چرا خدا انسان را به گونه ای آفرید که بتواند گناه کند؟
خوب، آيا ميتوانست او را به گونة ديگري خلق كند؟ آيا امكان داشت موجودي اخلاقي بدون قدرت انتخاب وجود داشته باشد؟ «آزادي» – آزادي تفكر، آزادي وجدان – هدية خدا به انسان است، حتي اگر انسان آزادي خود را براي بياطاعتي از خدا بكار برد.
در يك تصادف قطار، مهندس آن كه ميتوانست با پريدن از قطار زندگي خود را نجات بخشد، در محل كار خود باقي ماند و در نتيجه مسافران را نجات داد ولي زندگي خود را از دست داد. آنها بناي يادبودي ساختند؛ نه براي قطار، چرا كه قطار فقط كاري را انجام داده بود كه از دستگاهها و ماشينهاي آن برميآمد. آنها بناي يادبود را براي مهندسي ساختند كه به ارادة خود انتخاب كرد كه زندگي خود را ببازد تا مسافران را نجات بخشد. اگر در طبيعت ما تمايل ديگري بجز اطاعت نباشد، چه فضيلتي در اطاعت ما از خدا وجود دارد؟ ولي اگر به انتخاب خود و بر خلاف گرايش طبيعتمان از خدا اطاعت كنيم، ارزش دارد.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |