کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- منظور قرآن از بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَونَهَا چیست؟ (قسمت دوازدهم)
کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- منظور قرآن از بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَونَهَا چیست؟
(قسمت دوازدهم)
منظور قرآن از بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَونَهَا چیست؟
همان گونه که در مباحث پیشین اشاره شد پیامبر نیز چون مردمان قدیم، فضای آبی رنگ آسمان را سقفی برای زمین می پنداشت. بشر از قدیم الایام زمین را خانة خود و آسمان را سقف این خانه تصور می کرد. اگر از کوچة انصاف دور نشویم تشبیه بسیار جالبی است و زیباتر از این نمی شد تشبیه کرد. این مفهوم جزو آن دسته از سخنان نغزی است که از اجدادمان برای ما باقی مانده است.
بشر از قدیم در دشت های زمین تفرج می کرد. شب که می رسید در همان دشت روی فرش زمین زیر سقف آسمان دراز می کشید و در حالی که چراغ های آویزان شده از این سقف را می شمرد (ستارگان) به خواب ناز فرو می رفت. خانه ای که بشر از سنگ و چوب برای خود می سازد دارای سقف است ولی باید ستون یا دیواری داشته باشد تا این سقف با تکیه برآن در بالای خانه بایستد و پایین نیفتد. برای همین یکی از مسائلی که همیشه بشر را به اعجاب و شگفتی وا می داشت این بود که این سقف آبی رنگ (یعنی آسمان) که هیچ ستون و دیواری ندارد چگونه بالای زمین ایستاده و پایین نمی افتد؟ عقل بشر از پاسخ به این سؤال عاجز بود لذا این مسأله را شاهکاری از قدرت خدا می دید که سقفی به این بلندی و عظمت ساخته که هیچ ستونی ندارد. پیامبر نیز یکی از همان بشرها بود و مانند آنان فکر می کرد پس این موضوع می توانست برای او بهترین سوژه برای خداشناسی باشد. به همین خاطر با مطرح کردنش در قرآن، آن را نشانة قدرت خدا دانسته و گفته است:
خداوند کسی است که آسمان ها را همان گونه که می بینید بدون ستون برافراشت.
لازم به یادآوری است اگر دانستن وجود نیروی جاذبه در کُرّات، نشان گر معجزه و اتصال به وحی الهی باشد باید نیوتون را معجزه گر و متصل به وحی الهی بدانیم زیرا او بود که برای اولین بار بدون تشبیه و کنایه حرف از جاذبه زد و با اندکی تفکر بدون استفاده از ابزار به آن پی برد.
برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن
نوشتۀ بهزاد پوربیات
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |