فصل سیام اصول عیسی در روابط: فروتنی چگونه میتواند بلندپروازی را مَهار کند؟
فصل سیام اصول عیسی در روابط: فروتنی چگونه میتواند بلندپروازی را مَهار کند؟
آیا بلندپروازی کار اشتباهی است؟ البته که نه. به برخی از نمونه های بزرگ ایمان در کتاب مقدس نگاه کنید. آیا ابراهیم بلندپرواز بود؟ او آرزو داشت به سرزمینی که خدا او را میفرستد برود و به دلیل پاسخ مثبت او، خدا او را پدر ایمان ما نامید (به رومیان ۴: ۱۱ مراجعه کنید). آیا نوح بلندپرواز نبود؟ ساختن یک کشتی که بیش از صد سال طول کشید، کمی جاهطلبی بیشتری میطلبید! آیا داود بلندپرواز بود؟ اگر او بلندپرواز نبود چطور میتوانست با جلیات مقابله کرده او را شکست دهد؟ خود عیسی چطور؟ او برای رفتن به اورشلیم مصمّم شد چون پدر او را به آنجا میفرستاد (به لوقا ۹: ۵۱ مراجعه کنید). او این را هدف مقدّس خود ساخت تا نقشۀ پدر را عملی سازد.
سه دلیل موجه وجود دارد که همه باید بلندپروازیهای بزرگ داشته باشند:
* ما آفریدۀ خدا هستیم. خدا برای همۀ خلقت خود اهدافی دارد. هدف او این است که هر بخش از خلقت به هدفی که برای آن ساخته شده است زندگی کند.
* مسئولیت این دنیا به ما داده شده است. خدا این فرمان را به ما داد: «زمین را پر سازید و برآن تسلط یابید. بر ماهیان دریا و بر پرندگان آسمان و بر هر جانداری که بر زمین حرکت میکند، فرمان برانید.» (پیدایش ۱: ۲۸). ما مسئول ادارۀ جهان هستیم یعنی کاری بسیار بزرگ و جاهطلبانه!
* ما ساخته شدهایم تا صورت خدا را در این دنیا منعکس کنیم. این امری است عجیب و جاهطلبانه. نه تنها خدا ما را آفرید و ما را مسئول دنیایی کرد که ساخته بود؛ او ما را به نوعی آفرید که صورت او را در جهان منعکس کنیم.
بلندپروازی خدادادی آن نوع بلندپروازی است که از این سه حقیقت برمیخیزد. اگر طرح یا ایدهای داری که از این شناخت فروتنانه برخاسته که خدا تو را آفریده و مسئولیت ادارۀ این جهان را به تو داده و از تو میخواهد که صورتش را منعکس کنی، هیچ اشکالی در آن وجود ندارد! در این صورت دل تو زمین حاصلخیزی است که از آن یک بلندپروازی خدادادی رشد میکند. در دنیای کنونی ما به خصوص به اینگونه بلندپروازیهای الهی نیاز زیادی داریم.
بلندپروازی اشتباه نیست. داشتن جاهطلبیهای خودخواهانه اشتباه است. مشکل این نیست که ما بلندپرواز هستیم. مشکل این است که به جای اینکه اجازه دهیم فروتنی بلندپروازیهای ما را هدایت کند، اغلب به غرور برای کنترل آن راه میدهیم.
بزرگترین در پادشاهی خدا کیست؟
به نظر میرسد موضوع بزرگتر بودن موضوع مورد علاقه در میان شاگردان عیسی بوده است. لحظهای به آنچه هر روزه بر عیسی میگذشت فکر کنید. او به این مردان قدرت میداد تا دنیا را عوض کنند، اما به نظر میرسید که همیشه پنج قدم خود را از عیسی عقب میکشیدند و با یکدیگر سر این که: “من از تو بهترم” بحث میکردند. بیشک عیسی اغلب از خود میپرسید: “آیا اینها میتوانند دنیا را تغییر دهند؟” البته مطمئنیم که او با مکاشفۀ الهی میدانست که در آنها قابلیتهای خیلی بیشتر از آنچه در ظاهر دیده میشد، وجود دارد. بنابراین حتی وقتی آنها در مورد اینکه کدام یک از آنها بزرگتر است با یکدیگر بحث میکردند، او به آنها یاد داد که چگونه فروتنی میتواند بلندپروازی آنها را مَهار کند.
متی در انجیلش به ما میگوید که عیسی کودکی را در میان شاگردان برپا کرد تا تصویری قدرتمند برایشان ترسیم کند. عیسی در حالی که به آن کودک اشاره میکرد چنین فرمود: «هر که خود را همچون این کودک فروتن سازد، در پادشاهی آسمان بزرگتر خواهد بود» (متی ۱۸: ۴). عیسی آنها را به چالش میکشد تا عظمت واقعی را از یک کودک بیاموزند. عیسی با شاگردانی صحبت میکند که هر یک میخواهد راه خود را پیش بگیرد، و او از الگوی کودکی استفاده میکند که دائم وابسته به دیگران بود.
مسابقۀ عظمت روزانه را در فصل قبلی به یاد دارید؟ یکی از سؤالها این بود: آیا خودم را تجلیل میکنم یا اینکه فروتن میشوم. یک راه برای برافراشتن خودتان این است که راه خود را پیش گیرید؛ اما فروتن ساختن خود یعنی محتاج به شخص دیگری باشی. انتخابی که هر روز با آن روبرو هستیم این است که راه خود را پیش میگیریم یا به نیاز خود به دیگران واقف هستیم؟ یا راه خود، حق و حقوق خود و طلب خود را میخواهیم و یا به خدا تکیه میکنیم.
آیا توجه کردهاید که چقدر طلبکار بودن راحت است؟ برای من که این مسئله صدق میکند! به نظر میرسد که این کار یک گزینۀ جذابی است چون ظاهراً برای رسیدن به خواستههایمان مؤثر است. اگر کمی به اطراف خود نگاه کنیم، میبینیم که به نظر اغلب کسانی که بیشتر طلبکار هستند سریعتر به نتیجه میرسند. برای نمونه وقتی در یک رستوران سفارشی که از پیشخدمت کردهای میخواهی عوض کنی، بیشتر اوقات پیشخدمت به کمک میشتابد و آنچه را که میخواهی در اختیارت میگذارد. اخیراً در یک فروشگاه بودم و مشتری وارد راهرو شد و با صدای بلند فریاد زد: ”کسی از کارکنان اینجا هست!” و بلافاصله همکارانی که فروشنده بودند با سرعت خود را به او رساندند تا کمکش کنند. چه در این مورد و چه در مورد خودمان به نظر میرسد طلبکار بودن، نتیجهبخش است.
شاید انتخاب کردهای که در تجارت خود موفق شوی و ثروت بیشتری کسب کنی. اما مشکل اینجاست که خواستههای ناچیز تو مانع دریافت چیزهای مهمتری میشوند. نمیتوانی از خود توقع داشته باشی که خوشبخت باشی. نمیتوانی انتظار داشته باشی که هرگز مریض نشوی یا هرگز نمیری و همچنین نمیتوانی انتظار داشته باشی که یک رابطه به موفقیت بیانجامد. البته برایش تلاش میکنی، اما نمیتوانی کسی را مجبور کنی که تو را دوست داشته باشد.
طلبکار بودن کار سختی است و حتی خطرناک. در حالی که گاهی وقتها بعضی چیزهای کوچک را برای تو به ارمغان میآورد، اما در عین حال تو را از مهمترین چیزها باز میدارد. این را توقع داری، آن را میخواهی؛ این را میگیری و آن را به دست میآوری. اما ناگهان خواستۀ مهمی پیش میآید. مثلاً میخواهی رابطهای که در حال از هم پاشیدن است به حالت اولیۀ خود برگردانی، اما هیچ اتفاقی نمیافتد. پس تلاش میکنی خواستههایت را سختتر و سختتر کنی. اما متوجه میشوی که این خواستهها شما را از هم بیشتر دور میسازد و با تعجب از خود میپرسی مشکل کار کجاست؟! آیا قاعده عوض شده؟ چرا طلبکاری من مثل گذشته مؤثر نیست؟ دوست من قاعده عوض نشده بلکه مشکل اینجاست که در حالی که به دنبال چیزهای ناچیز و بیارزش هستی، مهمترین چیزها را از دست میدهی. طلبکار بودن گولزننده است. ظاهراً چنین رفتاری تو را سریع به نتیجه میرساند اما در درازمدت نتیجۀ معکوس میدهد و آنچه را که به شدت در آرزوی آن بودی از دست میدهی.
تا اینکه مثل بچهها نشوی
راستی چه چیزی از یک کودک در مورد نوع فروتنی که میتواند بلندپروازیهای ما را مَهار کند، بیاموزیم؟ بچهها ویژگیها، زمینهها و شخصیتهای متفاوتی دارند، اما در اصل همۀ آنها یک چیز مشترک دارند: آنها باید به کسی دیگر وابسته باشند؛ یعنی به والدین خود و بزرگسالان دیگر در زندگیشان.
آیا توجه کردهای که اکثر کودکان با این گونه ترتیبات هیچ مشکلی ندارند؟ آنها از این که از والدین خود چیزی بپرسند هیچ کشمکشی با خود ندارند. کودک روزها یا هفته ها فکر نمیکند که “آیا از آنها بپرسم یا نه؟ آیا این خواستۀ من او را ناراحت میکند یا اگر از آنها بپرسم عصبانی نمیشوند؟” در واقع، اکثر کودکان با چنین فکرهایی مشغول نیستند. در عوض، آنها والدین خود را منبعی برای برآورده ساختن تمام نیازهای خود میبینند. روزی مردی را دیدم که با سه بچهاش در خیابان راه میرفت. او یک تیشرت پوشیده بود که روی آن نوشته شده بود: “آیا شبیه دستگاه خودپرداز هستم؟” اگر این را از فرزندانش میپرسید، پاسخ حتماً “بله!” بود. بچه های ما از پرسیدن بدشان نمیآید، چون میدانند که باید به ما وابسته باشند. خدا تو را آفریده تا در اینگونه رابطۀ کودکانه با او زندگی کنی.
شاید با خود فکر کنی، “اما در ایام کودکیام برایم سخت بود که چیزی از والدینم بخواهم.” شرایط سخت یا حرفهای پر از خشم میتوانند باعث این فکر در تو شوند که همیشه زیادی درخواست میکنی. اگر این تجربۀ تو در کودکی بوده، ممکن است برایت سخت باشد از خدا بخواهی که همۀ نیازهای تو را برآورده کند. عیسی به ما میگوید که در یک رابطۀ سالم، کسانی که نیازمند هستند از کسانی که به آنها وابسته هستند کمک می خواهند: «بخواهید، که به شما داده خواهد شد؛ بجویید، که خواهید یافت؛ بکوبید، که در به رویتان گشوده خواهد شد» (متی ۷: ۷). «بخواهید!» تصمیم بگیر که به خدا تکیه کنی. عیسی از یک کودک خواست که در میان شاگردانش بایستد تا بتواند به آنها بیاموزد که مانند کودکان به او تکیه کنند و با ایمانی کودکانه به او نزدیک شوند و از درخواست چیزی از او نهراسند.
عیسی تعلیم داد که انتخاب یک حالت متواضعانه که به همراه وابستگی است نمیتواند بدون هرگونه تغییری رخ دهد: «تا دگرگون نشوید و همچون کودکان نگردید» (متی ۱۸: ۳). فروتنی یعنی به جای راه خود را پیش گرفتن، انتخاب کنی که به خدا وابسته باشی.
خدا تو را دوست دارد و تو را ساخته است. خدا برای زندگی تو برنامهای دارد و تو را مسئول میداند. خدا میخواهد عشق خود را از طریق زندگی تو به دیگران نشان دهد و تو را مسئول میداند که صورت او را منعکس کنی. با در نظر گرفتن تمام این تضمینها، مجبور نیستی زندگی را با خواستههای خودخواهانۀ خود طی کنی. فروتنی به این معنا نیست که بلندپروازی خود را رها کنی بلکه خود را به هدفی بزرگتر یعنی نقشۀ خدا بسپاری. نقشهای که با وابستگی کودکانه آغاز میشود. بزرگی و عظمت واقعی یعنی وابستگی و تکیه کردن به خدا.
نکتۀ قابل تأمل: بزرگی و عظمت واقعی یعنی وابستگی و تکیه کردن به خدا.
آیۀ به یادماندنی: «هر که خود را همچون این کودک فروتن سازد، در پادشاهی آسمان بزرگتر خواهد بود» (متی ۱۸: ۴).
از خود بپرس: آیا از خود یا دیگران چیزی را توقع دارم که باید برای آن به خدا تکیه کنم؟
درس آینده: فروتنی چگونه نیاز ما به مورد توجه قرار گرفتن را برطرف میسازد؟
نوشتۀ تام هولادِی
ترجمۀ کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |