مقایسه اسلام و مسیحیت: با استناد به ده فرمان (قسمت سوم)
5 . در اسلام خدا کیست؟
تسلیم در برابر قادر مطلق، مسلمانان را سوق میدهد تا بگویند: «الله اکبر» یعنی الله بزرگترین است! بدین ترتیب، یک مسلمان، الله را در حُکمِ «زیباترین» و «با حکمتترین» نسبت به دیگران احترام مینماید. بنابراین، الله در اسلام، بزرگ، نیرومند و غیرقابل دسترس میگردد و برتر از بندگانش قرار میگیرد. مغز هیچ انسانی نمیتواند او را درک کند، ولی او ما را درک میکند. در اسلام الله بسیار دور و بسیار ناشناخته است. هر فکری دربارۀ او نارسا و نادرست میباشد. کسانی که دربارۀ قادر مطلق استدلال میکنند هرگز نمیتوانند تصوری از او داشته باشند. مسلمانان تنها میتوانند از او بترسند و در زمانی که سجده کردهاند، او را ستایش نمایند.
صوفیها تلاش کردند که پُل های انسانی بسازند تا به الله عظیم و در عین حال غیر قابل دسترس برسند، ولی خودِ کتاب قرآن به واسطۀ منطقِ مبهمِ بَدَوی که دارد، اجازۀ هیچ گونه تلاش را برای نزدیک شدن به خدا نمیدهد.
الله در اسلام نادیده باقی میمانَد و هیچگونه پیمانی با مسلمانان نبسته است. محمد، میانجی بین الله و مسلمانان نیست که آن ها را در یک پیمانِ اسلامی به الله پیوند دهد. او به همه فرمان میدهد تا مطیع خداوندشان باشند بدون اینکه ریسمان هایی آنها را به خداوندشان بچسبانَد.
مسلمانان ذات خدا را درک نمیکنند. از این رو، آن ها نمیتوانند گناهِ واقعی خود را بشناسند و نه فیض او را به راستی تجربه کنند. پرستش در اسلام، قدردانی از نجاتدهنده برای اینکه آنها را از گناه رستگار کرده نیست، و نه ستایش برای رهایی از داوری است. بلکه این کار تحسینِ الله عظیم و دور است، مانند بردههایی که با ترس و شک به پاهای اربابشان میافتند. آنها ترغیب میشوند که از محمد پیروی کنند، زیرا اسلام الله را جلال میدهد، یعنی او را که آن ها را میترساند و هرگز تقدیسشان نمیکند. آن ها از نجاتدهندهای که ایشان را رایگان رستگار ساخته سپاس گزاری نمیکنند، زیرا اسلام نجاتدهنده ندارد. جای شگفتی نیست که چرا یک مسلمان به عبادتِ تشریفاتی و منظم خود پایبند است!
با این همه، خدای راستین که خود را در کتابمقدس آشکار کرده از آفرینش خود جدا نماند. او به ما نزدیک شد و در حالی که میگوید: «من هستم خداوند، خدای تو» پیمانی با ما میبندد که فرزندان آدم هستیم.
6 . پیمان بستن با خدا
ضمیر «تو» در «خدای تو» یک ضمیر مِلکی است. بدین معنی که خدا به ما اجازه میدهد که او را از آن خودمان بدانیم. میتوانیم مانند فرزندی که به پدرش اعتماد دارد، به او اعتماد داشته باشیم. بر خلافِ شورشی که بر ضد خدای قادر مطلق انجام میدهیم، خود را برای ما پایین میآورَد و مانند این است که بگوید: «من مال شما هستم. آیا نمیخواهید توبه کنید و به سوی من برگردید و خویشتن را برای همیشه تنها به من تسلیم کنید؟»
این یک خبر شورانگیز است که ده فرمان با بسته شدن پیمان بین خدا و مردم آغاز شد. این پیمان را خدا به تنهایی به مردمش عرضه داشت. در این پیمان، خدا حضور و محبتش را برای ما تأیید میکند. او از ما انتظار دارد که به وجودِ حاضر در همه جای وی، با ایمان و امید و محبت پاسخ دهیم.
در عهدی که خدا با گناهکاران میبندد، آنها را از آمرزش، نجات، محافظت و برکات مطمئن میسازد. «هر گاه خدا با ماست، کیست بر ضد ما» (رومیان 8 : 31). او با تأیید کردن اینکه همیشه با ماست و در کاستیهایمان در کار است، ما را تشویق و ترغیب میکند. گناهِ انسان نمیتواند جلوی وفاداری خدا را بگیرد. شکی نیست که خدای قدوس هر گناه را که هر قدر کوچک هم باشد داوری خواهد کرد. عدالتِ کامل او ایجاب میکند که هر گناه را محکوم کند و با این حال، محبت جاودانی او در مسیح گناهان تمام کسانی را پاک میسازد که با وی پیمان میبندند. با مُردن به جای ما، مسیح این ضمانت را فراهم کرد که پیمانِ خدایی برقرار شده است. از آن پس، صلیب عیسای مسیح نشانهای شده برای تداومِ فیض خدا.
7 . پدرِ ما خدا
جدایی انسان از خدا با زاده شدن مسیح خاتمه یافت. خدا در بدن انسانی ظاهر شد و از این رو پیروانش دیگر برده نیستند، زیـرا عیسی آنها را از اسارتِ گناه، زنجیرهای شیطان، مرگ و هم چنین داوری خدا آزاد کرد. خون عیسی درحُکمِ تاوانِ آزادی ما ریخته شد. هر که به مسیح ایمان بیاورَد پاک خواهد شد و درحُکمِ پسرخوانده یا دخترخواندۀ خدا خواهد گردید. خدای تـوانا بر همه چیز و کس به وسیله مسیح، قانوناً و روحاً پـدر ما شده است. حتی اگـر مرتکب گناهِ بزرگ شویم، او به ما اطمینان میبخشد کـه «من خـداوند، پدر شما هستم.»
خدا، پدر خداوند ما عیسای مسیح، قدرتِ روحالقدس را میبخشد به هر که عیسای مصلوب و قیام کرده را محبت میکند و پیروی مینماید. باورمندانی که در عیسی تولد تازه هستند از طبیعت و حیات پدر آسمانیشان برخوردارند. آنها دیگر در بند نا امیدی و چنگال مرگ روحانی نیستند. خدای قدوس، در مسیح خود را به ما بسته است. او ما را معبد خودش ساخت یعنی مکانی برای سکونتش. او پدر ماست و ما فرزندان وی هستیم. ما به او تعلق داریم و او به ما. این عهد تازه به دلیلِ مرگِ نیابتیِ مسیح برای ما به انجام رسید. پس از آن زمان، هر ایماندار به مسیح تماسِ شخصی با خدا را تجربه میکند. هنگامی که او به نیایش میپردازد، روی سخنش با فضای خالی نیست. به جای آن، دعا مانند یک تماسِ تلفنی با خداست که پُر از شکرگزاری، اعتراف، درخواستها و تقاضا میباشد. پدر آسمانیِ ما وفادارانه دعاهای ما را میشنود. در پدر بودن اوست که ما پناهگاه خود را مییابیم. او ما را با ردای عدالتش فرا میگیرد و میپوشانَد. مسیحیانِ راستین بر خلافِ مسلمانان از خدایشان دور نیستند. آنها مانند هندوها یک گروه از خدایانِ مردم را ستایش نمیکنند یا مانند بوداییها برای نیستیِ با اُبهت انتظار نمیکشند.
خدای توانا بر همه چیز و کس، بنا بر محبتی که دارد خویشتن را به پیروان مسیح چسبانده است تا آنها بتوانند در حضورش زیست کنند و به صورت او درآیند. پدر آسمانی ما نخواست ما را در وضعیت مأیوس کنندهای که داریم ترک کند، بلکه تصمیم به رستگاری و دگرگون ساختن ما گرفت. او ما را به چالش کشانده میگوید: «مقدس باشید، زیرا من قدوس هستم» (لاویان 11 : 45). مشارکت با خدا نه تنها به مفهوم داشتن یک ایمان قلبی و درونی است، بلکه منجر به دگرگونی ریشهای در اخلاق و رفتار میشود. اگر با خدا زندگی کنیم، ذات و سرشت ما تغییر میکند، زیرا خدای جاودانی تصمیم گرفته فرزندانش را به معیاری برساند که خودش دارد. همانگونه که عیسی گفت، پدر آسمانی ما میخواهد که مانند او باشیم: «پس شما کامل باشید، چنانکه پدر شما که در آسمان است کامل است» (متی 5 : 48). ده فرمان دورهای است از فرآیند تبدیل شدنِ انسانهای گمشده به فرزندان خدا. در واقع آنها مانند حصاری هستند که بنا بر فیض خدا جلوی افتادنِ ما را میگیرند.
شاید شما احساس کنید که انجام دادنِ فرمان مسیح غیر ممکن است. چگونه ما میتوانیم مانند خدا کامل باشیم؟ آیا این ادعا تکرارِ همان وسوسهۀ حوا در فردوس نیست که شنید شیطان میگفت: «مانند خدا خواهید بود»؟ انسان نه تنها نمیتواند خودش را رستگار کند، بلکه با تلاش هایش نمیتواند پارسا شمرده شود. عدالتِ شخصی بر قانون هایی بنا شده که برای بیدار ساختن انسانها نسبت به شورشی است کـه بر ضد خدا انجام میدهند و منجر به داوری میشود. ولی پاکیِ راستین ما، کار نیکوی پدرآسمانی در ماست. او ما را در مسیر عدالتش هدایت میکند. و هر روزه از ما میخواهد که خود را انکار کنیم و به جان های ما قوتِ همیشگی میبخشد تا بر شرارت درونی چیره گردیم. او ما را تشویق به خواندن سخنانش و اجرا کردن آنها میکند. او محبتش را به ما میدهد که خودخواهی را تبدیل به خدمت گزاری و کمک کردن به دیگران میکند. هدایای روحانی پدر ما به قدری آشکارند که محمد نیز آنها را تصدیق میکند و پیروان مسیح را درحُکمِ مردمانی ویژه مینامد که «پارسا هستند و تکبر و گردنکشی نمیکنند.» (سورۀ المائده 5 : 82).
نوشتۀ عبدالمسیح
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |