کتاب مقدس

معرفی عهد جدید: یهودیت-فرقه‌های یهودیت (فصل چهارم)

رای بدهید

معرفی عهد جدید

یهودیت (فصل چهارم)

فرقه‌های یهودیت

با وجودی که یهودیت از نظر اتحاد مذهبی در مقام مقایسه با سایر مذاهب امپراطوری روم وضع بهتری داشت ولی مانند سایر مذاهب دارای فرقه‌هایی بود. هر چند تمام فرقه‌ها شریعت را قبول داشتند ولی از نظر تأکیدهایشان به گروه‌هایی از آزاد‌فکران تا پیروان اصالت عقل و از صوفی‌منشان تا فرصت‌طلبان سیاسی تقسیم می‌شدند.

فریسیان

مهم‌ترین فرقۀ یهودیت، در دورۀ عهدجدید، فرقۀ فریسی بود. ریشۀ لغت فریسی به معنی «جدا شدن» است و می‌توان آنها را فرقۀ معتزله خواند‌. آنها خود را از همه‌جا جدا می‌دانستند و می‌خواستند پاک و طاهر بمانند و به همین دلیل از هر نوع تماس گناه‌آلود اجتناب می‌کردند و در حفظ تمام جزئیات شریعت و روایات مربوطه کوشا بودند. زمان تشکیل این فرقه مدت کوتاهی بعد از دورۀ مکابی‌ها بود و قبل از سال ۱۳۵ قبل از میلاد فریسیان در میان سایر فرقه‌های یهودیت دارای رسمیت بودند.

از نظر خداشناسی یا الاهیات، متّکی بر تمام قسمت‌های رسمی عهدعتیق شامل شریعت موسی یا تورات و انبیاء و نوشته‌ها بودند. از نظر فن تفسیر، از روش تمثیلی یا درک مفهوم نهایی استفاده می‌کردند تا بتوانند انعطاف بیشتری در مورد یافتن جواب برای مسائل جدید داشته باشند. آنها به قوانین شفاهی با روایات اهمیت زیادی می‌دادند و آنها را با دقّت مراعات می‌نمودند.‌ آنها به حقیقی بودن ارواح و فرشتگان و همچنین به ابدی بودن جان و قیامت بدن ایمان داشتند. نمازها و روزه‌های مقرّر را با دقت اجرا می‌کردند و عشریۀ خود را با دقّت کامل محاسبه و پرداخت می‌نمودند (متی ۲۳:۲۳، لوقا ۴۲:۱۱). روز سبت را به طور دقیق نگاه می‌داشتند به‌طوری که حتی جایز نمی‌دانستند مریضان شفا یابند یا انسان چند دانه گندم بردارد و بخورد (متی ۱:۱۲و۲).

یکی از متخصصان به نام کهلر هفت نوع فریسی متعصّب یا جدّی را ذکر می‌کند:

۱- فریسی متظاهر که کارهای نیکوی خود را در حضور مردم انجام می‌دهد.
۲- فریسی خواهان تمجید که مایل است دوستانش کارهای خویش را بدانند و از او تعریف کنند.
۳- فریسی کور که بر اثر اصابت به دیوار، خود را زخمی می‌سازد زیرا برای این که مثلاً از دیدن زنی اجتناب نماید، چشم‌های خود را می‌بندد‌.
۴- فریسی ترسو که در موقع راه رفتن سر خود را پایین می‌اندازد تا مناظر وسوسه‌انگیز را نبیند.
۵- فریسی حسابگر که همیشه کارهای خوب خود را می‌شمارد تا بداند از کارهای بدش بیشتر است یا نه.
۶- فریسی خداترس که مانند ایوب واقعاً عادل بود.
۷- فریسی خدادوست مانند ابراهیم‌.

با وجودی که بیشتر فریسیان به قدری در خود فرو رفته و مشغول اجرای شریعت بودند که دین‌داری و عدالت آنها مصنوعی و توأم با خودخواهی شده بود، معهذا در بین آنها اشخاص زیادی وجود داشتند که متّقی و نیکوکار بودند. همۀ آنها ریاکار نبودند. نیقودیموس، که با اشتیاق کامل به ملاقات مسیح آمد و بعداً هم در کار تدفین وی با یوسف رامه‌ای همکاری کرد، یک فریسی بود. شائول طرسوسی، با وجودی که کلیسا را جفا رسانید، علناً اعلام کرد «من فریسی پسر فریسی هستم» (اعمال ۶:۲۳) و اضافه کرد که «از جهت عدالت شریعتی، بی عیب» بوده است (فیلپیان ۶:۳). البته می‌توان گفت که معیارهای اخلاقی و روحانی فریسیان آنها را به طرف عدالت شخصی یا خودخواهی و در نتیجه به سوی ریاکاری می‌کشانیدند، ولی آنها در مقام مقایسه با مردم معمولی زمان خود بی‌شک در سطح بالاتری بودند.

از میان فرقه‌های مختلفی که در یهودیت وجود داشت، فقط فرقۀ فریسی باقی مانده است. مکتب فریسیان، از نظر اخلاق و پیروی از مراسم و قوانین شریعت، پایۀ یهودیت اصیل جدید گردیده است.

صدوقیان

طبق روایات موجود، صدوقیان خود را از اسم صادوق گرفته‌اند که در زمان داود و سلیمان، کاهن اعظم بوده است. پسران صادوق در دورۀ اسارت از سران کاهنان بودند (۲تواریخ ۱۰:۳۱، حزقیال ۴۶:۴۰ و ۱۵:۴۴ و ۱۱:۴۸) و از قرار معلوم این اسم تا زمان مسیح برای حزب کاهنان به‌کار برده می‌شد. صدوقیان، که از نظر تعداد از فریسیان کمتر بودند، قدرت سیاسی داشتند و در زمان هرود پادشاه ادارۀ حیات سیاسی یهود در دست آنها بود.

صدوقیان، که از احزاب یهودیت بودند، تورات را فقط به طور تحت‌اللفظی تفسیر می‌کردند و فقط پنج کتاب اول عهدعتیق را رسمی و قانونی می‌شمردند و آنها را از این نظر از کتب انبیاء و سایر نوشته‌های عهدعتیق بالاتر و معتبرتر می‌دانستند. بنابراین به عقیدۀ آنها لازم نبود که انسان مانند فریسیان رسوم و تقالید و قوانین شفاهی را مطالعه و رعایت نماید. صدوقیان پیرو مکتب عقل و مخالف امور ماوراءالطبیعه بودند و به همین دلیل به وجود فرشتگان و ارواح اعتقاد نداشتتد (اعمال ۸:۲۳) و عقیده به ابدی بودن انسان را قبول نمی‌کردند. مذهب آنها صرفاً اخلاقی و تحت‌اللفظی بود. تأثیرات تمدن یونان را بیشتر می‌پذیرفت تا عقاید فریسیان را. صدوقیان از نظر سیاسی ابن‌الوقت بودند و آمادگی داشتند که برای حفظ موقعیت و نفوذ خود با قدرت‌های مسلّط متّحد شوند.

آنها، برخلاف فریسیان بعد از انهدام اورشلیم از بین رفتند. متوقف شدن خدمت کاهنان، که غالبشان از صدوقیان بودند، و خصومت با روم که قبلاً پشتیبان صدوقیان بود، باعث گردید که این فرقه از میان برود.

فرقۀ اِسین‌ها

دربارۀ این فرقه اطلاع زیادی در دست نیست ولی یوسفوس دربارۀ آنها در «جنگ‌های یهودیان» به تفصیل سخن می‌گوید. معنی نام آنها نیز روشن نیست ولی عده‌ای آن را از ریشۀ یونانی به معنی «پاک یا مقدس» دانسته‌اند.

اِسین‌ها، بر خلاف فریسیان و صدوقیان، یک گروه برادری زاهدان بودند و فقط کسانی می‌توانستند به آنها ملحق شوند که قول می‌دادند از قوانین آنها اطاعت نمایند و تمام تشریفات لازم را انجام دهند و قابل اعتماد تشخیص داده شوند. آنها از ازدواج خودداری می‌کردند و اشخاص واجدالشرایط را که به اعتقادات آنها ایمان پیدا می‌کردند در میان خود می‌پذیرفتند. در گروه‌های اِسین‌ها، اموال متعلق به همه بود و به همین دلیل هیچ‌کس ثروتمند یا فقیر نبود. تمام اعضای گروه با انجام کارهای یدی احتیاجات خود را تأمین می‌کردند. خوراک آنها ساده بود و در مواقعی که کار نمی‌کردند ردای سفیدرنگ بر تن می‌کردند.

اِسین‌ها از نظر رفتار، دارای وقار و اعتدال و فروتنی بودند، تسلیم خشم و غضب نمی‌شدند و قسم نمی‌خوردند. روز سبت را با دقت و احتیاط کامل نگاه می‌داشتند و از نظر نظافت شخصی، استثنایی بودند. هر نوع انحراف از مقررات گروه باعث اخراج می‌شد.

از نظر عقاید الاهیاتی، اِسین‌ها مانند فریسیان به حفظ دقیق شریعت و قبول امور ماوراء‌الطبیعه معتقد بودند، آنها تعلیم می‌دادند که جان انسان غیرمادی و فناناپذیر است و در بدن فاسدشدنی زندانی است. در موقع مرگ، نیکوکاران به منطقه‌ای که دارای نور خورشید و نسیم خنک است خواهند رفت در حالی که بدکاران به محل عذاب دائمی انداخته می‌شوند که تاریک و طوفانی است.

تمایلات اِسین ها به رندگی توأم با زهد و ریاضت را می‌توان تشبیه کرد به زندگی در دیرها که در اوایل مسیحیت متداول شد. از قرار معلوم آنها بعضی از عقاید خود را از غیریهودیان کسب کردند زیرا شباهت‌های زیادی به رواقیون داشتند. عجیب است که در اناجیل ذکری از این فرقه وجود ندارد. بعضی از نویسندگان معتقدند که یوحنای تعمیددهنده و عیسی هر دو از فرقۀ اِسین‌ها بودند و می‌گویند که مسیحیت نیز از همین فرقه سرچشمه گرفته است. معهذا باید گفت بعید به نظر می‌رسد زیرا فرقۀ اسین‌ها بسیار قانونی است در حالی که تأکید مسیحیت بر روی فیض و رحمت الاهی قرار دارد.

بر اثر حفاری‌هایی که در کمران (ناحیه ای واقع در ده کیلومتری جنوب اریحا در ارتفاعات بالای بحرالمیت) که انجام گردید، فصل جدیدی در تاریخ اِسین‌ها گشوده شد. از سال‌ها قبل عده‌ای می دانستند که در آن ناحیه بناهایی وجود دارد ولی تصور می‌کردند که آنها بقایای پایگاه‌های سربازان رومی هستند.‌ در اواخر بهار یا اوایل تابستان ۱۹۴۷ یکی از چوپانان محلی، در غاری نزدیک کمران، هشت کوزۀ بزرگ محتوی طومارهای قدیمی پیدا کرد. سه عدد از این طومارها به دست مدیران صومعۀ ارتودکس آشوری مرقس مقدس واقع در اورشلیم رسید و طبق نظر دانشمندان تاریخ نوشته شدن آنها قرن اول قبل از میلاد تا قرن اول میلادی تعیین گردید. بر اثر بازرسی‌های بعدی که در غار فوق‌الذکر و غارهای همجوار انجام شد، طومارهای دیگری به دست آمد. از قرار معلوم مقدار زیادی از طومارهای خطی را در این غارها پنهان کرده بودند تا از دزدیده شدن یا از بین رفتن آنها جلوگیری به عمل آورند. تحقیقات بعدی نشان داد که این طومارها تقریباً در زمان اولین شورش یهودیان در سالهای ۶۶-۷۰ میلادی به این غارها انتقال داده شده‌اند.

در سال ۱۹۵۱ باستان‌شناسان حفاری‌هایی در کمران انجام دادند و در نتیجه معلوم شد که این بناهای قدیمی پایگاه‌های سربازان رومی نبوده‌اند. باستان‌شناسان به این نتیجه رسیدند که این ناحیه محل سکونت عدۀ زیادی بوده که یک سالن بزرگ غذاخوری همگانی، اطاق‌های خواب، آب‌انبارها و اطاق بزرگ کتابت یا نسخه‌برداری داشته است. تمام شواهد نشان می‌داد که این جماعت درست در دورۀ قبل از انهدام اورشلیم در سال ۷۰ میلادی بسیار شکوفا بوده است. سؤال بعدی که مطرح می‌شود این است: اعضای این جماعت چه کسانی بودند؟

علاوه بر نسخه‌های خطی عهدعتیق که در این غارها پیدا شد، نوشته‌های دیگری هم در مورد ساکنان قبلی آن ناحیه به دست آمد. نوشته‌هایی مانند «آیین‌نامۀ انضباطی»، «مدرک دمشق»، «سرود سپاسگزاری» و «مقرارت نبرد» حاوی اصول عقاید و مقررات مربوط به ساکنان کمران است. از این مدارک می‌توان فهمید که این مردم با هم غذا می‌خوردند و با هم زندگی و کار می‌کردند. آنها از یهودیت رسمی جدا شده و در بیابان زندگی صومعه‌واری در پیش گرفته بودند. این تشکیلات مطیع رئیس جماعت بود که مقام داوری در امور مربوط به شریعت را به عهده داشت و تصمیماتی انضباطی می‌گرفت و در موقع جنگ هم رهبر نظامی آنها می‌شد. جماعت شامل مردان، زنان و کودکان بود‌ شورای اداری، اعضایی هم از کاهنان و هم از غیرکاهنان داشت. کسانی که داوطلب عضویت در این فرقه بودند، یک دورۀ آزمایشی چندماهه طی می‌کردند و سپس به وسیلۀ غسل تعمید طاهر می‌شدند تا بتوانند به عضویت فرقه درآیند. در بین اعضاء انضباط دائم اخلاقی و روحانی وجود داشت. این فرقه از تمام جریانات مستقل بود و هیچ کاری با خارج نداشت. بیشترِ نیروی جماعت صرف مطالعۀ شریعت می‌گردید.

اعتقادات خداشناسی فرقۀ مستقر در کمران شبیه عقاید یهودیت بود. یک خدای خالق وجود دارد که انسان را در جهان قرار داده است و انسان برای اعمالی که انجام می‌دهد در مقابل او مسئولیت دارد. این خدا جریان تاریخ را تعیین می‌فرماید و دارای حکمت کامل و قدرت کامل است. از عدالت و نیکویی خدا بخشش گناهان حاصل می‌شود و حیات انسان‌ها به لطف او بستگی دارد.

در تحت استیلای خدا، نیروهای نیکویی و شرارت وجود دارند که زندگی را اداره می‌کنند. تحت‌تأثیر این نیروها، انسان‌ها به «پسران نور» و «پسران تاریکی» تقسیم شده‌اند.‌ به‌سبب همین دو نیروی متخاصم و متضاد، دو نوع زندگی وجود دارد: راه عدالت یا نیکویی که در پایان باعث شادکامی انسان می‌گردد و راه شرارت یا بدی که منتهی به ننگ و هلاکت می‌شود. این ثنویت یا دوگانگی در عالم اخلاق، باعث اعتقاد به ثنویت جهانی نمی‌شود زیرا شرارت ابدی نیست و با نیکویی در یک سطح نیست.

کاملاً روشن نیست که جماعت فوق‌الذکر همان فرقۀ اِسین‌ها است که در کتاب یوسفوس مذکور است یا نه. این دو شباهت زیادی به یکدیگر دارند. محل زندگی هر دو در قسمت غربی بحرالمیت بوده است، تمام اموال بین همه مشترک بود، به تجارت نمی‌پرداختند، دارای معیارهای اخلاقی عالی بودند و مراسمی برای عبادت دسته‌جمعی داشتند. از طرف دیگر، جماعت کمران شامل زنان نیز بود در حالی که در فرقۀ اسین‌ها زن وجود نداشت. بعضی از آنها متأهل بودند در حالی که یوسفوس می‌گوید که اِسین‌ها از ازدواج خودداری می‌کردند. اِسین‌ها قربانی‌هایی به معبد نمی‌فرستادند ولی جماعت کمران قربانی حیوانات را منع نکرده بود. اختلافاتی بین این دو دسته وجود دارد که مانع می‌شود از این‌که دانشمندان این دو را یکی بدانند.

امکان دارد که اِسین‌ها دارای جماعت‌های متعدد با اعتقادات و طرز رفتار متفاوت بودند و امکان دارد که یوسفوس فقط با یک جماعت آشنایی داشته و تصور کرده است همۀ جماعت‌های اِسین‌ها شبیه یکدیگر هستند. در هر حال شرح یوسفوس در مورد فرقۀ اِسین‌ها به اندازۀ کافی با جماعت کمران شباهت دارد که بتوانیم بگوییم اگر این دو کاملاً یکی نیستتد لااقل با هم مربوط می‌باشند.

فرقۀ فدائیان

فدائیان یک فرقۀ مذهبی مانند فریسیان و اِسین‌ها نبودند. آنها یک گروه ملیون متعصّب بودند که عقیده داشتند برای خلاصی از تسلط روم بایستی به زور و اسلحه متوسل شد. در زمان محاصرۀ اورشلیم توسط تیطس، این فدائیان در شهر شورش‌هایی به پا کردند و اختلافاتی که توسط آنها ایجاد شد یکی از مهم‌ترین علل سقوط اورشلیم بود. احتمال دارد که فدائیان یا «قُتالان» مذکور در اعمال ۳۸:۲۱  مربوط بوده‌اند. یکی از حواریون عیسی یعنی شمعون غیور، به طوری که از شهرتش معلوم می‌شود، از همین فدائیان بوده است (لوقا ۱۵:۶، اعمال ۱۳:۱).

برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید (انتشارات حیات ابدی)
نوشتۀ مریل سی تنی
ترجمۀ ط. میکائیلیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO