پاسخ به اسلام

مقایسه اسلام و مسیحیت: با استناد به ده فرمان (قسمت سی ام)

5/5 - (1 امتیاز)

4 . چه چیزی باعث شهوت ما می‌شود؟

           دهمین فرمان دربارۀ برخی اشخاص و چیزهایی سخن می‌گوید که شاید میلِ شدید به آن ها داشته باشیم. امروزه می‌توانیم این چیزها را هم به آن سیاهه اضافه کنیم: خودروها، آلاتِ موسیقی، ماشین های رختشویی، یخچال ها و لباس های پُر زرق و برق. انسان گرایش دارد فکر کند که بایستی آن چه دیگران دارند او نیز داشته باشد. افزایشِ شاخص و معیار زندگی، درحقیقت مخرب و بینوا کننده است. کشورهای در حالِ توسعه، پروژه‌های پیشرفته‌ای را آغاز کرده‌اند که سبب شده چنان بدهکار شوند که دیگر نتوانند حتی بهرۀ بدهی‌های خود را بپردازند. آن ها ماشین ها و سازواره‌های نوینی خریده‌اند که نمی‌توانند اکنون به‌کار ببرند، زیرا هیچ‌کس نمی‌داند چگونه آن ها را تعمیر کند یا قطعات شکسته را تعویض نماید. رسولان مسیح می‌دانستند که چرا اهمیت داشت تا به آنچه دارند قانع باشند، و از بدهی‌های فزاینده‌ای آزاد گردند که می‌تواند روح و بدن را تباه سازد. وانگهی، عیسی گفت: «هر که در میان شما می‌خواهد بزرگ گردد، خادم شما باشد. و هر که می‌خواهد در میان شما مقدم بُوَد، غلام شما باشد» (متی 20 : 26 – 27). عیسی آمد تا همۀ ارزش های جهان ما را به حالتِ نخست خود بازگرداند، در وقتی که دعا کرد: «ای پدر، مالک آسمان و زمین، تو را ستایش (شکر) می‌کنم که این امور را از دانایان و خردمندان پنهان داشتی و به کودکان مکشوف فرمودی. بلی ای پدر، زیرا که همچنین منظور نظر تو بود . . . بیایید نزد من ای تمام زحمت‌کشان و گرانباران و من  شما  را  آرامی  خواهم  بخشید.  یوغ مرا بر خود گیرید و از من تعلیم یابید، زیرا که حلیم و افتاده دل می‌باشم و در نفوس خود آرامی خواهید یافت. زیرا یوغ من خفیف است و بار من سبک» (متی 11 : 25 – 30).

            پولس نوشت که خدا تمامِ غرور و خودپسندی را در کلیسای قرنتس، زمانی از میان خواهد برداشت که شمار اشخاص مهم و ثروتمندِ متعلق به آن جا کم باشد. دگرگونیِ اهدافِ زندگی و تازه شدنِ دل، مفهومی تازه به اعضای کلیساهای نخستین بخشید.

            دهمین فرمان نه تنها شرارت و کارهای نفرت‌انگیز ما را نهی می‌کند بلکه نیت‌های پنهان ما را نیز به‌شدت نکوهش می‌نماید. دادگاه قادر است تا اندازه‌ای مشخص، جرایم یک فرد را مورد قضاوت قرار دهد، ولی قلب انسان را تنها خدا می‌تواند تشخیص دهد. حتی خودمان نیز نمی‌توانیم قلبمان را کاملاً درک نماییم. گاهی نمی‌توانیم بفهمیم که چرا دوستانمان چنین و چنان رفتار می‌کنند. گه گاه برای خودمان هم یک راز هستیم. کتابمقدس می‌فرماید: «هر تصور از خیال های دلِ وی (انسان)، دایماً محضِ شرارت است» (پیدایش 6 : 5). اگر خودمان را در برابرِ قدوسیت عیسی بسنجیم خواهیم دید که تا چه اندازه ناپاک و فاسد هستیم. «همه گناه کرده‌اند و از جلالِ خدا قاصر می‌باشند» (رومیان 3 : 23). این را حتی می‌توان در کودکی مشاهده کرد که با جیغ زدن های پی در پی، دیگران را وا می‌دارد تا خواسته‌اش را به‌جا آورند. بچه‌ها یکدیگر را فریب می‌دهند، و زمانی که گناهِ موروثی را در زندگی آن ها می‌بینیم، این نظریۀ بی‌مایه و سطحی را نخواهیم پذیرفت که «بچه‌ها معصوم‌اند.» بچه‌ای که در حالِ رشد است، همه‌گونه خواسته را تجربه می‌کند و می‌تواند خودخواه و لجباز باشد. البته، بین داشتنِ فکر بد و رفتارِ بد تفاوتی هست. هیچ‌کس قادر نیست جلوی وسوسه را بگیرد ولی شما دعوت شده‌اید که با تمامِ وجودتان در برابر شرارت ایستادگی کنید. دکتر مارتین لوتر گفت: «نمی‌توانم از پرواز پرندگان بر فراز سرم جلوگیری کنم، ولی می‌توانم نگذارم که در موهای سرم آشیانه بسازند.» بایستی از همان ابتدای وسوسه مراقب باشیم، در برابر آن ایستادگی کنیم تا اینکه پیروز شویم. پولس اغلب در نوشته‌هایش این عبارت یونانی را به‌کار می‌برد: «باشد که این فکر هرگز در من زاده نشود!» سرچشمه و خاستگاه وسوسه را در رسالۀ یعقوب پیدا می‌کنیم. در فصل نخست، او اذعان می‌دارد که وسوسه از خدا نیست، زیرا خدا هیچ‌کس را با بدی وسوسه نمی‌کند. ولی اگر کسی وسوسه می‌شود، هوای نَفسِ خود اوست که او را می‌فریبد و به دام می‌افکنَد. هوای نَفس که آبستن شود، گناه را می‌زاید و گناه نیز چون به ثمر رسد، مرگ را به بار می‌آورَد. در ادامۀ رساله می‌خوانیم: «گمراه مشوید. هر بخشندگیِ نیکو و هر بخششِ کامل از بالاست و نازل می‌شود از پدر نورها که نزد او هیچ تبدیل و سایه گردش نیست. او محضِ ارادۀ خود ما را به‌وسیلۀ کلمۀ حق تولید نمود تا ما چون نوبر مخلوقاتِ او باشیم» (یعقوب 1: 16 – 18). باورمندِ مسیحی باید بگذارد که سخنِ خدا به  امیال، اهداف  و  خواسته‌های  روزانۀ او نظم و ترتیب ببخشد. چیره شدن بر افکار ناپاک بستگی به تسلیمِ کاملِ ما به عیسی و فیضِ جاودانۀ او دارد به گونه‌ای که بتوانیم با اطمینان دعا کنیم: «ما را در آزمایش میاور، بلکه از شریر ما را رهایی ده» (متی 6 : 13). مسیحیان یقین دارند که گناهانشان به‌وسیلۀ خون عیسی آمرزیده شده و آن ها به عدالتِ مسیح چسبیده‌اند که از آنِ ایشان شده است. بنابراین، آگاهانه گناه نخواهند کرد، زیرا افکار و رفتارهای آن ها را روح‌القدس تقدیس می‌کند. عیسی می‌خواهد در تمامیِ افکارِ قلوبِ ما خداوندِ پیروز باشد. او مایل است نبردِ ما را در زندگی رهبری کند و پیروزی را به ما اهدا نماید. این نبرد یک جهاد مقدس بر ضد کس یا ملت ویژه‌ای نیست، بلکه نبردی است آشکار بر ضد هوای نفس و خودپسندیِ بزرگ ما. در این نبرد با تمایلات شرورانه که در ما ساکن است و نیز بر ضد وسوسه‌هایی می‌جنگیم که از بیرون بر ما هجوم می‌آورند. بیایید دعا کنیم و به آن چه در دعا درخواست می‌کنیم ایمان داشته باشیم: «ای خداوند زنده و نجات دهندۀ توانا، تو را شکر می‌کنم که مرا نجات دادی. خواهش می‌کنم که مگذار تا بار دیگر مرتکب این گناه بشوم، بلکه مرا از آن رهایی بده و از تمام شرارتی که درونم ساکن است مرا نگه دار. خواهش می‌کنم که نگذاری تا شیطان جای پایی در من پیدا کند. مرا با حضورت تسخیر کن، ای خداوند، و تا ابد در من زندگی کن. افکارم را کاملاً با خونت پاک کن و با روحت مرا به فراوانی تقدیس کن تا اراده و خواستِ من تو را خشنود بگرداند.»

5 . دلِ تازه و روحِ تازه

            در حالی که واردِ چنین جنگ روحانی بر ضد شرارتِ درونیِ خود می‌شویم منظور عیسی را از این گفته درمی‌یابیم: «افکار و مقاصد بد از قلبی تراوش می‌یابد که لبریز از شرارت است.» بنابراین، مسأله تنها در امان ماندن از رفتارهای شرورانه یا حتی مبارزه‌ای نیست که بر خلافِ گناهانِ ویژه باشد، بلکه بیشتر از آن لازم است که انجام شود. ما نیاز به وجدانِ پاک، فکرِ تمیز و قلب تازه داریم. پس بیایید از عیسی بخواهیم که اهداف خود را  به‌وسیلۀ قدرت روح‌القدس در ما به انجام برساند تا هر بخش از روح، نفس و بدن ما در حقیقت توسط او تقدیس شود. نه تنها جسم بلکه روح و نفس مـا نیز آلوده به گناه است. هدفِ دهمین فرمان این است که انسانِ کهنه، زایشی نو بیابد و افکار و رفتارش نوسازیِ معنوی پیدا کند. ارمیای پیامبر برای قومِ نافرمانش زحمات بسیار کشید و وعدۀ بزرگِ الهی را دریافت: «شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و آن را بر دل ایشان خواهم نوشت؛ و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود. و بار دیگر کسی به  همسایه‌اش و شخصی به برادرش تعلیم نخواهد داد و نخواهد گفت: خداوند را بشناس. زیرا خداوند می‌گوید: جمیع ایشان از خُرد و  بزرگ مرا خواهند شناخت، چونکه عصیان  ایشان را خواهم آمرزید و گناه ایشان را دیگر به یاد نخواهم آورد» (ارمیا 31: 33 – 34).

            مشابه این وعده را خدا زمانی به حزقیال پیامبر داد که بر او مکشوف شد: «دلِ تازه به شما خواهم داد و روحِ تازه در اندرون شما خواهم نهاد، و دلِ سنگی را از جسد شما دور کرده، دلِ گوشتین به شما خواهم داد. و روحِ خود را در اندرون شما خواهم نهاد و شما را به فرایض خود سالک خواهم گردانید تا احکام مرا نگاه داشته، آنها را به جا آورید» (حزقیال 36 : 26 – 27).  داودِ پادشاه 30 سال پیش از مکشوف شدن این پیشگویی‌ها این دعای توبه را  کرد:

«ای خدا به حسب رحمتِ خود بر من رحم فرما؛ به حسب کثرت رأفت خویش گناهانم را محو ساز. مرا از عصیانم به کلی شستشو ده و از گناهم مرا طاهر کن. زیرا که من به معصیت خود اعتراف می‌کنم و گناهم همیشه در نظر من است. به تو و به تو تنها گناه ورزیده، و در نظر تو این بدی را کرده‌ام، تا در کلام خود مُصَدّق گردی و در داوریِ خویش مُزکّی شوی. اینک در معصیت سرشته شدم و مادرم در گناه به من آبستن گردید. اینک به راستیِ در قلب راغب هستی. پس حکمت را در باطن من به من بیاموز. مرا با زوفا پاک کن تا طاهر شوم. مرا شستشو کن تا از برف سفیدتر گردم. شادی و خرمی را به من بشنوان تا استخوانهایی که کوبیده‌ای به وجد آید. روی خود را از گناهانم بپوشان و همه خطایای مرا محو کن. ای خدا دلِ طاهر در من بیافرین و روحِ مستقیم در باطنم تازه بساز. مرا از حضور خود میانداز و روحِ قدوس خود را از من مگیر. شادیِ نجات خود را به من باز ده و به روح آزاد مرا تأیید فرما. آنگاه طریق تو را به خطاکاران تعلیم خواهم داد، و گناهکاران به سوی تو بازگشت خواهنـد نمود. مرا از خونها نجات ده! ای خـدایی که خدایِ نجات من هستی! تا زبانم به عـدالتِ تو ترنم نماید. خداوندا لبهایم را بگشا تا زبانم تسبیح تـو را اِخبار نماید. زیرا قربانی را دوست نداشتی و الا می‌دادم. قربانیِ سوختنی را پسند نکردی. قربانی‌های خدا روحِ شکسته است. خـدایا دلِ شکسته و کوبیده را خوار نخواهی شمرد» (مزمور 51 : 1 – 17).

            هر که مانند این دعای داود، نیایش کند پاسخِ حتمی از خدا خواهد یافت. همین پیشگویی را عیسی زمانی به کمال رساند که فرمود: «من نور عالم هستم. کسی که مرا متابعت کند، در ظلمت سالک نشود، بلکه نورِ حیات را یابد» (یوحنا 8 : 12). او همچنین گفت: «من تاک هستم و شما شاخه‌ها. آنکه در من می‌مانَد و من در او، میوه بسیار می‌آورَد زیرا که جدا از من هیچ نمی‌توانید کرد» (یوحنا 15 : 5).

            در ابتدای خدمتش، عیسی این مسأله را برای نیقودیموس که یکی از مشایخِ قومش بود روشن ساخت: «آمین، آمین، به تو می‌گویم اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود» (یوحنا 3 : 5). پطرس در روز پنتیکاست در برابر3000 تن بر این وعده تأکید کرد: «توبه کنید و هر یک  از  شما  به  اسم  عیسی  مسیح  به جهتِ آمرزش گناهان تعمید گیرید و عطای روح‌القدس را خواهید یافت» (اعمال 2 : 38).

نوشته عبدالمسیح

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO