پاسخ به اسلامکتاب افسانۀ معجزات قرآن

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل سوم، نقدی بر پیشگویی پیروزی روم بر ایران (قسمت سی و هشتم)

رای بدهید

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل سوم، نقدی بر پیشگویی پیروزی روم بر ایران

(قسمت سی و هشتم)

پیروزی روم بر ایران

الم (1) غُلِبَتِ الرُّومُ (2) فِی أَدْنَى األرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ (3) فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ األمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4)

الم (1) روم شکست خورد (2) در نزدیک ترین سرزمین ولی آن ها بعد از این شکست پیروز خواهند شد (3) در چند سال آینده. گذشته و آینده از آن خداست و در آن روز مؤمنان (اعراب) شاد خواهند گردید. (4).

معجزه تراشان معتقدند این آیات یک پیشگویی است و معجزه ای است که ثابت می کند قرآن از سوی خدا نازل شده زیرا همان طور که قرآن گفته بود رومیان چند سال پس از شکست خوردن در اورشلیم، در یک جنگ دیگر بر ایران پیروز شدند.

روم و ایران دو ابر قدرت در زمان های قدیم بودند که صدها سال حکمرانی کردند و همیشه نیز باهم در جنگ بودند. گاهی روم از ایران شکست می خورد و گاهی ایران از روم. و این موضوع تبدیل شده بود به یک عادت میان این دو کشور. البته این شکست و پیروزی ها هیچ کدام قاطع و نهایی نبود و فقط شهرها دست به دست می شدند. یک شهر گاهی دست روم بود، گاهی دست ایران. گاهی روم شهری را از ایران می گرفت و گاهی ایران شهری را از روم. لذا به راحتی می شد حدس زد طرفی که امسال شکست خورده سال بعد یا چند سال دیگر پیروز خواهد شد.

شکست و پیروزی های روم و ایران از یکدیگر آن قدر زیاد است که قابل شمارش نیستند ولی اکثرشان در ارمنستان، ترکیه، سوریه و لیبی اتفاق می افتاد که بسیار دور از مکه بودند ولی در سال هشتم بعثت، جنگ روم و ایران در اورشلیم مرکز فلسطین اتفاق افتاد که بسیار نزدیک تر از مناطق قبل، به مکه بود. روم در این جنگ شکست خورد و اورشلیم به دست ایرانیان افتاد و چون اعراب، ایرانیان را از نژاد پست می دانستند، از پیروزی ایران در این جنگ ناراحت شدند ولی با توجه به این که شکست و پیروزی میان ایران و روم دائماً تکرار می شد، محمد سوره ای به نام روم آورد و برای دل داری اعراب به آن ها چنین گفت:

غُلِبَتِ الرُّومُ (2) فِی أَدْنَى األرْضِ وَهُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ (3) فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ األمْرُ مِنْ قَبْلُ وَمِنْ بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ (5)

روم شکست خورد (2) در نزدیک ترین سرزمین ولی آن ها بعد از این شکست پیروز خواهند شد (3) در چند سال آینده. گذشته و آینده از آن خداست و در آن روز مؤمنان (اعراب) شاد خواهند گردید. (4) به یاری خداوند. خداوند هر که را بخواهد یاری می کند و او عزیز و رحیم است(5).

موضع گیری اعراب به نفع روم و بر علیه ایران به راحتی از این سوره مشخص است. زیرا از شکست خوردن ایران شاد خواهند شد و خدا را نیز یاور رومیان می گوید مومنین خوانده است. اعراب از ایرانیان و دین زرتشت متنفر بودند. نشانه های این تنفر در قرآن بسیارند برای مثال زرتشتیان آتش را مقدس می شمارند زیرا نماد نورانیت پروردگاری است که سرچشمۀ تمام خوبی ها و نیکی هاست (گفتار نیک، رفتار نیک، پندار نیک) ولی قرآن درست برعکس زرتشت، شیطان را از جنس آتش معرفی کرده است، شیطانی که سرچشمۀ تمام بدی ها و پلیدی هاست. و این یعنی نوعی ابراز انزجار و مبارزه با اساس دین زرتشت و تنفر از ایرانیان.

(پاورقی 44): مؤمنین در این آیه فقط اعراب مسلمان در مکه و مدینه را شامل می شود زیرا روز شکست خوردن ایران از روم، دین اسلام فقط در عربستان بود و فقط عرب ها مسلمان و مؤمن به محمد بودند.

آتش برای اعراب، نماد شیطان بود برای همین ایرانیان را که آتش برای آن ها مقدس بود و هنوز هم مقدس است (مراسم چارشنبه سوری) پیروان شیطان می دانستند، ولی رومیان مسیحی را دوست داشتند و معتقد بودند خداوند طرفدار رومی هاست پس به یاری خدا چند سال دیگر رومیان، ایران را شکست خواهند داد:

بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشَاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ (روم، 5)

(پاورقی 45): اعراب و مسیحیان هر دو از اقوام سامی به شمار می روند پس به نوعی خودشان را با رومیان هم نژاد می دانستند علاوه بر این مسجدالاقصی همچنان که برای مسیحیان مقدس بود برای محمد و پیروانش نیز مقدس بود ولی برای ایرانیان زرتشتی مقدس نبود. نکتۀ سوم این که اعراب تمام داد و ستدها و تجارت هایشان را با روم انجام می دادند و حتی محمد خودش چندین بار با کاروان های تجارتی به روم رفته بود. این ها همه دلایلی است که باعث می شد اعراب مسلمان از روم طرفداری کنند و دشمن ایران باشند. در خود قرآن نیز آمده است: و لتجدنّ اقربهم مودّۀ للّذین آمنوا الذین قالوا انّا نَصاری: همانا صمیمی ترین مردمان با مسلمین کسانی خواهند بود که مسیحی اند. (مائده، 82)

چنان چه می بینید آیۀ چهارم علناً از یاری خدا برای رومیان حرف می زند و این معنی را می رساند که ایرانیان سپاه شیطانند و رومیان سپاه خدا. پس موضوع، موضوع طرفداری است. وقتی دو تیم در مقابل یک دیگر مبارزه می کنند تماشاگران (اعراب) به طور ناخودآگاه طرفدار یکی از طرفین می شوند حتی اگر نتیجۀ مبارزه هیچ نفعی برای تماشاگران نداشته باشد. درست مانند مبارزۀ تیم های فوتبال در عصر معاصر. تیم های فوتبال همیشه و هر سال باهم در نبردند. برای روشن تر شدن موضوع، دو تیم معروف بارسلونا و رئال مادرید را مثال می زنیم. این دو تیم بیش از صد سال قدمت دارند و درست مانند ایران و روم که بیش از هزار سال با یک دیگر در جنگ بودند، صد سال است که مقابل یک دیگر در انواع باشگاه ها مبارزه می کنند. در جنگ های هزارسالۀ ایران و روم گاهی ایران پیروز می شد و گاهی روم. در بازی های بارسلونا و رئال نیز همچنان که همگی شاهدیم گاهی رئال قهرمان می شود و گاهی بارسلونا. بنابراین اگر امسال رئال از بارسلونا شکست بخورد به راحتی می توانیم بگوییم در چند سال آینده حتما رئال پیروز خواهد شد.

به طور مسلم هر طرفداری از شکست تیم خود ناراحت می شود ولی هرگز نا امید نمی شود زیرا می داند که این شکست، موقتی است. لذا طرفدارانی که تیمشان امسال شکست خورده، همگی می گویند:

امسال شکست خوردیم ولی به یاری خدا سال‌های بعد حتماً پیروز خواهیم شد.

این حرف یک حرف احساسی است و تمام شکست خورندگان، چنین حرف هایی را می زنند و واقعاً هم در آینده به وقوع می پیوندد. امکان ندارد طرفدار پر و پا قرص یک تیم، آرزوی پیروزی تیم محبوبش را در سال های آینده نکند و نگوید «امسال شکست خوردیم ولی به یاری خدا سال های بعد پیروز خواهیم شد و شکستشان خواهیم داد.» زیرا آرزوی قلبی اوست. این یک قانون روانشناسی است و اگر دقت کنید لحن قرآن نیز در بیان شکست خوردن روم دقیقاً همین گونه است.

روم شکست خورد (2) در نزدیکترین سرزمین ولی آن ها بعد از این شکست پیروز خواهند شد (3) در چند سال آینده. گذشته و آینده از آن خداست و در آن روز مؤمنان (اعراب)شاد خواهند گردید. (4) به یاری خداوند. خداوند هر که را بخواهد یاری می کند و او عزیز و رحیم است (5).

تیم محبوب اعراب یعنی کشور روم که صدها سال است با ایران در نبرد است؛ از ایران شکست خورده و اعراب از این شکست ناراحتند. ولی همگی می دانند که این شکست نیز مانند شکست های قبلی روم موقتی است. لذا محمد با امید به آینده برای دل داری دادن اعراب می گوید «امسال شکست خوردیم ولی به یاری ، سال های بعد پیروز خواهیم شد و به شادی خواهیم پرداخت».

و در آن روز مؤمنان (اعراب) شاد خواهند گردید. (4) به یاری خداوند … (5)

آری طرفداران این گونه ابراز احساس می کنند ولی اگر شما از همین طرفدار تیم فوتبال بپرسید دقیقاً کی، کجا و با اختلاف چند گل پیروز خواهید شد،کک هرگز قادر به بیان آن نیست زیرا علم غیب ندارد و فقط آرزوی قلبی خودش را بروز داده است و این ویژگی نیز دقیقاً در حرف محمد دیده می شود. محمد گفته است روم به یاری خدا در چند سال آینده پیروز خواهد شد ولی چون دروغ گو است و علم غیب ندارد نتوانسته بگوید این پیروزی دقیقاً کی و کجا اتفاق خواهد افتاد. اگر قرآن واقعا کتاب خدا بود هرگز مانند ما انسان ها عمل نمی کرد و دقیقاً می گفت روم کجا و در چه سالی ایران را شکست خواهد داد و حتی به ماه و روز آن نیز اشاره می کرد.

آیات اول تا پنجم سورۀ روم دو قسمتند:

قسمت اول از شکست روم در گذشته حرف می زند:

الم (1) روم شکست خورد (2) در نزدیک ترین سرزمین (اورشلیم).

قسمت دوم از پیروزی روم در آینده حرف می زند:

ولی آن ها بعد از این شکست پیروز خواهند شد (3) در چند سال آینده. گذشته و آینده از آن خداست و در آن روز مؤمنان (اعراب) شاد خواهند گردید. (4) به یاری خداوند. خداوند هر که را بخواهد یاری می کند و او عزیز و رحیم است (5)

آنچه معجزه تراشان آن را پیش گویی می دانند همین قسمت دوم است. اگر دقت کنید قسمت اول که مربوط به گذشته است و پیشگویی نیست مکان شکست روم از ایران را مشخص کرده و گفته روم در أَدْنَى األرْضِ (اورشلیم) شکست خورد. ولی در قسمت دوم که می گوید: «و آن ها بعد از این شکست پیروز خواهند شد» نامی از هیچ مکان در آن نیست. و این نشان می دهد قرآن کلام خداوند نیست زیرا اگر کلام خدا بود درست مثل قسمت اول که به مکان شکست اشاره کرده می توانست در قسمت دوم نیز به مکان پیروزی روم در نینوا اشاره کند.

پیشگو اگر واقعاً پیشگو باشد می تواند مکان و زمان دقیق حادثه را بگوید. قرآن می گوید «روم در چند سال آینده پیروز خواهند شد» چند سال حرفی است کاملاً مبهم. حتی اگر آن را بین 73 تا 9 سال حساب کنیم باز هم مبهم است زیرا خداوند از تمام امور عالم آگاه است پس لازم نیست مثل ما انسانهای ناقص برای گفته هایش فاصلة زمانی تعیین کند. فاصلة زمانی را کسی تعیین می کند که از زمان دقیق وقوع حادثه باخبر نیست.

اشکال اساسی. قرآن می گوید رومیان پس از شکست اورشلیم، پیروز خواهند شد ولی بعد از شکست اورشلیم، روم دوباره در مصر شکست خورد. پیروزی روم در نینوا بعد از این شکست دوباره بود:

ولی آن ها بعد از این شکست پیروز خواهند شد (روم، 3)

ترتیب شکست و پیروزی های روم در تاریخ

1- سال 614 میلادی: شکست روم از ایران و فتح اورشلیم بدست ایرانیان

2- سال 617 میلادی: شکست روم از ایران و فتح مصر، اسکندریه و لیبی به دست ایرانیان

3- -سال 629 میلادی: پیروزی هراکلیوس سردار روم بر شهبُراز، سردار ایرانی در نینوا.

شکست و پیروزی های روم و ایران از حد شمارش بیرون است ولی شکست و پیروزی روم که منظور معجزه تراشان است موارد اول و سوم می باشند زیرا سال 614 میلادی مصادف با هشتمین سال پیامبری محمد و آوردن سورۀ روم بود. چنان چه می بینید روم پس از شکست خوردن در اورشلیم، دوباره در مصر و لیبی از ایران شکست خورده است ولی معجزه تراشان برای درست دیده شدن حرف های قرآن، مورد دوم را کاملاً نادیده گرفته اند.

آری روم در سال 629 میلادی ایران را شکست داد ولی این شکست و پیروزی ها تمام نشد و تا 800 سال پس از محمد نیز ادامه یافت. در این مدت نیز جنگ های بی شماری میان روم و ایران در گرفت. یکی از مشهورترین آن ها جنگ ملازگرد بود. روم در این جنگ شکست سختی از ایران خورد (زمان سلجوقیان). پس از آن نیز جنگ های صلیبی آغاز شد که چندین سال طول کشید. پس از این جنگ ها امپراطوری روم آرام آرام رو به ضعف نهاد و نهایتاً در سال 1453 میلادی به دست عثمانیان از بین رفت. چنان چه می بینید امروز دیگر کشوری به نام روم در جهان وجود ندارد ولی کشور ایران هست و سلسله های حکومتی اش هنوز ادامه دارند. محمد طرفدار روم بود ولی برخلاف میل او و سایر اعراب حجاز، روم از صفحۀ تاریخ محو شد ولی ایران ماند و یاری خدا برخلاف گفته های قرآن نصیب ایرانیان شد.

(پاورقی 46): خوانندگان محترم برای اطمینان بیشتر می توانند به تاریخ ایران و روم و یا کتاب نقد قرآن نوشتۀ دکتر سها مراجعه کنند.

بخشی از سخنان دکتر سها در مورد این موضوع: حرف های محمد شبیه حرف های رمالان دوره گرد است که مردم عوام را با حرف های کلی فریب می دهند. برای مثال می گویند سفری در پیش داری. شخصی تو را دوست دارد و منتظر توست. در آینده خبر خوشی به تو خواهد رسید و … اگر دقت کنید این جنس حرف ها در مورد تمام انسان ها صادق است و قرآن نیز درست همین کار را کرده. این آیات می گویند روم در چند سال آینده پیروز خواهد شد. نه چند سالش مشخص است و نه اسم سرزمینش. درست مثل این که من بگویم گروه داعش در چند سال آینده (مثال بین 2 تا 5 سال) بمب گذاری خواهد کرد. مطمئن باشید چنین اتفاقی خواهد افتاد.

دلایل فوق ثابت می کنند هیچ معجزه ای در سورۀ روم وجود ندارد و کار محمد تنها یک پیش بینی حاصل از تعصب بوده اوست. اگر قرآن واقعا کتاب خدا بود و می خواست پیروزی روم را پیش گویی کند. حتما اسم مکان پیروزی (نینوا) و زمان دقیق آن را ذکر می نمود و هرگز مانند رمالان و جن گیران عوام فریب، عمل نمی کرد زیرا خدا از همه چیز به صورت دقیق آگاه است. و لازم نیست مثل ما انسان های ضعیف، کلی گویی کند. پیش بینی با پیش گویی فرق دارد. پیش بینی را هر انسانی می تواند بکند مثل ما که با توجه به شرایط و تجربیات قبلی، وقوع چیزی را پیش بینی می کنیم. پیش بینی سه حالت دارد:

1- کاملاً درست از آب در می آید.

2- فقط قسمتی از آن درست از آب در می آید .

3- اصلاً درست از آب در نمی آید.

پس پیش بینی را هر کسی می تواند بکند ولی پیش گویی کار هر کس نیست و تنها کسی که علم غیب به آینده دارد می تواند پیشگویی کند. انسان پیش گو، زمان و مکان دقیق وقوع حادثه را می گوید و صد در صد هم درست از آب در می آید.

برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن

نوشتۀ بهزاد پوربیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO