کتاب افسانۀ معجرات قرآن:فصل اول، معجزات علمی- منظور واقعی قرآن از مشارق و مغارب چیست؟ (قسمت پنجم)
کتاب افسانۀ معجرات قرآن:فصل اول، معجزات علمی- منظور واقعی قرآن از مشارق و مغارب چیست؟ (قسمت پنجم)
منظور واقعی قرآن از مشارق و مغارب چیست؟
در زبان عربی قاعده ای وجود ندارد به نام زیاده المبنا زیاده المعنا. یعنی زیاد شدن حروف یک کلمه، باعث وسیع تر شدن معنای آن کلمه می شود. خداوند مالک تمام جهان از شرق تا غرب است ولی چون قرآن می خواهد این مالکیت را با عظمت بیشتری در نزد خواننده جلوه دهد مشرق و مغرب را جمع بسته و آنها را به صورت مشارق و مغارب نقل کرده است.
شبیه همین قاعده در زبان فارسی نیز وجود دارد مثل کلمۀ شمیرانات. شمیرانات جمع کلمۀ شمیران است در حالی که فقط یک عدد شمیران روی زمین وجود دارد. علامت جمع در آخر شمیرانات، بزرگی شهر شمیران و حومه اش را می رساند نه تعداد آن را. مشارق و مغارب در سورۀ اعراف نیز آمده است: (آیۀ 137).
(پاورقی 7): قرآن کلمات چپ و راست را نیز به صورت جمع استفاده کرده است. مثلاً در سورۀ اعراف از زبان شیطان می گوید: سپس از رو به رو، از پشت سر و از چپ ها و از راست هایشان بر آن ها حلول خواهم کرد و تو بیشتر آنان را شاکر نخواهی یافت (اعراف 18).
وَأورَثنَا القَومَ الَّذیِنَ کَانُوا یُستَضعَفُونَ مَشَارِق الأرضِ وَمَغَارِبَهَا الُّتِی بَارَکنَا فِیهَا وَتَمُّت کَلِمَۀُ رَبِّکَ الحُسنَی عَلَی بِنِی إِسرَائِیلَ بِمَا صَبَرُوا وَدمَّرنَا مَا کَانَ یَصنَعُ فِرعَونَ وَقَومُهُ وَمَا کَانُوا یَعرِشُونَ
و آن قومی را که (بنی اسرائیل) مستضعف بودند وارث مشرق ها و مغرب های سرزمین پر برکت (فلسطین) کردیم و بهترین وعدۀ خدای تو بر بنی اسرائیل به خاطر پاداش صبرشان تحقق یافت و نابود کردیم کاخ های فرعون و هر چه را که قومش می ساختند.
در این آیه سرزمین پر برکت یعنی فلسطین و مشرق ها و مغرب های آن، میراث قوم بنی اسرائیل خوانده شده که شامل سرزمین هایی است میان دو رود نیل و فرات یعنی کشورهای: اردن، لبنان، شمال مصر، جنوب سوریه و شرق عراق.
مفهوم مشرق ها و مغرب های فلسطین در سورۀ اعراف
آن روز خداوند با ابراهیم عهد بست و فرمود: ای ابراهیم من این سرزمین را از مرز رود نیل در مصر تا رود فرات به نسل تو می بخشم. (پیدایش 15: 18).
مهندس سادات مدعی است مشرق ها و مغرب ها نمی تواند معنایی جز «کرویت» داشته باشد. آیا سرزمین های میان دو رود نیل و فرات که عبارت مشارق و مغارب برای آن ها استفاده شده کروی هستند؟ قطعاً که خیر. علت جمع بسته شدن مشرق و مغرب در این جا، نشان دادن عظمت این سرزمین هاست یعنی می خواهد بگوید خدا چه سرزمین های بزرگی را میراث بنی اسرائیل ساخته و به آن ها بخشیده است.
قسم یاد می کنم به خداوند مشرق ها و مغرب ها که ما قادر هستیم (معارج آیۀ 40).
در سورۀ معارج فقط مشرق ها و مغرب هاست و هیچ حرفی از زمین در آن نیامده. این جاست که باید از مهندس سادات بپرسیم شما از کجا کشف کرده اید که منظور از آن کرۀ زمین است. از کجا بدانیم منظور از آن، همین مشرق ها و مغرب های فلسطین یعنی سرزمین های میان دو رود نیل و فرات نیست؟ هم قرآن و هم تورات محدودۀ میان دو رود نیل و فرات را سرزمین موعود، مقدس و مبارک می دانند. پس اگر بگوییم منظور از رَبِّ المشَارِق وَالمَغَارِبِ در سورۀ معارج سرزمین های میان دو رود نیل و فرات است چندان هم سخن گزافی نگفته ایم.
اکنون بیایید همچون امثال مهندس سادات چشممان را بر روی حقایق ببندیم و فرض کنیم لازمۀ کثرت مشرق و مغرب، کروی بودن زمین است. در این صورت اتفاقی بسیار تلخ برای مسلمین پیش خواهد آمد که بسیار تلخ تر از معجزه نبودن قرآنشان خواهد بود. با این تفسیر تمام کرۀ زمین می شود مال اسرائیل. زیرا در آیۀ 137 اعراف نیز مانند آیۀ 40 در سورۀ معارج، مشرق ها و مغرب های فلسطین (میراث بنی اسرائیل) به صورت جمع به کار رفته (مشارق الارض و مغاربها التی بارکنا فیها) و چون مسلمین ادعا می کنند لازمۀ معنی داشتن مشرق ها و مغرب ها، کروی بودن زمین است، کل کرۀ زمین می شود میراث بنی اسرائیل.
امثال مهندس سادات هرگز به عواقب این گونه معجزه سازی ها نمی اندیشند و می پندارند این حرف ها باعث بالا رفتن اعتبار قرآنشان می شود. کافی است یکی از بزرگان اسرائیل از وجود آیۀ 137 اعراف و تفسیری که مسلمین از مشارق و مغارب می کنند خبردار بشود، آن وقت است که خواهند گفت ما اسرائیلی ها به داشتن کشوری از نیل تا فرات قانعیم ولی خود شما با این تفسیرهایی که از قرآنتان دارید می گویید نه تنها از نیل تا فرات بلکه تمام جهان مال اسرائیل است. قرآن شما گفته است خداوند مشارق و مغارب را میراث بنی اسرائیل کرده. خود شما هم که می گویید مشارق و مغارب فقط در صورتی معنا دارند که زمین کروی باشد بنابراین ما باید تمام کرۀ زمین را تصرف کنیم تا مشارق و مغاربی که آیۀ 137 اعراف می گوید معنا داشته باشد. آیا این گونه تفاسیرِ احمقانه، دادن بهانه و مجوز به دست اسرائیل برای کشور گشائی های بیشتر نیست؟
منظور قرآن از دو مشرق و دو مغرب؟
از آنجا که خود قرآن برای استفاده اش از این تعبیر دلیلی ذکر نکرده، آن چه را که بنده یا هر کس دیگری ابراز کند جز احتمال و حدس و گمان چیزی نخواهد بود و ممکن است دلایل دیگری نیز داشته باشد. بنده مانند مهندس و امثالهُم نیستم که نظری را که می دهم مُهر حتمیّت بر آن بزنم و بگویم حتماً این طور است و لاغیر. جز در مواردی که دلایل منطقی واضحی موجود باشد.
قرآن به وجود دو عالم یعنی دنیا و آخرت اعتقاد دارد. از این رو ممکن است یک مشرق و مغرب نیز برای عالم آخرت قائل شده و آن را با مشرق و مغرب دنیا جمع بسته و یک جا گفته خدای دو مشرق و دو مغرب. بعید هم نیست زیرا نیمۀ اول سوره (الرحمن) به طور کامل صحبت از دنیاست و نیمۀ دوم به طور کامل صحبت از آخرت.
دلیل احتمالی دیگر که محتمل تر از دلیل قبلی است جور کردن قافیه است. سورۀ الرحمن تمام آیاتش (جز 9 مورد از 78 آیه) به حرف نون ختم می شوند. مشرق و مغرب، چون نون ندارند آوردن آنها در آخر آیه، قافیه و آهنگ سوره را به هم می زند برای همین محمد صلاح دیده مشرق و مغرب را به صورت مثنی بکار ببردتا مثل بقیۀ آیات به حرف نون ختم می شود و سیاق شعر گونه و آهنگین آیات به هم نخورد. شاعرانی که قافیه کم می آورند معمولاً از این حربه ها استفاده می کنند و نمونه های آن اگر بگردید در دنیای شعر و ادب فراوانند برای مثال شعر موش و گربۀ زاکانی که سراسر قافیه هایش همین گونه اند:
ای خردمند عاقل و دانا قصۀ موش و گربه بر خوانا
روزی اندر شرابخانه بشد از برای شکار موشانا
شاید به نظر شما بعید برسد ولی محمد نظیر همین کار را در سورۀ تین هم انجام داده و برای درست در آمدن قافیه و خارج نشدن از آهنگ، طور سینا ر ا با علامت جمع به طور سینین تبدیل کرده تا با کلمات زیتون و امین هم قافیه باشد. علامت جمع در طور سینین هرگز به این معنا نیست که چندین طور سینا در جهان وجود دارد. در تمام جهان فقط یک طور سینا وجود دارد که آن هم در کشور مصر واقع است:
والتین و الزیتون (1) وطورسینین (2) و هذا البلد الامین (3)
برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن
نوشتۀ بهزاد پوربیات
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |