معرفی کتابهای کتاب مقدس: حزقیال
کتاب حزقیال Ezekiel
کتاب حزقیال چهارمین کتاب از پنج کتاب انبیای بزرگ در عهد قدیم است و از نظر طبقه بندی در گروه کتابهای نبوتی قرار گرفته و از ۴۸ فصل و ۱۲۷۳ آیه تشکیل شده است.
عهد عتیق به طور کلی و پیامبران بطور خاص در مورد حاکمیت و اقتدار خدا بر آفرینش در طی مسیر تاریخ به ما تعلیم میدهند. و در هیچ جای کتاب مقدس ابتکار و کنترل خدا به اندازه کتاب حزقیال نبی واضحتر و متقاعد کنندهتر بیان نشده است.
حزقیال یک کاهن و همچنین یک نبی بود که در سال ۵۹۷ قبل از میلاد به بابل تبعید شد و دوران خدمت او به عنوان یک نبی مدت زمانی حدود ۲۳ سال را پوشش میدهد؛ او کاملا از حضور و قدرت خدا در امور انسانی آگاه بود.
نویسنده
همانطور که تقریبا در مورد تمام کتابهای نبوتی صادق است این کتاب نیز نام خود را از نویسنده کتاب، حزقیال پسر بوزی گرفته است.
اصل و نسب کهانتی حزقیال از طریق خدمت نبوتی او میدرخشد. در این کتاب اغلب با موضوعات مورد علاقه او از قبیل معبد، کهانت، جلال خداوند، روش و مقررات قربانی، روبرو میشویم. حزقیال ۱: ۱ به ما میگوید که نبوت او در ”سال سیام“ آغاز شده است، اما محققین کتاب مقدس معمولا آنرا منتسب به سن حزقیال میدانند و او را حدودا هم سن با دانیال به حساب میآورند که نزدیک به ده سال قبل از آن به بابل تبعید شده بود. مانند بسیاری از کاهنان اسرائیل، حزقیال نیز ازدواج کرده بود. اما وقتی همسر او در طی دوران خدمت نبوتی او درگذشت و خداوند به عنوان نشانهای از عدم اهمیت یهودا به امور خداوند، او را از سوگواری و اجرای مراسم ترحیم منع کرد (۲۴: ۱۶-۲۴).
تاریخچه
نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه بابل در دوران سلطنت یهُویاقیم، سپاهی را برای تهاجم و نابودی یهودا فرستاد (دوم پادشاهان ۲۴: ۱-۲). او بعد از تسخیر یهودا، ده هزار یهودی به انضمام یهُویاكین پسر یهُویاقیم را که فقط برای مدت سه ماه پادشاه بود جهت تبعید به بابل فرستاد (دوم پادشاهان ۲۴: ۸، ۱۴-۱۵). این واقعه در سال ۵۹۷ قبل از میلاد و یازده سال قبل از سقوط اورشلیم رخ داد. در میان تبعیدیان مرد جوانی به نام حِزْقیال بود که از اعضای خانواده کاهنان بشمار میآمد (حزقیال ۱: ۳). بعد از کمی بیشتر از چهار سال در تبعید و در سال پنجم، حِزْقیال از جانب خداوند برای نبی شدن و نبوت فرا خوانده شد (حزقیال ۱: ۲).
خدمت حِزْقیال در مرحله نخست مربوط به هموطنان تبعیدی او در بابل بود. بابل اسمی معمول و درخور برای نامیدن قومی بود که شهر بابل پایتخت ایشان محسوب میشد. از نام بابل در کتاب مقدّس اغلب برای اشاره به کل این قوم استفاده شده است. هنگامیکه ارمیا مشغول ترغیب یهودیان در اورشلیم جهت تسلیم نمودن خودشان به حاکمیت بابلیها بود، حِزْقیال مشغول ترغیب یهودیان در بابل جهت پذیرش تبعید خودشان در بابل به عنوان مجازات خداوند و تلاش برای بهتر ساختن شرایط زندگی در تبعید بود.
زمینه
اولین هفت سال خدمت حِزْقیال در دوران سقوط اورشلیم قرار داشت، و از اینرو اولین قسمت از کتاب حِزْقیال در مورد نازل شدن داوری خداوند بر شهر اورشلیم است (فصلهای ۱-۲۴). او به تبعیدیها میگوید که اورشلیم سقوط خواهد کرد، و بدینسان امید آنها را برای پایان یافتن سریع دوران اسارتشان نقش بر آب میکند.
سپس حِزْقیال یک سلسله پیامهایی را به سایر اقوام ارائه داده و به آنها میگوید که داوری خداوند در زمان مقتضی بر آنها نیز نازل خواهد شد (فصلهای ۲۵-۳۲).
در انتها و پس از سقوط اورشلیم، حِزْقیال پیامهایی امید بخش و تسلی دهنده را به تبعیدیان منتقل میسازد، و نبوت میکند که آنها به عنوان قوم خداوند، احیا و تجدید شده و یک آینده با شکوه را دوباره تجربه خواهند کرد (فصلهای ۳۳-۴۸).
حزقیال نبی، رهبران اسرائیل، همسر حزقیال، و نبوکدنصر پادشاه بابل، از شخصیتهای اصلی این کتاب هستند.
نکات اساسی
یکی از زمینههای اصلی در سراسر سخنرانیهای حِزْقیال این است که خداوند انتظار دارد تا بوسیله جمیع مردم شناخته شده و مورد تصدیق قرار گیرد. خداوند در طی داوری خود بر اورشلیم مکشوف خواهد شد؛ او در طی داوری خود بر سایر اقوام مکشوف خواهد شد؛ و او در طی احیا و تجدید دوباره قوم خود نیز مکشوف خواهد شد. خداوند چندین بار در سراسر کتاب حِزْقیال میگوید: ”پس خواهند دانست که من یهوه هستم“. تمامی داوری خداوند بر این اساس طراحی شده تا مردم را به شناخت او رهنمون سازد. کتاب حِزْقیال نیز به همین منظور تدوین شده است.
دومین زمینه مهمی که در سراسر کتاب حِزْقیال وجود دارد در ارتباط با عهد است. خداوند در گزینش اسرائیل برای قوم عهد او بودن، خواهان برکت دادن به ایشان بود (لاویان ۲۶: ۳-۱۳ مشاهده شود)؛ اما وقتی اسرائیل یعنی هر دو پادشاهی شمالی و جنوبی موفق به حفظ فرامین عهد خداوند نشدند، او مجبور به مجازات ایشان گردید (لاویان ۲۶: ۱۴-۳۹).
کاربرد
اما محبت و وفاداری خداوند چنان عظیم است که او بازماندگانی از قوم خود را باقی گذاشت که عمدتا شامل تبعیدیان در بابل بودند و وعده داد تا آنها را به سرزمین خودشان باز گردانده و آنها را دوباره به عنوان یک قوم احیا کند (فصلهای ۳۳-۴۸). بخشی از این وعده وقتی که یهودیان تبعیدی در تحت رهبری عَزْرا و نَحَمِیا به یهودا بازگشتند تحقق یافت (کتاب عزرا و نحمیا مشاهده شود). اما این وعده فقط در دوران مسیحایی بطور کامل به تحقق خواهد رسید، وقتی که به قوم خداوند قلب جدید، عهد جدید، و یک پادشاه جدید، مسایا عیسی مسیح عطا شود.
کتاب حزقیال اعلام داوری خدا بر اسرائیل و بر اقوام اطراف اسرائیل است؛ اما چشم اندازی از پادشاهی هزاره آینده را نیز ترسیم میکند که مکملی بر سایر چشم اندازهای متون عهد قدیم و جدید است. این کتاب نه تنها یک تصویر قابل توجه از ظهور و احیای دوباره قوم خدا را، بلکه تصویری از بازسازی کامل معبد اورشلیم و بازگشت جلال خداوند و سکونت دوباره او را نیز به خوانندگان ارائه میدهد. این آخرین قسمت از نبوت حزقیال نگاهی به جلوتر و به زمان بازگشت مسیح در پایان دنیا دارد که مسیح بر اسرائیل و سایر ملل از تخت پادشاهی خود در اورشلیم، در دوران سلطنت هزار ساله حکمرانی کرده و مردم نیز او را پرستش میکنند.
جمع بندی
تمرکز کل خدمت نبوتی حزقیال بر جامعه کوچک تبعیدیان اسرائیل در اطراف تَلَّ اَبِیب واقع در بابل قرار داشت. مردمانی که از خانه و محل امرار معاش خود رانده شده و در آن دوران در یک سرزمین بیگانه زندگی میکردند. در واقع به سختی میتوان احساس پریشان احوالی، درماندگی، و سردرگمی این افراد را تصور کرد.
حتی با وجود اینکه بسیاری از تبعیدیان به طور مستقیم در زندگی گناه آلودی راه میرفتند که به داوری خدا منجر شده بود، با اینحال این امر سبب نمیشد که آنها با تعجب از یکدیگر نپرسند چرا این همه اتفاقات بد برای ما رخ داد؟
ما نیز گاهی خود را دقیقا در همان وضعیت بحرانی میبینیم و سوال میکنیم ”خدایا، چرا“ ؟ و در سکوت ممتد، انتظار پاسخ را میکشیم! تبعیدیان پنج سال انتظار کشیدند تا خداوند حزقیال را برای پاسخگویی به ایشان فرستاد. و وقتی خدا حزقیال را فرستاد، نبی او پیامی را آورده بود که مردم به احتمال زیاد دوست نداشتند آنرا بشنوند: ”خداوند خدای آسمانها و زمین میگوید، داوری که بر این قوم نازل شد صرفا نتیجه گناه خودشان بود“.
برگرفته از وب سایت: www.razgah.com
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |