دفاعیات ایمانروح القدس

نقدی بر تعلیم پایان پذیرفتن عطایای روحانی از زمان رسولان (Cessationism)

5/5 - (2 امتیاز)

نقدی بر تعلیم پایان پذیرفتن عطایای روحانی از زمان رسولان (Cessationism)

مدتی است دیدگاه سسیشنیسم (Cessationism) یا دیدگاه پایان پذیرفتن عطایای روحانی موضوع بحث و جدل میان ایمان داران فارسی زبان قرار گرفته و به یکی از مباحث داغ در فضای مجازی تبدیل شده است. هر چند این گونه مباحث در دنیای مسیحیت زمان زیادی است که مطرح است ولی وجود آن در بدنۀ کلیسای جوان فارسی زبان که خود ثمرۀ جنبش پنتیکاست و عطایای روحانی مربوط به آن می باشد جای تأمل دارد. ایماندارانی که این گونه بر طبل این نظریه می کوبند اکثرا سعی بر این دارند که کلام ساده و شیوای خدا را فقط و فقط با  استناد به پژوهش های آکادمیک و تاریخی یک دسته از الاهیدانان بررسی کنند. لازم دیدم در این فرصت؛ کمی به این موضوع بپردازم  و همچنین خلاصه ای مختصر از کتابی مفید و آکادمیک در این باب به نام “On the Cesssationism of the Charismata: The Protestant Polemic on Post-biblical Miracles ”(برپایان پذیرفتن عطایا: جدل پروتستان در برابر معجزات بعد ازشکل گیری کتاب مقدس( نوشتۀ پروفسور جان مارک روتون (Professor John Mark Ruthven) را ترجمه و در اختیارتان قراردهم.

 پروفسور جان مارک روتون در این کتاب اصلی ترین و مورد استنادترین مرجع سسیشنیسم از زمان جان کلوین تا کنون به نام معجزات جعلی(Counterfeit Miracles) نوشتۀ بنجامین بی وارفیلد را به طرز سیستماتیک و نظام مند به چالش کشیده و درتمامی موارد با استناد به کتاب مقدس، تاریخ کلیسا، الاهیات آخرزمانی و اصول عهد جدید، مردود بودن این تعلیم را اثبات کرده است.

در ابتدا لازم است ببینیم سسیشنیسم (Cessationism) یا دیدگاه پایان پذیرفتن عطایای روح القدس چیست؟ به صورت ساده بر اساس این تعلیم عطایای روحانی مکاشفه ای و معجزه ای از جمله عطایای شفا، معجزات ، زبانها ، نبوت ،… درانتهای دوران رسولان پایان پذیرفته است.

حال باید بررسی کرد که چرا چنین دیدگاهی که نه تنها منطبق بر کتاب مقدس نیست بلکه صراحتا مغایر است با بسیاری از تعلیمات و آیه هایی که توسط خود خداوندمان عیسی مسیح و رسولان او بیان شده، توسط ایماندارانی که بسیار غیور نسبت به مرجعیت کامل و بدون قید و شرط کتاب مقدس هستند، پذیرفته شده است.

این دیدگاه بر دو پایه استوار است:

۱- تعریف نقش و هدف این عطایا فقط به عنوان تأیید و تصدیق تعلیم (الاهیاتی) درست و اشخاصی که این تعلیم را می دهند.

۲- تعیین زمان محدود برای این عطایا با بیان موقت بودن و پایان پذیرفتن آن ها با پایان یافتن دوران رسولان.

برای شروع قبل از پرداختن به خلاصۀ قسمتی از کتابی که در بالا ذکر شد،  بهتر دیدم با مراجعه به کتاب مقدس که یگانه مرجع برای راستی آزمایی هر دیدگاه و تعلیم الاهیاتی می باشد، بدون تعصب و تفسیر و تعبیر آن به وسیلۀ تعالیم الاهیدانان بزرگ و معروف و یا دیدگاه های فرقه ای و بدون فیلتر کردن آن به وسیلۀ دیدگاه و دکترینی که آن را قبول داریم، این مبحث را بررسی کنیم.

۱ـ ببینیم نظرخود خداوندمان عیسی مسیح درباره موضوع اول یعنی نقش قوات و معجزات روح چیست؟

 متی ۱۲: ۳۸-۳۹ «آنگاه عده‌ای از علمای دین و فَریسیان به او گفتند: «استاد، می‌خواهیم آیتی از تو ببینیم.» پاسخ داد: «نسل شرارت‌پیشه و زناکار آیتی می‌خواهند! امّا آیتی بدیشان داده نخواهد شد، جز آیت یونس نبی.»

در این آیه خداوند به روشنی می فرماید که هیچ آیتی (به جز آیت یونس نبی یعنی مرگ و قیام خود) به جهت تصدیق تعلیم و خداوندی خود نخواهد داد. پس می توان به جرأت گفت که عیسی مسیح به هیچ یک از شفاها و معجزات خود تنها به عنوان آیتی برای تصدیق و تأیید خود و تعلیمش اشاره نکرد و با این که در هر معجزه و آیتی که از او به ظهور می رسید این تأیید و تصدیق نهفته بود ولی هدف و دلیل آن معجزه، تأیید و تصدیق نبود بلکه همان طور که در متی ۱۲: ۲۸  می بینیم: ٬٬امّا اگر من به‌ واسطۀ روح خدا دیوها را بیرون می‌کنم، یقین بدانید که پادشاهی خدا به شما رسیده است.٬٬  هدف آیات و معجزات نشان دادن، ظاهر کردن و بیان عملی پادشاهی خدا بود. بنابراین هدف اولیه آیات و معجزات تصدیق نیست بلکه نشان دادن ملکوت خدا است و هرچند همان طور که در کلام آمده است این آیات، بر حق بودن عهد جدید را اثبات می کند ولی هدف اولیۀ آن نمی باشد و این تأیید و تصدیق در دل آیت و معجزه نهفته است و می توان گفت که هدف ثانویۀ آن می باشد.

۲- ببینیم نظرکلام خدا دربارۀ زمان پایان پذیرفتن عطایا چیست؟

 (اول قرنتیان ۱۲: ۸- ۱۲)

٬٬محبت هرگز پایان نمی‌پذیرد. امّا نبوّت ها از میان خواهد رفت و زبان ها پایان خواهد پذیرفت و معرفت زایل خواهد شد. زیرا معرفت ما جزئی است و نبوّتمان نیز جزئی؛ امّا چون کامل آید، جزئی از میان خواهد رفت. آن گاه که کودکی بیش نبودم، چون کودکان سخن می‌گفتم و چون کودکان می‌اندیشیدم و نیز چون کودکان استدلال می‌کردم. امّا چون مرد شدم، رفتارهای کودکانه را ترک گفتم. آن چه اکنون می‌بینیم، چون تصویری محو است در آینه؛ امّا زمانی خواهد رسید که روبه‌رو خواهیم دید. اکنون شناخت من جزئی است؛ امّا زمانی فرا خواهد رسید که به کمال خواهم شناخت، چنان که به کمال نیز شناخته شده‌ام.٬٬

در این آیات نیز به پایان پذیرفتن سه عطیۀ روحانی اشاره شده است ولی چه زمانی؟ در آیۀ ۸ به روشنی به این زمان اشاره شده است: “چون کامل آید”. بنابراین همین طور که از متن نیز به روشنی قابل فهم است، این آیه به زمان بازگشت مسیح اشاره دارد. زمانی که شناخت ما کامل می شود و به کمال خواهیم شناخت، چنان که به کمال نیز شناخته شده‌ایم. آیا می توان ادعا کرد که اکنون به کمال شناخته ایم و همان گونه که خدا ما را می شناسد ما نیز او را می شناسیم و دیگر نیاز به رشد در شناخت او نداریم؟ مسلما جواب منفی است. پس کاملا مشخص است که این عطایا پایان نپذیزفته اند و عملکردشان تا به آن زمان یعنی عصر آینده (بازگشت ثانویۀ عیسی مسیح) همچنان به قوت خود باقیست.

(افسسیان ۴: ۱۱-۱۳)

«و اوست که بخشید برخی را به عنوان رسول، برخی را به عنوان نبی، برخی را به عنوان مبشر، و برخی را به عنوان شبان و معلّم، تا مقدسین را برای کار خدمت آماده سازند، برای بنای بدن مسیح، تا زمانی که همه به یگانگی ایمان و شناخت پسر خدا دست یابیم و بالغ شده، به بلندای کامل قامت مسیح برسیم.»

همان طور که در این آیه آمده است دلیل بخشیدن رسولان، انبیا و … برای بنای بدن مسیح می باشد نه اعتبار سنجی، تصدیق و تأیید کلام. تا چه زمانی؟ ٬٬ تا زمانی که همه به یگانگی ایمان و شناخت پسر خدا دست یابیم و بالغ شده، به بلندای کامل قامت مسیح برسیم.٬٬  آیا اکنون رسیده ایم؟ خیر حتی پولس هم، چنین ادعایی نداشت. او در نامه به فیلیپیان باب ۳ آیۀ ۱۲ می نویسد: ٬٬نمی‌گویم هم‌اکنون به این ها دست یافته‌ام یا کامل شده‌ام، بلکه خود را به پیش می‌رانم تا چیزی را به دست آورم که مسیحْ عیسی برای آن مرا به دست آورد.٬٬ بنابراین خدمت آن ها و عطایایی که توسط آن عمل می کنند همچنان تا آن زمان ادامه دارد.

(رومیان ۱۱: ۲۹)

«زیرا خدا هرگز عطایا و دعوت خود را بازپس نمی‌گیرد.»

چگونه ممکن است خدا، تمامی عطایای روحانی را که به کلیسا  بخشیده است، بر خلاف کلام خود عمل کرده ، آن ها را پس از مدتی بازپس گیرد. نکتۀ قابل تأمل این است که ایمانداران عزیزی که خود، از این آیه جهت اثبات برگزیدگی بلاشرط و امنیت ابدی استفاده می کنند و اذعان دارند که خداوند دعوت خود را پس نمی گیرد، در تعمیم این آیه نسبت به عطایا قاصر مانده اند.

۳ـ حال ببینیم دستور مستقیم کلام خدا به ایمانداران در مورد عطایا چیست؟

(اول قرنتیان ۱۴: ۱)

٬٬در پی محبت بکوشید و عطایای روحانی را به غیرت بطلبید، خصوصاً این که نبوت کنید.٬٬

این آیه دستور مستقیم کلام خدا برای طلبیدن عطایای روحانیست. آیا بی تفاوت بودن به این دستور نااطاعتی نیست؟ پذیرفتن تعلیمی که خلاف متن صریح کلام خدا آمده است چطور؟

دکتر جان پایپر، کالوینیست و الاهیدان برجسته در الاهیات نظام مند در این باب گفته اند: ٬٬من مدافع اطاعت از (دستوری که در) اول قرنتیان ۱۴: ۱ داده شده هستم.٬٬ و همچنین در مقاله ای بسیار زیبا که در فرصت های بعدی ترجمۀ کامل آن را منتشر خواهم کرد، در وبلاگ شخصی خود نوشته اند:  “خدا می خواهد ما ازعطایای روحانی کاملا مطلع باشیم“ ، ٬٬مسیحیان مختلف دارای قدرت ها و عطایای روحانی مختلفی هستند واین عطایای روحانی مختلف بر اساس اول قرنتیان ۱۲: ۸ تا ۱۰ شامل حکمت، دانش، ایمان، شفا، معجزات، نبوت، توانایی برای تمییز بین ارواح، زبان ها و ترجمۀ زبان ها می باشد٬٬ و ٬٬بنابراین ما باید از عطایای روحانی ای که خدا برای (منفعت) ما در دیگران قرار داده استفاده کنیم.٬٬

در ادامه قسمتی از کتاب ذکر شده (عموما ازفصل چهارم) که خلاصه و نتیجه گیری آن است آورده شده.

– تعلیم و دکترین روح القدس در کتاب مقدس مغایر است با تعلیم پایان یافتن عطایا (سسیشنیسم)

تمایل وارفیلد به محدود کردن روح القدس در معجزات و مکاشفات معاصر آن نه تنها باعث سردرگمی نسبت به مکاشفۀ غایی کتاب مقدس دربارۀ تجلیات و عملکرد روح القدس است بلکه اساسا مغایر با شخصیت روح القدس در تعریفی است که کتاب مقدس دربارۀ او می کند و همچنین کاملا با اصول روح القدس شناسی روشن و معتبر کتاب مقدس بیگانه است . اگر تفسیر خود وارفیلد را در همۀ متون مربوط به روح القدس در کتاب مقدس اعمال کنیم، اجماعی که از آن حاصل می شود ،آشکار شدن نمایه ای از فعالیت ها و عملکردهای روح القدس است که عموما و مشخصأ (نه منحصرأ) معجزه آسا و کاریزماتیک می باشد. به طور خاص در یک مفهوم گسترده و وسیع، روح کتاب مقدس روح نبوت است. صحبت کردن از کار روح القدس در دوران پس از رسولان و عملکرد او تنها در قالب کالونیستی آن نشان می دهد که روح القدس پس از اصلاحات و سسیشنیسم، فاصلۀ زیادی با آن چه که در کتاب مقدس در بارۀ او ذکر شده است، دارد و از آن چه در بارۀ او در عهد قدیم و جدید تصویر شده بسیار کاسته و کاهیده شده است. از همه مهم تر این که روح القدس شناسی این تعلیم، در پرداختن به  وعده های بزرگ عهد عتیق در رابطه با ریخته شدن روح نبوت بر ایمانداران نسل هایی که در زمان های آخر زندگی می کنند (با شروع از کسانی که در عهد جدید بودند)، قاصر آمده و وامانده است. (اشعیا ۳:۴۴ ، ۲۱:۵۹ ، یوئیل۲: ۲۸ـ۳۲)

– تعلیم و دکترین کتاب مقدسی پادشاهی خدا مغایر است با تعلیم پایان یافتن عطایا (سسیشنیسم)

وارفیلد همچنین در پرداختن به پیامدهای مهم تعلیم پادشاهی خدا که طبیعت آن اساسا جنگ علیه پادشاهی شیطان و اثرات مخرب و ویران گر آن می باشد، قاصر مانده است (انجیل های متی و لوقا).

عهد جدید می آموزد که مأموریت عیسی مسیح بر روی زمین، شروع پادشاهی خدا با قدرت کاریزماتیک (عطایای روحانی) و ادامه دادن آن از طریق ایمان داران که در ابتدا با شاگردان و کسانی که از طریق شاگردان ایمان آورده بودند و به همین صورت ادامه دار تا به پایان این عصرخواهد بود. به عنوان شاگردان خوب یک رابی (rabbi استاد عبرانی در آن زمان)، وظیفۀ پیروان او تکثیر و ادامۀ دقیق همان کارهایی است که او انجام می داده. بنابراین متی ۲۰:۲۸  اشاره به همین کارهاست که باید تکثیر و ادامه پیدا کند و آن ها همان طور که گفته شد نشان دادن و آشکار ساختن انهدام پادشاهی شیطان است. این موضوع همچنین به وسیلۀ موارد زیر کاملا روشن می گردد:

  1. به وسیلۀ آنالیز و تحلیل دستورات و سفارش های عیسی مسیح در متی ۱۰، مرقس ۶، لوقا ۹-۱۰، متی ۲۸: ۱۹-۲۰، لوقا ۴۹:۲۴ و اعمال ۸،۵،۴:۱.
  2. از طریق مشخصه ها و ویژگی هایی که از بیان کردن و ظاهرساختن پادشاهی خدا در کتاب اعمال رسولان بیان شده است.
  3. به وسیلۀ خلاصه ای از اظهارات پولس از خدمتش در میان امتها در سراسر رسالات خود. (رومیان ۱۵: ۱۸-۲۰، اول قرنتیان ۲: ۴، دوم قرنتیان ۱۲:۱۲، اول تسالونیکیان ۱: ۵، اعمال رسولان ۱۵: ۱۲)

بنابراین آیات و نشانه های یک رسول و یک ایماندار مسیحی، جهت تصدیق آن شخص به عنوان حامل و دارندۀ تعلیم صحیح نیست. بلکه خصوصیات ومشخصه های آن طریقی است که فرمان عیسی مسیح به جهت اعلام و ظاهر ساختن و نشان دادن (در حرف و عمل) پادشاهی خدا را در بر می گیرد و (باید) به صورت عادی و طبیعی توسط هر ایمان داری به ظهور رسد و بیان شود.  این می تواند در چهارچوب بشارت به افراد غیر مسیحی و یا در جمع کلیسایی باشد. بدین صورت هر جا که ملکوت ظلمت راه های شریرانه اش را چه به صورت گناه، چه بیماری و چه اسارت ارواح پلید ظاهر می سازد، روح القدس آن را بیرون می راند و این نشان می دهد که پادشاهی خدا در دسترس است. بنابراین، این آیات و نشانه ها، نشان دهندۀ پادشاهی خداست نه تأیید دارندۀ آن و تصدیق تعلیم او.

این گونه پیروزی ها، شامل توبه، شفا، احیاء و آزاد شدن از نیروهای شریر بیان گر ادامه دار بودن تجربۀ رسیدن پادشاهی بلامنازع خدا هرچند نه به صورت کامل تا کنون می باشد.

یکی ازعناصر اصلی پادشاهی خدا قدرت الهی آن است که به جهت آشتی انسان با خدا در پارسا شمرده شدن، آرامش، صلح و شادی است که باعث بیرون رانده شدن و ویرانی ملکوت شیطان و باطل کردن کارهای او است. «زیرا پادشاهی خدا به حرف نیست بلکه در قدرت است.» (اول قرنتیان ۴: ۲۰). از نود و هشت باری که کلمۀ “قدرت(الهی)” در عهد جدید آورده شده شصت و پنج بار آن اشاره به ان چیزیست که در فرقۀ پروتستان به عنوان قدرت (عطیه) معجزه آسا وخارق العاده در نظر گرفته شده است. پس معجزات عهد جدید به جهت اعتبار بخشیدن و تأیید موعظۀ کلام به کار نمی رود بلکه در اغلب موارد، موعظه باعث ظاهر شدن معجزه می گردد و آن را در غالب الگوی مسیحی قرار داده و در نتیجه باعث توبه و ایمان آوردن افراد می گردد.

در حال حاضر مسیح قیام کرده همچنان به ریختن و پر کردن عطایا بر روی کلیسایش به جهت قدرتمند ساختن مأموریت پادشاهی خدا تا به انتهای این عصر ادامه می دهد. پس به سادگی می توان گفت این آموزه (همان طوری که وارفیلد تعلیم می دهد) که پس از بخشیدن و پر ساختن اولیۀ عطایا در دوران رسولان که باعث شکل گرفتن تعلیم و دکترین کلیسا گشت، کار مسیح قیام کرده (در این زمینه) تمام شده است، کتاب مقدسی نیست.

– تعلیم پایان یافتن عطایا (سسیشنیسم) به طور خاص مغایر است با بعد آخرالزمانی آموزه های روح القدس شناسی و پادشاهی خدا

شکست وارفیلد در درک و اعمال مفاهیم آخرت شناسی برای سسیشنیسم شاید مهم ترین معضل این تعلیم  باشد. او هیچ جا متوجه نمی شود که وعدۀ عهد عتیق دربارۀ روح نبوت و معجزات به کل زمان بین آمدن اولیه و بازگشت ثانویۀ عیسی مسیح اطلاق می شود، به این صورت که قدرت و اقتدار عطا شدۀ عیسی مسیح به کلیسایش به تمام قوم ها توسعه یافته و تا پایان این نسل ادامه دارد، موضوع غالبا تکراری در رساله های عهد جدید می باشد. روح مکاشفه و قدرت عطا شده در سراسر این عصر به عنوان ٬٬بیعانه٬٬، ٬٬پیش پرداخت٬٬، ٬٬نوبر٬٬ و ٬٬طعم٬٬ ٬٬قدرت عصر آینده٬٬ می باشد تا زمانی که به کمال در تحقق کامل پادشاهی خدا عطا شود.

در ادامه نویسنده با مراجعه به ده ها آیه از کتاب مقدس، از جمله بخشی از آیاتی که در مقدمه آورده شده نشان می دهد که تا چه حد این آموزه با دستورات،  تعالیم و روح کتاب مقدس به خصوص در عهد جدید در تضاد است. همچنین در بخش های دیگر این کتاب، نویسنده با مراجعه به تاریخ کلیسا نشان می دهد که چگونه این آموزه از قرون اولیه میلادی شکل گرفته و حتی ریشه هایی از آن به دوران یهودیت می رسد. نسخه ای از این کتاب به صورت رایگان در لینک زیر قابل مشاهده است و خواندن آن را به تمام کسانی که به این موضوع علاقه مند هستند و به زبان انگلیسی تسلط دارند پیشنهاد می کنم:

https://hopefaithprayer.com/books/On-the-Cessation-of-the-Charismata-Ruthven.pdf

منابع:

On the Cessation of the Charismata: The Protestant Polemic on Post-biblical Miracles

Jon Ruthven, Professor Emeritus, Regent University School of Divinity

Copyright © Jon Ruthven

http://www.desiringgod.org/articles/spiritual-gifts-an-implication-for-unanswered-prayer

By John Piper. © Desiring God Foundation. Source: desiringGod.org

ترجمه و اقتباس از: شبان برمک شایان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO