کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- سخنی انتقادی در باب معجزات علمی قرآن (قسمت سی و چهارم)
کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- سخنی انتقادی در باب معجزات علمی قرآن
(قسمت سی و چهارم)
سخنی در باب معجزات علمی
نقد معجزات علمی قرآن را به پایان بردیم. چنان چه خواندید و دیدید معجزه تراشان با مغالطه کاری هایی از قبیل تغییر معنای کلمات یا گذاشتن نتیجة موضوع به جای فرایند، چنین وانمود می کنند که قرآن دریایی از علوم و دانش های مختلف است؛ آن چنان که تمامی دانش های جهان را می توان از آیات آن استخراج کرد. به طور مسلم اکثریت جامعه، هرگز اهل تحقیق و بررسی نیستند لذا با افتادن در دام این قبیل مغالطه کاری ها، چنین حرف هایی را به سادگی باور می کنند طوری که از شنیدنشان لذت نیز می برند.
بدون شک قرآن فقط یک کتاب دینی است و هرگز نمی تواند کتابی علمی باشد. اگر قرآن کتاب علم و دانش بود آن هم تا به آن اندازه که بتوان تمامی علوم و دانش های جهان را در آیات آن پیدا کرد، آورندۀ قرآن که خود پیامبر اسلام است هرگز به مسلمین نمی گفت: اُطلُبوا العِلمَ وَ لَو بِالصّین (بجویید دانش را حتی اگر در کشور چین باشد) اگر منبع تمامی علم های عالم (قرآن) نزد خود مسلمین و در طاقچة اتاق آن ها قرار دارد، چرا باید آورندۀ قرآن، آن ها را به جای توصیه به استخراج دانش های نهفته در قرآن، به آموختن علم نزد بیگانگان حتی چینی ها سفارش کند؟ اگر قرآن واقعاَ کتابی پر از علم و دانش بود، پیامبر نه تنها چنین حرفی نمی زد بلکه به جای آن توجه مسلمین را به علوم نهفته در قرآن معطوف می کرد و می گفت بجویید علم هایی را که در آیات قرآن وجود دارند.
عناوینی که آن ها را در این کتاب به بحث کشیدیم قوی ترین مباحثی است که به عنوان معجزات علمی قرآن یاد می شوند. البته غیر از این ها اندک تعدادی نیز وجود دارند ولی چون از جادۀ عقل و منطق کاملاً به دورند، هیچ نیازی ندیدیم آن ها را نیز مطرح کنیم زیرا اصلاً ارزش مطرح کردن ندارند و طرح کردن آن ها جز گرفتن وقت خواننده و نویسنده و ایجاد ملالت خاطر چیزی بار نمی آورد.
لازم به ذکر است معجزه تراشان در برخی موارد برای علمی جلوه دادن بعضی مطالب دینی و قرآنی، دلایل و حکایت های ساختگی نیز درست کرده اند. برای مثال مطلبی کاملاً دروغین به فضانوردان آمریکایی نسبت می دهند بدین عنوان که ایشان در سفرشان به کرۀ ماه شکاف آن را در 1400 سال پیش تأیید کرده اند. یقین بدانید اگر پدیده ای به بزرگی برداشتن شکافته شدن ماه، واقعاً اتفاق افتاده بود حتماً مانند طوفان نوح در تمام جهان ثبت می شد و تمام کشورهای غیر اسلامی نیز آن را نقل می کردند زیرا کرۀ ماه چیزی است که هم زمان، حداقل نصف کشورهای زمین آن را می بینند و می دیدند.
(پاورقی 41): موضوع شکافته شدن ماه جزو معجزات منسوب به پیامبر و ائمه است. علاقمندان می توانند شرح مفصل این معجزه را به همراه دلایل بطلان در کتاب «استیضاح نبی» مطالعه کنند.
باید بگوییم دکان داران اسلام برای دفاع از مکتب و موقعیت خودشان چاره ای جز ساختن چنین دروغ هایی ندارند زیرا نتایج زندگی اسلامی آن قدر اسفبار است که مجبورند برای انحراف افکار مردم، دست به حاشیه سازی و تراشیدن چنین دروغ هایی به نفع آن بزنند تا بلکه بتوانند مردم را در این دین نگه دارند. در غیر این صورت سرمایة زندگی این دکان داران بر باد رفته و به دست همین مردم نابود خواهند شد. لذا این قسمت دیگر به عهدۀ خود خواننده و شخص حقیقت جوست که بتواند دروغ بودن چنان مطالبی را تشخیص بدهد و هر سخنی را با عنوان علم باور نکند.
مَثَل این معجزه تراشان به عطار عطرفروشی می ماند که برای اثبات اصل بودن عطر قلابی خودش دست به تعریف و استدلال می زند تا بلکه به مشتری ثابت کند این عطر بسیار خوب و خوشبوست غافل از این که بوی عطر، خودش از هر تعریف و استدلالی گویاتر است و خودش اصل یا قلابی بودن آن را مشخص می کند، هر چند که عطار هزار جور استدلال برایش بیاورد. کالایی که اصل باشد هیچ نیازی به تعریف و تبلیغات (معجزه) ندارد زیرا کیفیت و کارایی خودش، اصل بودن یا نبودن آن را ثابت می کند. مُشک آن است که خود ببوید نه اینکه عطار بگوید.
برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن
نوشتۀ بهزاد پوربیات
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |