پاسخ به اسلام

مقایسه اسلام و مسیحیت: با استناد به ده فرمان (قسمت بیست و هفتم)

رای بدهید

4 . بزرگ ترین دروغ

            جهان‌بینی و آیین‌های مختلف نه تنها دربرگیرندۀ دروغ ها هستند بلکه با داشتن عناصری از حقیقت و قانون هایی می‌درخشند و جلوه‌گر می‌شوند که برای  ساختار  اجتماعی لازم است. با این همه، جهتِ کلیِ این جهان‌بینی‌ها اشتباه است. اتفاقاً، فریب های بزرگ پاره‌ای از حقایق را تأیید می‌کند. برای کسانِ ناآشنا ممکن است که اسلام بدون شک «مذهبِ الله» به دیده آید، چون که دهن به دهن منتقل شد و آیه‌های کتابمقدسی را تحریف کرد که نقل قول از هر دو عهدِ جدید و عتیق هستند. با این حال، همۀ مسلمانان مصلوب شدنِ پسر خدا را بی چون و چرا رد می‌کنند. آن ها نمی‌دانند که گمشده هستند و از داوریِ خدا رستگار نخواهند شد مگر به‌وسیلۀ عیسای مسیحِ مصلوب. همچنین کمونیزم و سایر آیین‌ها یا مرام های دیگر دروغ های پیشرفته را با برخی از حقایقِ مخدوش شده درهم آمیخته‌اند که سرانجام مردم را به سوی بی‌خداییِ فاجعه‌آمیز هدایت می‌کنند.

            برخی از الاهیدانانِ آزاداندیش یا فرقه‌ها، به جای این که اعتراف نمایند که عیسی خاستگاهِ  اندیشه و حیات است، آیه‌های کتابمقدس را از متن بیرون می‌کِشند تا مردم بتوانند به کتاب ها و اندیشه‌های آن ها اعتقاد پیدا کنند. هیچ‌کس جز به‌وسیلۀ او نزد پدر نمی‌آید. با این همه می‌باید که عیسی مصلوب می‌شد و از میانِ مردگان برمی‌خاست تا وعده‌هایش را درحُکمِ راستی جاودانی به انجام رسانَد. در برابر آن خدای یگانۀ پُر جلال همۀ ما باید همچون دروغگویان حضور بیابیم، ولی هر که به وی ایمان بیاورد دگرگون خواهد شد، به‌درستی و صادقانه زندگی خواهد کرد و از کلافِ سردرگمِ دروغ ها رهایی خواهد یافت.

            نمی‌توانیم جلوگیری کنیم از سیلِ بزرگِ رسانه‌های گروهی که دارای دروغ های بزرگ، کوچک، زیرکانه‌ یا بنیادی هستند که در رادیو، تلویزیون، روزنامه‌ها، مجلات، جشنواره‌ها و خوش گذرانی‌ها یافت می‌شود. این فریب کاری‌ها در نظر گرفته شده‌اند تا انبوه مردم را ماهرانه گول بزنند، و واکنشِ آن ها را از پیش به‌شمار آورده‌اند. در مقولۀ سیاست، بیشترِ سخنرانان به حزبِ مخالف تهمت و افترا می‌زنند و تبلیغ می‌کنند که حزبِ خودشان حقیقتِ نهایی و تنها راهِ حل است. ره‌آوردهای کوچک را بزرگ جلوه می‌دهند و روی اشتباهات بزرگ سرپوش می‌گذارند. با به‌کار بردن حقیقتِ تحریف شده، آن ها کوشش می‌نمایند تا حریف را غافلگیر سازند و خبرهایی که ماهرانه پخش می‌شوند کینه و نفرت پدید می‌آورند.

5 . دروغ های روزمره

            دروغگویی نه تنها بر سخنانِ بسیاری از سیاستمداران چیرگی دارد بلکه زندگی روزانۀ ما را نیز در بر گرفته است. حقیقت به‌سرعت از بین می‌رود و بیشتر وقت ها مردم بر سر یک فنجان قهوه به دیگران افترا می‌زنند. ولی هرگاه کسی که به او تهمت زده بودند نزدیک می‌شود، مردم لبخند زنان به روشی ریاکارانه که نمادی از همۀ ما از دوره بچگی تا کنون است، موضوع را عوض می‌کنند. شاید دروغ های آزارندۀ بزرگ نگفتیم، ولی  به  کسی تهمتِ ناشایست زدیم یا او را تحقیر نمودیم که همۀ این کارها را به‌ترغیبِ «پدر دروغگویان» انجام دادیم. لازم است که به‌راستی توبه کنیم و دربارۀ مردم در نبود آن ها به گونه‌ای سخن بگوییم که آن ها حاضر هستند. دروغِ مصلحتی یا نیمی از حقیقت را گفتن در کار نباشد! این گونه دروغ ها، هم زیان بخش و کُشنده است. می‌توانیم جلوی چرخۀ شایعه پراکنی را با این کار بگیریم که بی‌درنگ نزد آن کسی برویم که مورد بحث است و ماجرای کامل را برای روشن شدن از خودش بشنویم. به‌جای همراهی کردن با مردم باید از چنین کسی دفاع و پشتیبانی کنیم. نهمین فرمان به ما یاد می‌دهد که مانند ماهی‌ای باشیم که برخلاف جریانِ تندِ دروغ های سیل آسا شنا می‌کند. گاهی خودمان را در یک موقعیتِ بسیار وخیم می‌یابیم که بایستی ناگهان دربارۀ یک موضوعِ ناپسند نظر بدهیم. ولی ما نه می‌خواهیم جلوی دیگران «شرمنده و خجلت زده» شویم و نه اینکه دوست داریم پشت سر دوستان و بستگان سخن بگوییم. بیشتر اوقات در چنین موردی متوسل به گفتنِ نیمی از حقایق می‌شَویم یا این که با سخنانِ پوچ و توخالیِ بسیار و بازنمودهای نیرنگ آمیز حقیقت را می‌پوشانیم. برخی از مردم سریع‌تر از موشی که سوراخش را پیدا می‌کند بهانه می‌آورند و دستاویز می‌جویند.

جامعه ما را با دروغگویی مسموم کرده است. هیچ‌کس به دیگری اعتماد ندارد! بسیاری گرایش دارند فکر کنند که کسانی که سخن می‌گویند قصد دارند چیزی را بر زبان آورند که کاملاً برخلاف گفته‌های آن هاست. برداشت های نادرست، مردم را از یکدیگر جدا می‌کند و به انزوا می‌کشاند، درست مانند این که دیوار شیشه‌ای بین آن ها قرار گرفته باشد. دروغ ها، منزوی کنندۀ انسان هاست! در آن لحظاتِ تنهایی و سکوت، اندوه و غم پدید می‌آید و گسترش می‌یابد. نیاز داریم از عیسی بخواهیم که به ما قدرت بخشد تا دروغ ها و تهمت زدن های ویران گرانه خود را با شهامت اعتراف کنیم. بایست از کسانی که دربارۀ آن ها سخن گفته‌ایم آشکارا پوزش بطلبیم. آن گاه اعتماد پدید خواهد آمد و غرور خُرد خواهد شد.

6 . چه کسی می‌تواند برادرش را به‌راستی درک نماید؟

            پسندیده است که خودمان را بیازماییم و ببینیم که آیا برادر و خواهر خود را آن گونه که خدا آن ها را درک می‌کند به راستی درک می‌کنیم یا نه. عیسی دانست که قضاوت‌های ما سطحی است و از این رو  به ما هشدار داده گفت: «حکم مکنید تا بر شما حکم نشود؛ زیرا بدان طریقی که حکم کنید بر شما نیز حکم خواهد شد و بدان پیمانه‌ای که پیمایید برای شما خواهند پیمود. و چون است که خس را در چشم برادرِ خود می‌بینی و چوبی که در چشم خود داری نمی‌یابی؛ یا چگونه به برادر خود می‌گویی اجازت ده تا خس را از چشمت بیرون کنم و اینک چوب در چشم توست. ای ریاکار، اول چوب را از چشم خودت بیرون کن آنگاه نیک خواهی دید تا خس را از چشم برادرت بیرون کنی» (متی 7: 1–5).

            هر کس که چیزی از این فرمان درک کند که از سخنرانی عیسی بر سر کوه است، خاموش خواهد شد و پیش از این که دیگران را مورد داوری قرار دهد، خودش را موشکافانه خواهد آزمود.  چه بسا برادرمان به راستی اشتباهی مرتکب شده باشد که به کوچکیِ پَرِ کاهی در چشم است، ولی نمی‌خواهیم بپذیریم که چوب هایی را که در چشمانمان داریم برای راه اندازی یک کارخانه چوب بُری کافی است! عیسی می‌تواند به هر یک از ما کینه، پندارها و رفتارهای ناپاک، حسادت، آزمندی، فریب، ریاکاری، احترام نگذاشتن به والدین و روزِ خداوند را نشان دهد! هر که نفسِ خود را با توجه به الزام روح‌القدس انکار نماید، دیگر سایر مردم را از روی غرور یا عقده خود بزرگ بینی رد و تحقیر نخواهد کرد، بلکه شروع می‌کند به فکر کردن که چگونه می‌تواند به آن ها کمک نماید همان گونه که خدا به ما یاری می‌رساند.

            از آن جا که پیچیدگی‌های مشکلِ کسی را کاملاً درک نمی‌کنیم، نمی‌توانیم دیگران را به درستی داوری نماییم. اگر ما به جای او بودیم چه می‌کردیم؟ اگر او برکات و راه های هدایت الهی را آن گونه که ما داریم تجربه می‌کرد هم‌اکنون چه وضعی داشت؟ با این گفته که «همسایه‌ات را مانند خودت محبت نما» خدا به ما نشان می‌دهد که تا چه اندازه لازم است تا در هنگامِ قضاوت کردنِ برادرمان دقتِ ویژه داشته باشیم. به عبارت دیگر باید او را محبت نماییم.

            این مسأله مشکلِ گفتمانِ سوگند خوردن در مقامِ شاهد را پیش می‌کِشد: چه کسی می‌داند که او چیزها را همان گونه که در واقع رخ داده‌اند دیده و به راستی درک کرده باشد؟ البته ما چیزها را آن گونه که خدا می‌بیند کاملاً نمی‌بینیم. اگر بر برادرمان حُکم کنیم، قضاوت ما همیشه نابسنده و ناقص است. اگر این واقعیت را دریابیم دربارۀ دیگران نتیجه‌گیری های عجولانه نخواهیم داشت بلکه دقیق‌تر و همراه با روح دعا فکر خواهیم کرد و تلاش خواهیم نمود تا آن ها را درک نماییم. بله، چه قدر خوب می‌شد که خدا به ما دیدِ مادر را می‌داد، نه دیدِ پلیس را!

7 . چگونه باید حقیقت را بگوییم؟

            با توانایی‌های محدودی که داریم چگونه می‌توانیم حقیقت را بدانیم؟ آیا دروغ گفتن را لازم و راستی را بد به شمار می‌آوریم؟ نه، هرگز! در مقامِ شاهدانِ عینی لازم است که در حد توانایی‌هایی که داریم حقیقت را بگوییم. باید از خدا حکمت بطلبیم تا نسبت به برادران و خواهران خود، نادرست و ناروا برخورد نکنیم. ایمانداران در زمان های جفا نیاز به فیضِ ویژه دارند تا بتوانند حقیقت را به درستی بگویند بدون این که واقعیت‌ها را نابهنجار جلوه دهند. ما نیاز به هدایت روح‌القدس داریم تا زندگیِ سایر ایمانداران را به خطر نیاندازیم. همواره بایستی حقیقت را بگوییم، ولی گاهی لازم است که به‌جهتِ دیگران، تمام حقیقت را نگوییم و به گفتنِ بخشی از آن بسنده نماییم. کسانی که از عیسی پیروی نمی‌کنند، شاید گمان بَرَند که ما به آن ها دروغ می‌گوییم زیرا روحِ راستی را نمی‌شناسند. آن ها نمی‌توانند تصور کنند که روح‌القدس همیشه ما را هدایت می‌کند تا راست و درست سخن بگوییم.

            کتابمقدس به ما کمک می‌کند تا در زندگی روزانه، در مدرسه، در اجتماع، در خانواده یاد بگیریم که همیشه چیزهای خوب را در زندگی برادران و خواهرانِ خود، برجسته سازیم و اشتباهاتِ آشکار آن ها را نکوهش نکنیم. دربارۀ دشمنانمان نیز به اندازۀ دوستانمان باید مثبت بیاندیشیم و دروغ نگوییم. پولس به ایمانداران در کلیسای قرنتس می‌گوید: «محبت حلیم و مهربان است. محبت حسد نمی‌بَرَد. محبت کبر و غرور ندارد؛ اطوار ناپسندیده ندارد و نفع خود را طالب نمی‌شود؛ خشم نمی‌گیرد و سوء ظن ندارد؛ از راستی خوشوقت نمی‌گردد، ولی با راستی شادی می‌کند؛ در همه چیز صبر می‌کند و همه را باور می‌نماید؛ در همه حال امیدوار می‌باشد و هر چیز را متحمل می‌باشد. محبت هرگز ساقط نمی‌شود» (اول قرنتیان 13: 4–8).

            اگر در روحِ محبت زندگی کنیم هرگز گناهکاران را مورد قضاوت قرار نخواهیم داد. بلکه، بهترین تلاشِ خود را برای درک و کمک رساندن به آن ها انجام می‌دهیم یا این که با روحِ فروتنی و محبت اصلاحشان می‌کنیم. پولس به ایماندارانِ افسسی که به درجۀ چشمگیری از برومندی در به کار بستن خدماتِ مسیحی رسیده بودند می‌نویسد: «لهذا دروغ را ترک کرده، هر کس با همسایه خود راست بگوید، زیرا که ما اعضای یکدیگریم» (افسسیان 4: 25).  همواره جد و جهد کنیم یاد بگیریم که راست سخن بگوییم. ولی اهمیت ندارد که تا چه اندازه در روح‌القدس بالغ شده باشیم، تلاشِ شیطان همواره بر این است که ایمانداران را وسوسه کند تا دروغ بگویند، دیگران را بی‌رحمانه داوری نمایند و مردمی را که دیدگاه های متفاوت دارند آزرده خاطر سازند. همان گونه که خودِ عیسی وسوسه شد، ما نیز وسوسه خواهیم شد. برای همین است که پولس به مسیحیان در افسس می‌نویسد: «خلاصه ای برادرانِ من، در خداوند و در تواناییِ قوتِ او زورآور شوید. اسلحه تمامِ خدا را بپوشید تا بتوانید با مکرهای ابلیس مقاومت کنید، زیرا که ما را کُشتی گرفتن با خون و جسم نیست، بلکه با ریاستها و قدرتها و جهان دارانِ این ظلمت و با فوجهای روحانی شرارت در جایهای آسمانی» (افسسیان 6: 10–12).

            یوحنا، رسولِ محبت، ریشه‌های دروغ گفتن را در زندگی انسان آشکارا به ما نشان می‌دهد: «دروغگو کیست، جز آن که مسیح بودنِ عیسی را انکار کند؟ آن دجال است که پدر و پسر را انکار می‌نماید» (اول یوحنا 2: 22). «آن که به پسر خدا ایمان آورَد، در خود شهادت دارد و آن که به خدا ایمان نیاورَد او را دروغگو شمرده است، زیرا به شهادتی که خدا  دربارۀ  پسر  خود  داده  است  ایمان  نیاورده  است» (اول یوحنا 5: 10). درست سخن

گفتن دربارۀ خدای تثلیث درحُکمِ مرکزِ زندگی‌تان بدین مفهوم است که در زندگیِ عملیِ خود نیز راست گو خواهید بود.

نوشتۀ عبدالمسیح

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO