مقایسه اسلام و مسیحیت: با استناد به ده فرمان (قسمت هفتم)
7 . باورِ مسیحی به الوهیّت مسیح
گزافهگویی نبود در وقتی که رسولان مسیح با یکپارچگیِ تمام به خداییِ او شهادت میدادند. با وجودِ خطر مرگ، پولس آشکارا به آگاهی مردم رساند: «مسیح، صورت خدای نادیده است» (کولسیان 1 : 15). یوحنا اقرار میکند: «کلمه جسم گردید و میانِ ما ساکن شد، پُر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم؛ جلالی شایسته پسر یگانه پدر» (یوحنا 1 : 14). پطرس رسول شهادت میدهد: «تویی مسیح، پسر خدای زنده» (متی 16 : 16).
شورای نیقیه ایمانِ مسیحی را بدین گونه خلاصه کرد: «مسیح خداست از خدا، نور از نور، خدای راستین از خدای راستین، زاده شده نه آفریده شده، هم ذات با پدر.»
مسلمانان و یهودیان با آموزههای تقلبی بر توانا بودن خدا بر همه چیز و کس، محدودیت میگذارند. چه کسی میتواند مکاشفۀ خدا را از خودش آنگونه که هست رد نماید؟ چه کسی حق دارد جلوی قادر مطلق را از داشتنِ پسر و قربانی کردن او برای نجات جهان بگیرد؟ خدا آزاد است! مسیح پیش از آفرینش وجود داشت. او انسان شد تا جهان را با خدا آشتی دهد و آرامشِ آسمانی را دوباره برقرار سازد. مسیح برای رستگار ساختن جهان، انسان شد. او بیگناه باقی ماند تا بتواند گناهانِ جهان را بردارد. یوحنای تعمید دهنده به این رسالتِ الهی اشاره میکند: «اینک بره خدا که گناه جهان را برمیدارد!» (یوحنا 1 : 29). به همین سبب است که به فرزند خواندگی پذیرفته شدیم و از آنجا که گناهانمان آمرزیده شده است خدا را پدر آسمانی ما میخوانیم. مسیح نجاتی بزرگ را نه تنها برای مسیحیان بلکه برای همۀ انسانها بنیاد نهاده است. رستگاری او برای هندوها، بوداییها، یهودیان، مسلمانان و خدا ناباوران است. عیسی به هر کسی که به وی کاملاً ایمان بیاورد و او را درحُکمِ خداوند و نجات دهندهاش بپذیرد، حیات جاودانی میبخشد. پسر ما را به سوی پدر هدایت میکند و پدر ما را به سوی پسر جذب مینماید. در تعمید عیسی در رودِ اردن، خدا خودش را مکشوف ساخت: «این است پسر حبیبِ من که از او خُشنودم» (متی 3 : 17).
8 . هدفِ نخستین فرمان چیست؟
هدفِ نخستین فرمان، خیلی ساده این است که خدا را محبت کنیم. موسی این افتخار را در مهمترین فرمان بیان کرد: «یَهُوَه خدای خود را به تمامیِ جان و تمامیِ قوتِ خود محبت نما» (تثنیه 6 : 5). ما یا خدا را محبت میکنیم و در هماهنگی با روحش زندگی مینماییم، یا او را دوست نداریم و بر خلاف ارادهاش زیست میکنیم. اگر خدا را محبت نماییم، دربارۀ او فکر میکنیم، به او گوش میدهیم، خواست او را به جا میآوریم و برای او زندگی میکنیم. هم چنین مانند عروسی که منتظر دامادش میباشد برای او انتظار میکشیم و نامههایش را بارها و بارها میخوانیم. ولی کسانی که بر غرورشان اصرار میورزند و خودشان را مانند خدایانِ کوچک میپندارند، به خدای راستین پشت میکنند. آن ها آشکارا کلام خدا را فراموش مینمایند و در سخت دلی که دارند سرانجام زیر غضب خدا خواهند افتاد و خُسران خواهند دید.
ولی کسانی که مسیح را دوست دارند نسبت به روح خدا باز هستند. آن ها آمرزش را برای تمام گناهانشان دریافت میکنند و در قدرت روحالقدس قدم برمیدارند. از آنجا که آن ها هر روز دعا میکنند تا نام خدای پدر در زندگی و خانهشان تقدیس کرده شود، به صورتِ پدر آسمانیشان دگرگون میشوند. اگر ما به راستی خدا را محبت کنیم، به سوی او برمیگردیم و فیض از پی فیض مییابیم. پاکی وجدان را روزانه تجربه میکنیم، در آزادیِ فرزندانِ خدا زیست مینماییم و در خدمت روحانیاش سهیم میشویم. کسانی که خدا را به راستی دوست دارند بُتها را از زندگیشان بیرون میکنند و در عهد تازهای پا بر جا میمانند که راز آن در ریشۀ زندگی و ایمان ما آشکار شده است: «خدا محبت است و هر که در محبت ساکن است در خدا ساکن است و خدا در وی» (اول یوحنا 4 : 16).
نوشتۀ عبدالمسیح
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |