چگونه برای کلیسای ویران دعا کنیم؟
دانیال 9 : 1 ـ 23
علت اینکه این عنوان «چگونه برای یک کلیسای ویران دعا کنیم» را برای این موعظه انتخاب کردم این است که معتقدم بسیاری از کلیساهای امروز ما ویران هستند. خرابی اورشلیم و اسارت اسرائیل در بابل، تصویر بسیاری از کلیساهای امروزی ما در سرار دنیاست. زندگیها، وفاداریها، پاکیها، عمقها، قوتها و غیرتهای زیادی در دنیا وجود دارند. خدا هیچگاه از قومش ناامید نمی شود و هدف نهایی جهانشمول خود را حتی با استفاده از یکنفر باقیمانده هم انجام خواهد داد.
امّا بسیاری از جنبشهای مسیحی امروزه تبدیل به یک خرابی از نااطاعتی، دوری و بی احترامی به نام خود عیسی مسیح شده اند. پس به همان طریقی که دانیال برای قومش دعا کرد، ما نیز بایستی با استفاده از این نمونه برای ویرانی های خود دعا کنیم.
سه جنبه از ویرانی قوم خدا
اگر با شباهت این خرابیها با جنبشهای مسیحی امروزه مؤافق نیستید، اجازه دهید که من سه نمود از این خرابی قوم خدا را با استفاده از متن آیه ها ذکر کنم.
1. قوم در اسارت نیروهای بی خدا هستند
دو بار در آیه های 11 و 13 دانیال می گوید که این بلای اسارت در بابل، قبلاً در شریعت موسی هشدار داده شده بود. مثلاً در تثنیه 28 : 36 موسی می گوید که اگر قوم، خدا را رها کنند، در آنصورت: " خداوند تو را بسوی امتی که تو و پدرانت نشناخته اید خواهد برد و در آنجا خدایان غیر را عبادت خواهی کرد." و آن در بابل به وقوع پیوسته بود.
مارتین لوتر در سال 1520 متنی را بعنوان «اسارت بابلی کلیسا» نوشت. منظور او از این نوشته این بود که قوات و نیروهایی که نسبت به مسیح و کلامش بیگانه بودند، ذهن و قلب کلیسا را اسیر خود کرده بودند. کلیسا اسیر نیروهای به دور از خدا بود.
این وضعیت بسیاری از کلیساهای امروز ماست. میلیونها نفر از کسانی که به کلیسا می روند، همانند دنیا فکر می کنند. بسیاری از گمانهای ساده ای که رفتارها و انتخابهای ما را رقم می زنند، بجای اینکه از کلام خدا برداشت شوند از دنیا و فرهنگ اطراف ما نشأت می گیرند. کلیسا راحتی، کامیابی و خود محوری خود را از محبت به این دنیا فراهم می کند. بسیاری از گروهای مسیحی امروز، خیلی با روح بابل متفاوت نیستند؛ درحالیکه خدا می گوید ما نسبت به این دنیا بیگانه و مانند یک تبعیدی هستیم؛ و قرار نیست با این عصر همنوا شویم. بنابراین مانند قوم اسرائیل در قدیم، بسیاری از کلیساهای خدا امروز در اسارت این نیروهای بی خدا هستند.
2. قوم گناهکار و شرمسار هستند
دانیال بیشتر دعایش را صرف اعتراف گناهان قوم نمود. بعنوان مثال در آیۀ 5 می گوید: " ما گناه و عصیان و شرارت ورزیده و تمرّد نموده و از اوامر و احکام تو تجاوز کرده ایم." بعبارت دیگر ما در حضور خدا تقصیر بزرگی داریم و از آنجایی که این گناه واقعی است، شرمساری آن نیز حقیقی است. این حقیقت در آیه های 7 و 8 ذکر شده اند. در ترجمۀ دیگری چنین عبارتی آمده است: «سردرگمی صورت (روی) ـ این سردرگمی روی به ما تعلق دارد»، بعبارت ساده تر: «صورت شرمنده به ما تعلق دارد». کاری که ما انجام داده ایم آنقدر شرم آور است که صورتمان سرخ شده و می خواهیم آنرا بپوشانیم و از آنجا فرار کنیم. این احساسی بود که دانیال نسبت به قوم خدا داشت. گناه و شرمساری آنها عظیم بود.
امروز در کلیسا وجدان ناراحتی وجود دارد. یک احساس عمیق و قوی در درون ماست که می گوید بایستی اساساً متفاوت باشیم. در حقیقت ما بایستی در لبۀ ابدیت و در ارزش و رفتاری متغایر و غیردنیوی همراه با محبّت، عدالت و خدمت جانفشانه ای قرار گرفته باشیم که نشان دهندۀ این حقیقت باشد که ما شهروند آسمانیم نه زمین. امّا وقتی در آئینه نگاه می کنیم، کلیسا را اینطور نمی بینیم. نتیجۀ آن احساس شرمساری بخاطر حقیقت بی ایمانی و نااطاعتی است. بنابراین ما با راه رفتنهای دزدکی و صورتهای پوشیده، روزهایمان را سپری می کنیم و همراه با ترس از اینکه کسی از شاگرد عیسی بودن ما باخبر شود.
3. قوم در میان اقوام اطراف خود ضرب المثل و عار بودند.
آیۀ 16 می گوید: " …اورشلیم و قوم تو نزد همۀ مجاوران ما ضرب المثل شده است." « ضرب المثل» در ترجمۀ دیگر، رسوایی و یا عار معنی شده است. یعنی اینکه اقوام اطراف، اسرائیلیان را مغلوب و پراکنده شده می دیدند و به آنها می خندیدند. آنها اسرائیل خدا را مسخره می کردند.
این دقیقاً اتفاقی است که در بسیاری از کلیساهای مسیحی افتاده است. کلیسا با دورویی خاص خود نام عیسی را تبدیل به محل عار نموده است: یعنی تلاش در حرکتی بنام مسیحیت، غافل از اینکه درواقع هنوز با ضرب آهنگ این دنیا درحال حرکت است. بنابران دنیا «مسیحی» را اساساً متفاوت از بقیه نمی بیند. و شاید آنرا اصولاً افزودن جزئی روحانی به زندگی شخصی می بیند که اساساً بدون تغییر باقی می ماند.
پس وقتی دانیال درمورد ویرانی قوم اسرائیل دعا می کند، من آنرا دعایی برای ویرانی کلیسای مسیحی می بینم؛ کلیسایی که مجرم و شرمسار است و در اسارت نیروهای بی خدا به رسوایی در میان اقوام دیگر تبدیل شده است.
چهار روش دعا برای کلیسای ویران
حالا چگونه برای این چنین کلیسایی دعا کنیم؟
1. از کتاب مقدس شروع کنید.
ما ابتدا برای دعا برای یک کلیسای ویران از جایی شروع می کنیم که دانیال شروع کرد. ما به کتب مراجعه می کنیم.
آیۀ 2 می گوید: " در سال اول سلطنت او [داریوش]، من دانیال، عدد سالهایی را که کلام خداوند دربارۀ آنها به ارمیای نبی نازل شده بود از کتاب فهمیدم که هفتاد سال در خرابی اورشلیم تمام خواهد شد. " این کتب، کتاب ارمیا و سایر کتب می باشند. دعایتان را با کتاب مقدس آغاز کنید.
جورج مولر می گوید که او سالها بدون اینکه با کتاب مقدس شروع کند، صبحها دعا می کرده است. نتیجتاً ذهنش در دعا آشفته بوده و تمرکز لازم را نداشته است. سپس او با خواندن کلام خدا شروع کرده و کلامی را که می خوانده تبدیل به دعا می کرد و به مدّت 40 سال توانست در دعا متمرکز و قدرتمند عمل کند.
دعای بدون کتاب مقدّس، منتهی به کلیسایی دنیوی خواهد شد که دائماً سعی در آزاد شدن از ارزشهای این دنیا است. دعای دانیال با کتاب مقدّس شروع شده و با کتاب مقدّس نیز اشباع شده است. عبارت پس از عبارت مستقیماً از کلام خدا می آید. در این دعا اشاراتی به لاویان (26: 40)، تثنیه (28: 64)، خروج (34: 6)، مزمور (44: 14) و ارمیا (25 : 11) وجود دارد. این دعا پر است از نگرش کتاب مقدسی از واقعیت، زیرا که مملوء است از خود کتاب مقدّس.
آنانی را که دعایشان از کتاب مقدّس اشباع است، کلاً در دعا پر شورتر و موثرتر دیده ام. جایی که ذهن از کلام خدا پر نیست، قلب نیز کلاً از دعا خالی است. این تنها عقیدۀ من نیست. عیسی نیز همین موضوع را عنوان نمود وقتی در یوحنا 15 : 7 گفت: " اگر در من بمانید و کلام من در شما بماند، آنچه خواهید بطلبید که برای شما خواهد شد." وقتی می گوید: " اگر کلام من در شما بماند…" منظورش این است که اگر کلام من ذهن شما را اشباع کند…اگر کلام من نحوۀ تفکر شما را شکل دهد…اگر کلام من را حفظ کرده باشید و ناگهان مانند آگهی غافلگیر کننده به ذهنتان بیاید…در آنصورت برای التیام کلیسایی ویران دعا خواهید کرد.
پس اولین طریق برای دعا کردن برای کلیسای ویران این است که سراغ کتب (کتاب مقدس) بروید. ذهنتان را از کلام اشباع کنید و آن کلام را دعا کنید.
2. اعتراف کردن به گناهانمان
دومین روش برای دعا کردن برای کلیسای ویران، اعتراف کردن به گناهایمان است.
تقریباً 12 آیه از دعای دانیال اعتراف می باشد: آیه های 4 تا 15. این یعنی واقع بین بودن نسبت به خدا و گناه.
یعنی تشخیص دادن گناه بعنوان یک گناه و آنرا مطلقاً یک چیز بد خواندن نه یک چیزی که خیلی هم بد نیست. یعنی آنرا گناه، عصیان، شرارت، تمرّد (آیۀ 5)، رسوایی، خیانت (آیۀ 7) و نااطاعتی (آیۀ 10) نامیدن. یعنی پذیرش عدالت (آیۀ 7)، عظمت، هیبت (آیۀ 4)، رحمانیت و بخشش (آیۀ 9) خداوند. یعنی خود را در حضور خدا شکسته، نادم و خطاکار (آیۀ 8) دیدن. در حضور خدا!
بخاطر گناه در زندگی احساس بدبختی کردن با احساس شکسته شدن بخاطر اینکه گناه ما به قدوسیّت خدا توهین نموده و باعث ملامت نام او شده، تفاوت آشکاری دارد. اعتراف دانیال که یک اعتراف کتاب مقدسی است، یک اعتراف خدا محوری است. موضوع این نیست که ما بپذیریم که با گناه زندگیمان را به بدبختی کشانده ایم؛ بلکه موضوع این است که بپذیریم که چیزی بدتر از بدبختی بوجود آمده و آن توهین به قدوسیّت و جلال خداست.
پس ما با رفتن به سراغ کتاب مقدس و اعتراف به گناهایمان، برای کلیسایی ویران دعا می کنیم.
3. بخاطر آوردن رحمتهای گذشته و دانستن اینکه خدا هرگز تغییر نمی کند
روش دیگری که می توان بوسیلۀ آن برای کلیسای ویران دعا کرد، بیادآوردن رحمتهای گذشتۀ خدا و تقویت شدن از این واقعیت است که خدا هرگز تبدیل نمی شود.
در آیۀ 5 می خوانیم: " پس الان ای خداوند خدای ما که قوم خود را به دست قوی از زمین مصر بیرون آورده…" دانیال می دانست علت اینکه خدا قوم اسرائیل را از مصر بیرون آورده بود این نبود که اسرائیل بسیار قوم خوبی بود. مزمور 106 : 7 ـ 8 می گوید: " پدران ما کارهای عجیب تو را در مصر نفهمیدند و کثرت رحمت تو را به یاد نیاوردند، بلکه نزد دریا یعنی بحر قلزم فتنه انگیختند. لیکن به خاطر اسم خود ایشان را نجات داد تا توانایی خود را اعلان نماید."
دعا برای کلیسای ویران توسط خاطرات رحمتهای گذشتۀ خدا پایدار می شود. عیسی دیروز، امروز و تاابد همان است (عبرانیان 13 : 8). اگر خدا افرادی سرکش را در کنار دریای قلزم یکبار نجات داد، دوباره می تواند اینکار را برای یک کلیسای ویران انجام دهد. بنابراین وقتی برای کلیسایی ویران دعا می کنیم، می توانیم روزهای روشن گذشتۀ کلیسا و روزهای تاریکی که از آنها رستگار شده را یاد کنیم.
بخاطر همین تاریخ کلیسا آنقدر ارزش دارد. روزهای بدی قبلاً وجود داشته که خدا آنها را تغییر داده است. روزنامه های این روزهای آمریکا پر است از خبرهایی مبنی بر سیر صعودی آمار جنایت و فساد در جامعه. کلیسا همیشه در چنین مواقعی مرحمی برای ناامیدی جامعه بوده است. بعنوان مثال مطالعۀ تاریخ قرن 18 انگلستان و انحطاط اخلاقی و خشونت آنموقع، قبل از اینکه خدا جورج وایتفیلد و جان وسلی را بفرستد، بیشتر شبیه خواندن روزنامه های امروز است. بطور مثال در آن زمان:
" تنها 5 تا 6 عضو مجلس به کلیسا می رفتند…طاعون، آبله و بیماریهای بیشمار دیگری که ما امروزه به آنها اهمیتی نمی دهیم، درمانی نداشتند…لباس آنقدر گران بود که بعضی از فقرا در شهرها، لباسهای ژنده و مملوء از شپش استفاده می کردند…مجازات جرائم در مقایسه با امروز وحشیانه بود (اعدام برای یک دزدی کوچک)…پسران و گاهی دختران جوان به مدت هفت سال بایستی بندگی اربابی را می کردند تا زیر دست او تعلیم بیابند. آنها شش روز در هفته از طلوع صبح تا غروب آفتاب و یا حتی بیشتر از آن کار می کردند…اگر بدشانس می آوردی و گرسنگی می کشیدی و از حال می رفتی، شما ممکن بود بخاطر تخدّی از قانون از روی زمین جمع آوری شده و به زندان متعفن نیوگیت منتقل می شدی. برای رفتن به دنیای جدیدتان (زندان) می بایستی در قایقی پر از انواع و اقسام زندانی (که دائم الخمرها شایعترین آنها بودند) همسفر می شدی…برای ساکت کردن نوزادن به آنها حتی جین داده می شد که نتیجتاً کور می شدند و یا حتی می مردند. علاقه و عشق مردم برای اذیّت و آزار حیوانات مثلاً در گاوبازی هم اندازه با شوق آنها برای دیدن یک اعدام در انظار عمومی بود." (کتاب انقلاب و بیداری، تاریخ مسیحیت 2، صفحۀ 7 ـ 8).
همۀ اینها و بیشتر از آن، کلیسایی ویران، فاسد و بی توان. یکدفعه خدا بیداری بزرگی را آغاز کرد. و برای اینکه امید ما را برای دعاکردن مضاعف کند، خدا از دو نفر که نمی توانستند این نکات مهم الهیاتی را بپذیرند، استفاده کرد، اولی شخصی چاق و دیگری شخصی با 160 سانیمتر قد و 58 کیلوگرم وزن.
ما می توانیم با بیادآوردن رحمتهای گذشته و پیروزیهای پرفیض گذشته برای کلیسای ویران دعا کنیم. ما بخاطر می آوریم که تاریخ یک خط راست نزولی نیست، بلکه یک خط راست صعودی.
4. توسل به غیرت خدا برای جلال نام خودش
سرانجام ما می توانیم با توسل به غیرت خدا برای جلال نام خودش برای یک کلیسای ویران دعا کنیم.
ببینید که دعا چگونه در آیه های 18 تا 19 به اوج خود می رسد."…ما تضرعّات خود را نه برای عدالت خویش بلکه برای رحمتهای عظیم تو به حضور تو می نماییم. ای خداوند بشنو! ای خداوند بیامرز! ای خداوند استماع نموده، به عمل آور! ای خدای من، بخاطر خودت تأخیر منما زیرا که شهر تو و قوم تو به اسم تو مسمّی می باشند."
قوم خدا تحت نام خدا شناخته می شوند. خدا غیرتی بی نهایت برای نام خود دارد. او اجازه نمی دهد که نامش خوار شده و به مثلی دنیوی تبدیل شود. این اطمینان عمیق قلبی ماست. خدا به اسم خودش متعهد است. خدا با تعصبی آتشین به جلال و صداقت اعتبار نام خود متعهد است.
و این انتهای دعای ما برای کلیسای ویران است: ما تحت نام تو خوانده شده ایم. ما تحت نام تو زنده هستیم. ما را نی، ما را نی ای خداوند، بلکه نام خود را جلال بده. بخاطر نام خود نجات بده، بخاطر اسم خود احیا کن. بخاطر نام خود ای خداوند، کلیسای خود را پاک کن، التیام ببخش و تقویّت کن؛ زیرا که ما همگی تحت نام تو خوانده شده ایم.
برگرفته از وب سایت www.desiringgod.org
1992
نوشته: جان پایپر
مترجم: آرش
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |