايسته ما بودند.
در این آیه مشاهده می شود که خدای محمد در مورد نکاح مثل آورده، این در حالی است که سخنی از زن نوح به میان نیامده و تنها به پسر نوح و همسر لوط در آیات دیگر اشاره شده، زیرا زن نوح خیانتکار نبوده بلکه از پیروان خود نوح بود . اما چون به اشتباه نام همسر نوح در این آیه آمده، مفسرین اسلامی در توجیه این اشتباه می گویند که نوح دو همسر داشته و این آیه به همسر دیگر نوح اشاره دارد.
و یا در سوره مریم آیه 28 به اشتباه مریم مادر عیسی مسیح را خواهر هارون برادر موسی نبی معرفی می کند:
يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا
اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نيز] بدكاره نبود.
و در جایی دیگر هامان را وزیر فرعون معرفی می کند این در حالی است که هامان وزیر شاه ایران بود و نام او در عهد عتیق ذکر شده و جا دارد این را هم یادآوری کنم که نام هامان نامی غیر مصری بود.
تمامی این اشتباهات گویای این است که نویسنده قرآن داستانهای زیادی را شنیده ولی چون داستانها را به صورت سطحی شنیده، در بازگو کردن این داستانها به صورت آشفته از هر کدام، قسمتی را بیان نموده است.
در سوره الانفال آیه 65 بعد از اینکه خدای محمد، پیروان او را به جهاد تشویق می کند و به آنها وعده می دهد که هر مسلمانی در جنگ بر صد نفر از دشمنان غلبه خواهد کرد. ولی پس از آنکه مشاهده می کند که در این وعده زیاده روی کرده، در آیه بعدی سخنان خود را اصلاح می کند و می گوید هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفی است، بنابرین هر مسلمان نه بر صد نفر بلکه فقط بر ده نفر غلبه خواهد کرد.
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ
اى پيامبر مؤمنان را به جهاد برانگيز اگر از [ميان] شما بيست تن شكيبا باشند بر دويست تن چيره مى شوند و اگر از شما يكصد تن باشند بر هزار تن از كافران پيروز مى گردند چرا كه آنان قومى اند كه نمى فهمند
در ادامه در آیه ی 66 می گوید:
الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ
اكنون خدا بر شما تخفيف داده و معلوم داشت كه در شما ضعفى هست پس اگر از [ميان] شما يكصد تن شكيبا باشند بر دويست تن پيروز گردند و اگر از شما هزار تن باشند به توفيق الهى بر دو هزار تن غلبه كنند و خدا با شكیبان است.
در ادامه ایرادات وارده بر قرآن می توان به گفته آن در مورد نطفه اشاره نمود. قرآن مدعی است نطفه از کمر مرد و از میان استخوان سینه زن بیرون می آید. گرچه مفسیرین بارها به توجیه اشتباهات قرآن پرداخته و مدعی هستند شاید به دلایلی قرآن این موضوع را مطرح کرده است؛ ولی در حقیقت مسلمانان و مفسرین عزیز آنها همه چیز را می پذیرند تا اشتباهات قرآن را نپذیرند.
قرآن تناقضات آشکاری در خود دارد، آیات و عبارات نامفهوم و بی معنی که در برابر هم ضد و نقیض هستند. بی شک عزیزان مسلمان برای توجیه اشتباهات و تناقضات قرآن دلایل و تفسیرهایی را بیان می کنند و حتی مفهوم قرآن را به دلخواه تغییر می دهند تا مدعی آن شوند که اشتباهی در قرآن وجود ندارد.
اما یک سؤال از سوی مسلمانان عزیز بدون پاسخ می ماند که: مسلمانان در چه صورتی پذیرای تناقضات قرآن خواهند بود؟ قرآن چه تناقض آشکاری باید داشته باشد تا ایشان معترف شوند که این تناقض قابل توجیه نبوده و آن را بپذیرند؟
تا زمانیکه هرآنچه در قرآن بیان شده، از طرف پیروانش توجیه می گردد، دیگر به زبان آوردن این عبارت که تناقض و اشتباه در قرآن یافت نمی شود، کاملاً بی ارزش خواهد بود.
نویسنده: کشیش آبیلا یوحنا مارو
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |
سپاسگزارم عالی
عالیه دست تون درد نکنه
دین اسلام و قرآن از خدا نیست پر از اشتباه است کاملا با صحبتهای شما موافقم. پیروز باشید
دین اسلام و قرآن از خدا نیست پر از اشتباه است کاملا با صحبتهای شما موافقم. پیروز باشید
درها بایستی از آسمان برای قلب هایی(همچون بنده و بسیاری) که قرن ها در تاریکی به سر بردند باز بشود در دعا تا بینا شده و آشکار بشود مسایلی که تا الان قادر به دیدن نبودند !
اقوامی که در تاریکی به سر می بردند ، نور عظیمی دیدند . آمین
کامل و بی نقص بود مقالتون خسته نباشید.
یعنی خود حضرت محمد از گسستگی و عبارات اشتباه خبر نداشت؟ اگر خبر داشت پس چطور پیغمبر شد؟