فهرست مطالب انجیل یوحنا چیست؟
بسط موضوع اصلی که ایمان می باشد در فهرست این انجیل دیده می شود:
انجیل یوحنا: انجیل ایمان
قسمت اول. مقدمه 1: 1 – 18
موضوع اصلی بیان می شود: ایمان
قسمت دوم. دورۀ معرفی 1: 19 و 4: 54
معرفی عیسی به عنوان منبع ایمان
شهادت یحیی 1: 19 – 51
شهادت به وسیلۀ اعمال عیسی 2: 1 – 22
شهادت به وسیلۀ کلام عیسی 2: 23 و 4: 54
قسمت سوم. دورۀ مخالفت 5: 1 و 6: 71
نشان دادن موضوعات مربوط به ایمان و بی ایمانی
به وسیلۀ عمل 5: 1 – 18
به وسیلۀ استدلال 5: 19 – 46
به وسیلۀ معجزه 6: 1 – 21
به وسیلۀ بحث 6: 22 – 71
قسمت چهارم. دورۀ تضاد 7: 1 و 11: 53
تضاد بین ایمان و بی ایمانی
شرح تضاد: 7: 1 و 8: 59
در مورد برادران عیسی 7: 1 – 9
در مورد مردم 7: 10 – 52
در مورد زن زانیه 7: 53 و 8: 11
در مورد فریسیان و یهودیان 8: 12 – 59
نشان دادن تضاد: 9: 1 و 11: 53
به وسیلۀ مرد نابینا 9: 1 – 41
به وسیلۀ شرح در مورد شبان 10: 1 – 21
به وسیلۀ استدلال 10: 22 – 42
به وسیلۀ زنده کردن ایلعازر 11: 1 – 53
قسمت پنجم. دورۀ بحران 11: 54 و 12: 36 الف
اعلام ایمان و بی ایمانی
قسمت ششم. دورۀ صحبت یا مکالمه 12: 36ب و 17: 26
تقویت ایمان
کناره گیری از مردم 12: 36ب و 13: 30
صحبت با شاگردان 13: 31 و 16: 33
صحبت با پدر آسمانی 17: 1 – 26
قسمت هفتم. دورۀ نهایی 18: 1 و 20: 31
پیروزی بر بی ایمانی
تسلیم کردن عیسی 18: 1 – 27
محاکمه به وسیلۀ پیلاطس 18: 28 و 19: 16
مصلوب شدن 19: 17 – 37
تدفین 19: 38 – 42
رستاخیز 20: 1 – 29
قسمت هشتم. خاتمه 21: 1 – 25
مسئولیت های مربوط به ایمان
تقسیم بندی انجیل یوحنا به قدری روشن است که می توان آن را خیلی زود فهمید. از ابتدا تا انتها، موضوع اصلی که ایمان است مورد بحث قرار می گیرد. نویسندۀ انجیل کوشش نکرده است یک تقسیم بندی مصنوعی برای تنظیم وقایع به وجود آورد بلکه با الهام روح الهی وقایع و تعالیم مخصوصی را انتخاب کرده است که ماهیت و پیشرفت مکاشفۀ خدا در مسیح را نشان می دهند (1: 18) و آنها را طوری تنظیم نموده تا خواننده را در جریان پیشرفت روحانی به سوی ایمان به مسیح رهبری نماید.
مقدمه (1: 1 – 18) با «کلمه» شروع می شود و با آن شخصیت مسیح معرفی می گردد. این اصطلاح در سایر اناجیل دیده نمی شود زیرا یک لغت مصطلح مذهبی نبود. مسیح دارای مفهوم یهودی و خداوند دارای مفهوم غیریهودی و عیسی دارای مفهوم بشری است ولی «کلمه» یا «لوگوس» دارای مفهوم فلسفی می باشد. بدین طریق یوحنا به انجیل جنبۀ جهانی می دهد و بیان می دارد که کمله یا حکمت و عقل ابدی، که خداست و از خدا صادر شده است، به عنوان پسر ظاهر کنندۀ پدر می باشد. این کلمه به وسیلۀ کسانی که او را قبول می نمایند درک می شود (1: 12) و تفاوت بین کسانی که او را قبول می کنند و کسانی که قبول نمی کنند مانند تفاوت نور و تاریکی است.
دورۀ معرفی (1: 19 و 4: 54) مربوط به جسم یافتن کلمه و ظهور او به معاصرین و طرز قبول آنها است. اولین شهادت مربوط می شود به پیشتاز مسیح یعنی یحیی تعمید دهنده و طرز رفتار مسیح با شاگردان یحیی. مأموریت اصلی او به عنوان «برۀ خدا» (1: 29) و توجه وی به احتیاجات و علائق شاگردان آینده، وی را با تاریخ و مکاشفۀ الهی در گذشته مربوط می سازد. مسیح برای استحکام موقعیت خود، از موعظۀ یحیی و هم چنین از نوشتجات انبیاء عهد عتیق استفاده می کند. در کارهایی که او انجام می داد، قدرت ذاتی وی بر طبیعت و مردم و شرایط زمان و مکان نشان داده می شد (2: 1 – 22). در ملاقاتهایی که بعد از آن ذکر گردیده است کفایت مسیح برای تمام مردم روشن می شود. نیقودیموس که یک دانشمند بزرگ و محترم یهودی بود، زن سامری که در سخن گفتن بسیار تند و ورزیده بود، سرهنگ جلیلی که بسیار جدی و با ایمان و احتمالاً غیریهودی بود، همۀ اینها با روشها و مذاکرات مختلفی به سوی ایمان به مسیح رهبری شدند.
وقتی عیسی خدمات خود را آغاز کرد مخالفتهایی شروع شد زیرا وقتی مردم را دعوت کرد ایمان بیاورند عدۀ زیادی دعوت او را رد کردند. او از مردم ایمان کورکورانه یا خلاف عقل نمی خواست بلکه آنها را متوجه حقایق می ساخت و ایمان و بی ایمانی را روشن می نمود.
دورۀ مخالفت (5: 1 و 6: 71) با شفای بیمار در کنار حوض بیت حسدا آغاز می گردد زیرا این معجزه در روز سبت انجام شد. عیسی توضیح داد که عمل او نمونه ای از همان کاری است که خدای پدر پیوسته انجام می داد و بدین طریق به طور غیرمستقیم ادعای الوهیت کرد. بعد از آن در بیاناتی که فرمود (5: 19 – 46) نشان داد به پنج دلیل باید به او ایمان بیاورند: وجود خودش، وجود یحیی که قبل از او ظهور کرده بود، خدای پدر، کارهایی که انجام داده بود، کلام خدا. به قول یوحنا معجزات باب ششم به خاطر شاگردان انجام شد تا ایمان آنها تقویت یابد. این معجزات و سخنانی که بعد از آنها ذکر شده با هم ارتباط بسیار نزدیکی دارند زیرا فرمایشات مسیح توضیح همان حقایقی است که در معجزات دیده می شود. در این قسمت دعوت به توبه بسیار قوی است و چنین به نظر می رسد که عیسی مایل است قبل ازتشدید مخالفتها ایمان شاگردانش را قوی سازد تا لغزش نخورند.
دورۀ تضاد (7: 1 و 11: 53) عبارت است از نتیجۀ منطقی بحرانی که در دورۀ مخالفت به وجود آمد. رشد تدریجی ایمان شاگردان با ایرادگیری برادران عیسی و با بی ایمانی جماعتهای مردم و با مخالفت خصومت آمیز رهبران مذهبی یهود مقایسه شده است. نظر عیسی در مورد این تضاد در شرح حال کور مادرزاد در آن قسمت که فرمود تا وقتی فرصت دارد باید کارهای خدایی را انجام دهد و هم چنین در زنده کردن ایلعازر که آن را بزرگترین آزمایش ایمان و دلیل اثبات اقتدار خود می داند تشریح گردیده است. فرمایشاتی که در میان این دو معجزه قرار دارد و در باب دهم مذکور می باشد آخرین بیانات مفصل و علنی عیسی در مورد مأموریت خودش است. در این فرمایشات، همان طوری که در اناجیل هم نظر در قیصریه فیلیپس بیان شده است، هدف مرگ مسیح روشن می گردد. نتیجۀ تضاد توسط عیسی این طور بیان شده است «من جان خود را می نهم تا آن را باز گیرم» (10: 17).
در دورۀ بحران (11: 54 و 12: 36ب) کشمکشهای مختلفی که بر اثر تضاد به وجود آمده اند ظاهر می شوند. عیسی از اورشلیم و حوالی آن به شهر افرایم رفت تا از مرکز طوفان دور باشد. احساسات دوستان نسبت به عیسی در ضیافت شامی، که به افتخار او توسط خانواده ای که در بیت عنیا می زیست ترتیب داده شد، روشن می گردد (12: 1 و 2). زائران کثیری که برای عید فصح به اورشلیم آمده بودند نسبت به او احساسات بسیار دوستانه ای داشتند (12: 20 و 21). عیسی خودش متوجه بود که قرعه به نام او افکنده شده است و به همین دلیل از مردم دور شد (12: 36). عامل تصمیم گیرنده در زندگی او نظر مردم نبود بلکه تقدیر الهی.
تا این زمان خدمات عیسی در میان مردم انجام می شد ولی بعد از آن از مردم دور شد. دورۀ صحبت یا مکالمه (12: 36ب و 17: 26) شامل سفارشات آخر مسیح به شاگردان بعد از عشاء ربانی و هم چنین شامل دعای وی به خدای پدر است. آماده ساختن شاگردان برای پایداری در مقابل ضربه ای که از صلیب حاصل می گردید و گزارش به خدای پدر در مورد کاری که به پایان رسانیده بود خدمات عیسی را در این جهان به پایان می رساند.
دورۀ نهایی (18: 1 و 20: 31) عبارت است از نتیجۀ نهایی دو اصل متضاد ایمان و بی ایمانی. در تسلیم شدن مسیح و صلیب وی، نقاب از چهرۀ بی ایمانی برداشته می شود. ضعف پطرس، خیانت یهودا، بدخواهی حسادت آمیز کاهنان، جبن و ترس پیلاطس نشان می دهند که بی ایمانی چگونه به پایان نهایی می رسد. از طرف دیگر، وفاداری شاگرد محبوب و زنان و مردانگی یوسف و نیقودیموس نشان می دهد که یک ایمان ناقص و کم رشد، حتی در موقع سرگردانی و خطر، می تواند وفاداری خود را حفظ نماید. بدیهی است که رستاخیز عبارت است از پیروزی نهایی ایمان و اثبات نهایی مکاشفۀ الهی در عیسی پسر خدا.
برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید
نوشته: مِریل سی تِنی
ترجمه: کشیش طاطه وس میکائیلیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |