مفهوم یوگای مقدس و نقد کتاب مقدسی از آن
یوگای مقدس یا یوگای مسیحی به جنبشی گفته می شود که تمرین های یوگا را با مسیحیت ادغام می کند و سعی دارد تا جهان بینی مسیحی را با محتوای عرفانی یوگا منطبق سازد. سالها است که تمرینات یوگا در کلیساهای کاتولیک، اسقفی ، و پروتستان به کار برده می شوند و حتی در سالهای اخیر “یوگای مقدس” به بعضی از کلیساهای انجیلی نیز رخنه کرده است.
در دنیای شرق، یوگا یک ورزش بسیار مذهبی است که به پرستش خدایان هندو مرتبط می شود. در دنیای غرب یوگا به شکل تمرینات بدنی و ذهنی برای کاهش اضطراب به کار گرفته می شود. هدف یوگا در مذهب هندو، رسیدن به خودشناسی عمیق و اتحاد شخص با خدای فاقد شخصیت و فراگیرِ براهام می باشد. یوگای مقدس این هدف را زیرکانه می پیچاند تا آن را مسیحی جلوه دهد تا حدّی که هدف یوگای مقدس رسیدن به شناخت عمیقِ فرد در مسیح می باشد. در حین تمرینات یوگای مقدس، سرودهای مسیحی نواخته می شود، و به جای خواندن اسامی خدایان هندو، آیه ای از کتاب مقدس قرائت می شود. همه اینها سعی بر بکار گیری یوگا برای پرستش مسیحی است با این هدف که شخص، ایمان خود را در خداوند عمیق تر سازد!
منشأ اصلی یوگا با انگیزه های بت پرستانه می باشد. در اینجا سؤالی پیش می آید که آیا یوگا می تواند تبدیل به ارزشی روحانی در مسیحیت گردد؟ آیا یوگای غیر روحانی (با انگیزه های بت پرستی) می تواند به یوگای مقدس مبدل شود؟ در زیر به چند نکته مهم در پاسخ به این سؤال می پردازیم:
تمرکز یوگا بر شخصِ خود، در کل مخالف نگرش کتاب مقدسی است. کتاب مقدس هیچ گاه به ما نمی آموزد تا بر خود تمرکز کنیم بلکه بالعکس، می بایست در خود بمیریم و از مسیح پیروی کنیم ( متی 16: 24). تمرکز ما باید بر منجی مان باشد، یعنی ” پیشوا و کامل کننده ایمانمان ” ( عبرانیان 12: 2). نگاه ما به خالق عالم هستی می باشد و نه به مخلوق آن.
فلسفه درون گرای یوگا بر این باور است که ما هر چه را که به آن نیاز داریم، در خویشتنِ خویش کسب می کنیم و خودِ ما انسانها، خدا هستیم. این نوع تفکر کاملاً غیر کتاب مقدسی می باشد. به چنین فلسفه ای نمی توان با هیچ روشی رنگ “مسیحی” بخشید! خدا متعال و از حیطه دنیای مادی ما خارج است، و ما می بایست دائماً در طلب او باشیم (صفنیا 2: 3).
ارتباط با خدا به هیچ عنوان از طریق خلسه یوگا، تمرکز، و یا قطع پیوند با شخصِ خود، ایجاد نمی شود. کتاب مقدس می فرماید که عیسی تنها راهِ “ارتباط ” با خدا است ( یوحنا 14: 6) و خودِ کلام خدا برای راهنمایی ما در طول زندگی کاملاً کفایت می کند (دوم تیموتائوس3: 16-17). خواندن کلام خدا و دعا شاید برای برخی افراد عادی به نظر آیند، ولی خدا این روشها را برای شناخت بهتر خود به ما عطا کرده است. یوگای مقدس به مسیحیت عرفانی نزدیک می شود که تجربیات را جایگزین و حتی برتر از کتاب مقدس و دعا می نماید.
یوگای مقدس این اندیشه را بر می انگیزاند که تنفسِ حساب شده و حالت های بدن، به نحوی با سلامت فکری و روحانی ما مرتبط است. کتاب مقدس به چنین ارتباطی هیچ اشاره ای نکرده است. در حقیقت، کلام خدا می فرماید در حالی که باطن ما هر روزه تازه تر می شود، ظاهر ما رو به فنا می رود (دوم قرنتیان 4: 16 و 12: 7-10). ما می توانیم حتی اگر وضعیت بدنی و فیزیکی ما مناسب نباشد، افکار خود را تحت سلطه داشته باشیم و در همان حین از نظر روحانی نیز رشد کنیم. افرادی که به یوگا می پردازند قالباً به “بدن احساسی” و یا “بدن روحانی” تأکید می ورزند ولی این مفهوم در کتاب مقدس هیچ گونه جایگاهی ندارد. روح به هیچ عنوان با بدن یکسان نیست.
معلمان یوگای مقدس مروجین انجام خلسه به همان گونه که در نیو ایج (New Age) و عرفان شرقی معمول است، می باشند. روشهای یوگایی، اقداماتی مانند تصور، تنفسِ حساب شده یا کنترل شده، و خواندنِ اوراد برای آزادی افکار و آرامش بدن و ارتباط با خدا را به شخص ورزشکار توصیه می کند. در یوگای مقدس، تصویری که مجسم می شود می تواند شامل شمع، صلیب و یا شمایلی از عیسی باشد. اشکال کار در این است که این گونه تجسم و تصورات واهی در کتاب مقدس جایی ندارد، بلکه این ها روشهایی هستند که خلسه ماورایی و تکنیک های دیگرِ تغییر فکر از نوعِ نیو ایجی را به کار می برند. در ضمن باید به این مسئله نیز توجه داشت که کلام خدا از تکرار بی مورد و بی معنی کلماتِ وِردگونه به ما هشدار می دهد (متی6: 7) و تهی کردن افکارمان نیز با کلام خدا هیچ سازگاری ندارد.
بروک بون یکی از مبلغانِ یوگای مقدس این گونه نوشته: “یوگا را می توان به عنوان نوعی فلسفه آموزش داد. هدف آن این است که با اتحاد در تمرکز بدن و افکار، همزمان با تقویت و انعطافِ این دو، به افرادی اصیل تبدیل شویم تا بتوانیم خدا را بهتر از آنچه قبلاً امکان آن نبود، تجربه کنیم.” (از کتاب یوگای مقدس: تمریناتی برای روح و جسم مسیحی. نیویورک: کلمات ایمان، 2007 ، صفحه 8-9 ، نقل قول شده توسط الیوت میلر در “یوگا بوم: دعوتی برای تشخیص مسیحیان”. به سخنان بون با دقت توجه کنید و آن را تجزیه و تحلیل کنید: اگر یوگا به مسیحیان اجازه می دهد تا از خدا به نحوی که قبلاً امکان آن را نداشتند،بشنوند و او را تجربه کنند، پس چرا در کتاب مقدس سخنی از یوگا به میان نیامده؟ چرا عیسی یوگا را به ما آموزش نداد؟ برای تبدیل شدن به انسانی اصیل و شنیدن واقعیِ صدای خدا، آیا واقعاً باید از روش های مذهب هندو پیروی کرد؟
یوگا ، با ریشه هندوییِ خود، تمرین بسیار خطرناکی می باشد. تنها با تغییرِ هدف، نمی توان اشکالات اساسی و الاهیاتی یک روش را نادیده گرفت. تکیه روش یوگای مقدس به افکار بت پرستانه که از طبیعت بشری نشأت گرفته و ارتباط فیزیکی آن با جنبه روحانی، و حمایت این گونه باور از دعای درون نگر و خود محور آن، همگی دلایل کافی برای اجتناب و دوری از اقدام به چنین تمریناتی می باشند.
منبع مقاله: www.gotquestions.org
ترجمه: اِلما غریبیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |