فصل بیستونهم اصول عیسی در روابط: میل به بزرگی
فصل بیستونهم اصول عیسی در روابط: میل به بزرگی
در حالی که در جای پای عیسی قدم میگذاری، حقیقتی را تجربه میکنی که شاگردان او در راه اورشلیم کشف کردند. حین خواندن این داستان به دنبال پیچ و خمهای رابطه باش.
یک گروه سیزده نفره معمولاً با هم در یک دستۀ بزرگ راه نمیروند. بعضی جلوتر هستند و بعضی عقب میمانند. برخی ترجیح میدهند با فکرهای خود خلوت کنند و بعضی دوست دارند در گروههای سه یا چهار نفره مشغول صحبت شوند. در این روز عیسی جلوتر از شاگردان حرکت میکرد و آنها از ترسشان از عقب او راه افتاده بودند. برای پیروی از عیسی در این سفر همه چیز لازم بود.
آنها به سمت اورشلیم، مرکز قدرت مذهبی و سیاسی در اسرائیل حرکت کردند. عیسی با سخنان و معجزات خود همۀ ساختارهای قدرت را به هم ریخته بود؛ و حالا این گروه مستقیم به دهان شیرها میرفتند. عیسی با احساس ترس آنها، در این پیاده روی کار میکرد تا پیشاپیش به آنها دربارۀ آنچه در اورشلیم به زودی اتفاق میافتد بگوید. او رُک و راست اما به طرز زیبایی با آنها صادق بود. عیسی دربارۀ خود چنین گفت: «اینک به اورشلیم میرویم. در آنجا پسر انسان را به سران کاهنان و علمای دین تسلیم خواهند کرد. آنان او را به مرگ محکوم خواهند نمود و به اقوام بیگانه خواهند سپرد. ایشان استهزایش کرده، آبِ دهان بر وی خواهند انداخت و تازیانهاش زده، خواهند کشت. اما پس از سه روز برخواهد خاست.»
آیا این سخنان تکان دهنده نیست! پاسخ تو به چنین نوع سخنانی چه میبود؟ عیسی کمی پیش به تو گفته که قرار است بمیرد. و سپس به تو میگوید که سه روز دیگر دوباره برمیخیزد! به نظر میرسد پاسخ طبیعی باید این باشد که شروع به پرسیدن سؤالاتی در مورد آنچه عیسی باید با آن روبرو شود بکنی: “آیا مطمئنی که باید بمیری؟ اینکه پس از مرگ دوباره برمیخیزی یعنی چه؟”
اما شاگردان توجهی به عیسی ندارند. در عوض، به یک کشمکش عجیبی که در رابطهشان با یکدیگر وجود داشت، تمرکز میکنند! دو برادر یعنی یعقوب و یوحنا نمایش را شروع میکنند. درست پس از اینکه عیسی به آنها گفت که مرگ در انتظارش هست، آنها به عیسی نزدیک میشوند و میخواهند در بالاترین درجات افتخار، کنار او بنشینند. به جای ابراز همدردی یا حتی نگرانی در مورد مرگ عیسی که چندی پیش در بارهاش با آنها صحبت کرده بود که باید با آن روبرو شود، آنها چیزی شبیه به این خطاب به عیسی گفتند: “اوه، عیسی آیا چیزی در مورد تاج و تخت به ما گفتی؟ درست شنیدیم؟ آیا میتوانیم روی تختهایی که دقیقاً در کنار تو هستند بنشینیم؟” ده شاگرد دیگر متوجه این درخواست یعقوب و یوحنا شدند و بحثی در میان آنها درگرفت: “من باید در کنار عیسی بنشینم!” “نه چرا تو، من این کار را میکنم.”، “نه تو، بلکه من!”
جالب اینجا است که تنها کسی که اینجا بر خود متمرکز نیست، همانا خودِ عیسی است. او به جای اینکه از شاگردانش به خاطر بیتوجهی به نیازهایش عصبانی شود، آنها را برای برآوردن نیازهایشان به کناری میخواند. او از قلب آنها خبر داشت. فهمید که میترسند. واقعاً مسئلۀ دردناکی است وقتی میبینیم هنگام اضطراب و ترس، سریعاً خودخواه میشویم. عیسی شاگردان نگرانش را با تمرکز دادن دلشان به چیز دیگری، آرام ساخت و آن این سخن بود: «شما میدانید آنان که حاکمانِ دیگر قومها شمرده میشوند بر ایشان سروری میکنند و بزرگانشان بر ایشان فرمان میرانند. اما در میان شما چنین نباشد. هر که میخواهد در میان شما بزرگ باشد، باید خادم شما شود و هر که میخواهد در میان شما اوّل باشد، باید غلام همه گردد.»
(بر اساس مرقس ۱۰: ۳۲-۴۵)
اگر خواهان روابطی عالی هستی، آنچه را که عیسی دربارۀ عظمت و بزرگی در مرقس ۱۰: ۴۳ گفت فراموش نکن. اصل رابطه این است: “غلامان بزرگترین هستند.”
ارتباط قوی میان اشتیاق و علاقه به عظمت و بزرگی و تصمیم قاطع ما برای خدمت فروتنانه وجود دارد. خیلی راحت است که فکر کنیم فروتنی یعنی وانمود کنیم هیچ آرزویی برای بزرگی نداریم. به قول عیسی هیچ چیز نمیتواند دور از حقیقت باشد. وقتی شاگردانش اشتیاق و علاقهشان به جاه و مقام را ابراز کردند، عیسی به آنها نگفت که دست از این کار بردارند. در عوض، او به آنها گفت: «هر که میخواهد از همه بزرگتر باشد، باید کوچکتر از همه و خدمتگزار همه باشد» مرقس ۹: ۳۵). در همۀ ما علاقۀ زیادی به جاه و جلال وجود دارد و عیسی به ما آموخت که آرزوهای خود را برای بزرگی و عظمت، به اعمال فروتنانه تبدیل کنیم. او به ما آموخت که میل خود را برای مهم بودن به تصمیمی برای خدمت تبدیل کنیم. وقتی یاد می گیری که چطور این حقیقت را به زندگی خود وصل کنی، به بهترین رابطههای ممکن و بهترین زندگی ممکن دست مییابی!
از آنجا که دیدن چنین ارتباطی میان آرزوی داشتن جاه و جلال و اعمال فروتنانه دشوار است، بسیاری از مردم هرگز برای حرکت به سوی فروتنی که میتواند به آنها شکوه و عظمت واقعی ببخشد، تلاش نمیکنند. فروتنی که باعث میشود تأثیری بیاندازه بر جهان بگذارند. تا ازدواجی بسازند که مانند نوری در این جهان بدرخشد. تا از آنها را پدر و مادری بسازد که دنیا به شدت به آن نیاز دارد.
این اولین بار نبود که عیسی با شاگردانش در مورد بزرگی واقعی که از مسیر خدمت عبور میکند، صحبت کرد. این موضوعِ ثابت تعالیم او بود. عیسی اغلب اظهارات خود را در مورد بزرگی از طریق خدمت، با چیزی که من دوست دارم آن را ”مسابقۀ بزرگی روزمرۀ” او بنامم بیان میکرد. عیسی آن را چنین توصیف کرد: «هر که خود را بزرگ سازد، پست خواهد شد و هر که خویشتن را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید.» (متی ۲۳: ۱۲)
هر روز با یک آزمون ساده برای بزرگی روبرو هستیم:
*خودم را عظمت میبخشم.
*خودم را فروتن میکنم.
کدام را انتخاب میکنی؟
در هر رابطهای با این آزمون روبرو میشویم: آیا بزرگنمایی میکنم یا خود را فروتن میسازم؟ یکی را انتخاب کن. در تصمیمگیریهای مختلف از مسیر انتخاب شغل تا ماشینی که میخری تا حتی لباسهایی که میپوشی، این تست روزانهای است که پیش روی خود داری. از بزرگترین رؤیاها تا سادهترین جزئیات، هر روز در این آزمون خودبزرگبینی شرکت میکنی.
* اولین کسی که پس از مشاجره عذرخواهی میکند چه کسی است؟
* به عنوان یک پدر یا مادر به این مشکل چگونه پاسخ میدهم؟
* آیا میتوانم این اختلاف نظر را با دوستم حل کنم؟
* چه کسی کنترل از راه دور را در دست دارد؟
* آیا از خودم تعریف میکنم یا خود را فروتن خواهم ساخت؟
یکی را انتخاب کن، چون انتخاب هر دو با هم غیرممکن است.
فروتنی هستۀ اصلی هر رابطۀ قوی است. حقیقت این است که اگر متواضع نباشیم، نمیتوانیم روابط خوب و رو به رشدی داشته باشیم. این امری کاملاً غیرممکن است. میپرسی چرا؟ چون خودخواهی رابطهها را از میان میبرد و فروتنی رابطه را رشد میدهد. من در ذات و جوهر خود به پایه و اساس فروتنی نیاز دارم تا خودخواهی را که هر رابطهای را نابود میکند، به کناری بگذارم.
برخی از مردم فکر میکنند که این تنها خداست که میتواند شخص را فروتن سازد یا بزرگ کند: یا مرا بلند میکند و یا ناامیدم میکند. یا خداست که مرا متواضع میکند یا خداست که مرا برتری می بخشد. اما عیسی چنین تعلیم داد که: «هر که خویشتن را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید.» وقتی میفرماید «خویشتن را فروتن سازد” او به یک انتخاب اشاره میکند که من باید انجام دهم. اما انتخاب خدا این است که چگونه به فروتنی ما پاداش دهد و همانطور که عیسی به ما میگوید، این خداست که تصمیم میگیرد کسانی را که خود را فروتن میسازند، برافرازد.
چگونه امکان دارد در حالی که فروتن هستی، بزرگ باشی؟ به ظاهر این امر در خود یک تناقض دارد، اینطور نیست؟ و ما را به یاد واعظی میاندازد که گفت: “من یک موعظۀ عالی در مورد فروتنی دارم. احتمالاً بهترین موعظهای است که تاکنون شنیده اید!” عیسی به ما گفت: «هر که خود را بزرگ سازد، پست خواهد شد و هر که خویشتن را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید.» در چهار درس آینده این گفته را بیشتر باز میکنیم و میبینیم که فروتنی چگونه باعث ایجاد رابطههای واقعی در روبرو شدن با چهار چالش خاص زندگی میشود - جاه طلبیهای تو، نیاز تو به مورد توجه قرار گرفتن، تمایل تو به مقایسه کردن و رابطۀ تو با خدا. عبور از این درسها عالی است، چون ما بر آنچه عیسی در بارۀ بزرگی و عظمت واقعی تعلیم داد خواهیم پرداخت.
نکتۀ قابل تأمل: عیسی به ما میآموزد که عشق و علاقهمان به جاه و جلال را تبدیل به اعمال فروتنانه کنیم.
آیۀ به یادماندنی: «هر که خود را بزرگ سازد، پست خواهد شد و هر که خویشتن را فروتن سازد، سرافراز خواهد گردید» (متی ۲۳: ۱۲).
از خود بپرس: آیا برداشتی که از فروتنی دارم باید به نوعی عوض شود؟
درس آینده: فروتنی چگونه میتواند بلندپروازی را مَهار کند؟
نوشتۀ تام هولادِی
ترجمۀ کشیش ورژ باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |