دفاعیات ایمانکتاب مقدسکتاب نکات مبهم در کتاب مقدس

کتاب نکات مبهم در کتاب مقدس- فصل چهارم: آیا فصل اول کتاب پیدایش، تاریخی و علمی است؟

رای بدهید

فصل چهارم: آیا فصل اول کتاب پیدایش، تاریخی و علمی است؟

هیچ قسمتی از کتاب مقدس به اندازۀ فصل اول پیدایش مورد حمله و مخالفت محققان با منشأ الهی آن واقع نشده‌ است. بارها شنیده‌ایم که تعالیم این فصل اختلاف فاحشی با بهترین نتایج ثابت شدۀ علوم جدید دارد. حتی یک الاهیدان برجسته نیز در دانشگاهی مسیحی ضمن ارائۀ تعالیم خود چنین گفته است: «اگر کسی بداند که تاریخ و علم چیست، هرگز فکرش را هم نخواهد کرد که فصل اول کتاب پیدایش، تاریخی و علمی باشد»، ولی علی‌رغم اصرار شدید این الاهیدان و برخلاف انتظار وی تاریخ‌دانانی هم هستند که ما را متقاعد می‌سازند که نه تنها این فصل تاریخی است، بلکه اساس تاریخ هم هست. دانشمندانی هم هستند که در دنیای علم به مدارج والایی رسیده‌اند و بسیار برتر از تصور این الاهیدان می‌باشند، ولی در عین حال ما را مطمئن می‌سازند که این فصل کاملاً با هر آنچه از نظر علمی دربارۀ منشأ دوران اولیه زمین می‌دانیم منطبق است. برای مثال، «لرد کلوین» که نامش در مجامع علمی از اعتبار خاصی برخوردار است، در نام‌های شخصی خطاب به یکی از دوستانم چنین نوشته است: «علوم فیزیکی با آن نظم آفرینش که در کتاب پیدایش آمده هیچ مخالفتی ندارند»، اما اجازه دهید به اشکالات خاصی که در فصل اول پیدایش وجود دارند بپردازیم.

مخالفین می‌گویند که مطابق فصل اول پیدایش، جهان در شش روز ۲۴ ساعته آفریده شده است. در حالی که اگر کسی مختصری با علوم جدید آشنایی داشته باشد، می‌داند که میلیون‌ها سال طول کشیده تا جهان به وضع کنونی خود برسد. ظاهراً ایراد محکمی عنوان شده است، ولی گویندگان آن به  نکته‌ای در کتاب مقدس توجه  نکرده‌اند. هر کسی که با کتاب مقدس آشنا باشد و به کلمات به کار رفته در آن دقت کند، متوجه خواهد شد که کلمۀ «روز» فقط به معنی یک دوره ۲۴ ساعته نیست. بارها از این کلمه در اشاره به یک دورۀ زمانی با طول نامشخص استفاده شده است. به عنوان مثال در یوئیل ۱۸:۳-۲۰ از دورۀ هزار ساله به صورت یک روز نام برده شده است. در زکریا ۱۱:۲-۱۳ نیز کلمۀ روز به همان دورۀ هزار ساله اطلاق شده است. حتی در فصل ۲ پیدایش نیز همۀ دورۀ شش روزۀ فصل اول، فقط یک روز نامیده شده است (پیدایش ۴:۲). هیچ الزامی نیست که روزهای مذکور در فصل اول پیدایش را هم یک مدت ۲۴ ساعته حساب کنیم. هر روز پیدایش  دوره‌ای با طول نامشخص بوده است.

ولی ممکن است شخصی بگوید: «اگر بخواهیم کتاب مقدس را با نتایج علوم جدید مطابقت دهیم، آن را تحریف کرده‌ایم» این عبارت، نظر شخصی است که از تاریخچۀ تفسیر کتاب مقدس کاملاً بی‌اطلاع است. آگوستین قدیس در قرن چهارم میلادی؛ یعنی قرن‌ها پیش از ظهور علوم جدید، روزهای مذکور در فصل اول پیدایش را به عنوان دوره‌های زمانی تفسیر نموده، درست همان‌طوری که این کلمه در بسیاری موارد دیگر در کتاب مقدس به کار رفته است. نکته دیگری که با  بی‌دقتی و عدم توجه به متن صریح فصل اول پیدایش مطرح می‌شود، این است که «در این فصل نوشته شده که نور پیش از آفرینش خورشید به وجود آمد. در حالی که وجود نور پیش ازخورشید که منبع آن است، تصور نامعقولی می‌باشد».

این ایراد هم نشانۀ بی‌توجهی گویندۀ آن نسبت به علوم جدید است. کسانی که از فرضیۀ سحابی که عموماً مورد قبول دانشمندان امروزی است، مطلع هستند می‌دانند که بسیار پیش از اینکه خورشید به صورت یک ستاره از تودۀ متراکم و نورانی سحابی مجزا شود، نورهای کیهانی وجود داشته‌اند. ممکن است صحّت و دقّت فصل اول پیدایش از سوی مخالفین، مورد اشکال قرار گیرد و بگویند که نظم مذکور در کتاب مقدس با ترتیب موجود در تحقیقات علوم جدید هم‌خوانی ندارد. این ایراد را  نمی‌توان ثابت نمود. یکی از افتخارات نویسنده این است که  زمین‌شناسی را از «پروفسور جیمز و. دانا» استاد دانشگاه «ییل» آموخته است. پروفسور «دانا» را به حق سرور زمین‌شناسی نامیده‌اند، به طوری که اگر «چارلز داروین» را مستثنی کنیم، او را باید بزرگ‌ترین متفکر علمی قرن ۱۹ محسوب کنیم. روزی از او شنیدم که می‌گفت: «یکی از دلایل ایمان من به کتاب مقدس به عنوان کلام خدا این است که ترتیب خارق‌العادۀ مذکور در کتاب پیدایش با برترین تحقیقات علمی مطابقت دارد.» این گفته با عقیدۀ لرد کلوین نیز که در ابتدای این فصل ذکر شد، تطبیق می‌کند.

البته این را هم نباید از نظر دور داشت که دانشمندان، نقطه‌نظرات خود را دربارۀ نظم آفرینش، دائماً تغییر می‌دهند. یافته‌های اخیر موجب شده‌اند که بعضی از دانشمندان ترتیب دیگری را پیشنهاد کنند که چندان مشابه نظم کتاب پیدایش نیست، ولی عده‌ای هم هستند که از همین یافته‌ها، عکس این را نتیجه  می‌گیرند. نیازی نیست به ذکر جزئیات ترتیب آفرینش از نظر علم و کتاب مقدس بپردازیم، چون دلایل محکمی وجود دارند مبنی بر اینکه پیدایش ۲:۱ به بعد ربطی به آیۀ اول ندارند و دربارۀ انتساب آنها به آفرینش اصلی جهان باید شک نمود. تمام آیات فصل اول پیدایش به جز آیۀ یک ظاهراً به بازسازی جهانی اشاره دارند که قبلاً آفریده شده بود، ولی احتمالاً توسط گناه نژاد انسانی پیش از آدم، به هرج و مرج و آشفتگی کشیده شده بود. آن جهان آشفته باید مجدداً سر و سامان می‌گرفت تا مسکن بشر کنونی شود.

دلایل این نظریه عبارتند از: اول، کلماتی که در پیدایش ۲:۱ به صورت «تهی و بایر» ترجمه شده‌اند در هر جای دیگر کتاب مقدس که  آمده‌اند اشاره به مواردی داشته‌اند که خدا به عنوان تنبیه گناه، بلایی بر اشخاص یا مکان‌ها آورده است، برای مثال کلمات به کار رفته در اشعیا ۳۴:۱۱ (خرابی و ویرانی) همان واژه‌های عبری هستند که در پیدایش ۲:۱ به صورت «تهی و بایر» ترجمه شده‌اند. در ارمیا ۲۳:۴-۲۷ نیز کلمات «تهی و بایر» حاکی از خرابی است که از سوی خدا و به منظور مجازات گناه اعمال می‌شود. با توجه به این آیات، این فرضیه تقویت می‌شود که در پیدایش فصل اول نیز چنین  بازآفرینی مدّ نظر بوده است. دوم، دلیل دیگری که  می‌توان آورد از اشعیا ۱۸:۴۵ می‌باشد که می‌گوید خدا زمین را «عبث» نیافریده است. اصل عبری کلمه «عبث» همان  کلمه‌ای است که در پیدایش ۲:۱ «تهی (یا بدون شکل)» ترجمه شده است.

در  ترجمه‌های جدیدتر، در هر دو این موارد کلمه «ویران» آمده است. در حالی که کتاب مقدس از زبان اشعیا صریحاً می‌گوید که خدا زمین را ویران و بدون شکل نیافریده، پس می‌توان نتیجه گرفت که فصل اول پیدایش، شرح آفرینش اولیه و اصلی نیست. در همان پیدایش ۲:۱ کلمه «بود» را هم می‌توان به نحوی کاملاً مناسب به صورت «شد» ترجمه نمود. در این صورت این آیه را باید این‌طور خواند: «و زمین تهی و بایر شد» اگر این نظریه را بپذیریم می‌توانیم بگوییم که شرح واقعی آفرینش اولیه در پیدایش ۱:۱ آمده است. این آیه شرح کوتاهی است، اما به نحو خارق‌العاده‌ای، پرمعنی، آموزنده و رسا می‌باشد. در پیدایش ۲:۱ شرح مختصری به ما داده شده تا دریابیم که چگونه زمین احتمالاً به خاطر گناه نژاد انسان‌های پیش از آدم به ویرانی و خرابی کشیده شد.

سپس تمام آیات بعدی به بیان چگونگی بازآفرینی زمین می‌پردازد (نه به آفرینش اصلی) و اینکه چطور زمین برای ظهور نسل بشر جدید (بنی‌آدم) احیا شد. حتی اگر فعل «شد» را هم به جای «بود» نگذاریم، باز لطمه‌ای به این فرضیه وارد نمی‌شود. اگر این را تفسیر صحیح فصل اول بدانیم (که ظاهراً دلایل قانع‌کننده‌ای هم دارد)، دیگر نمی‌توان این فصل را با                یافته‌های زمین‌شناسی متناقض دانست، چون تمام این یافته‌های علمی به دوران پیش از بازآفرینی مذکور در پیدایش فصل اول مربوط می‌شوند. تشابه موجود میان ترتیب ظهور موجودات از نظر کتاب پیدایش و علم را هم بدین‌طور می‌توان توجیه نمود که خدا همیشه در مرحلۀ پیش رونده‌ای از پایین به بالا کار می‌کند.

نوشتۀ آر. اِی. تورِی
ترجمۀ کشیش نینوس مقدس‌نیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO